عبادت بر معنایی آمیخته از «اطاعت » و «فروتنی » دلالت می کند. و عملی است که فرمانبری از معبودی را در پی دارد. (رک: «اساس البلاغه »، «لسان العرب » و «تاج العروس ») اما باید در نظر داشت که هر اطاعتی، عبادت نیست، موارد بسیاری از اطاعت است که عبات شمرده نمی شود. به عنوان مثال، انسان از کارفرمای خویش، اطاعت می کند، اما او را عبادت نمی کند. و رمز مساله در این جاست که اطاعت از کارفرما و نظیر آن، اطاعت بدون قید و شرطی نیست.
عبادت وقتى تمام و كامل میشود كه انسان به غیر خدا به كسى دیگر مشغول نباشد، و در عملش شریكى براى خدای سبحان نتراشد، و دلش در حال عبادت بسته و متعلق بجایى نباشد، نه به امیدى، و نه ترسى، حتى نه امید به بهشتى، و نه ترس از دوزخى، كه در این صورت عبادتش خالص، و براى خدا است، بخلاف اینكه عبادتش بمنظور كسب بهشت و دفع عذاب باشد، كه در اینصورت خودش را پرستیده، نه خدا را.» (ترجمه تفسیر المیزان، ج1، ص: 42)
بعضى عبادت را تنها در نماز و ذكر و دعا مىدانند و بعضى در شعر خود مىگویند: «عبادت به جر خدمت خلق نیست» در این دو تفكر افراط و تفریط است.
علامه طباطبایی می فرمایند: «عبادت هر چیز مساوى با اعتقاد به ربوبیت او است، همچنین اطاعت بدون قید و شرط هر چیز نیز مساوى با رب دانستن آن چیز است، پس طاعت هم وقتى بطور استقلال باشد خود، عبادت و پرستش است و لازمه این معنا این است كه شخص مطاع را بدون قید و شرط و بنحو استقلال اله بدانیم، زیرا اله آن كسى است كه سزاوار عبادت باشد. »[۱]
همچنین اصل عبادت، آن حالت قلبی و درونی انسان است. پس نماز و روزه و نظیر آن، حقیقت عبادت نیستند، اگر چه افعال و اعمالی هستند که عبادت در شکل آنها، ظهور و بروز می کند.
ادامه »
موضوعات: ویژه برنامه های کوثر بلاگ در ماه مبارک رمضان
[ 10:55:00 ب.ظ ]