ساجدین(ندای صلح و حقیقت)





درباره وبلاگ


بسم رب فاطمه(س)

با سلام حضور همه ی کسانی که به وبلاگ من سر می زنند. امیدوارم مطالب وبلاگ مورد استفاده عزیزان قرار بگیرد. چون مسئله حجاب مربوط به همه جامعه است نه فردی و نه خانوادگی. امیدوارم بتوانم گامی هرچند کوچک در این راستا بردارم.
ان شا الله مورد تائید آقا امام زمان قرار بگیرد
امیدوارم شما نیز ما را در این راه یاری کنید
یاحق.




ساجدین(ندای صلح و حقیقت)


قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبى عَلَیْهِ السَّلام : یَابْنَ آدَم! لَمْ تَزَلْ فى هَدْمِ عُمْرِكَ مُنْذُ سَقَطْتَ مِنْ بَطْنِ اُمِّكَ، فَخُذْ مِمّا فى یَدَیْكَ لِما بَیْنَ یَدَیْكَ، فَإنَّ الْمُؤْمِنَ بَتَزَوَّدُ وَ الْكافِرُ یَتَمَتَّعُ امام حسن مجتبی (علیه السلام) فرمود:

اى فرزند آدم از موقعى كه به دنیا آمده اى، در حال گذراندن عمرت هستى، پس از آنچه دارى براى آینده ات (قبر و قیامت) ذخیره نما، همانا كه مؤمن در حال تهیّه زاد و توشه مى باشد; ولیكن كافر در فكر لذّت و آسایش است. نزهه الناظر و تنبیه الخاطر: ص 79، س 13، بحارالأنوار: ج 75، ص 111، ح 6. به نقل از سايت انديشه قم








جستجو






 
  بزرگترین عبادت اندیشیدن در وظیفه است ...

اندیشه ، عامل بسط و تعالی انسان است که او را در طریق خداگونگی و رسیدن به خلافت و جانشینی خدا در هستی سوق می دهد ، و حقیقتاً خردورزی و اندیشیدن ، برترین عبادت است …

« و کان اکثر عباده ابی ذر التفکر » « بیشترین عبادت ابوذر ، تفکر و اندیشیدن بود »

در بیان اهمیت و ارزش عقل همین بس که اصول دین بدون تایید آن از ما پذیرفته نیست . اسلام دینی است عقل گرا که برای مطرح کردن مسائل خود ار عقل کمک و تایید خواسته است .آیات زیادی در قرآن وجوددارد که انسان ها را به تفکر و تعقل دعوت کرده است . اسلام برای اثبات اصول مسلم دین ، تایید قطعی عقل را خواسته و برای پیدا کردن شناخت راجع به پدیده های عالم دستور تامل و تفکر در آنها صادر کرده است . قرآن می فرماید:« افلا ینظرون الی الابل کیف خلقت و الی السماء کیف رفعت و الی الجبال کیف نصبت و الی الارض کیف سطحت » « پس آیا شتر را نمی نگرند که چگونه آفریده شده ، و آسمان را نمی بینند که چگونه برافراشته شده ، و به کوه ها نگاه نمی کنند که چگونه نصب شده و بر پا گردیده اند و به زمین نمی نگرند که چگونه گسترده گشته است ؟ »

احکام شرعی نیز از حکم عقل و فرمان خرد جدا نیست . هر حکم شرعی ، مطابق با عقل است و عقل آن را تایید می کند احکام عقلی و شرعی درهمه حال دوش به دوش یکدیگر و ملازم هم هستند .

خداوند تبارک و تعالی درآیات 17 و 18 « سوره زمر » به تجزیه و تحلیل شنیده ها دستورداده است . یک مسلمان باید شنیده ها را بسنجد ، تجزیه و تحلیل کند ، حق را از ناحق و درست را از نادرست تشخیص دهد و ازبهترین آنها تبعیت کند .

در فرهنگ اسلامی ، اجر و پاداش و قرب افراد بر حسب عقل آنها تعیین می گردد . پیامبر گرامی اسلام (ص) در حدیثی می فرماید: « خداوند فردای قیامت مقام بندگان را به عدد عقل و خرد آنها بالا می برد و براین اساس به قرب خداوند نایل می گردند ». « انما یرفع العباد غداً الدرجات و ینالون الزلفی من ربهم علی قدر عقولهم »


قران کریم مکرر به ارزش فوق العاده عقل و خرد اشاره می کند و گناه عمده دورخیان و عامل بدبختی آنها را از کار انداختن این نیروی الهی می شمارد .علی رغم دروغ پردازی های کسانی که مذهب را وسیله تخدیر مغزها و نادیده گرفتن فرمان عقل و خرد می شمارند ، اساس خداشناسی و سعادت و نجات را بر عقل و خرد می نهد و روی سخنش با اولوالباب و اندیشمندان و متفکران است.

اساساً جوهر عبادت و یکی از شاخص های ارزش آن ، بایدها و ریشه های وعرفی آن و میزان باروری خرد و عقل انسان «عابد» است . به همین لحاظ مفسران ، آنجا که قرآن کریم هدف خلقت انسان را عبادت می داند « و ما خلقت جن و الانس الا لیعبدون » آن را به «معرفت» تفسیر کرده اند .

اگر شاخص عبادت – که عالیترین سطح ارتباط خداوند با حقیقت هستی است – معرفت و تفکر و اندیشه است ، آیا زندگی را بدون تفکر به سر آوردن و روزگاررا بدون اندیشیدن سپری ساختن ، در خور انسان واقعی می تواند باشد ؟؟؟!!!

اندیشه است که وجود انسان را به اندازه همه جهان گسترش می دهد و لایه های عمیق هستی را برای انسان به عینیت می رساند .بارور ساختن خرد و عقل است که کرانه های وجود انسان را تا افق بی نهایت بسط می دهد و بال و پر سیر و سلوک برفراز انگیزه ها و خواست های حقیر را در اختیار امر می نهد… و این درجهان آفرینش به صید کسانی در می آید که قدر آن را شناخته و همه تلاش ها و سرمایه خویش را در جهت دستیابی بدان قرار دهند . کسانی که زندگی خویش را فراتر از یک بازی کودکانه چندروزه و رقابت بر سر کسب ثروت وقدرت تعریف کرده باشند…. انسان های وارسته ای که به عنوان « اولوالالباب » یا حقیقت هستی پیوند برقرار کرده ولذت اندیشیدن را چشیده اند ….و اندیشه را نه ابزار سیطره بر عالم و آدم ، که غایت سلوک انسان کامل می دانند .

پایگاه اطلاع رسانی تبیان

موضوعات: ویژه برنامه های کوثر بلاگ در ماه مبارک رمضان
[دوشنبه 1395-03-31] [ 03:38:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  حالا من مانده ام و این مدینه... ...

از کجای این مدینه سراغ تو را نگیرم که هر کوچه، شمیم نفس تو را گرفته؟ از کدام کوچه بگذرم که هوای غربت تو، هوایی اش نکرده باشد؟! به کدام حادثه بگریزم که از مرثیه مظلومی تو، زمزمه آشفته و داغدار نداشته باشد؟!

با اینکه هُرِم کرامت دست های تو هنوز در این کوچه ها، دل آدم را گرم می کند، اما باز حکایت تو برای این مردم پر از نشانه و آیاست؛ پر از انگاره های تردید و دو دلی است. این را هم به حتم، مثل خیلی چیزهای دیگر از پدرت ـ ابوتراب ـ به ارث برده ای.

انگار در این بیغوله های تاریک تاریخ نشینْ، کسی حرفی از آفتاب برای این جماعت نزده است.

انگار کسی برای اوج، بالی به آسمان نگشوده و جرعه ای برای رفعِ عطشِ دیرینه اش، سراغ سرچشمه ها را نگرفته است. انگار اینجا جواب سؤال هر اقاقی، چیدن است.

چگونه است اینجا که هر که باشکوه تر است، خانه خاکی تری دارد و نام باشکوهش را نمی شود با صدای بلند، آواز داد و نمی شود از او بی واهمه حرف زد و گفته های نابش را میان دایره حقیقت، به رخِ دروغ های ابن ابی سفیانی کشید؟!

و چرا نمی شود اینجا، میان حق و باطل را ـ که چه قدر دست بر گردن هم، به هم شبیه شده اند ـ فاصله انداخت، تا کسی صَلاح را برای اِصلاح، ننگ نداند و مبارزه مغلوبه و بی ثمر را، نشانه ترس؛ که صلح و جنگ در مرام آفتاب، جز برای اعتلای رسم خورشید، معنای دیگری ندارد. حالا هر که، هر چه می خواهد درشت بگوید و بی پایه ببافد.

حالا من مانده ام و این مدینه، با این کوچه های فاصله گرفته از آسمان، با این غربتی که زل زده در چشمان این حرم بی گنبد و مناره؛ با ناله های سوزناکی که از خاطره خانه های بنی هاشم می وزد.

دوباره داغی دیگر بر پیشانی پینه بسته این شهر و ننگی بر دامن آلوده نفاق و این پیکر فرزند ریحانه رسول است که بی جان و مسموم، میان حجره دربسته خیانت جعده، بر زمین نقش بسته و این پاره های جگر آسمان است که در میان این تشت، به بازگویی واقعه نشسته است.

باید بروم… باید بروم دوباره در بقیع دل. انگار کسی دارد مرثیه غربت مجتبی (ع) را می خواند… بروم تا دیر نشده…

سیدحسین ذاکرزاده

موضوعات: مناسبتی, اهل بیت, ویژه برنامه های کوثر بلاگ در ماه مبارک رمضان
 [ 02:42:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  عبادت حضرت/شجاعت حضرت/زلال قلم ...

عبادت حضرت
امام سجاد(ع) فرمود: «امام حسن(ع) در عصر خود، از عابدترین، پارساترین و برترین انسان ها بود. وقتی از مدینه به مکه برای اجرای مراسم حج می رفت، پیاده می رفت و گاهی پا برهنه. هرگاه به یاد مرگ می افتاد گریه می کرد. و نیز هنگامی که به یاد قیامت و عبور از پل صراط و حضور در دادگاه الهی می افتاد می گریست وگاهی آن چنان منقلب می شد که ناله می کرد و از حال می رفت و هنگام نماز بند بندش می لرزید و هنگامی که یاد بهشت می افتاد نگران می شد و عرض می کرد: «خدایا از درگاهت بهشت را می طلبم و پناه می برم به تو از آتش دوزخ».[46]

شجاعت حضرت
معاویه در عصر سلطنت ننگینش روزی بر روی منبر در محضر امام حسن(ع) از روی طعنه گفت: «علی بن ابی طالب کجاست؟» امام حسن(ع) همان دم برخاست و سخن معاویه را قطع نمود و بعد از حمد و ثنای خداوند فرمود: «خداوند هیچ پیامبری را به پیامبری مبعوث نکرد مگر اینکه وصی او را از خاندانش برگزید و مگر اینکه برای او دشمنی از مجرمان قرار داد. چنان که در قرآن می فرماید:«وَ کَذَلِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوّاً مِّنَ الْمُجْرِمِینَ» و ادامه داد، علی(ع) وصی پیامبر(ص) بعد از اوست و من پسر علی(ع) هستم. تو پسر صغر هستی و مادر تو هند است و مادر من فاطمه(س). جدّه تو فتیله و جدّه من خدیجه است. خداوند میان من و تو، آن را که از نظر نسب پست است و به کفر نزدیک است لعنت کند و همچنین آن کس از ما که در یاد خدا کاهل است و آن را که کفر و نفاق دارد، لعنت نماید. همه جمعیت حاضر با صدای بلند گفتند: «آمین، آمین.» معاویه سرشکسته از منبر پایین آمد و رفت».[47]

ادامه »

موضوعات: مناسبتی, اهل بیت, ویژه برنامه های کوثر بلاگ در ماه مبارک رمضان
 [ 02:41:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  گفتار مجری 2 ...

حضرت امام حسن ابن علی بن ابی طالب اولین فرزند امیرالمؤمنین(ع) و حضرت فاطمه(س) در شب نیمه رمضان سال سوم هجرت در مدینه به دنیا آمد. از لقب های معروف حضرت می توان مجتبی، سبط اکبر و کریم اهل البیت(ع) را نام برد. کنیه شریف حضرت ابامحمد است. حضرت امام حسن(ع) در 28 صفر سال 50 هجری حدود 47 سالگی به دستور معاویه و به دست همسرش جعده دختر اشعث بن قیس کندی مسموم گشت و به شهادت رسید و در قبرستان بقیع و در جوار حرم نبوی به خاک سپرده شد.

امام حسن(ع) دو بار همه اموالش را بین محرومان و تهی دستان خرج کرد و سه بار ثروتش را به دو نیم کرد. نیمی برای خود و نیمی برای فقرا و مستمندان.[43]

 امام حسن دارای پانزده فرزند یعنی 8 پسر و 7 دختر بوده اند که هفت فرزندش از سه زن آزاد و بقیه از کنیزان بوده اند. یعنی ازدواجی مانند سایر مردم آن عصر، نه چیز دیگری که به ناحق به ایشان نسبت داده اند.[44]

 هنگامی که جنازه امام حسن(ع) را به سوی بقیع حرکت می دادند مروان زیر تابوت آن حضرت آمد و جنازه را تشییع کرد. امام حسین(ع) به او فرمود: «آیا جنازه حسن را حمل می کنی، با اینکه همواره جرعه های اندوه را به او خوراندی؟» مروان پاسخ داد: «آری، این کارها را با کسی انجام دادم که حلم و خویشتن داری او با کوه ها برابری می کرد».[45]

به کوشش : سیدحسین ذاکرزاده

[43]. اسدالغابه، ج 2، ص 13.

[44]. اقتباس از: ترجمه ارشاد شیخ مفید(ره)، ج 2، ص 16.

[45]. منتهی الآمال، ج 1، ص 171.

موضوعات: مناسبتی, اهل بیت, ویژه برنامه های کوثر بلاگ در ماه مبارک رمضان
 [ 02:37:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  گفتار مجری 1 ...

شهامت و شجاعت امام حسن(ع)، از احتجاجات و مفاخراتش معلوم است و در دوران حیات خود نیز غالب اوقات در محاربات اسلامی شرکت داشته است؛ مع الوصف، عده ای کوتاه فکر و بی اطلاع، به علت اینکه او با معاویه صلح نموده است، او را از صحنه پیکار و میدان کارزار خارج نموده اند. در حالی که شرکت او در جنگ های اسلامی که مورد تأیید کلیه مورخان است، خود گواه شجاعت اوست. امام حسن(ع) در فتح قسمتی از منطقه (گیلان و مازندران) و همچنین در تسخیر شام و افریقا، سمت فرماندهی نیروها را بر عهده داشت و موقع قتل عثمان نیز در مقابل شورش گران، با کمال خونسردی و شهامت، به دستور علی(ع) از عثمان دفاع نمود. او فرزند همان علی(ع)، شیر بیشه شجاعت است که در زمان خلافت پدرش در جنگ های جمل و صفین و نهروان شرکت داشت و رموز و فنون جنگ را تحت نظر مستقیم پدرش فرا گرفته بود.[41]

بسیاری از مردم معتقدند که روح مناعت هاشمی که همواره چون عقابی بلند پرواز، قله های مرتفع را به زیر پا دارد، با رفتار حسین(ع) متناسب تر است تا رفتار حسن(ع)، و این یک نگرش ابتدایی و سطحی و دور از عمق و دقت است. حسن(ع) نیز در دیگر موقعیت ها و صحنه های زندگی اش، همان هاشمی شکوهمند و بلندپروازی بود که در افتخارات، هم پا و هم طراز پدر و برادر خود محسوب می شد و این هر سه، نمونه کامل و مثال عالی مصلحان مسلکی تاریخ بودند و آن گاه هر یک از ایشان جهادی و رسالتی و نقشی مخصوص خود داشت که از اعماق شرایط موجود و اوضاع و احوال او سرچشمه می گرفت و هر یک در جای خود چه از لحاظ شکل جهاد و چه از لحاظ شکوه و مجد و چه از لحاظ پی گیری حق از دست رفته و غصب شده، عملی مبتکرانه و بی سابقه بود.

l نوشیدن جام شهادت در موقعیت امام حسین(ع) و حفظ سرمایه زندگی به وسیله صلح در موقعیت امام حسن(ع)، به عنوان دو نقشه و دو وسیله برای جاودان داشتن مکتب و محکوم ساختن خصم، تنها راه حل های منطقی و عاقلانه ای بودند که با توجه به مشکلات هر یک از دو موقعیت، از آنها گریزی نبود و جز آنها، راه دیگری وجود نداشت. هر یک از این دو راه، در ظرف خود برترین وسیله تقرب به خدا و امتثال فرمان او بود؛ هرچند که از لحاظ دنیوی، چیزی جز محرومیت به همراه نداشت و باز هر یک، پیروزی حتمی و قاطعی بود که در طی تاریخ جلوه خود را آشکار ساخت گرچه در حین وقوع جز محرومیت و از دست دادن قدرت مظهری نداشت.[42]

به کوشش: میثم امانی

[41]. فضل الله کمپانی، حسن کیست؟، صص 61 ـ 62.

[42]. صلح امام حسن(ع)، صص 511 ـ 512.

موضوعات: مناسبتی, اهل بیت, ویژه برنامه های کوثر بلاگ در ماه مبارک رمضان
 [ 02:35:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  امام حسن(ع) کیست؟ ...

در سرشت و طینت او، برترین نشانه های انسانیت وجود داشت. هر که او را می دید، به دیده اش بزرگ می آمد و هر که با او آمیزش داشت، بدو محبت می ورزید و هر دوست یا دشمنی که سخن یا خطبه او را می شنید، به آسانی درنگ می کرد تا او سخن خود را تمام کند و خطبه اش را به پایان برد.[32]

تواضعش چنان بود که روزی بر عده ای مستمند می گشت و آنها پاره های نان را بر زمین نهاده و خود روی زمین نشسته بودند و می خوردند. چون حسن بن علی را دیدند، گفتند: ای پسر رسول خدا! بیا با ما هم غذا شو. فوراً از مرکب فرود آمد و گفت: «خدا متکبران را دوست نمی دارد» و با آنان به غذا مشغول شد. آن گاه آنها را به میهمانی خود دعوت کرد؛ هم غذا به آنان داد و هم پوشاک.[33]

بخشش و کرم او آن چنان بود که مردی حاجت نزد او آورد، آن حضرت به او گفت: حاجتت را بنویس و به ما بده و چون نامه او را خواند، دو برابر خواسته اش بدو بخشید. یکی از حاضرین گفت: «این نامه چه قدر برای او پر برکت بود، ای پسر رسول خدا»! فرمود: برکت آن برای ما بیشتر بود؛ زیرا ما را از اهل نیکی ساخت. مگر نمی دانی که نیکی آن است که بی خواهش به کسی چیزی دهند و اما آنچه پس از خواهش می دهند، بهای ناچیزی است در برابر آبروی او (سائل). شاید آن کس شبی را با اضطراب و میان بیم و امید به سر برده و نمی دانسته که آیا در برابر عرض نیازش، دست رد به سینه او خواهی زد یا شادی قبول به او خواهی بخشید و اکنون با تن لرزان و دل پر تپش نزد تو آمده، آن گاه اگر تو فقط به قدر خواسته اش به او ببخشی، در برابر آبرویی که نزد تو ریخته، بهای اندکی به او داده ای».[34]

زهد و بی اعتنا او به زیور دنیا آن چنان بودکه محمد بن علی بن الحسین بن بابویه (متوفی به سال 381هـ . ق) کتابی را به نام «زهد الحسن علیه السلام» بدین صفت او اختصاص داد و در این باره همین بس که از همه دنیا یک باره به خاطر دین صرف نظر کرد.[35]

ادامه »

موضوعات: مناسبتی, اهل بیت, ویژه برنامه های کوثر بلاگ در ماه مبارک رمضان
 [ 02:33:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت