ساجدین(ندای صلح و حقیقت)





درباره وبلاگ


بسم رب فاطمه(س)

با سلام حضور همه ی کسانی که به وبلاگ من سر می زنند. امیدوارم مطالب وبلاگ مورد استفاده عزیزان قرار بگیرد. چون مسئله حجاب مربوط به همه جامعه است نه فردی و نه خانوادگی. امیدوارم بتوانم گامی هرچند کوچک در این راستا بردارم.
ان شا الله مورد تائید آقا امام زمان قرار بگیرد
امیدوارم شما نیز ما را در این راه یاری کنید
یاحق.




ساجدین(ندای صلح و حقیقت)


قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبى عَلَیْهِ السَّلام : یَابْنَ آدَم! لَمْ تَزَلْ فى هَدْمِ عُمْرِكَ مُنْذُ سَقَطْتَ مِنْ بَطْنِ اُمِّكَ، فَخُذْ مِمّا فى یَدَیْكَ لِما بَیْنَ یَدَیْكَ، فَإنَّ الْمُؤْمِنَ بَتَزَوَّدُ وَ الْكافِرُ یَتَمَتَّعُ امام حسن مجتبی (علیه السلام) فرمود:

اى فرزند آدم از موقعى كه به دنیا آمده اى، در حال گذراندن عمرت هستى، پس از آنچه دارى براى آینده ات (قبر و قیامت) ذخیره نما، همانا كه مؤمن در حال تهیّه زاد و توشه مى باشد; ولیكن كافر در فكر لذّت و آسایش است. نزهه الناظر و تنبیه الخاطر: ص 79، س 13، بحارالأنوار: ج 75، ص 111، ح 6. به نقل از سايت انديشه قم








جستجو






 
  *بی شک صبر تو در قصه های کنعان نمی گنجد* ...

150217894911257755_1039206022773509_1405516742_n.jpg

سالهاست این بغض در گلوی من است و تو هیچ انگار مرا رها کرده ای

آری میدانم من نیز تو را رها کرده ام اما بهترینم من بنده ای حقیرم و تو بزرگ و بلند مرتبه ای

پس چگونه ……..

و من در گذرگاه زمان به وجود خود در این دنیا و سرزمین می اندیشم

چگونه خلق شدم و برای چه خلق شدم

دستانی که تهی است از برای چه زندگی می کند

و خداوندی که بزرگ است برای من بس است

نمیدانم چه بگویم که وجودم سرشار از آرامش شود من تنهایه تنها در این برهوت دنیا فقط مسیر را طی می کنم تا به نا کجا آباد خواهم رسید خداوند میداند

کار می کنم و خرج میکنم اما تا به کی این جوانی مرا همراهی خواهد کرد

وقتی پیرمردی را قد خمیده میبینم فکر سر تا سر مرا میگیرد و می گوید آیا تو روزی پیر خواهی شد ؟

ادامه »

موضوعات: دل نوشته
[چهارشنبه 1396-05-18] [ 10:11:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  *گاهی باید اطرافت دیوار تنهایی بکشی* ...

گاهی باید دور خود یک دیوار تنهایی کشید…

نه برای اینکه دیگران را از خود دور کنی

بلکه ببینی

“چه کسی “

برای دیدنت

دیوار را خراب میکند…

ساعت ها و روزها به این جمله ها فکر کرده ام / با خودم کلنجار رفته ام که آیا کسی هست که برای

دیدن من دیوارهای اطرافم را خراب کند ….

عاشقانه

موضوعات: دل نوشته
[دوشنبه 1396-05-16] [ 08:07:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  *خدایا پناهم باش* ...

خدایا امانم بده
خدایا میگویند وقت امتحان تمام شده است
خدایا همه مراقب ها میگویند برگه ها بالا
خدایا اجازه نمیدهند باز هم ثبت کنم
خدایا هنوز مانده هنوز تمام نشده هنوز دستانم پر نیست
خدایا دستانم بسته و لب های خشک شده است
توانی نمانده حتی برای حرف زدن حتی برای درد و دل کردن
خدایا مرا هم میبینی چرا نگاهت را از من میگیری گهگاهی
خدایا تو که میدانی من بی تو هیچم و بدون تو مرز نابودی من است
خدایا اگر لحظه ای رهایم کنی دیگر نیستم و نابود میشوم
خدایا همیشه رحمت و بخشش برایمان داشته ای و ما متوجه نبوده ایم
خدایا دستانم را بگیر و بالا ببر و بگو که موفق بوده ام در امتحان
خدایا بگو دیگر بگو ، بگو که نمره قبولی را کسب کرده ام ………..
خدایااااااا امانم بده !!!!!!!!!!!!

خدا

موضوعات: دل نوشته
 [ 07:56:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  *خدای این شب های من دستم را بگیر . . .!* ...

دوباره آمدم

مثل همیشه که می آمدم و خدمت میرسیدم

مثل همیشه با چشمانی گریان و پر ز اشک

با قلبی پر از غصه و بغضی که با جانم عهدی دیرینه دارد

مثل همیشه آمدم تا با تو سخن بگویم واگویه های تنهایی دلم را تنها تو محرمی

تنها وجود مهربان توست که آرامگه تن خسته من است

به که بگویم درد روزهای غربتم را؟

مگر کسی هست در این دنیای با عظمت که مرهم زخم های من باشد غیر از تو؟

خدایا خسته ام

دیگر جانی برایم نمانده

دلم آغوش گرم تورا می جوید

. . .

این روزها که گذشت عهدهای زیادی بستم بین خودم و تو

خدایا کمک کن پای حرف هایم بیاستم کمک کن دلی را نشکنم

یاری ام ده ببخشم آنان که دلم را شکاندند

خدای این شب های من دستم را بگیر . . .!

عاشقانه

موضوعات: دل نوشته
 [ 07:31:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  *ﺧﻮﺵ ﺑﺤﺎﻝ ﻋﺮﻭﺳﮏ ﺁﻭﯾﺰﺍﻥ ﺑﻪ ﺁﯾﻨﻪ ﻣﺎﺷﯿﻦ* ...

ﮔﻮﺵ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻡ !
ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﻨﺪﻡ !
ﺯﺑﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﮔﺎﺯ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻡ !
ﻭﻟﯽ ﺣﺮﯾﻒ ﺍﻓﮑﺎﺭﻡ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﻡ !
ﭼﻘﺪﺭ ﺩﺭﺩﻧﺎﮎ ﺍﺳﺖ ﻓﻬﻤﯿﺪﻥ !!!…
ﺧﻮﺵ ﺑﺤﺎﻝ ﻋﺮﻭﺳﮏ ﺁﻭﯾﺰﺍﻥ ﺑﻪ ﺁﯾﻨﻪ ﻣﺎﺷﯿﻦ،
ﺗﻤﺎﻡ ﭘﺴﺘﯽ ﺑﻠﻨﺪﯼ ﺯﻧﺪﮔﯿﺶ ﺭﺍ ﻓﻘﻂ ﻣﯿﺮﻗﺼﺪ !!!…
ﮐﺎﺵ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺯ ﺁﺧﺮ ﺑﻪ ﺍﻭﻝ ﺑﻮﺩ ..
ﭘﯿﺮ ﺑﺪﻧﯿﺎ ﻣﯽ ﺁﻣﺪﯾﻢ ..
ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺩﺭ ﺭﺧﺪﺍﺩ ﯾﮏ ﻋﺸﻖ ﺟﻮﺍﻥ ﻣﯿﺸﺪﯾﻢ..
ﺳﭙﺲ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﻣﻌﺼﻮﻡ ﻣﯽ ﺷﺪﯾﻢ
ﻭﺩﺭ ﻧﯿﻤﻪ ﺷﺒﯽتاریک ،
ﺑﺎ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﻫﺎﯼ ﻣﺎﺩﺭ ﺁﺭﺍﻡ
ﻣﯿﻤﺮﺩﯾﻢ …

عاشقانه

موضوعات: دل نوشته
 [ 07:30:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  *شروعی دوباره* ...

سلام به همه دوستای عزیز و نازنینم / سلام به همه گل های خوشبو و عزیزم / سلام به همه نفس های باغ زندگی / سلام به همه هستی بخش های زندگی
دلم براتون انقدر تنگ شده بود که دیگه تاب ندیدنتون رو نداشتم و داشتم از دوریتون جدا دق میکردم اما انگار نیاز داشتم به این محو شدن ها در این مدت زمان نه چندان کوتاه خیلی از دوستان در همین مدت هم لطف داشتن و منو فراموش نکردن و مرتب جویای حال خرابم بودن اما برهه ای بود که باید میگذشت با همه نامهربون هاش با همه ی بی وفا هاش با همه تنهایی هاش با همه دلتنگی هاش با همه ناراحتی هاش اما خداروشکر که گذشت اما حلالم کنید بچه ها ………….
دلم لک زده بود بیام و دوباره باهاتون صحبت کنم بیام و دوباره مثل گذشته دور و برم پر باشه از بامعرفت هایی که وصفی نیست برای توصیفشون اما کلا بگم دمتون گرم
تو این مدت خیلی با خودم درگیر بودم درگیر فکر ، فکرهایی که گاها حتی اذیتمم میکرد / فکر هایی که ختم میشد به عوض کردن خودم و تغییر ایجاد کردن درون خودم اما حقیقت رو بگم که خیلی سخته ایجاد تغییر واقعا سخته ،
دوست دارم فاصله بگیرم از بعضی احساس های درونم چون با وجود این احساس ها شاید هضم بعضی برخورد ها برام سخت باشه پس باید ترکشون کنم اما زمان بر هستش ……
در کل برگشتم اما نمیدونم درست هست یا نه ……. دل دادم بخدا و تاییدیش رو گرفتم پس ان شالله هم درسته هم خیر هستش …….
به کمکتون میگم یا علی و شروع میکنم دوباره …………..
از ته قلبم میگم دوستتون دارم برای همیشه …………..

1502002278toptoop.ir_.jpg

150200227810632706_232759713731156_556326382098133834_n.jpg

موضوعات: دل نوشته, پیام های اتفاقی
 [ 07:29:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت