ساجدین(ندای صلح و حقیقت)





درباره وبلاگ


بسم رب فاطمه(س)

با سلام حضور همه ی کسانی که به وبلاگ من سر می زنند. امیدوارم مطالب وبلاگ مورد استفاده عزیزان قرار بگیرد. چون مسئله حجاب مربوط به همه جامعه است نه فردی و نه خانوادگی. امیدوارم بتوانم گامی هرچند کوچک در این راستا بردارم.
ان شا الله مورد تائید آقا امام زمان قرار بگیرد
امیدوارم شما نیز ما را در این راه یاری کنید
یاحق.




ساجدین(ندای صلح و حقیقت)


قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبى عَلَیْهِ السَّلام : یَابْنَ آدَم! لَمْ تَزَلْ فى هَدْمِ عُمْرِكَ مُنْذُ سَقَطْتَ مِنْ بَطْنِ اُمِّكَ، فَخُذْ مِمّا فى یَدَیْكَ لِما بَیْنَ یَدَیْكَ، فَإنَّ الْمُؤْمِنَ بَتَزَوَّدُ وَ الْكافِرُ یَتَمَتَّعُ امام حسن مجتبی (علیه السلام) فرمود:

اى فرزند آدم از موقعى كه به دنیا آمده اى، در حال گذراندن عمرت هستى، پس از آنچه دارى براى آینده ات (قبر و قیامت) ذخیره نما، همانا كه مؤمن در حال تهیّه زاد و توشه مى باشد; ولیكن كافر در فكر لذّت و آسایش است. نزهه الناظر و تنبیه الخاطر: ص 79، س 13، بحارالأنوار: ج 75، ص 111، ح 6. به نقل از سايت انديشه قم








جستجو






 
  امام حسین(ع) چند فرزند پسر و دختر داشتند؟ ...

بر اساس منابع مورد اعتماد؛ امام حسین(ع) چند فرزند پسر و دختر داشتند؟

در مورد نقل‌های تاریخی جزئی مانند تعداد فرزندان یک شخص ممکن است اختلاف نظرهایی وجود داشته باشد و نباید به دنبال پاسخ صد در صد کامل و قطعی بود. با این حال، آنچه در منابع روایی درباره تعداد و نام فرزندان امام حسین(ع) آمده، نقل می‌شود.
فرزندان پسر:
1. حضرت امام سجاد(ع).[1]
2. حضرت علی اکبر(ع).[2]
3. جعفر.[3] که در زمان حیات امام حسین(ع) از دنیا رفت.[4]
4. محمد.[5]
5. عمر.[6]
6. حضرت علی اصغر(ع) یا عبدالله.[7] در این‌باره «نام و سن طفل شیرخوار امام حسین(ع) در کربلا»، سؤال 34035 را مطالعه کنید.
فرزندان دختر:
1. فاطمه.[8]
2. سکینه.[9]
3. زینب.[10]
با جست‌وجویی که در منابع روایی متقدم و مورد اعتماد شیعه و سنی انجام شد؛ نامی از رقیه به عنوان فرزند امام حسین(ع) برده نشده است، امّا تنها در کتاب «کامل بهائی» اثر شیخ عمادالدین حسن بن على بن محمد بن على طبرى آملى(قرن هفتم) به عنوان قدیمی‌ترین منبع؛ ماجرایی را به نقل از کتاب «الحاویه» نقل می‌کند که متأسّفانه اثرى از این کتاب در دست نیست.
عمادالدین طبری می‌نویسد: «در حاویه آمد که زنان خاندان نبوّت در حالت اسیرى، حال مردان که در کربلا شهید شده بودند، بر پسران و دختران ایشان پوشیده می‌داشتند، و هر کودکى را وعده‌ها می‌دادند که پدر تو به فلان سفر رفته است بازمی‌آید، تا ایشان را به خانه یزید آوردند، دخترکى بود چهارساله، شبى از خواب بیدار شد و گفت: پدر من حسین کجاست. این ساعت او را به خواب دیدم سخت پریشان، زنان و کودکان جمله در گریه افتادند و فغان از ایشان بر خواست. یزید خفته بود از خواب بیدار شد، و حال تفحص کرد. خبر بردند که حال چنین است آن لعین در حال گفت که بروند و سر پدر او را بیاورند و در کنار او نهند. ملاعین سر بیاورد و در کنار آن دختر چهارساله نهادند. پرسید این چیست ملاعین گفت سر پدر تو است آن دختر بترسید و فریاد برآورد و رنجور شد و در آن چند روز جان به حق تسلیم کرد».[11]

ادامه »

موضوعات: محرم, مناسبتی, اهل بیت
[جمعه 1395-07-30] [ 12:01:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  آب بنوش عباس!!! ...

کسی در عباس فریاد می زند بنوش تا تــوان جنگیـدن بـاشد. بنــوش تـا تــوان رسانـدن آب به خیمـه ها باشد. بنـوش تا در خیمـه سهمی از آب برنـداری. مگر چیزی از فرات کم می شود؟ مگر حسین راضی نیست؟
مگر …؟
نه نه، موجی قوی تراز درون می گوید: حسین تشنه است. کودکان سینه بر خاک می گذارند تا التهاب عطش را کاهش دهند. اصغر را قطره آب کافی است. رقیه چندبار در بدرقه تو افتاد. سکینه رمق ایستادن نداشت. درچشم های زینب می خواندی تشنگی تارشان کرده است.
نه…هرگز. آنها تشنه ترند! اصلاً به آب نگاه کن چی می بینی؟ این کیست که در آب چشم درچشم تو دوخته است.
عباس به آب نگریست. درآب، حسین بود. موج ها در حرکت خویش، حسین می نگاشتند. صدای موج، حسین بود. به خویش برگشت و درخویش جز حسین ندید و … حسین تشنه بود.
آب بنوش عباس!
آب خنک و زلال و گوارا با عباس سخن می گفت. دست رشید عباس در آب فرو رفت. نوازش آب با دست های تشنه و جان تشنه تر چه می کند. قطره های عزیز از کف می چکید. آب را بالا آورد تا فضای دهان رسید. نسیم خنک آب چهره عباس را می نواخت.
ساقی بنوش، گوارایت باد!
باز در موج ها ولوله افتاد. حسین، حسین، حسین.
آب را پاشید و آب در حسرت لب های عباس، سر به زیر از تیررس نگاه او گریخت.
عباس، رها، سبک، سیراب از عشق، چشم به آب دوخت و با خویش زمزمه کرد:

ادامه »

موضوعات: محرم, مناسبتی, اهل بیت
 [ 11:58:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  ????امام صادق(ع): هر کس بی‌جهت به کربلا نرود شیعۀ ما نیست ...

????امام صادق(ع): کسى که به زیارت قبر امام حسین(ع) نرود و خیال کند از شیعیان ماست و با همین حال فوت کند، او شیعۀ ما نیست و اگر هم از اهل بهشت باشد جزء میهمانان اهل بهشت محسوب مى‏شود.

????قال الصادق(ع): مَنْ لَمْ یَأْتِ قَبْرَ الْحُسَیْنِ ع وَ هُوَ یَزْعُمُ أَنَّهُ لَنَا شِیعَةٌ حَتَّى یَمُوتَ فَلَیْسَ هُوَ لَنَا بِشِیعَةٍ وَ إِنْ کَانَ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ فَهُوَ مِنْ ضِیفَانِ أَهْلِ الْجَنَّةِ.

????کتاب معتبر کامل الزیارات، 193

موضوعات: اهل بیت
[چهارشنبه 1395-07-28] [ 11:47:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  حادثه مرگ وروز قیامت ...

نبی اکرم(ص)فرمودند:خداوند تبارک وتعالی را فرشته ای است که هرشب از آسمان فرودآمده،خطاب به اهل زمین با صدای رسا فریاد می زند ومی گوید:

ای بیست ساله ها جدیت نموده،سعی کنیدوکوشش کنید!

ای سی ساله ها زندگی فانی دنیا شمارا سرمست وفریفته ی خودنکند!

ای چهل ساله ها روز ملاقات با پروردگار خود چه زاد وتوشهای مهیا کردهای!

ای پنجاه ساله ها پیری (نذیر وبیم دهندهبر)شما فرا رسیده است !

ای شصت ساله ها زمان برداشت محصول رسیده وشما مانند مزرعه ای هستید که وقت درو کردنش نزدیک شده است !

ای هفتاد ساله هاشما رابرای رفتن به سرای دیگر می خوانندپس اجابت کنید وپاسخ دهید!

ای هشتاد ساله ها ساعات آخر عمر شمافرارسیده وهنوز شما از وقوع حادثه مرگ وروز قیامت غافل وبی خبرید!

پس حضرت فرمودند:با مشاهده غفلت وبی خبری مردم روی زمین آن فرشته مقرب درگاه الهی مجدداندا کند

ومی گوید:اگر به خاطر بندگان خالص نمازگزار ورکوع کننده ومردان خاشع وپارسا وخداترس وکودکان شیر خوار ومعصوم وحیوانات زبان بسته نبود،هر لحظه ممکن بود عذاب الهی بر شما نازل می شد وفرو می ریخت.(مصباح الهداه،حاج شیخ عباس خدایی،ترجمه محسن غفاری)

موضوعات: اهل بیت
[یکشنبه 1395-07-25] [ 08:23:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  اطلاع رسانی و راهکارهای تبلیغی در دوره پیامبر اعظم(ص) چگونه بوده است؟ ...

قرآن کریم سه شاخص مهم ومعتبر برای دریافت اطلاعات معرفی می کندکه عبارت است از سمع وبصروفواد.تلاش رسانه ها دردنیای امروزی نیزآن است که از طریق همین سه قوه درانسان ها نفوذ کنندوبه اهداف خویش برسند.

پیامبر اسلام با استفاده از ساده ترین واصولی ترین روش های تبلیغ ،آموزه های دین را به مردم آموزش دادند.که به اختصار به نمونه ای از ساختار این تبلیغات پرداخته می شود.

1-اذان

اذان با داشتن ریشه وحیانی ومحتوایی ملکوتی وموسیقی موزون و وزین مهم ترین شعار اسلامی بود که فضای مدینه را در اوقات نماز پر می کرد.ندای اذان در غیر اوقات نماز،نشانه پدیدآمدن امری ضروری بود که مردم بایددرآن مشارکت می کردند.

2-شعر

تعیین خط مشی در به کار گیری شعر به عنوان یک عنصر تبلیغ به وسیله اسلام وتشویق پیامبر وارزش نهادن به شاعران شجاع وجسور وبا ایمان باعث شد تا پس از پیامبر ودر عصر امامان معصوم شاعرانی شیرین زبان اشعاری در بزر گداشت اهل البیت بسرایند.

3-منادیان یا رسانه های صوتی

در زمان پیامبر برای رساندن صدا کسانی را که صدایی رسا وبلند داشتنددر نقاطی از جمعیت می گماردند تا کلمات وسخنان اورا برای مردم تکرارکند.وظیفه یک منادی این بود که سخنان پیامبر را بدون کاستی یا زیادتی به مردم ابلاغ کنن.

4-مبلغان وقاریان قرآن

مبلغان دینی در زمان پیامبر همان حافظان وقاریان قرآن بودندزیرا آنان به امر دین آگاهی داشتند.

نتیجه:

پیامبر علی رغم موقعیت زمانی ومکانی ومحدودیت های فراوانی که بر سر راهشان بود با بهره گرفتن از عوامل تبلیغا تی زمان خویش اقدام به تبلیغ در سطح گسترده نمودند.

مهمترین امتیازات تبلیغات ایشان آن بود که سیستم اطلاع رسانی وی هرگز با دروغ وباطل ولهو لعب همراه نبود ومبلغان برای تهییج وترغیب مردم هرگز دروغ نمی گفتندوعنصر شعر آنان خالی از اغراق وغلو وبزرگ نمایی های کاذب بود.(برگرفته از فصلنامه کوثرمقاله دکتر محمد رضا ستوده)

موضوعات: اجتماعی, نکته های ناب, اهل بیت
 [ 08:30:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  امام حسین علیه السلام با شهادت خود به بالاترین مرحله سلوک معنوی رسیدند. پس اشک ریختن برای ایشان چه معنایی دارد؟ ...

آنان با شهادت به قرب الهی رسیدند و این افتخاری بزرگ است و نباید ناراحت بود.مسیحیان نیز برای کشته شدن مسیح گریه و عزاداری نمی‌کنند، بلکه حتی جشن می‌گیرند.
پاسخ :
عاشورا و حادثه کربلا از چند جنبه قابل ارزیابی و تحلیل است که هر کدام می تواند حکم خاص داشته باشد.
در ابتدا با دو چهره از عاشورا رو به رو هستیم:
اوّل: زیبایى‏ها
زیبایى‏ها یعنى عظمتى که حضرت ابا عبداللَّه (ع) و یاران ایشان در ابعاد مختلف آفریده، عالى‏ترین جلوه‏هاى کمال انسانى را با عمل خویش ترسیم نموده و بزرگ ترین درس را به بشر آموخته اند. این بُعد از حادثه عاشورا بسیار غرورانگیز و افتخارآفرین است. به راستى باید به خود بالید که در چنین مکتب درخشانى پا به عرصه وجود نهاده و در آن رشد یافته‌ایم و با آن مى‏میریم و حاضریم همة هستى خود را در راه مکتب نثار کنیم.
شهادت برای شهید یک موفقیت، بلکه بزرگ ترین موفقیت است . امام حسین (ع) فرمود : «جدم پیامبر به من فرمود : نزد خدا مرتبه‌ای داری که جز با شهادت به آن نائل نمی‌گردی.»
شهادت حضرت، عالی ترین حد کمال به حساب می آید. بر این اساس شهادت برای شهید یک پیروزی به شمار می‌آید و جشن و شادمانی می طلبد. سید بن طاووس می گوید : اگر دستور عزاداری به ما نرسیده بود ، ایام شهادت امامان را جشن می گرفتم . علی (ع) آن گاه که می بیند مرگ به صورت شهادت نصیبش شد، از خوشحالی در پوست خود نمی‌گنجد.(1)
حضرت بعد از ضربت خوردن می فرماید:
«والله ما فجأنی من الموت وارد کرهتُه و لا طالع أنکرتُه و ما کنتُ إلا کقارب ورد و طالب وَجَدَ و ما عند الله خیر للابرار؛(2) به خدا سوگند! هیچ امر خلاف انتظاری برای من رخ نداده؛ آن چه پیش آمده، همان است که در آرزوی نیل به آن بودم. مانند کسی هستم که در جستجوی آب در صحرایی می گردد و ناگهان چاه آبی یا چشمه ای پیدا می شود . مَثَل جوینده ای هستم که به مطلوب خود رسیده است.»
دوش در وقت سحر از غُصّه نجاتم دادند و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
چه مبارک سحری بودوچه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه براتم دادند
آری بر اساس این رویکرد ، شهادت اولیای الهی جشن و شادی دارد؛ جشن و شادی برای رسیدن به عالی ترین مرتبه کمال و لقای محبوب از طریق شهادت.
دوم: چهره غمبار
چهره دیگر عاشورا جنبه تراژدیک، غمبار و اسفبار آن است. تأسف از این که چرا امت، حق امام (ع) را پاس نداشته و ناجوانمردانه‏ترین برخورد را نسبت به محبوب‏ترین خلق خدا و شریف‏ترین انسان‏ها روا داشتند. ظلمى که بر امام (ع) و اهل بیت و یاران ایشان تحمیل شد، دل هر انسان نیکوسیرتى را به درد مى‏آورد و روح آدمى را سخت مى‏آزارد و جشن و شادی در اینجا معنا ندارد. چگونه می توان در مواجهه با این چهره از عاشورا متاثر نشد؟! امام حسین ( ع ) به واسطه شخصیت عالیقدر و شهادت‏ قهرمانانه‏اش مالک قلب‌ها و احساسات صدها میلیون انسان است.
کیست که بشنود در آن صحراى سوزان با وجود عطش جانکاه، در میان صدها مأمور دشمن حضرت ابی الفضل العباس (ع) خود را به شریعه رساند و چون در رودى عظیم و آب گوارا قرار گرفت و آب را تا دهان آورد، ولى همین که به یاد تشنگى حضرت ابی عبداللَّه (ع) و فرزندانشان افتاد، به خود اجازه نوشیدن نداد و لب تشنه با مشک پر از آب برگشت، این مردانگى و شرافت، او را به ریختن اشک وادار نسازد؟!
در حال گریه و رقت و هیجان، انسان بیش از هر حالت دیگر خود را به محبوبی که برای او میگرید نزدیک میبیند ، و در حقیقت در آن حال است که خود را با او یکسان میبیند . خنده و شادی بیشتر جنبه شخصی و در خود فرو رفتن دارد اما گریه بیشتر از خود بیرون‏ آمدن و خویش را فراموش کردن و با محبوب یکی شدن است. به تعبیر شهید مطهری «گریه بر شهید، شرکت در حماسه او و هماهنگی با روح وی و موافقت با نشاط و حرکت او است».(3)

ادامه »

موضوعات: محرم, مناسبتی, اهل بیت
[شنبه 1395-07-24] [ 08:15:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت