ساجدین(ندای صلح و حقیقت)





درباره وبلاگ


بسم رب فاطمه(س)

با سلام حضور همه ی کسانی که به وبلاگ من سر می زنند. امیدوارم مطالب وبلاگ مورد استفاده عزیزان قرار بگیرد. چون مسئله حجاب مربوط به همه جامعه است نه فردی و نه خانوادگی. امیدوارم بتوانم گامی هرچند کوچک در این راستا بردارم.
ان شا الله مورد تائید آقا امام زمان قرار بگیرد
امیدوارم شما نیز ما را در این راه یاری کنید
یاحق.




ساجدین(ندای صلح و حقیقت)


قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبى عَلَیْهِ السَّلام : یَابْنَ آدَم! لَمْ تَزَلْ فى هَدْمِ عُمْرِكَ مُنْذُ سَقَطْتَ مِنْ بَطْنِ اُمِّكَ، فَخُذْ مِمّا فى یَدَیْكَ لِما بَیْنَ یَدَیْكَ، فَإنَّ الْمُؤْمِنَ بَتَزَوَّدُ وَ الْكافِرُ یَتَمَتَّعُ امام حسن مجتبی (علیه السلام) فرمود:

اى فرزند آدم از موقعى كه به دنیا آمده اى، در حال گذراندن عمرت هستى، پس از آنچه دارى براى آینده ات (قبر و قیامت) ذخیره نما، همانا كه مؤمن در حال تهیّه زاد و توشه مى باشد; ولیكن كافر در فكر لذّت و آسایش است. نزهه الناظر و تنبیه الخاطر: ص 79، س 13، بحارالأنوار: ج 75، ص 111، ح 6. به نقل از سايت انديشه قم








جستجو






 
  *دلم عجیب برایت تنگ شده است* ...

دلتنگی

دلـم عـجیب تـنگ شده

بـرای تمام لحظه هـایی که

دلـت عـجیب بـرایـم تنگ می شد!!!

موضوعات: دل نوشته
[یکشنبه 1396-05-29] [ 05:39:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  *دل تنگِ نگاهت میشوم* ...

خیلی که دلتنگ میشوم

به آسمان نگاه میکنم

دلم قرص میشود که ….

تو هم زیر همین سقفی..

1503234203022-e1428018914676.jpg

موضوعات: دل نوشته
 [ 05:37:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  *فاصله را می گویم * ...

چه خـــوش خیــال اســــت…!

فـــاصلـــه را می گـــویم!

بــه خیــالـش تـــو را از مــن دور کـــرده…

نمی دانـــد،

جـــای تـــو امـــن اســـت ،

اینجـــا در میـــان دل مـــن . . . “

1503234356619764_ymfwbwhh.jpg

موضوعات: دل نوشته
 [ 05:36:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  مشکلات روحی زوج های نابارور و درمان آن ...

زوج های نابارور

راهکارهای رفع مشکلات در زوج های نابارور
زوج های نابارور اختلالات روحی و روانی زیادی را متحمل میشوند . ناباروری یک تجربه دردناک عاطفی احساسی است که پیامدهای روانی آن با واکنش های غم و غصه و اندوه همسان می‎ شود. از هر دو زوج نابارور، یکی دچار مشکلات ارتباطی میان خود و همسر یا خود و اطرافیان می‎شود؛ همچنین از هر 4 زوج نابارور، یکی به افسردگی و از هر 6 زوج نابارور، یک زوج مبتلا به اضطراب است.

تحمل زندگی بدون بچه بسیار سخت است چراکه به مرور زمان زندگی زوجین دچار یکنواختی میشود . تحمل نداشتن فرزند و ماندن در کنار همسر برای بسیاری از همسران کابوس است، اما خیلی ها از این واقعه برای خود فرصت ساخته اند تا بتوانند از شرایط به بهترین نحو استفاده کنند.

مهم ترین اختلالات زندگی بدون بچه و مسائلی که زوجین نابارور با آن روبه رو می شوند، به مسائل روحی و روانی برمی گردد.دلایل منطقی وجود دارد که شخص نخواهد یا نتواند که بچه دار شود. این می تواند خواسته شریک زندگی یا مشکلی در بارداری باشد.اگر این انتخاب و تصمیم شخصی باشد که با دیگری بر سر آن به توافق رسیده باشید کمتر دچار تردید می شوید اما اگر این انتخاب یک تصمیم بر اثر اجبار باشد که بخاطر ناتوانی در بارداری گرفته اید زمان های زیادی را با تردید، یاس، غم و اندوه سپری می کنید.
در واقع در یک موقعیت احساسی متناقض قرار می گیرید؛
از یک سو شریک زندگی تان را آنقدر دوست دارید که داشتن بچه اهمیتی برایتان ندارد و از سوی دیگر گاهی به تجربه والد شدن فکر می کنید.

طلاق عاطفی در زوج های نابارور بسیار شایع است
مشکلات روحی و روانی زوج های نابارور
اضطراب و استرس
محققان معتقدند اغلب زوج های نابارور به اضطراب دچار می شوند، چراکه ناباروری می تواند به صورت یک بحران در زندگی، بحران هویت، بیماری مزمن، علتی برای افسردگی، یک تجربه عمیق یا ترکیبی از این موارد باشد. درواقع گرچه زن و شوهر هر دو از ناباروری و تنها بودن خسته و ناراحت می شوند، اما معمولا خصلت زنان به گونه ای است که آنها سریع تر و بیشتر از مشکلات تاثیر می پذیرند و به این دلیل زنان آسیب پذیرتر از مردان هستند و تنشی که در وجود زنان شکل می گیرد خیلی بیشتر از مردان است. بدون توجه به این که کدام زوج عامل ناباروری است، زنان علائم بیشتری را از خود بروز می دهند. اضطراب در زنان نابارور بیشتر است، زیرا اهمیتی که آنان برای خود قائل هستند به تولد فرزند نیز ارتباط دارد.

از طرفی معمولا مردان نابارور تصور می کنند احساسات مردانه شان کم شده و با دارو و معالجه ساده مساله حل می شود و خیلی زود بچه دار می شوند، اما برعکس، زنانی که تصور می کنند هرگز بچه دار نمی شوند، دنیا را جلوی چشمانشان تیره و تار می بینند و امیدشان را به کلی از دست می دهند و همین باعث تشدید استرس و اضطرابشان می شود.

ادامه »

موضوعات: اجتماعی
 [ 02:56:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  *علل ناباروری در ایران* ...

دکتر مهرداد ایزدی رئیس بیمارستان مهدیه تهران می گوید  طبق تحقیقات انجام شده، مسائل محیطی و افزایش سن ازدواج از مهمترین علل در ناباروری به خصوص در مردان محسوب می‌شود.

 

آلودگی هوا، استرس شغلی، مصرف مشروبات الکلی، دخانیات و غذاهای مصرفی از دلایل مهم ناباروری در مردان به شمار می‌رود در کنار آن نارسایی و مشکلات تخمدان‌ها و لوله‌ها در خانم‌ها به‌ویژه موضوع تخمدان‌های پلی کیستیک و بیماری آندومتریوز می‌تواند از دلایل مهم شیوع ناباروری در زنان باشد.

 

افزایش درصد ناباروری مردان نسبت به سال های گذشته از دو بعد قابل بررسی است: اول اینکه عوامل محیطی، ژنتیک و یا بیماری‌ها موجب افزایش نرخ ناباروری در مردان شده است. مسئله دوم، به عوامل فرهنگی مربوط می‌شود.

 

در گذشته مردان کمتر از زنان برای درمان ناباروری به مراکز پزشکی مراجعه می‌کردند و در صورت اطلاع، مخفی نگاه‌داشتن عدم توان باروری باعث شد در طول این سالیان، زنان اغلب به عنوان عنصر نابارور شناخته شوند.

 

ادامه »

موضوعات: اجتماعی
 [ 02:53:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  چرا تعداد زوج های نابارور در ایران زیاد شده است؟ ...

طبق آمار منتشر شده از هر 5 زوج یک زوج نابارور هستند.ناباروری یعنی یک زوج پس از یکسال رابطه جنسی نمیتوانند بچه دار شوند. با افزایش سن ازدواج و کاهش میل به فرزندآوری، مسئله کاهش نرخ باروری اهمیت دو چندان یافت. زیرا با اتخاذ این رویه در بین خانواده‌ها، شاهد جمعیتی پیر خواهیم بود که هم نیازمند مراقبت است و هم به کاهش چشمگیر نیروی فعال در کشور منجر می‌شود.

 

باروری در طول دو دهه ی اخیر در ایران با اقدامات و فشارهای شدیدی که صورت گرفت، در سراسر کشور کنترل شد و نرخ باروری یک زن در طول دوران زندگی خود از رقم 6.4 به زیر 1.8 سقوط کرد. طبق مطالعات انجام شده نرخ باروری در 30 سال گذشته حدود 70 درصد کاهش یافته و این میزان همچنان در این روند نزولی قرار دارد.

 

مصرف طولانی مدت داروهای پیشگیری از بارداری به همراه عوامل ژنتیک، کهولت سن و تاثیرات محیطی به مرور موجب بروز مسئله‌ای به نام ناباروری در کشور شد

 

و به فراخور نیاز جامعه، مراکز متعدد مطالعات ناباروری شکل گرفت؛ ناتوانی یک زوج در باردار شدن پس از یک سال رابطه جنسی بدون جلوگیری از بارداری، ناباروری نامیده می‌شود. امروز گفته می‌شود از هر 5 زوج، یک زوج با مسئله ناباروری دست و پنجه نرم می‌کند:

ناباروری

ادامه »

موضوعات: اجتماعی
 [ 02:51:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  موانع ارتباط عاطفی همسران ...

پرسش مطرح شده در سایت مای مشاور :

امام هادی(علیه‌السلام) می‌فرماید: «خدای متعال ازدواج را مایه الفت دل‌ها و پیوستگی نسبی قرارداد. به وسیله آن، رشته‌های خویشاوندی را به هم پیوست و آن را مایه مهر و محبت ساخت. در این کار برای مردمان نشانه‌هایی از قدرت و رحمت خداوند است.»[۱]

یکی از نتایج مهم ازدواج، ارتباط عمیق و عاطفی بین زوج‌هاست؛ ارتباطی که آرامش روانی به ارمغان می‌آورد و انسان در سایه آن بهتر و راحت‌تر می‌تواند به وظایف دنیوی و اخروی خود رسیدگی کند. با این حال، برخی زوج‌ها از این مهم، فاصله می‌گیرند و کارشان به طلاق کشیده می‌شود؛ آن هم طلاق عاطفی.

همسرانی که روزهای شیرین با هم بودن را تنها در سال‌ها، ماه‌ها و شاید روزهای اول زندگی مشترکشان تجربه کرده‌اند. زوج‌هایی که هر چند زیر یک سقفند، ولی از هم دورند و از با هم بودن عاطفی، به با هم فیزیکی رسیده‌اند. زبان هم را نمی‌فهمند و صحبت‌های عادی‌شان در کمتر از چند دقیقه تبدیل به اختلافی تازه، مرور گذشته‌های تلخ و یا بی‌احترامی به هم می‌شود.

خسته و سرد، در پاییز عاطفه‌ها، برگ ریزان عشقشان را نگاه می‌کنند و انگار هر تلاشی برای رفع مشکلات عاطفی‌شان جز به بن بست راهی ندارد.

بدیهی است که رابطه عاطفی زوج‌ها نشانه ماندگاری صمیمت و عشق در یک ازدواج است. ارتباط عاطفی موجب می‌شود که شما نه تنها کنار هم بودن، بلکه برای هم بودن را تجربه کنید. در این نوشتار بر آنیم که شما را برای رسیدن به یک شیرینی پایدار در زندگی یاری رسانیم. برای این منظور لازم است افزون بر آشنایی با پنج محوری که به ارتباط عاطفی زوجین آسیب می‌رساند، با راهکارهایی موثر برای رفع آنها آشنا شوید؛

ادامه »

موضوعات: اجتماعی
 [ 02:46:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  وقتی زن و شوهری بچه‌دار نمیشوند چکار کنند؟ ...

مشکل نازایی

پرسش مطرح شده در سایت مای مشاور :

سوال:

اگر زن و شوهری بچه دار نشوند به نظرتان کار درستی است که از هم جدا شوند یا نه؟

اگر مشکل از زن باشد چقدر احتمال دارد مرد تا اخر عمر به پای او بماند؟

اگر مشکل از مرد باشد خانمها می‌توانند قید فرزند را بزنند؟

یک سوال دیگر: آیا زوجین می‌توانند بخاطر اینکه کسی(حتی خانواده ها) در زندگی‌شان دخالت نکنند، از همه مخفی کنند که مشکل از کدامشان است؟

پاسخ:

اینکه هر کسی چه برخوردی می‌کند شخصی است و معمولا متفاوت؛ اما اینکه چه برخوردی از همه بهتر است باید مورد بررسی قرار بگیرد. به نظر من در چنین شرایطی نباید زیادی درگیر احساسات شد چون این کار فرد را از گرفتن تصمیم عاقلانه باز می‌دارد. در این مواقع باید به این مسئله فکر کرد که اساسا فلسفه ازدواج و زندگی زناشویی چیست؟ آیا ازدواج صرفا به خاطر عشق و عشق بازی زن و شوهر و لذت بردن جنسی و پر کردن تنهایی و … است یا اینکه اهداف مهمتری را دنبال می‌کند؟

ادامه »

موضوعات: اجتماعی
 [ 02:44:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  *خواستگارم قبلا رابطه جنسی زیادی تجربه کرده* ...

رابطه جنسی قبل از ازدواج

پرسش مطرح شده در سایت مای مشاور :

داشتن صداقت برای زندگی مشترک خوبه ولی به تنهایی کافی نیست. بعلاوه اینکه صرف اعتراف به گناه گذشته رو نمیشه اسمشو صداقت گذاشت. لذا اصلا به صرف این مسئله برای آینده تصمیم نگیرین؛ بلکه تمام جهات رو مورد بررسی قرار بدین و بعد تصمیم بگیرید.

در مورد اینکه ایشون تموم گذشتش رو به شما گفته باید عرض کنم اصل این کار نادرسته؛ چون اعتراف به گناه خودش گناهه. ایشون اگه از گذشتش پشیمون بوده، باید این مسئله رو بین خودش و خدای خودش حل می کرد؛ نه اینکه بیاد به شما بگه. گفتن این مسائل برای دیگران به خصوص کسی که قراره همسر آینده فرد بشه نه تنها مشکلی رو حل نمی کنه و نشانه صداقت نیست؛ بلکه از همون اول حس بد بینی و بی اعتمادی رو در ذهن طرف میکاره و دیگه نمیشه به این راحتی پاکش کرد؛ چیزی که الان برای شما اتفاق افتاده.

اینکه آیا با این شرایط میشه به ایشون اعتماد کرد یا نه هم باید عرض کنم اگه ایشون واقعا از گذشتش پشیمون باشه و توبه کرده باشه تا حد زیادی میشه بهش اعتماد کرد. نشانه پشیمانی و توبه هم صرف گفتن نیست؛ بلکه باید در رفتار و کردار طرف هم این مسئله مشهود باشه. کسی که توبه می کنه دیگه به سمت گناه نمیره و سعی می کنه با عمل به دستورات الهی رضایت خدا رو جلب کنه. اگه اینها رو در ایشون می بینید می تونید بهش اعتماد کنید. 

ادامه »

موضوعات: اجتماعی
 [ 02:24:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  چطور خواهرم رو از خیانت به شوهرش نجات بدم؟ ...

پرسش مطرح شده در سایت مای مشاور :

راهکارهای مختلفی در این باره وجود داره که من به چند مورد اشاره می کنم و شما هر کدوم رو که مناسب جایگاه و شرایط خودتون دونستید عمل کنید:

۱- به خواهرتون بیش از پیش نزدیک بشید تا حدی که اعتماد ایشون به شما جلب بشه. کم کم سر صحبت رو باز کنید و چند تا داستان ساختگی که مقداری به وضعیت ایشون شبیه باشه از خودتون بسازین و براش تعریف کنین و نتیجه این داستان ساختگی رو هم طوری طراحی کنین که خواهرتون بتونه آیندش رو در این داستان ببینه. مثلا بگید آره بعد از مدتی که اونا با هم رابطه داشتن این رابطشون لو رفت و زندگیش بهم خورد. الان باهم شدیدا اختلاف دارن و شوهرش اون رو از خونه بیرون کرده. بچه ها رم ازش گرفته. اونیم که باهاش رابطه داشت پاپس کشیده و دیگه سراغش نمیاد. بیچاره خیلی داره سختی میکشه. هر وقت با من صحبت میکنه میگه فلانی من تازه می فهمم چه اشتباهی کردم و الکی الکی زندگی خودم رو به آتیش کشیدم. دیگه نه راه پس دارم و نه راه پیش و …. . 

۲- اگه فکر می کنید این روش جواب نمیده می تونید غیر مستقیم تهدیدش کنین و بهش بفهمونین که از رابطه اون خبر دارین. حتی بهش بگید من فکر می کنم شوهرت هم یک بوهایی برده و اگه فهمه خون به پا می کنه و … . یا ممکنه از پدرتون بیشتر بترسه و بهش بگید فکر کنم پدر فهمیده یا هر فرد دیگه ای فکر می کنید ازش حساب می بره. حتی اگه فکر می کنید از آبروش پیش بچه هاش می تره می تونید بهش بگید که بچه هات متوجه شدن که با یکی دیگه رابطه داری. اگه ادامه بدی و اونا مطمئن بشن که داری خیانت می کنی قطعا ازت متنفر میشن و دیگه هیچ وقت نمی تونی نگاهشون رو تغییر بدی. حتی زمانی که پیر هم بشی باز پیش خودشون میگن مادر ما وقتی جوون بود به پدرمون خیانت کرد و تو هم همیشه باید سرت جلوشون پایین باشه.

ادامه »

موضوعات: اجتماعی
 [ 02:21:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  *رابطه جنسی پیش از ازدواج با همسر، 5 برابر احتمال طلاق را افزایش می دهد* ...

رابطه مقعدی
 مطالعه نشان داد بیش از 64 درصد پاسخگویان معتقد بودند که بیشتر پسران حاضر نیستند با دختری که قبلاً با جنس مخالف رابطه دوستی داشته است، ازدواج کنند و حتی 70 درصد پسران با تجربه رابطه جنسی ترجیح می‌دهند همسرشان قبلاً‌ تجربه ‌ای نداشته باشند.

امروز جمعیت ایران با افزایش شهرنشینی، استقلال اقتصادی زنان، تغییرات نگرشی درون خانواده ها و… مواجه شده است که افزایش رابطه با جنس مخالف است به عنوان یکی از مهم ترین تحولات جامعه ایران به شمار می رود که تا به امروز تحقیق جامعی در این خصوص صورت نگرفته بود و ما سعی کردیم در این پژوهش «نقش معاشرت قبل از ازدواج بر تأخير در ازدواج، رضايت زناشويي و طلاق» را مورد بررسی قرار دهیم.این تحقیق با همکاری وزارت ورزش و جوانان و طی سال های 89 تا 90 و در سه مرحله انجام شد. ابتدا 2031 دانشجوی ۱۸ تا ۴۰ ساله از ۷ دانشگاه دولتی و آزاد در تهران وارد مطالعه شدند و پس از آن ۹۲ نفر از زنان و مردان ۱۸ تا ۴۰ ساله با تحصیلات دانشگاهی که به دو شعبه دادگاه خانواده در تهران جهت درخواست طلاق مراجعه کرده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. در بخش کیفی قبل از پیمایش 21 مصاحبه عمیق و پس از آن 10 مصاحبه با زنان و مردان متأهل متفاوت بین گروه‌ های سنی ۴۰‌-۱۸ ساله صوزت گرفت.

دخترها پس از برقرار رابطه جنسی تمایل بیشتری برای ازدواج پیدا می کنند، ولی پسرها نه
مدیر گروه جمعيت، بهداشت و تنظيم خانواده مرکز مطالعات و پژوهش های جمعیتی آسیا و اقیانوسیه تصریح کرد: پرسشنامه 16 سؤالی تهیه شد و جوانان که میانگین سنی آنها در کل 22.5 بود، به سئوالات پاسخ دادند. 62 درصد این افراد اهل تهران بودند و درآمد ماهیانه آنها بالای 600 هزار تومان بود، 66 درصد از آنها به ماهواره، 97 درصد به اینترنت و 67 درصد به چت دسترسی داشتند و متأسفانه 19.6 درصد از مردان و 12.2 درصد از زنان مصرف الکل داشته اند.

ادامه »

موضوعات: اجتماعی
 [ 02:11:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  *ارتباط جنسی قبل از ازدواج* ...

روابط مقعدی

با پسری که قصد ازدواج دارم رابطه جنسی داریم اما مخالفتهایی برای ازدواجمان به وجود آمده ولی ما دو نفر پای حرفمان هستیم با این رابطه که هنوز داریم تکلیفمان چیست.خانواده هایمان از این رابطه بی اطلاع هستن.
پاسخ به سوال :
آنچه رابطه بين پسر و دختر نامحرم را حلال مي کند، خواندن عقد شرعي ازدواج موقت يا دائم است که با شرائط آن و به صورت صحيح خوانده شود. بر اين اساس تا زماني که بين شما و پسر مورد علاقه شما عقد شرعي ازدواج -موقت يا دائم- به صورت صحيح خوانده نشود ، با هم نامحرم هستيد . هر نوع ارتباط غير متعارف بين شما حرام است ، هرچند قصد ازدواج هم داشته باشيد.
حتي نگاه کردن با قصد لذت به صورت و دست هاي همديگر و نگاه کردن بدون قصد لذت به بدن همديگر و دست دادن به هم و خنديدن و شوخي کردن با هم و صحبت هاي تحريک کننده حرام است .
مقداري که اسلام اجازه داده است ، صحبت کردن بدون قصد لذت دختر و پسر، براي شناخت اجمالي از هم و گرفتن نظر همديگر در مورد ازدواج است. اما بيش از اين مقدار و يا صحبت کردن با قصد لذت جايز نيست .
اگر رابطه بدني و جنسي داريد ، اين نوع رابطه گرچه با قصد جدي ازدواج هم باشد ،حرام است. هر گونه صحبت کردن با قصد لذت و يا نگاه به بدن همديگر حتي بدون قصد لذت حرام است.(1)

ادامه »

موضوعات: اجتماعی
 [ 01:57:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  ناصرالدین شاه و کالسکه اش ...

ناصرالدین شاه در بازدید از اصفهان با کالسکه سلطنتی از میدان کهنه عبور می‌کرد که چشمش به ذغال‌فروشی افتاد. مرد ذغال‌فروش فقط یک شلوارک به پا داشت و مشغول جدا کردن ذغال از خاکه ذغال‌ها بود و در نتیجه گرد ذغال با بدن عرق کرده و عریان او منظره وحشتناکی را بوجود آورده بود. ناصرالدین‌شاه سرش را از کالسکه بیرون آورده و ذغال‌فروش را صدا کرد. ذغال فروش بدو آمد جلو و گفت: «بله قربان.» ناصرالدین شاه با نگاهی به سر تا پای او گفت: «جنهم بوده‌ای؟» ذغال فروش زرنگ گفت: «بله قربان!» شاه از برخورد ذغال‌فروش خوشش آمده و گفت: «چه کسی را در جهنم دیدی؟» ذغال‌فروش حاضرجواب گفت: «اینهائیکه در رکاب اعلاحضرت هستند همه را در جهنم دیدم.» شاه به فکر فرورفته و بعد از مکث کوتاهی گفت: «مرا آنجا ندیدی؟» ذغال‌فروش فکر کرد اگر بگوید شاه را در جهنم دیده که ممکن است دستور قتلش صادر شود، اگر هم بگوید که ندیدم که حق مطلب را اداء نکرده است. پس گفت: «اعلاحضرتا، حقیقش این است که من تا ته جهنم نرفتم!»

موضوعات: اجتماعی, نکته های ناب
[چهارشنبه 1396-05-25] [ 03:02:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  دختر خانم ، آقا پسر ...

ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺎﻧﻤﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﯽ ﺑﺎ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﭘﺴﺮ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﻭ ﺑﻪ
ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﺕ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﯽ …
ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺎﻧﻤﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﺗﻮ ﺯﺩﻥ ﻭ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ
ﻣﯿﮑﻨﯽ …
ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺎﻧﻤﯽ ﮐﻪ ﭼﭗ ﭼﭗ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﯾﻪ ﭘﺴﺮ ﻭ
ﻣﯿﺮﯼ ﻭﺍﺳﻪ ﺩﻭﺳﺘﺎﺕ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻣﯿﮑﻨﯽ
ﻭ ﺩﻟﺖ ﺧﻮﺷﻪ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺎﺕ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺣﺴﻮﺩﯾﺸﻮﻥ
ﺷﺪﻩ …
ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺎﻧﻤﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺳﺮ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﺗﺎ ﺍﻭﻥ
ﺳﺮ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ، ﺑﺮﺍﺕ ﺻﻒ ﮐﺸﯿﺪﻥ
ﻭﮐﯿﻒ ﻣﯿﮑﻨﯽ ….
،ﺁﻗﺎ ﭘﺴﺮﯼ ﮐﻪ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭﺕ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﺟﻠﻮ ﭘﺎﯼ.ﻫﺮ ﺩﺧﺘﺮﯼ
ﺗﺮﻣﺰ ﻣﯿﺰﻧﯽ ﺑﻬﺖ ﺭﺍﻩ ﻣﯿﺪﻩ …
ﺁﻗﺎ ﭘﺴﺮﯼ ﮐﻪ ﺩﻟﺖ ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺑﺎ ﯾﻪ ﺭﻧﮓ ﺩﺧﺘﺮ
ﻣﯿﺮﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ …
،ﺁﻗﺎ ﭘﺴﺮﯼ ﮐﻪ ﺩﻟﺖ ﺧﻮﺷﻪ ﺑﻪ ﻣﻮﻫﺎﯼ ﻓﺸﻨﺖ ﻭ ﻓﮑﺮ
ﻣﯿﮑﻨﯽ ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺑﻬﺖ ﻧﻪ ﻧﻤﯿﮕﻦ …
ﺑﻌﻠﻪ ﺑﺎ ﺷﻤﺎﻡ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻧﺒﺎﺵ ﻋﺰﯾﺰﻡ ﺟـــﻨــــﺲ
ﺍﺭﺯﻭﻥ ﺯﯾـــــﺎﺩ
ﻣــﺸـــﺘــــﺮﯼ ﺩﺍﺭﻩ…~

موضوعات: دل نوشته
[سه شنبه 1396-05-24] [ 02:12:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  *نجار پیر* ...

نجار پیری خود را برای بازنشسته شدن آماده میکرد تا اینکه یک روز او با صاحب کار خود موضوع را درمیان گذاشت. پس از روزهای طولانی و کار کردن و زحمت کشیدن، حالا او به استراحت نیاز داشت و برای پیدا کردن زمان این استراحت میخواست تا او را از کار بازنشسته کنند. صاحب کار او بسیار ناراحت شد و سعی کرد او را منصرف کند، اما نجار بر حرفش و تصمیمی که گرفته بود پافشاری کرد. سرانجام صاحب کار درحالی که با تأسف با این درخواست موافقت میکرد، از او خواست تا به عنوان آخرین کار، ساخت خانه ای را به عهده بگیرد.

نجاری

نجار در حالت رودربایستی، پذیرفت درحالیکه دلش چندان به این کار راضی نبود. پذیرفتن ساخت این خانه برخلاف میل باطنی او صورت گرفته بود. برای همین به سرعت مواد اولیه نامرغوبی تهیه کرد و به سرعت و بی دقتی، به ساختن خانه مشغول شد و به زودی و به خاطر رسیدن به استراحت، کار را تمام کرد. او صاحب کار را از اتمام کار باخبر کرد. صاحب کار برای دریافت کلید این آخرین کار به آنجا آمد. زمان تحویل کلید، صاحب کار آن را به نجار بازگرداند و گفت:

ادامه »

موضوعات: دل نوشته, اجتماعی, نکته های ناب
 [ 02:09:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  زيباترين حس دنیا ...

زيباترين حس در سجده اين است كه در گوش زمين پچ پچ ميكنى!
اما در آسمان ، تو را ميشنود…

سجده کردن

خدایی این طوریه ….

موضوعات: دل نوشته
 [ 01:57:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  سر چهار راه کـتـک بـدی از یـک دختـر بچـه ی هفـت سـالـه خـوردم ! ...

دست فروشان

پشت چراغ قرمز تو ماشین داشتم با تلفن حرف می زدم و برای طرفم شاخ و شونه می کشیدم که نابودت می کنم ! به زمین و زمان می کوبمت تا بفهمی با کی در افتادی! زور ندیدی که اینجوری پول مردم رو بالا می کشی و… خلاصه فریاد می زدم

یک دختر بچه یک دسته گل دستش بود و چون قدش به پنجره ی ماشین نمی رسید هی می پرید بالا و می گفت آقا گل ! آقا این گل رو بگیرید….

منم در کمال قدرت و صلابت و در عین حال عصبانیت داشتم داد می زدم و هی هیچی نمی گفتم به این بچه ی مزاحم! اما دخترک سمج اینقدر بالا پایین پرید که دیگه کاسه ی صبرم لبریز شد و سرم را آوردم از پنجره بیرون و با فریاد گفتم:
بچه برو پی کارت ! من گـــل نمی خـــرم !
چرا اینقدر پر رویی!
شماها کی می خواهید یاد بگیرید مزاحم دیگران نشوید و….

ادامه »

موضوعات: دل نوشته
 [ 01:53:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  *برادر یعنی:* ...

ب= بهترین تکیه گاه

 


ر= رفیق ترین کس

 


ا= ارامش دهنده

 


د= دوست داشتنی ترین کس

 


ر= رنگ زندگی واسه خواهر

 

داداشهای نازنینم با همه وجودم دوستتون دارم .

موضوعات: دل نوشته
 [ 01:49:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  *پدر شهید عروس* ...

استخوان شهید

از کمیته تفحص مفقودین با منزل شهید تماس گرفتند .
خانمی گوشی را برداشت.
مثل همه موارد قبلی با اشتیاق گفتند که بعد از بیست وچندسال انتظار ، پیکر شهید پیدا شده و تا آخر هفته آن را تحویلشان می دهند.
برخلاف تمام موارد قبلی ، آن طرف خط ، خانم فقط یک جمله گفت :حالا نه. می شود پیکر شهید را هفته آینده بیاورید ؟
آقا جا خورد اما به روی خودش نیاورد. قبول کرد.
گذشت .روز موعود رسید. به سر کوچه که رسیدند دیدند همه جا چراغانی شده. وارد کوچه شدند.دیدند انگار درخانه شهید مراسم جشنی برپاست.

 

در زدند کسی منتظر آنها نبود چون گویی هیچ کس نمی دانست قرار است چه اتفاقی بیافتد. مقدمه چینی کردند صدای ناله همه جا را گرفت مجلس جشن که حالا معلوم شد مجلس عروسی دختر شهید است به مجلس عزا تبدیل شد تنها کسی که منتظر آن تابوت بود همان عروس مجلس بود.

ادامه »

موضوعات: دل نوشته, اجتماعی, شهدا, نکته های ناب
 [ 01:48:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  *زن زیبا و عابد شهر * ...

آخوند فاسد

در شهری زنی بسیار زیبا رو بود که شوهری دیوث(بی غیرت) داشت
زن روزی خودش را آرایش کرد و به شوهر بی غیرتش گفت: آیا کسی هست که منو ببینه و در فتنه واقع نشه؟

شوهر گفت: بله یک نفر بنام عبید که بسیار انسان عابدیست


زن گفت: حالا ببین چجوری وسوسه اش میکنم و در فتنه می اندازمش

زن به نزد عبید رفت و چادرش را از چهره اش کنار زد ، مثل اینکه تکه ای از ماه در صورت این زن گذاشته بودن و عبید را بسوی خودش دعوت کرد

عبید گفت: باشه من قبول میکنم که باتو باشم اما چند سوال دارم و دوست دارم با من صادق باشی اگر صادق بودی قبول است ، آن زن گفت:باشه درست جواب میدم 

عبید گفت: اگر الان عزرائیل برای بیرون آوردن روحت بیاد آیا در آن حالت نزع روح دوست داری بامن مشغول باشی؟زن گفت: نه به خدا ،

ادامه »

موضوعات: دل نوشته, نکته های ناب
 [ 01:45:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  *بازدید از شبکه های اجتماعی* ...

شبکه های اجتماعی

تلگرام : آﺧﺮﯾﻦ ﺑﺎﺯﺩﯾﺪ ، آنلاین

 

 

ﻓﯿﺲ ﺑﻮﮎ ؛ آﺧﺮﯾﻦ ﺑﺎﺯﺩﯾﺪ ۵ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﻗﺒﻞ

 

 


ﻭﺍﺗﺴﺎﭖ ؛ آﺧﺮﯾﻦ ﺑﺎﺯﺩﯾﺪ ۲ﺩﻗﯿﻘﻪ ﻗﺒﻞ 

 

 


ﻭﯾﭽﺖ؛ آﺧﺮﯾﻦ ﺑﺎﺯﺩﯾﺪ ۸ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﻗﺒﻞ 

 

 


ﺗﻮﯾﯿﺘﺮ ؛ آﺧﺮﯾﻦ ﺑﺎﺯﺩﯾﺪ؛ ۱۳ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﻗﺒﻞ 

 

تلگرام : آنلاین

 


ﻗﺮﺍﻥ؛ آﺧﺮﯾﻦ ﺑﺎﺯﺩﯾﺪ ﺭﻣﻀﺎﻥ ﮔﺬﺷﺘﻪ

 

ﺃﻟَﻢْ ﻳَﺄْﻥِ ﻟِﻠَّﺬِﻳﻦَ ﺁﻣَﻨُﻮﺍ ﺃَﻥْ ﺗَﺨْﺸَﻊَ ﻗُﻠُﻮﺑُﻬُﻢْ ﻟِﺬِﻛْﺮِ ﺍﻟﻠَّﻪ

موضوعات: دل نوشته, نکته های ناب
 [ 01:42:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  *کفش های قرمز* ...

دخترک طبق معمول هر روز، جلوی ویترین کفش فروشی ایستاد و به کفش های قرمزرنگ با حسرت نگاه کرد. بعد به بسته های چسب زخمی که در دست داشت خیره شد و یاد حرف پدرش افتاد: اگه تا پایان ماه، هر روز تمام چسب زخم رو که داری بفروشی، آخر ماه کفش های قرمز رو برات می خرم.

کفش قرمز

ه کفش های قرمز رو برات می خرم.
دخترک به کفش ها نگاه کرد و با خودش گفت: یعنی من باید دعا کنم که هر روز، دست و پا و یا صورت 100 نفر زخم بشه تا …. و بعد شانه هایش را بالا انداخت و به راه افتاد و گفت: نه، خدا نکنه … اصلا” کفش نمیخوام.

کانت : فقـــــــر اخلاقی به مــــراتب وحــشتنــاک تر و غیـــــرقـــابــــل تحمل تر از فقـــــــر مـــادی است.

موضوعات: دل نوشته, اجتماعی, نکته های ناب
 [ 01:38:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  *شادی مرد فقیر * ...

مرد فقیر

قابل توجه کسانی که خیال می کنند بخاطر احساس سرور و شادی تنها راهش گرفتن چیزی از مردم هست نه دادن:

حکایت است که شیخی  با یکی از شاگردانش در بین باغها قدم می زدند و درحین قدم زدن بودند که کفشهای کهنه ای را دیدند و دانستندکه آنها مال مردفقیری است که در یکی از این  باغها کار  می کند و خیلی از کارش نمانده است که تمام کند و بزودی به سراغ کفشهایش می آید تا آنها را بپوشد….

شاگرد رو به استادش کرده می گوید : استاداجازه بده با دور انداختن این کفشهای کهنه ی آن مرد که ارزشی ندارند هم با با او شوخی و مزاح کنیم و هم او را از دست این کفشها راحت کنیم و خود را پشت درختان قایم نمایم و ببینیم او بخاطر پیدا نکردن این کفش های کهنه او عکس العملی از خود نشان می دهد…

شیخ بزرگوار در پاسخ به او گفت : فرزندم ما نباید به حساب فقراء خوشدلی کنیم و شادگردیم…

تو که دارایی داری می توانی به حساب خودت برای خودت شادی وسعادت را بیش از آن روشی که گفتی ایجاد کنی وآن اینکه شما به هرکفش کهنه او مقداری پول بگذار بعد مخفی بشویم ببینیم با دیدن آن پولها چه واکنشی از خود نشان می دهد..

همین کار را کرد ودیدند که او می آید ،پشت درختها مخفی شدند تا رد فعل آن کارگر فقیر را مشاهده کنند..هنگامی که او خواست کفشهایش را بپوشد پولها را دید حسابی به پولها نگاه کرد و چندین بار با دقت پولها را  این ور و آن ور کرد و گفت:خدایا خواب می بینم.. سپس به دور و اطرافش با دقت نگریست اما کسی را ندید..

ادامه »

موضوعات: اجتماعی, نکته های ناب
 [ 01:32:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  *رابطه جنسی قبل از ازدواج زندگیتان را نابود میکند* ...

رابطه جنسی

 

دانستنی های مهم درباره رابطه جنسی

رابطه جنسی یکی از ابعاد ارتباطی بین زن و مرد می باشد( بعد اقتصادی،بعد عاطفی ، بعد فکری، بعدجنسی) که مساله عجیب و غریب و چندش آوری نیست که خانواده ها نسبت به آن بی توجه باشند. متاسفانه بسیاری از خانواده ها در آموزش مسئله رابطه جنسی به فرزندان خود کوتاهی می کنند.رابطه جنسی

باورهای غلط را در مورد رابطه جنسی که از بچگی در ذهن ما نقش بسته با مطالب جدید علمی عوض کرده و رابطه جنسی لذت بخش را به رابطه جنسی خرافاتی تبدیل نکنیم.

درصورتی که کسانی که قبل از ازدواج رابطه دارند ممکن است برایشان توقعاتی ایجاد شود که در زندگی آینده، شاید فرد مقابل نتواند این توقعات را برآورده کند. از طرفی گاهی برایشان مقایسه پیش می آید.

باورهای جنسی غلط یکی از معضلاتی است که این روزها به دلیل اطلاعات اشتباهی که در اختیار افراد قرار می گیرد، تبدیل به معضلی جدی شده است.

عضو گروه درمان و مسئول آموزش کلینیک سلامت خانواده دانشگاه شاهد و درمان گر اختلالات جنسی با اشاره به باورهای جنسی غلط تصریح کرد:اولین مسأله ای که در تصور افراد ایجاد می شود این است که دختران و پسرانی که تجربه جنسی قبلی دارند، در ازدواج و زندگی مشترک خود، موفق تر از آن هایی هستند که هیچ گونه رابطه ای با جنس مخالف نداشته اند. درصورتی که کسانی که قبل از ازدواج رابطه دارند ممکن است برایشان توقعاتی ایجاد شود که در زندگی آینده، شاید فرد مقابل نتواند این توقعات را برآورده کند. از طرفی گاهی برایشان مقایسه پیش می آید.
باورهای غلط درباره رابطه جنسی بزرگترین معضل در زندگی زناشویی است

ادامه »

موضوعات: اجتماعی, نکته های ناب
[دوشنبه 1396-05-23] [ 03:23:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  آیا داشتن رابطه جنسی با جنس مخالف در دوران آشنایی و شناخت همدیگر از نظر علمی صحیح است ؟ ...

رابطه جنسی

نیت ما از ارائه این مطالب تشویق و یا پرهیز شما از انجام عمل خاصی نیست . ما تنها مطالب را به صورت بی طرفانه و از نظر علمی و روانشاسی برای شما بیان خواهیم کرد و در انتها فردی که تصمیم گیرنده است خود شما هستید که آیا عملی را انجام دهید و یا نه .

اگر شما به یک رابطه جدی و بلند مدت (ازدواج) می اندیشید بهتر است رابطه جنسی را به پس از ازدواج موکول کنید. به دلایل زیر:

1- افراد مختلف نسبت به رابطه جنسی دید متفاوتی دارند:

رابطه جنسی برای آنان می تواند به مفهوم تعهد، سرگرمی، لذت صرف، صمیمیت و یا هیچ چیز باشد. بهتر آنست که شما تا زمانی که شناخت کافی نسبت به فرد و نحوه نگرش وی به (رابطه جنسی) پیدا نکرده اید اقدام به برقراری رابطه جنسی نکنید. زیرا برای مثال اگر شما به (رابطه جنسی) به دید تعهد و صمیمیت بنگرید و به امید آنکه با برقراری رابطه جنسی محبوب خود را از دست نخواهید داد و به عکس از نظر فرد محبوب شما (رابطه جنسی) یک لذتجویی صرف باشد آنوقت اندوه بزرگ و سرنوشت غم انگیزی را برای خود رقم زده اید.

2- صرفنظر از آنکه شما چگونه می اندیشید، رابطه جنسی پیامدها و تاثیرات شگرف و مهمی را در بر خواهد داشت.

3- رابطه جنسی احساسات شما را تحت الشعاع قرار داده و آنها را تشدید، لجام گسیخته و یا منحرف میسازد:

مغز انسان در سیر تکاملی خود به گونه ای طراحی گردیده است که هنگام مواجهه با موقعیتهای امکان برقراری رابطه جنسی همچون شرایط تهدید آمیز مواد شیمیایی خاصی را آزاد میسازد که روند اندیشیدن را متوقف میسازند. در واقع شما را ناخودآگاه به برقراری رابطه جنسی هدایت میکند تا شما قادر باشید با تولید مثل به بقاء خود ادامه دهید. اما آیا این موقعیتها همان جایی ست که شما میخواهید با یک فردی که شناخت چندانی از وی ندارید باشید؟ بنابراین در مرحله تعیین کننده شناخت فرد شما از هوشیاری کافی برای اتخاذ تصمیمات منطقی برخوردار نخواهید بود.

ادامه »

موضوعات: اجتماعی, نکته های ناب
 [ 03:18:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  *رابطه عاطفی عمیق قبل ازدواج* ...

رابطه قبل از ازدواج

روابط عاطفی پیش از ازدواج و بدون اطلاع خانواده ها می تواند باعث بروز مشکلاتی برای آنها شود. و خطرات جبران ناپذیری را به دنبال داشته باشد.
زیان های رابطه عمیق عاطفی قبل از ازدواج

گاهی اوقات دختران و پسران وارد رابطه ای می شوند که نمی توان آن را رسمی کرد. ممکن است پسر شرایط ازدواج را نداشته باشد و برعکس، دختر در سن ازدواج باشد و این رابطه را به چشم یک خواستگاری ببیند.حتی ممکن است شروع دوستی با هدف ازدواج باشد و دختر و پسر بخواهند مدتی هم را بشناسند و در نهایت تصمیم بگیرند که به درد ازدواج با هم می خورند یا نه. اما وقتی این اشنایی ها طولانی می شود سرانجام آن خوب نیست.ازدواج

برخی افراد قبل از رسمی شدن ازدواجشان به برقراری رابطه عاطفی با فرد مقابل علاقه مند هستند و می خواهند روابط جنسی برقرار کنند این امر تا چه حد خطر ساز است و در آینده آن ها چه تاثیراتی می تواند بگذارد
اگر مردی به حقیقت خواهان ازدواج با دختری باشد، نه تنها وقت به بطالت نمی گذراند و اولویت اول زندگی خود را وصال به آن خانم قرار می دهد بلکه هرگز قصد هتک حرمت وی ندارد و برای شوخی هم شده، درخواست های نابجا نمی کند
دختری تحصیل کرده و زیبا رو هستم، اما نمی دانم چرا با هر پسری برای ازدواج آشنا می شوم، متمایل به رسمی کردن رابطه نیست و گاه حتی بعد از یک مدت، با پیشنهادات ناموجه ای مواجه می شوم و… در پاسخ چنین نوشته است:
مواظب طریقه آشنایی ها باشید
شروع رابطه از چه قرار است؟ آیا در کوی و برزن با هم آشنا شده اید یا این که در یکی از شبکه های اجتماعی باب سخن را گشوده اید؟ معمولا چگونگی و کیفیت آشنایی دختر و پسر، از همان ابتدا می تواند عاقبت آن رابطه را مشخص کند. بسیاری از دختران جوان از سرناآگاهی، فریب پسرانی را می خورند که با نگاهی، نه یک دل بلکه صد دل، ادعای عاشقی می کنند و با مزمزه کردن نام مقدس عشق، عقل و هوش دختران را،چنان گرفتار خود می کنند که گاه گریز از دامن این عشق هوسناک، برای دختر غیرممکن و محال می شود. بر دختران فهیم و دانا واجب است بر طریقه آشنایی خود، بیش از پیش توجه داشته باشند و شروع رابطه هایشان را بر سست ترین بناهای دوستی و آشنایی برای ازدواج، پایه گذاری نکنند، بی تردید انتخاب یک همسر مناسب آن هم بدون تحقیق و بی اطلاع خانواده، کاری بس سخت و دشوار است و بیش از آن که معنای ازدواج داشته باشد، بوی دوستی و رفاقت می دهد.

ادامه »

موضوعات: اجتماعی, نکته های ناب
 [ 03:16:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  *تاثیر بیان مشکلات مالی قبل از ازدواج در زندگی زوجین* ...

رابطه جنسی قبل از ازدواج

بیشتر مشاجره های لفظی میان زن و شوهرها از حرف هایی که میان آن ها رد و بدل می شود، برمی خیزد. حرفهایی که می توان قبل از ازدواج بررسی کرده و در مورد آن برنامه ریزی کرد.
بررسی مسایل و مشکلات مالی قبل از ازدواج

مسائل مالی یکی از مهم ترین مسائلی است که زوج ها را به بحث و جدل وا می دارد با وجود اینکه صحبت در مورد چنین موضوعی کمی سخت به نظر رسیده و اغلب به بزرگترها در خواستگاری واگذار می شود اما بهتر است برای داشتن آینده مالی اصولی برنامه ریزی ها و سوالات خود را قبل از ازدواج مطرح کرده و به قولی سنگهای خود را وا بکنید.قبل از ازدواج
نهایت صداقت را به کار بگیرید

اگر بدهی دارید، صادقانه موضوع را در میان بگذارید. درک می کنیم که بدهی داشتن معمولا باعث ایجاد احساس خجالت می شود و خیلی وقت ها همین احساس انگیزه ای است که شفاف در این باره صحبت نکنید. اما یادتان باشد، پنهان کردن واقعیت و حرف نزدن درباره بدهی ها می تواند عواقب بدتری داشته باشد و احساس گناهی بسیار شدیدتر از خجالت زدگی به همراه داشته باشد.
وقتی صحبت از مسایل مالی می شود، از آنچه «دارید» و آنچه «بدهکارید» با همسر خود بگویید و او را در جریان کامل مسائل قرار دهید. این کار باعث می شود تا حجم بدهی های شما مشخص شود، تصویر روشن تری از آینده ای که قرار است با هم بسازید پیدا کنید و مسئولیت هایتان درباره زندگی مشترکی که پیش رو دارید مشخص شود.

ادامه »

موضوعات: اجتماعی
 [ 03:13:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  زندگینامه شهید مدافع حرم؛ سردار حسین همدانی ...

سردار حسین همدانی


شهید حسین همدانی به سبب هدایت و فرماندهی موفق لشکرهای تحت امر در دوران دفاع مقدس، مفتخر به دریافت دو نشان فتح از دست مقام معظم رهبری شد.
شهید حسین همدانی از شهدای مدافع حرم مطهر حضرت زینب (س)، در سال 1329 و در شهرستان همدان دیده به جهان گشود.

وی در همان سال های آغازین جوانی با حضور در محضر آیت الله شهید مدنی به مبارزه با رژیم شاهنشاهی پرداخت. سردار همدانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، پایه‌گذار و موسس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در همدان بود. در کارنامه درخشان این شهید بزرگوار سوابق و مسئولیت های بسیار و چشمگیری دیده می‌شود. همچنین وی مفتخر به دریافت دو نشان فتح از دست مقام معظم رهبری بوده که به سبب هدایت و فرماندهی موفق لشکرهای تحت امر در دوران دفاع مقدس آن را دریافت کرده است.
سردار حسین همدانی آخرین ماموریتش، دفاع از حرم مطهر حضرت زینب (س) و کمک به مردم سوریه برای رهایی از دست گروهک صهیونیستی تکفیری داعش بود که در همین راه و در حالی که 61 سال از عمرت بابرکتشان می گذشت، در تاریخ 16 مهر 1394 دعوت حق را لبیک گفته و به شهادت رسیدند.

ادامه »

موضوعات: شهدا, زندگینامه شهدا
 [ 01:23:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  *زندگینامه سردار سرتیپ پاسدار شهید دادالله شیبانی فرمانده مدافعین حرم* ...

پاسدار شهید دادالله شیبانی

از همان هنگام طفولیت، اخلاق بسیار خوش آن شهید به حق پیوسته، دربرخورد با همه افراد زبانزد همگان بود. تواضع منحصر به فرد در برخورد با عموم، اخلاص ایشان درانجام عبادات ، رعایت احترام کامل به اعضاء خانواده بخصوص تسلیم محض در برابر پدر ومادر، وعدم تعلق به مادیات و زخارف دنیا را می توان ازشاخص ترین خصال نیکوی آن شهید شاهد برشمرد که تا وقت شهادت هم، با خود بهمراه داشت .
بسم الله الرحمن الرحیم

(فرمانده مدافعین حرم مطهر حضرت زینب کبری سلام الله علیها)

( ابــــــوحیـــــــــــدر )

” من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوالله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و مابدلو تبدیلا”

درمیان مومنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند ،صادقانه ایستادند ،بعضی پیمان خودرا به آخر بردند وشربت شهادت را نوشیدند و برخی دیگر در انتظارند و هرگز تغییر و تبدیلی درعهد وپیمان خود نداده اند. (سوره مبارک احزاب آیه 23)

شهداء در قهقۀ مستانه شان عند ربهم یرزقونند واز نفوس مطمئنه ای هستند که مورد خطاب فادخلی فی عبادی ، وادخلی جنتی پروردگارند. امام خمینی (ره)

شهید بزرگوار سردار داداالله شیبانی در سحرگاه روز شنبه اول تیرماه سال 1347 مصادف با 21 ماه مبارک رمضان (سالروز شهادت مولای متقیان حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام) در شهر شیراز وخانواده ای مذهبی ، دردامان مادری متقی ، دیده به جهان گشود. باتوجه به اینکه پدر ایشان به شغل کاسبی مشغول بود، همزمان با گذران ایام طفولیت کمک به پدر راسرلوحه کارهای خود قرارداده بود، چون بعنوان اولین فرزند خانواده و بعد از چندسال تأخیر ، عرصه گیتی را مفتخر به قدوم مبارک خود میکرد، طبعاً دردانه خانواده وخاندان بزرگ خود بود، از طرفی همسایگی منزل شهید با مسجد محله (مسجد حجه ابن الحسن العسکری عج) سبب شدکه از همان بدو طفولیت شیفته و جذب مسجد گردد.

فعال بودن برنامه های فرهنگی، مذهبی و علمی مسجد، قبل ازپیروزی انقلاب اسلامی ، همچنین اخلاق جذاب و بسیار نیکوی امام جماعت واصحاب آن مسجد، موجب بسط برنامه های فرهنگی در قالب فعالیتهای تفریحی و ورزشی و…. همچنین تأسیس کانون فرهنگی درآن مسجد گردیده بود، همین امر باعث جذب کودکان ، نوجوانان وجوانان زیادی همانند آن شهید گرامی و پرشدن همه اوقات فراغت آنها شده بود، بطوریکه درجریان دفاع مقدس قریب 15 نفر ،از همان نوجوانان وجوانان به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.

ادامه »

موضوعات: شهدا, زندگینامه شهدا
 [ 01:22:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  *وصیت نامه شهید مدافع حرم محمد حسین حمزه* ...

شهید محمد حسین حمزه

با سلام خدمت کسانیکه وصیت نامه این حقیر را می خوانند این وصیت نامه را می نویسم چراکه یک مسلمان و مومن واقعی باید همانند بزرگان دین به فکر آخرت خویش باشد و از یاد مرگ غافل نباشد و وصیت نامه و کفنش آماده باشد.

نمی دانم زمانی که این وصیت نامه به دستتان می رسد در چه حالی هستید ولی خواهش می کنم قبل از هرکاری برای اینجانب وصیت نامه را حتما بخوانید تا حق الناس گردن کسی نباشد.

پدر و مادر عزیزم که خداوند شما را حفظ کند و سلامت باشید و سالهای سال در کنار هم به خوشی زندگی کنید و خدا را شکر می کنم بعد از خودش و ائمه ، شما را پشتوانه اینجانب قرار داد تا در زندگی موفق باشم و هر آنچه که دارم از دعای خیر شما عزیزان است.

پدر عزیزم شرمنده که اینگونه وصیت می کنم ولی خودتان به این حقیر آموختید که مال حلال در بیاورم و حتی لقمه ای مال حرام و شبهه ناک مصرف نکنم و حق الناس را رعایت کنم.

خدا را شکر که از مال دنیا مقدار کمی به ما رسید که تا جایی که توانستم هرسال خمس آن را حساب کرده ام و حساب آن را همسر عزیزم دارد.

و به دوستان و عزیزان همکار توصیه می کنم که در حساب سال خود کوتاهی نکنند و وقتی اضافه تر هم بدهید چراکه این مال به صورت امانت در دست شما قرار گرفته و اگر این امانت الهی را بازنگردانید بدانید که هم در دنیا و هم در آخرت پشیمان می شوید و حتی در زمان ظهور حضرت ولی عصر اول از حساب سالتان سوال می کنند.

و اما بدانید ای فرزندانم محمد محسن و زینب گلم ( البته شاید سومی هم در راه باشد و من بی خبر ) که دشمن به هر روش می خواهد شما را نابود کند با هر ابزاری وارد می شود؛ هوشیار باشید که اسیر زیبایی هایی که دشمن فراهم می کند نشوید چراکه می خواهد اول دینتان را از دنیایتان جدا کند و بعد دینتان را از بین ببرد در آخر هم خودتان را ؛ پس خودتان را با سلاح معنویت تقویت کنید و برای رسیدن به این سلاح از خدا کمک بخواهید و در راه اهل بیت حرکت کنید و پشتوانه ولایت مطلقه فقیه باشید.

 

ادامه »

موضوعات: شهدا, زندگینامه شهدا
 [ 01:13:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  *نحوه شهادت شهید مدافع حرم محمد حسین حمزه* ...

شهید محمد حسین حمزه

نحوه شهادت:

در حمله گروهک تروریستی داعش ، شهید محمد حسین مجبور به ترک موقعیت قبلی که به اسم موقعیت حضرت زهرا (س) تحویل ایشان شده بود؛ شد.این عقب نشینی برای شهید بسیار ناخوشایند بود به حدی که برای از دست دادن آن موقعیت در آن لحظات قبل از شهادتش که در کنار هم بودیم اشک می ریخت…

داعش در حمله ای اقدام به پرتاب سه گلوله از توپ 106 کرد که یکی از آنها به موقعیت بچه های فاطمیون برخورد و تعداد زیادی از آنها را شهید کرد. گلوله دوم و سوم به موقعیت ما برخورد کرد که ترکش از دو ناحیه ی گردن (شاه رگ) و شکم و پهلو به شهید عزیز اصابت کرد و در همان محل موجب شهادت ایشان گردید.

یک خاطره:

یک بار درمسیر زیارت امام رضا (ع) به قصد دیدار ایشان و خانواده شان به منزلشان رفته بودیم. چیزی که در منزلشان بیش از همه جلب توجه می کرد؛ نمایشگاه کوچکی از پوکه ها و فشنگ ها و آثار و نمادهای دفاع مقدس بود؛ گوشه ای از خانه متعلق به این نمایشگاه بود.

نزدیک اذان مغرب بود؛ خیلی راحت پیشنهاد کرد که با هم به مسجد برویم. می گفت کاری در مسجد دارد که باید برود من که خیلی کنجکاو بودم بیشتر با حسین آشنا بشنوم قبول کردم تا به مسجد برویم. هنگام و پس از نماز جماعت شاهد بودم که حسین محور توجه جوانان و نوجوانان در مسجد بود. ظاهرا بسیاری از امور فرهنگی مسجد را بر عهده داشت. او همیشه چفیه اش را گردنش می گذاشت. یادم نمی آید جایی او را با پوشش رسمی خارج از منزل بدون چفیه دیده باشم. حتی روز دامادی اش هم چفیه جزو لباسش بود. نکته ی بعدی که برایم جالب بود این بود که خیلی دقیق مسائل جاری و سیاسی را رصد می کرد و نسبت به کوچکترین تحرکی بی تفاوت نبود و موضعگیری داشت.

فرازی از پیام سردار جعفری فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به خانواده شهید محمد حسین حمزه:

در روزگاری که یزید زمانه در چهره آمریکا و اسرائیل و آل سعود و داعش به منظور منحرف ساختن اسلام ناب محمدی و ترویج افکار شیطانی در کشورهای اسلامی و دنیا نمایان شده؛ شما به حق توانستید ندای لبیک یا حسین (ع) را با بی زاری جستن از آنان و دفاع از دین خدا با تقدیم خون مطهرتان علی کرده و عرصه را برای جولان دادن این جلادان شمر صفت با تشکیل لشگر جهانی حزب الله در بلاد اسلامی تنگ کنید.

یادداشت:

خدا را شکر که در این آشفته بازار دنیا هنوز راه و رسم جوانمردی و غیرت فراموش نشده است. خدا را شکر که در میان خیمه شب بازی سیاست بازان، هنوز رایحه اخلاص و صداقت به مشام می رسد. خدا را شکر که با وجود خواب بسیاری از اهالی سرزمینم، مردانی با چشمانی تیزبین بیدارند و می دانند اگر برخی خوابیده اند و یا خود را به خواب زده اند آنها تکلیف دیگری دارند. خدا را شکر که با گذشت هزار و اندی سال از حادثه عاشورا، هنوز فریاد هیهات من الذله سرور آزادگان تاریخ، خاموش نشده است و مردانی چون کوه استوار به قیمت خون خود از آن پاسداری می کنند.

این روزها مسافری دیگر، از بینمان راهی کربلا شد. می دانم دیدن چهره معصومانه محسن و زینب حمزه وقتی عکس پدرشان را در دست گرفته اند و به انبوه جمعیت می نگرند تلخ است. می دانم از این پس زینب دستان پدر را در میان موهای خود حس نخواهد کرد؛ می دانم محسن دیگر نمی تواند در خانه با پدرش بازی کند. همه این تلخی ها را می دانم اما این را هم خوب می دانم محمدحسین حمزه ستاره ای شد تا مردم شهرش، راه را گم نکنند. خوب می دانم دستان محسن و زینب از دست پدرشان جدا شد تا دستان ما از دستان سالار شهیدان جدا نشود. یاد قلم خونین سید مرتضی آوینی بخیر که چه زیبا نوشت:

« در عالم رازی است که جز به بهای خون فاش نمی شود.»

ادامه دارد …

موضوعات: شهدا, زندگینامه شهدا
 [ 01:12:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  *زندگینامه شهید مدافع حرم محمد حسین حمزه* ...

شهید محمد حسین حمزه

کم کم شایستگی خودش را نشان داد تا لیاقت استادی آموزش سلاح های پیشرفته و به روز را دریافت کرد.

محمد حسین در 15 اسفند 1365 مصادف با پنج رجب 1407 هجری قمری چشم به جهان گشود. در همان نوزادی به بیماری سختی مبتلا شد که سه بار عمل جراحی شد. محمدحسین در شرایطی به دنیا آمد که دو دایی شهید و یک عموی اسیر در دست بعثیان خاطراتش را رقم می زد. پدرش پاسدار، رزمنده و جانباز؛ مادرش، خواهر دو شهید که همین امر باعث شد با فرهنگ ایثار و شهادت رشد کند. مراحل تحصیل را تا دیپلم به پایان رسانید سپس به کسوت لباس سبز قامتان پرافتخار سپاه درآمد.

شهید محمدحسین علاقه شدیدی به مسائل نظامی داشت؛ آخرین مدل سلاح های سبک و سنگین دنیا را از اینترنت دریافت می کرد و با مهندسی معکوس با پیچیدگی آنها آشنا می شد و در صورت ضرورت در بسیج و تداوم آموزش سپاه تدریس می کرد؛ کم کم شایستگی خودش را نشان داد تا لیاقت استادی آموزش سلاح های پیشرفته و به روز را دریافت کرد.

در میادین مختلف و مراسمات و یادبودها حاضر بود؛ در یادواره شهدا، عضو فعال و مبتکر ؛ در یادمانهای دفاع مقدس، در مراسم اعتکاف در ساخت و ساز مسجد و حسینیه و… خلاصه هرجا خلاء ای احساس می کرد آنجا را با حضور ش پر می کرد؛ چه مسائل نظامی، چه فرهنگی یا اجتماعی و عبادی و خانوادگی…

ادامه »

موضوعات: شهدا, زندگینامه شهدا
 [ 01:05:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  *زندگینامه شهید مدافع حرم اکبر شهریاری* ...

1502652451shahidakbarshahriary-1.jpg

شهید اکبر شهریاری یکی دیگر از مدافعان ایرانی حرم عقیله بنی هاشم(س) است. او متولد اول فروردین ماه 1363 بود و در اول بهمن ماه 1392 در حوالی حرم حضرت زینب(س) به درجه رفیع شهادت نائل شد و پیکر مطهرش در قطعه 26 بهشت زهرا(س) آرام گرفت.

شک نداریم که توفیق شهادت در راه خدا به آسانی به کسی داده نمی شود. لذا در دیداری که با خانواده شهید انجام شد از روحیات و اخلاقیات این شهید عزیز جویا شدیم.

مادر شهید می گفت: «اکبر جوان بسیار آرام، با ادب و مؤمنی بود، من نمیدانستم که وی مداح اهل بیت، حافظ و قاری قرآن کریم است. اینها را پس از شهادت او فهمیدم. در واقع من فرزندم را پس از شهادتش شناختم.

ادامه »

موضوعات: شهدا, زندگینامه شهدا
 [ 01:02:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  *زندگی نامه شهید مدافع حرم هادی جعفری* ...

سلام اسم من هادی جعفری هستش که3فرودین65درآمل بدنیااومدم……

1502652846photo_2015-12-27_09-55-10_2_.jpg

برای دوره کارشناسی ارشد بورسیه استرالیامرحله اول قبول شدم وجزء3نفرراه یافته به مرحله دوم بودم ولی بخاطرخانواده انصراف دادم…..

1502652848photo_2015-12-27_09-58-29_3_.jpg

در6آبان 89درحالی که دانشجوی ترم آخرکارشناسی بودم بادخترهمکارودوست پدرم عقدکردم…..

1502652847photo_2015-12-27_10-01-03_2_.jpg

ادامه »

موضوعات: شهدا, زندگینامه شهدا
 [ 12:57:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  *از زنان نفرین شده تاریخ نشدم* ...

پرسیدم چرا راضی به رفتنش شدی…
در پاسخ حرفی زد که شوکه شدم از شنیدنش. گفت: سخت بود ندیدنش حتی برای لحظه ای، اما دوست نداشتم از زنان نفرین شده تاریخ باشم. چراکه اگر در زمان امام حسین (ع)، زنان مردان خود را به یاری امام می فرستادند بی شک چنین اتفاقی هولناک رخ نمی داد. حال من از خود و زندگی ام گذشتم تا اسلام را در حد وسع خودیاری کرده باشم.

عشق واقعی آن است چیزی را بپسندی که محبوبت را راضی می کند و من می دانستم حمید عاشق شهادت است.
اگر بارها به عقب برگردم بازهم این مسیر را انتخاب خواهم کرد و به همسرم اجازه رفتن خواهم داد.

ادامه »

موضوعات: شهدا, زندگینامه شهدا
 [ 12:55:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  *وصیت نامه شهید حمید سیاهکالی مرادی* ...

حمید سیاهکالی مرادی

قوی و باشهامت خواندم

وصیت نامه شهدا گنجینه ای بزرگ از درس ها و آموخته ها است. به راستی اگر دنبال راه سعادت هستیم می توانیم با شاخص قرار دادن این گنجینه راه خوشبختی و سعادت را پیدا کنیم.

همسر شهید با اشاره به وصیت نامه شهید سیاهکالی گفت: شب قبل از اعزام به سوریه دست وپا و سرش را به مانند شب های عملیات حنا گذاشت و برایش قلم و کاغذ آوردم و از او خواستم تا وصیت نامه اش را بنویسد. یکی برای من و خانواده اش و دیگری برای عموم.

بعد از نوشتن، آن را به من داد و سخت ترین کار ممکن را از من خواست. گفت بخوان…
با گریه خواندم. گفت نه بار دیگر بخوان، باید قوی و باشهامت و پر از صلابت به مانند همسران شهدا آن را بخوانی…تمرین کن تا هنگام شهادت بتوانی آن را راحت برای همه بخوانی…

ادامه »

موضوعات: شهدا, زندگینامه شهدا
 [ 12:52:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  *زندگینامه شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی* ...

15026531089921819813474149241106217625120240435316.jpg

عاشقانه های شهید مدافع حرم
پای صحبت فرزانه سیاهکالی مرادی،همسر شهید دانشجوی مدافع حرم

همسر شهید دانشجو حمید سیاهکالی مرادی از عمق زندگی سه ساله خود برای ما می گوید
روزها از پس هم گذشت و تقویم نشان می دهد که به سالگرد شهادت شهید مدافع حرم، «حمید سیاهکالی مرادی»، رسیده ایم.
یک سال گذشت

ما فقط می شنویم که زنی همسرش را برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) ازدست داده است، اما به راستی چه گذشت بر این همسر که در این یک سال روزهایش را بدون همدم و معشوقش گذراند، بدون شنیدن یک بانوی من، خانومم، آرامش قلبم، زیبای من و یا حتی یک عزیز من؛

و باز ما فقط می شنویم که او همسر شهید است…

اما به راستی زمانی حضرت زینب (س) از حسینش گذشت تا دین خدا بماند و امروز او و امثال او از تکیه گاهشان می گذرند تا حرم زینب (س) بماند.

به بهانه سالگرد شهادت شهید مدافع حرم «حمید سیاهکالی مرادی»، باهمسرش به گفت وگو نشستیم تا از دریچه نگاه یک همسر، زندگی یک دانشجوی 26 ساله مدافع حرم را به نظاره بنشینیم.

به منزل کوچک اما پر از عطر معنویت شهید که می رسم نگاهم پر می شود از سادگی، صمیمیت و عطر حضور شهید…
فرزانه سیاهکالی مرادی، همسر جوان شهید که دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی قزوین است، به گرمی پذیرای ما می شود و برای ما از روزها و ساعت های زندگی خود با شهید می گوید.

ادامه »

موضوعات: شهدا, زندگینامه شهدا
 [ 12:38:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  «یکی از سیباتو به من میدی؟» ...

دختر کوچولویی دو تا سیب در دو دست داشت که مادرش وارد اطاق شد. چشمش به دو دست او افتاد. گفت: «یکی از سیباتو به من میدی؟»
دخترک نگاهی خیره به مادرش انداخت و نگاهی به این سیب و سپس آن سیب. اندکی اندیشید. سپس یک گاز بر این سیب زد و گازی به آن سیب.

لبخند روی لبان مادرش ماسید. سیمایش داد میزد که چقدر از دخترکش نومید شده است. امّا، دخترک لحظه‌ای بعد یکی از سیب‌های گاز زده را به طرف مادر گرفت و گفت: «بیا مامان این سیب شیرین‌تره!»

مادر خشکش زد. چه اندیشه‌ای به ذهن خود راه داده بود و دخترکش در چه اندیشه‌ای بود.

❗️هر قدر باتجربه باشید، در هر مقامی که باشید، هر قدر خود را دانشمند بدانید، قضاوت خود را اندکی به تأخیر اندازید و بگذارید طرف مقابل شما فرصتی برای توضیح داشته باشد.

1502547610500x500_1448134056541175.jpg

موضوعات: دل نوشته, اجتماعی, نکته های ناب
[شنبه 1396-05-21] [ 08:23:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  * غم و غصه همیشه هست * ...

غم و غصه همیشه هست اما یه عالمه راه برای کمتر کردنشون وجود داره که حال خودمون رو بهتر کنیم باهاشون. یکیش اینه که وقتایی که سرحالی یه لیست درست کنی از کارهای کوچیکی که شادت می کنه. هر موقع غصه ات زیاد شد لیست رو بذار جلوت [خوشحال] حتی خوندنش هم حالتو بهتر می کنه!

موضوعات: دل نوشته, اجتماعی, نکته های ناب
 [ 08:22:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  نماهنگ زیبای مناجات " تا خدا فاصله ی نیست " + دانلود ...

نماهنگ زیبای مناجات ” تا خدا فاصله ی نیست “

http://s7.picofile.com/d/8256286492/b88b59c8-e695-458a-b6fb-1559ff8e1a2d/MonajatKhoda.mp4

نماهنگ زیبای مناجات " تا خدا فاصله ی نیست "

موضوعات: دل نوشته, نکته های ناب
 [ 08:20:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  * عاشقانه هایم برای خدا * ...

زندگی کتابی است پر ماجرا
انسان موفق کسی است که در تاریکی
شمعی روشن کند
شاد و مهربان باشید

موضوعات: پیام های اتفاقی
 [ 08:17:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  داستان زیبای " سعی کنید آخرین کسی نباشید که کمک می کند." ...


بخونید قشنگه؛
- چهل و پنج دقیقه ای می شد که در آن سوز سرما ایستاده بود. زن٬ کنار جاده منتظر کمک ایستاده بود. ماشین ها یکی پس از دیگری رد می شدند. انگار با آن پالتوی کرمی اصلا توی برف ها دیده نمی شد. به ماشینش نگاه کرد که رویش حسابی برف نشسته بود. شالش را محکم تر دور صورتش پیچید و کلاه پشمی اش را تا روی گوش هایش کشید.
یک ماشین قدیمی کنار جاده ایستاد و مرد جوانی از آن پیاده شد. زن ، کمی ترسید اما بر خودش مسلط شد مرد جوان جلو آمد و به او سلام کرد و مشکلش را پرسید. زن توضیح داد که ماشینش ، پنچر شده و کسی هم به کمک او نیامده است. مرد جوان از او خواست بیش از این در آن سرمای آزار دهنده نماند و تا او پنچرگیری می کند زن در ماشین بماند. او واقعا از خداوند متشکر بود که مرد جوان را برایش فرستاده است. در ماشین نشسته بود که مرد جوان تق تق به شیشه زد. زن پولی چند برابر پول پنچرگیری در مغازه را، برداشت و از ماشین پیاده شد و بعد از اینکه از وی تشکر کرد، پول را به طرفش گرفت. مرد جوان، با ادب، پول را پس زد و گفت که این کار را فقط برای رضای خاطر خداوند انجام داده است و به او گفت: “در عوض ، سعی کنید آخرین کسی نباشید که کمک می کند.”
از هم خداحافظی کردند و زن که به شدت گرسنه بود به طرف اولین رستوران به راه افتاد. از فهرست غذای رستوران یکی را انتخاب کرده بود که زن جوانی که ماه های آخر بارداری خود را می گذراند با لباس بسیار کهنه و مندرسی به طرفش آمد و با مهربانی از او پرسید چه میل دارد. زن، غذایی 80 دلاری سفارش داد و پس از آنکه غذا را تمام کرد، یک اسکناس صد دلاری به زن جوان داد. زن جوان رفت تا بیست دلار بقیه را برگرداند. اما وقتی بازگشت خبری از آن زن نبود. در عوض، روی یک دستمال کاغذی روی میز یادداشتی دیده می شد.زن جوان یادداشت را برداشت. در یادداشت نوشته شده بود که آن بیست دلار به علاوه ی چهارصد دلار زیر دستمال کاغذی برای وی گذاشته شده است تا برای زایمان دچار مشکل نشود. یادداشت برای آن زن بود و در آخر نوشته شده بود: “سعی کن آخرین نفری نباشی که کمک می کند.”

 

ادامه »

موضوعات: دل نوشته, اجتماعی, نکته های ناب
 [ 08:15:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  " هر چه خواهی کن؛ هر چه بکنی، همان را خواهی دید " ...

150254907032689100157441778147.jpg

حتماً بخوان داستانی عبرت انگیز ” هر چه خواهی کن؛ هر چه بکنی، همان را خواهی دید “

پسر جوان فاسد الاخلاقی که از قبل با دختری جوان آشنا شده بود و توانسته بود او را گام به گام بفریبد و وانمود کند که از عشق او آب می‌شود و قلبش بدون او تاب و تحمل ندارد… بالأخره توانست آن دختر را رام کند و او را فراچنگ آورد تا کامش را از او بر گیرد.
دختر جوان را دعوت کرد تا روز شنبه هفته‌ ای آینده رأس ساعت پنج در مکانی بسته و فضایی رمانتیک با هم گفتگویی داشته باشند.دختر جوان نیز موافقت کرد و روز موعود فرا رسید.

پسر جوان در خانه‌اش به انتظار نشسته بود و با دیگر دوستانش هم تماس گرفته و آن‌ها را از قصه‌ ای این دختر با خبر کرد.

دقایقی به ساعت پنج مانده بود که مادرش زنگ زد و گفت: زود بیا خانه که حال پدرت خوب نیست. مجبور شد از دوستانش جدا شود؛ البته به آنان گفت: هنگامی که آن دختر آمد، شما کار خود را انجام دهید، من میروم و به پدرم سری میزنم..

از خانه بیرون شد و دوستانش را در انتظار آمدن دختر جوان ترک کرد. ساعت پنج رسید و دختر نیز وارد شد. این گرگ‌های بی وجدان همگی بر او تاخته به تجاوزش پرداختند.

ادامه »

موضوعات: دل نوشته, اجتماعی, نکته های ناب
 [ 08:10:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  *خاطرات سفر به اسپانیا* ...

خدا

یکی از کسانی ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﺳﭙﺎﻧﯿﺎ ﺳﻔﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺟﺎﻟﺒﯽ ﺭﻭ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩ :

ﻣﯿﮕﻔﺖ ﺩﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺭﻭﺳﺘﺎﻫﺎﯼ ﺍﺳﭙﺎﻧﯿﺎ ﻭﺍﺭﺩ ﻗﻬﻮﻩ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩ ﻭ ﻫﻤﺮﺍﻫﻢ ﻗﻬﻮﻩ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺩﺍﺩﻡ . ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺳﻔﺎﺭﺷﻤﺎﻥ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺩﺭ ﮐﻤﺎﻝ ﺗﻌﺠﺐ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﮐﻪ ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﻣﺸﺘﺮﯾﺎﻥ ﺟﻠﻮﯼ ﭘﯿﺸﺨﻮﺍﻥ ﺁﻣﺪﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺩﻭﺗﺎ ﭼﺎﯾﯽ ﻭ ﯾﺎ ﺩﻭﺗﺎ ﻗﻬﻮﻩ ﻣﯿﺪﺍﻧﺪ ﻭ ﻣﯿﮕﻔﺘﻨﺪ ﯾﮑﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩﻡ ﻭ ﯾﮑﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﻮﺍﺭ.


ﺍﺯ ﻧﻮﻉ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺩﺭ ﺣﯿﺮﺕ ﻣﺎﻧﺪﯾﻢ . ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪﯾﻢ ﮐﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﭘﯿﺸﺨﺪﻣﺖ ﯾﮏ ﺑﺮﮔﻪ ﮐﻮﭼﮏ ﮐﻪ ﺭﻭﯼ ﺁﻥ ﭼﺎﯼ ﻭ ﯾﺎ ﻗﻬﻮﻩ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﻣﺎﻥ ﭼﺴﭙﺎﻧﺪ ﻭ ﺟﺎﻟﺐ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﻣﺎ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﺮﮔﻪ ﻫﺎ ﺑﻮﺩ . ﺩﺭ ﺫﻫﻨﻤﺎﻥ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﻓﮑﺮ ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺁﻣﺪ ﮐﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﯾﻨﮑﺎﺭ ﭼﯿﺴﺖ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﮐﺖ ﯾﻌﻨﯽ ﭼﻪ. ﺩﺭ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﻏﻮﻃﻪ ﻭﺭ ﺑﻮﺩﯾﻢ …

ﺁﺩﻡ ﻓﻘﯿﺮ ﻭ ﮊﻧﺪﻩ ﭘﻮﺷﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﻗﻬﻮﻩ ﺧﺎﻧﻪ ﺷﺪ ﻭ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﯾﮏ ﻗﻬﻮﻩ ﺩﺍﺩ ﺍﻣﺎ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺟﻤﻠﻪ ” ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﺑﯽ ﺯﺣﻤﺖ ﯾﮏ ﻗﻬﻮﻩ ﺍﺯ ﺣﺴﺎﺏ ﺩﯾﻮﺍﺭ ” ﻭ ﭘﯿﺸﺨﺪﻣﺖ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﮐﺎﻏﺬﻫﺎ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﺁﻥ ﻗﻬﻮﻩ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﭘﺎﺭﻩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﯾﮏ ﻗﻬﻮﻩ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺩﺍﺩ ﺑﺪﻭﻥ ﺁﻧﮑﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﭘﻮﻟﯽ ﺑﮕﯿﺮﺩ…

موضوعات: دل نوشته, اجتماعی, نکته های ناب
 [ 08:08:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  * متصدی بانک * ...

پدر

داستان یک پدر حتما بخوانید بسیار زیباست
متصدی بانک بودم …
ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﻪ ﭘﺴﺮ ﺑﭽﻪ ﺍﯼ ﯾﻪ ﻗﺒﺾ ﺍﻭﺭﺩ ﺁﺧﺮﺍﯼ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﺎﻧﮑﯽ ﺑﻮﺩ، ﮐﻪ ﺍﯾﻨﻮ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﮐﻦ.
ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﭘﺴﺮ ﺟﺎﻥ ﻭﻗﺘﺶ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺳﺎﯾﺖ ﻫﺎ ﺭﻭ ﺑﺴﺘﯿﻢ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ﺑﯿﺎﺭ تا واریز کنم !
ﮔﻔﺖ ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﻣﻦ ﭘﺴﺮ ﮐﯿﻢ !
ﺑﺎﺑﺎﻣﻮ ﺑﯿﺎﺭﻡ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻨﻮ ﻣﯿﮕﯽ؟ !
ﮔﻔﺘﻢ ﭘﺴﺮ ﻫﺮ ﮐﯽ ﺑﺎﺷﯽ! ﺳﺎﻋﺖ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﺎﻧﮏ ﺗﻤﻮﻡ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺳﺎﯾﺘﻮ ﺑﺴﺘﯿﻢ ﭘﺴﺮ ﺟﺎﻥ !
ﭘﻨﺞ دقیقه ﺩﯾﮕﻪ ﺑﺎ ﯾﻪ ﻣﺮﺩﯼ ﺍﻭﻣﺪ ﻟﺒﺎﺳﻬﺎﯼ ﮐﻬﻨﻪ ﻭ ﭼﻬﺮﻩ ﺭﻧﺠﻮﺩﻩ
ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺑﺎﺑﺎﺷﻪ …
ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺑﻪ ﻗﺼﺪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ سلام کردم و ﻗﺒﺾ ﻭ ﭘﻮﻟﺸﻮ ﮔﺮﻓﺘﻢ و ﮔﻔﺘﻢ :
ﭼﺸﻢ و ﺗﻪ ﻗﺒﻀﻮ ﻣﻬﺮ ﮐﺮﺩﻡ ﺩﺍﺩﻡ ﺑﻬﺶ.
ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﺗﻪ ﮐﺸﻮ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﮐﻨﻢ …
ﭘﺴﺮﻩ ﮔﻔﺖ ﺩﯾﺪﯼ ﺑﺎﺑﺎﻣﻮ ﺑﯿﺎﺭﻡ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﯽ ﻧﻪ ﺑﮕﯽ ﺑﻬﺶ !

ادامه »

موضوعات: دل نوشته, اجتماعی, نکته های ناب
 [ 08:06:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  داستان زیبای " «مگر برای کسی که به مرگ لبخند زده است باید گریه کرد؟؟ " ...

دیوانه

راوی میگوید:

در شهر ما دیوانه ای زندگی میکند که همه او را دست می اندازند و در کوچه پس کوچه های شهر بازیچهٔ بچه ها قرار میگیرد.

روزی او را در کوچه ای دیدم که با کودکانی که او را ملعبهٔ خود قرار داده بودند با خنده و شادی بازی میکرد.

او را به خانه بردم و پرسیدم:
چرا کودکانی که تو را مسخره میکنند و به تو و حرفها و کارهایت میخندند ، از خود نمیرانی؟؟

با خنده گفت:
«مگر دیوانه شده ام که بندگان خدا را از خود برانم در حالیکه میتوانم لبخند را به آنها هدیه دهم؟»

جوابش مرا مدتی در فکر فرو برد!
دوباره از او پرسیدم:

ادامه »

موضوعات: دل نوشته, اجتماعی, نکته های ناب
 [ 08:03:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  *(جشنواره فیلم های 10دقیقه ای ...)* ...

نگاه همه به پرده سینما بود.
(جشنواره فیلم های 10دقیقه ای …)
اکران فیلم شروع شد.
شروع فیلم: تصویر سقف یک اتاق بود…
دو دقیقه از فیلم گذشت
چهار دیقه دیگر هم گذشت
هشت دقیقه ی اول فیلم تنها تصویر سقف اتاق بود!
صدای همه درآمد.
اغلب حاضران سالن سینما را ترک کردند.
ناگهان دوربین حرکت کرد و آمد پایین
و به یک کودک معلول قطع نخاع خوابیده روی تخت رسید..
جمله زیرنویس فیلم: این تنها 8 دقیقه از زندگی این انسان بود و شما طاقتش را نداشتید.
پس قدر زندگیتان را بدانید!

معلول

موضوعات: دل نوشته, اجتماعی, نکته های ناب, پیام های اتفاقی
 [ 08:00:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  داستان زیبای حجب و حیا حتما بخوانید ...

دختره با کلی آرایش برگشته میگه:

واقعاً شما پسرا این دختر چادریا رو از ما بیشتر دوس دارین؟

پسره خیلی رک گفت: آره!!!

دختره جواب داد:

پس اگه دوسشون دارین چرا نگاهشون نمیکنین و سرتون رو میندازین پایین از پیششون رد میشید؟؟؟

پسره گفت:
آره تو راس میگی ما نباید سرمون رو پایین بندازیم

اصلا سر پایین انداختن کمه؛

باید تعظیم کرد در مقابل حیا و عفت و پاکدامنی و حجاب اسلامی

*************************************

عاشقانه

موضوعات: دل نوشته, نکته های ناب
 [ 07:56:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  *عاشقانه هایم برای خدا* ...

خدا

================
دل بــســـپــار…

به آتشی که نمى سوزاند
” ابراهیم ” را

و دریایى که غرق نمی کند
” موسى ” را

نهنگی که نمیخورد
“یونس"را

کودکی که مادرش او را
به دست موجهاى ” نیل ” می سپارد
تا برسد به خانه ی تشنه به خونش

دیگری را برادرانش به چاه مى اندازند
سر از خانه ی عزیز مصر درمی آورد

 

ادامه »

موضوعات: دل نوشته
 [ 07:55:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  *حیرانم دخترم کدام سوره را به عنوان مهر انتخاب خواهد کرد؟* ...

قرآن کریم

دیدگاه تان‌را نسبت به این پیام با ما درمیان بگذارید!

داستان ارسالی : ” حیرانم دخترم کدام سوره را به عنوان مهر انتخاب خواهد کرد؟

حیرانم دخترم کدام سوره را به عنوان مهر انتخاب خواهد کرد؟

نوشته‌ی یک خواهر:

وقتی‌که پدر و مادرم نامزد شده بودند، پدرم قصد کرده بود سوره آل عمران را حفظ کند و بجای مَهریه‌ به مادرم اهدا کند.
زمانی‌که من نامزد شدم، پدرم به نامزدم (شوهرم) گفت: تو باید یک سوره‌ای از قرآن را بجای مهر حفظ کنی. والا ازدواج دخترم با تو نخواهد شد.

از من خواستند تا یک سوره را انتخاب کنم… و من سوره النور را انتخاب کردم… ازین‌که این سوره حاوی قوانین زیادی است و به نظر من حفظ کردنش آسان نیست.

روز قبل از عروسی ما؛ با وجود این‌که مصروف آمادگی مراسم و نکاح بودیم، قرآن همواره در دست نامزدم بود.

البته جریان حفظ مکمل سوره یک ماه را دربر داشت…

چند روز قبل از محفل عروسی، نامزدم نزد پدرم حاضر شد تا سوره را که حفظ کرده قرائت کند.

ادامه »

موضوعات: اجتماعی, نکته های ناب, پیام های اتفاقی
 [ 07:52:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  خدایا دل تنگی ام را چه کنم !!!! ...

#عاشقانه_هایم_برای_خدا
خدایا دل تنگی ام را چه کنم !!!!
گاهی حرف ها وزن ندارند..
ریتم ندارند..
آهنگ ندارند..
اما خوب

گوش کن..
درد دارند..

15024804101_taab.jpg

موضوعات: پیام های اتفاقی
 [ 06:44:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  شهادت، یک لباس تک‌سایز است ... ...

بسم رب الشهدا و الصدیقین

شهادت، یک لباس تک‌سایز است …

صادق به آقا مرتضی گفت: باب شهادت هم دیگر بسته شد …

جنگ تمام شده بود

آقای آوینی ولی جواب داد: این‌طور نیست، شهادت یک لباس تک‌سایز است.

هر وقت و هر زمان اندازه‌ات را به لباس شهادت رساندی،

هر جا که باشی با شهادت از دنیا می‌روی

صادق گنجی را چندماه بعد وهابیون توی لاهور ترور کردند.

رایزن فرهنگی ایران بود

یک‌سال بعد هم آقا مرتضی رفت

√ خودشان را اندازه لباس شهادت کرده بودند Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ

دل نوشت :

دیده ایم که تک سایزها را به حراج میگذارند،.. به خاطر مشتری کم شان،..

ولی تک سایز شهادت را مزایده ای میفروشند،

هر کسی بابت اش بهای بیشتری بدهد، میدهند اش به او،

بیشترین بها، که عبارت خوبی نیست، به جایش مینویسم

تمام دار و ندارش…

1502451892aviny001.jpg

موضوعات: دل نوشته, شهدا, نکته های ناب
[جمعه 1396-05-20] [ 04:58:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  دل نوشته دو خواهر برای شهیدان ...

1502451741alikhandani_12122207.jpg

بسم رب الزینب(س) و الشهدا و الصدیقین

من واقعا نمی دونم چه جوری می خایم قیامت تو چشمای امام نگاه کنیم ؟! بگیم ما با معرفتا چی کار کردیم با میراثش؟! تا حالا مادر شهید رودیدی؟؟ تا حالا حس یه مادرکه بچه اش رو تکه تکه بر گردونن لمس کرده ای ؟؟ دیدی یه مادر شهید با عکس پسرش حرف بزنه؟!!

دیدی یه مادر شهید استخونهای جوان قد بلندش رو بغل کنه و باحسرت بگه پسرم روزی که برای اولین بار بغلت کردم از الان سنگین تر بودی؟!! دیدی یه مادر شهید هر وقت جوانی رو همراه با مادرش می بینه نگاهش رو تا اونجایی که چشم کار می کنه دنبالشون بدرقه می کنه و اشک از چشماش می ریزه؟!! دیگه کسی نیست دست پدر پیر شهدا رو بگیره و بیاره اون ور خیابون!!! راستی ما کاری برای این مادر ها و پدر ها و شهداشون نکردیم اما هرچی از دستمون میومد کردیم تا فراموش بشن اکثر شهدای ما جوان بودند جوان های ما چه طوری حق این شهدا رو ادا کردند؟!! حق مادر شهدا را چه طوری ادا کردیم ؟!! تاحالا با دیدن بچه یه شهید حس کردی اگر بابا نداشتید چه می شد؟!! تاحالا بچه یه جانباز قطع نخایی رو دیدی که نمی دونه بقل بابا چه مزه ایه و آرزو داره برا یه بارم شده بابا شو تموم قد ببینه نه روی صندلی؟!! تاحالا بچه یه جانباز شیمیایی رودیدی که صدای باباش رو همیشه با سرفه شنیده و آرزو داره برای چند ساعت هم که شده باباش سرفه نکنه و بتونه براش از بچه گی هاش بگه!!! هروقت رفتی بقل بابات و با مهربونی صورتد روبوسیده فکر کردی اگه الان بابات دست نداشت چه طوری می تونست اینقدر قشنگ و مهربون نوازشت کنه؟!!

ادامه »

موضوعات: دل نوشته, شهدا, پیام های اتفاقی
 [ 04:56:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  شعری برای شهیدان حریم ولایت ...

شهادت

عاشق اگر نباشی شهادت نصیبت نمی شود
بی پرده بگویمت
گردل به دل دلدار ندهی دلت دل نمی شود

برعاشقان حرم یار غبطه می خورم
بر این نگاه پرا زعشقشان غبطه می خورم
من خسته ام این همه دنیای بی نشان
بر خون پاک ریخته شان غبطه می خورم
دل را اسیر عشق معبود کردند این پاک دلان
بر دل های پاک اسیرشان غبطه می خورم
درمکتب حسینی نشان خونین زدند
بر مکتب وایمانشان غبطه می خورم
سر را به راه یار از دل وجان تقدیم کرده اند
بر سرهای آغشته به خونشان غبطه می خورم
باخنده اشک شوق ریختند وراهی شدند
برخنده های ازسرعشقشان غبطه می خورم
راه حسین را پیش گرفتندو شاهد شدند
بر راه رفته به یاد حسینشان غبطه می خورم
آهی کشم از سرحسرت وباتمام وجود
بر تن های غرقه به خونشان غبطه می خورم

موضوعات: دل نوشته, شهدا
 [ 04:55:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  عصر یک جمعه دلگیر دلم گفت بگویم بنویسم ...

عصر جمعه

عصر یک جمعه دلگیر دلم گفت بگویم بنویسم
که چرا عشق به انسان نرسیده است
چرا آب به گلدان نرسیده است
چرا لحظه ی باران نرسیده است
به هر کس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است
به ایمان نرسیده است وهنوزم که هنوز است
غم عشق به پایان نرسیده است
بگو حافظ دل خسته ز شیراز بیاید
بنویسد که هنوزم که هنوز است
چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیده است
چرا کلبه ی احزان به گلستان نرسیده است

موضوعات: دل نوشته, شهدا
 [ 04:51:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  شهید مدافع حرم محسن حججی+پوستر +مداحی ...

محسن حججی

قصه ی او به سر رسید…
نمیدانم از کجا شروع کنم
از صحنه با شکوه شجاعتت
یا از خنجر در دستان آن از خدا بی خبر
.
از المان های زیبای تصویر باشکوه منتشر شده ات
یا از سر بریده ات
.
و حسین(ع) چه پازل کاملی برایت چیده بود
آتشی در معرکه
خیمه های در حال سوختن
آسمانی تیره
خشکی در لبانت
هیبت عجیب چشمانت
لا اری الموت الا السعاده رفتارت
یا خنجر در دست آن از خدا بی خبر
و یا …
نمیدانستم قصه ات را از کجا باید شروع کنم اما حالا که به نوشته ام نگاه میکنم میبینم که
قصه ات به #سر رسید…
پ ن 1: چفیه اش خونی شد تا چادری خاکی نشود…

تقدیم به روح بلند شهید محسن حججی و برای تسلای دل همسر و فرزند کوچکش مداحی کربلایی_سیدرضا_نریمانی

میثم مطیعی: مداحی حماسی مدافعان حریم اسلام

موضوعات: دل نوشته, شهدا
 [ 04:47:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  دست نوشته ای برای مدافعان حرم و حریم ولایت ...

یه فیض شهادت نائل آمد

سلام بر شهدا

سلام برآنهایی که رفتن تا رسم مردانه ماندن در این دنیای پر از ظلم رو به مابیاموزند

سلام بر شهیدان نوجوان وجوانانی که به ما آموختن که در سنین کم هم میتوان همانند بزرگ مردان زندگی و رفتار کرد

میگن تو هرچی باید عشق داشت یکی عشق ماشینه یکی موبایل و…. نمیدونم عشق نوجوانان وجوانان

زمان جنگ چی بود، عشق به امام ،عشق به خاک وناموس، اما هرچی بود بهترین عشق بود عشق شهادت

چند مدت قبل دل نوشته شهیدنوجوانی رو میخوندم که سخت تحت تاثیرقرار گرفتم واسه شما دوستان هم

میخونم تا شما هم استفاده کنید

سال بعد از عملیات ” والفجر مقدماتی” ، از دل خاک فکه، پیکر شهیدی روپیدا کردند که اعداد و حروف نقش

بسته بر پلاکش زنگ زده بود…

ولی تو جیب لباس خاکیش برگه ای کوچک بود، که نوشته هاش رو با کمی دقت می شد خوند:

ادامه »

موضوعات: دل نوشته, شهدا
 [ 04:43:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  وصیت نامه شهید مدافع حرم مهدی ثامنی راد ...

شهید مدافع حرم مهدی ثامنی راد


بسم‌الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام محضر مبارک حضرت ولی عصرامام زمان(عج) و روح پرفتوح حضرت امام خمینی(ره) و شهدای صدر اسلام تا به حال و رهبر معظم انقلاب و فرمانده کل قوا حضرت امام خامنه‌ای و خانواده و دوستان عزیزم. حضور و توفیق اینجانب به این سرزمین امام زمان و خدمت کردن در این راه مقدس که یک اعلام حکم جهاد از جانب ولی امرمسلمین اعلام شده است بسیار خوشایند است. تقدیر چگونه باشد خدا می‌داند. ولی وظیفه و شرع را باید عمل نمود و این چند جمله را که در موضوعات مختلفی آن را بیان می‌دارم و به این مصحف می‌نگارم:
1- دوستان و همرزمان من سلام: آنچه از این خلقت به این حقیر اثبات شده این بود که هیچ چیز را بهتر از این ندیدم که دوستان، صداقت دینی داشته باشند و کاری به این ناملایماتی که اتفاق می‌افتد در بین افراد، سازمان و جامعه نداشته باشند. ما باید سعی کنیم کار و وظیفه خود را به نحو احسن و آن طوری که وظیفه ما است انجام دهیم و سعی کنیم در حیطه کاری خود پیشرفت کنیم و یک فردی دارای معلومات عالی باشیم و بدانید که ما باید با کسب تجربه افرادی مفید باشیم برای حفظ وحراست ونگهداری اسلام. برادران من خود را دست کم نگیرید. دنیا و ابرقدرت‌های دنیا از لباس سبز ما و اسم ما می‌ترسند و آن هم به خاطر ایمان درون قلب شما دوستان است. خود را کوچک نشمارید. بدانید که ما الگویی همچون اباعبدالله‌الحسین و ابوالفضل‌العباس داریم. ما علی اکبر و علی اصغر داریم. این خاندان عصمت و طهارت از کودک شش‌ماهه برای ما الگو قرار دادند تا پیرمردی همچون حبیب ابن ظاهر. پس بدانید که ادامه دادن راهی همچون این بزرگواران راه به شهادت و رسیدن به معبود حقیقی است. براستی که صحبت و درد دل زیاد است، ولی نه این حقیر مجال نوشتن دارم و نه اینجا دل و جان فرصتی می‌دهد که از کربلایی بودن دل کَند و آن را توصیف کرد. چند خواهش دارم: یکی اینکه نماز اول وقت که گشایش از مشکلات است. دوم: صبر و تحمل. سوم: به یاد امام زمان باشیم. در آخر از همه دوستان درخواست دارم که بنده را حلال کنند و اگر در فرصتی باعث آزرده شدن دل شما شدم ازمن بگذرید.

ادامه »

موضوعات: دل نوشته, شهدا
 [ 04:36:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  دلتنگ بابا ( این طفل عجب غمی به سیما دارد) ...

فرزند شهید مدافع حرم

دلتنگ بابا ( این طفل عجب غمی به سیما دارد)
این طفل عجب غمی به سیما دارد .
انگار هوس دیدن بابا دارد .
تلنگر به بعضی ها.

این لحظه چند …؟

موضوعات: دل نوشته, شهدا
 [ 04:34:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  دلنوشته زیبا همسر شهید مدافع حرم ...

شهید مدافع حرم


دلنوشته همسر شهید مدافع حرم

احسنت به تو همسر شجاعم از تمام وجود خوشحالم که به آرزوی خود رسیدی و محو در ولایت شدی.
چهل روز گذشت….
اما برای من و با احتساب سرشماری انگشتان دستم 90 روز بیشتر گذشته. هیچ کس نخواهد فهمید که هر روز با چه شوقی تاریخ های تقویم دفتر کوچکم را خط میزدم و چه عاشقانه به انتظار برگشتنت به روزهای خط خورده ی تقویم میخندیدم ..
هر بار که به روزهای نبودنت فکر میکنم بارانی از نمک چهره ی مرا هاشور می زند.
روز وصال رسید، آمدی ولی نه آنگونه که انتظارش را داشتم…وقتی برای اولین بار به تابوتت نگاه کردم باور نمی کردم ، انگار تمام دنیا روی من سنگینی می کرد. اما با تمام این سنگینی ها با تمام تکه تکه بودنت زیبا بودی و چه غرور آفرینانه چشم از این دنیا بستی از تمام تعلقاتت…
به نبودن و دیگر نداشتنت حتی لحظه ای فکر نمی کنم، من به بودنت ایمان دارم. تو همیشه حاضری…
از ابتدای زندگی برایت می نویسم . از روزهای آشنایی که فقط خدا می داند چه روزهای شیرینی را با تو سپری کردم.
یادت می آید که همه ی زندگی را وقف امام حسین(ع) میکردی. شد آنچه می خواستی!!! اتفاق افتاد.
همه ی زندگی و امید و آیندمان را فدای حسین(ع) کردیم،بی منت،هر چه با هم برای آینده فکر می کردیم و تصمیم می گرفتیم به یکباره خرج حضرت زینب(س) کردیم که حقیقتا در راه درستی خرج کرده ایم!!

ادامه »

موضوعات: دل نوشته, شهدا
 [ 04:31:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  دلنوشته همسر شهید مدافع حرم میثم نجفی ...

 شهید مدافع حرم میثم نجفی

دلنوشته همسر شهید مدافع حرم میثم نجفی

خدا را شکر که تمام این لحظه‌ها لحظه‌هایی که می‌شد با میثم، بهترین‌ها باشد فدایی حضرت زینب(س) شد و باعث شد کودکان وهمه مظلومان حلب آزاد شوند و مردم عزیز ما، باز هم با آرامش نفس بکشند و ای کاش قدر این آرامششان را بدانند.
«حلما» دختر شهید مدافع حرم«میثم نجفی» که 17 روز بعد از آسمانی شدن پدرش به دنیا آمد، یک ساله شد. او بابا را می‌شناسد و هرکس که می‌گوید بابا، سریع به عکس‌های پدرش که سرتاسر خانه قرار دارد، نگاه می‌کند. خیلی خوب با عکس پدر، ارتباط گرفته است.
شهید مدافع حرم میثم نجفی، 27 ساله از تکاوران سپاه حضرت محمد رسول الله(ص) تهران بزرگ بود. او برای دفاع از حریم اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و مقابله با تروریست‌های تکفیری داوطلبانه عازم سوریه و طی عملیات مستشاری در شهر حلب سوریه مجروح شد و به علت جراحت حاصل از اصابت ترکش به سر، چند روزی در کما بود که در روز 13 آذرماه سال گذشته به جمع شهدای مدافع حرم پیوست.
میثم جان، پارسال فکر می‌کردم شب یلدایمان با سال‌های قبل فرق می‌کند، فکر می‌کردم در این شب طولانی 3نفره شده باشیم، اما اصلا به ذهنم خطور نمی‌کرد که برای همیشه قرار است شب یلدای دونفره داشته باشم، اما نه با تو، بلکه با دخترت، دختری که شب یلدا، طولانی‌ترین شب سال به دنیا آمد. حالا امسال شب یلدا، شب تولد تنها دخترت هست و باید بدون تو برایش تولد بگیرم. ای کاش دیگر این طولانی‌ترین شب تبدیل شود به کوتاه ترین شب، که زود بگذرد و چه سخت می‌گذرد.

ادامه »

موضوعات: دل نوشته, شهدا
 [ 04:30:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  دل نوشته زیبا همسر شهید مدافع حرم ...

مدافع حرم

قرار دلم سلام…

دیشب را به یاد روزهای آشنایی از لحظه های شروع همسفری با تو نخوابیدم، چشم هایم را بستم تا چهره مهربان و با حجب و حیایت را در شب خواستگاری تجسم کنم، یادم نمی رود بعد چند ساعت حرف زدن و به توافق رسیدن شرط آخر زندگی را گفتی و مهر خاموشی بردهانم زدی….آرزوی شهادت قلبم را لرزاند و به تپش انداخت، انگار نه انگار که چند جلسه خواستگاری باست که با هم آشنا شده ایم و من لحظه ای تصور نمودم که چندسالی می شود وابسته دل بی قرار تو هستم…نمی دانم چرا سکوت کردم و ذره ای ایستادگی و شک به دلم راه ندادم.انگار از همان روز اول باید به خودم تسکین می دادم که تو را خدا همسفری برای بهشت برایم فرستاده است… هنوز خنده های ماه اول نامزدی را از خاطر نبرده ام همان روزی که در پارک با هیجان تمام از شب خواستگاری تعریف میکردی و میخندیدی ….

نفسم…

امروز به طور اتفاقی از روبروی مزون عروس و هتلی که چندشب در آن سرکردیم رد میشدم, جمله ی در ذهنم تداعی میکرد که میگفتی این محله بهترین خاطرات زندگی مرا رقم زده است،تا قبل از فراهم شدن بساط عقد و خریدهای عروسی هرگز فکر نمیکردم که اینهمه به جزییات لباس عروس و …حساس باشی، هر انتخابی که من میکردم از دید تو بهترین و زیباترین عروس دنیا می شدم، فروشنده های بانو از این همه تعریف و تمجید تو تعجب کرده بودند…کاش هیچوقت با ذوق و شوق از شب عروسی و خاطرات دوران عقد تعریف نمیکردی تا دل تنگم را بی تاب تر کنی….

عشق زیبای من…

هرگز شوق نگاهت را با دیدن برگه آزمایش از یاد نمیبرم,تاب نیاوردی اشک شوق میریختی و شادی پدر شدن تمام وجودت را گرفته بود، چپ و راست مرا مورد مهر و نوازش خود قرار میدادی و مدام تکرار میکردی که خوشحالم بابای بچه ای میشوم که مادرش تویی…. چه غذاهایی که برای من نپختی، تمیز کردن خانه و شستن لباسها هم که سر جای خود حسابی برای خودت یک کدبانو شده بودی… فکرش را که میکنم اشک چشمانم را میگیرد مجبورم برا ی اینکه دخترت غصه نخورد بساط سجاده نماز را پهن کرده و سرنماز بغضم را خالی کنم…. خدا را شکر می کنم که دختر دلبندمان خیلی کوچک بود که رفتی و هنوز با تمام وجود نعمت پدر را درک نکره بود تا وابسته ات شود و دل کندن از تو برایش زجر آور باشد…هر چند که من خوب می فهمم دل کندن از میوه دلمان برای تو به چه قیمتی تمام شد…

ادامه »

موضوعات: دل نوشته, شهدا
 [ 04:26:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  زندگینامه شهید حسن سهیلی + پوستر ...

به یاد شهدای مرزبانی ناجا

“شهید حسن سهیلی”

از فرماندهان دلسوز

هنگ مرزی مهران

متولد = استان ایلام

شهادت = آبان 95

حین انجام مأموریت

.

.

سلام و صلوات هدیه به شهدای مرزبانی ناجا

به خصوص فرمانده محبوب، شهید حسن سهیلی

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِین

1502446931hz313-441.jpg

موضوعات: دل نوشته, شهدا
 [ 04:22:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  دلنوشته زیبای همسر شهید مدافع حرم ...

سعید سامانلو

دلنوشته زیبای همسر شهید مدافع حرم
بسم رب زینب و عشاق زینب

کجایی ای دل بی قرارم، کجایی ای مهربان همیشه سر بلند روزگارم، کجایی ای یادگار زیبای بهارم، کجایی همسرم، بهانه عطراگین حرف ها و بیانم

تو چه زیبا از قفس هایت گذشتی تو همچو کبوتری بال گشوده همیشه آماده پرواز بودی و اکنون بر سر سفره کریمانه ی مولا نشستی، تو زیبا با خدایت نجوا داشتی، با چشمان دلت هر دم او را می دیدی و راز ها داشتی

تو مهمان دل شب بودی، تو رسم لحظه ناب سحر را بلد بودی، عزیز دل تو رفتی و مرا با خاطراتت همنشین کردی، هوای خانه را با عطر زینب زهرا اجین کردی.

دل من تا ابد به میزبانی دل نوشته های مهربانیت گرفته شده، آن همه شور و محبتت را، آن عشق و علاقه ات را با کدامین جملات بیان کنم، چگونه عظمت روح لطیفت را به وادی توصیف کشانم. سعیدم چطور همه را به روی صفحات کاغذ بیاورم، حال که تو در آبی آسمان ابدیت به خرمی سیر می کنی.

تو با تمام عظمتت همیشه خود را حقیر می خواندی بی خبر از آنکه تو عزیز خدا بودی. خدا قلبت را به روی حقایقی از جنس نور گشود، دل نوشته های عارفانه ات سندی ست برای اثبات عزیز بودنت، برای خاص بودنت و من به تو غبطه می خورم.

ادامه »

موضوعات: دل نوشته, شهدا
 [ 04:21:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  دلنوشته ای زیبا از همسر شهید مدافع حرم مهدی ثامنی راد ...

مدافع حرم مهدی ثامنی راد
به نام خدایی که مرگ را همچون زندگی حق انسان قرار داد و با شهادت مرگ را زیبا ساخت.

شهادت هدیه ایست زیبا و ارزشمند از جانب خدا به بهترین و برگزیده ترین بنده اش

مهدی عزیزم!
درود خدا بر تو که لایق بهترین و زیباترین هدیه خداوند بودی
زمانی که برای سفری که بازگشت نداشت آماده میشدی انتظار چنین روزی را داشتم.
روزی که خدا تو را به من هدیه داد شاید نمیدانستم که روزی اینگونه چنین تاجی بر سرم بگذارد ولی وقتی ثانیه ثانیه با تو بودن را تجربه کردم
✅ اینکه با چشمان خودم خوبی هایت را دیدم
✅ اینکه با تمام نداری هایت باز هم سرپرست ایتامی بودی که محتاج یک نگاه پر مهر هستند
✅ اینکه سعی می‌کردی با شاد کردن دل خانواده های شهدا خون ریخته شده‌ی فرزنده شان را ارج نهی
✅ اینکه وقتی صدای اذان را میشنیدی دست از زندگی می‌کشیدی برای رسیدن به معبود
✅ اینکه باتمام مشغله های کاری نماز به نیت حضرت زهرا و امام زمان در هرشب فراموشت نمی‌شد

هر روز به این که روزی شما به جایگاهی خواهید رسید که همه در حسرت چنین جایگاهی خواهند بود مطمئن تر میشدم
خدا را شکر می‌کنم که بهترین بنده اش را 8 سال به من امانت داد

8 سالی که برایم از بهترین و زیباترین روزهای زندگیم بود
با تو بهترین ها را تجربه کردم

و حالا با شهادتت باز هم بهترین بودی برایم
قطعا روزی که شنیدم دیگر حضور فیزیکی تو را در کنارم ندارم

ادامه »

موضوعات: دل نوشته, شهدا
[پنجشنبه 1396-05-19] [ 09:59:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  دلنوشته دختر اولین شهید مدافع حرم شهید «محرم ترک» ...

مدافعان حرم
دختر این شهید در چهارمین سالگرد شهادت پدر شهید مدافع حرمش، دل‌نوشته‌ای را در مراسم قرائت می‌کند. متن این دل‌نوشته در ادامه می‌آید:
بسم رب الشهدا و الصدیقین
«و لاتحسبن الذین قتلوا فی السبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون…» «هرگز گمان مبرید کسانی که در راه خدا کشته می‌شوند مرده‌اند بلکه آنان زنده هستند و نزد خداوند متعال در حال ارتزاق هستند»؛ «السابقون السابقون اولئک المقربون» «…و باز خداوند در قرآن می‌فرماید کسانی که السابقون و پیشی گیرندگان بودند نزد خدا از مقرب‌ترین‌ها هستند».
امروز می‌خواهم از کسی صحبت کنم که همیشه با من است. عده‌ای فکر می‌کنند که بابای من مرده است ولی می‌دانم که من هم مثل همه شما پدر دارم. با او حرف می‌زنم. مشورت می‌کنم نگاهش می‌کنم با او بیرون می‌روم و گاهی هم مثل همه شما با او بازی می‌کنم. البته تنها یک فرق کوچک با شما دارم و آن فرق این است که پدر من عکسی است که در کنار طاقچه ما است.
در یک روز سرد زمستانی که همه مهیای استقبال از «بابا محرم» بودند تلفن به صدا درآمد؛ مادر تلفن را برداشت و بعد از چند ثانیه صحبت کردن تلفن از دستش رها شد با صدایی لرزان گفت: «فاطمه جان! پدر آمد». آری «پدر» واژه‌ای بس غریبانه است. شب قبل از شهادتش در خواب دیدم که با لباس سفید و کوله‌باری در دست، با من خداحافظی می‌کند و وصیت و سفارش «محمدحسین» و «مادر» را به من می‌کرد. و ما ادراک ماالمادر. من گریه می‌کردم و او مرا سفارش‌ها می‌کرد و از آن روز به بعد حتی در خواب هم او را ندیدم.
او هیچوقت طاقت دوری مرا نداشت و من هم هیچوقت طاقت فراقش را نداشتم شاید فقط کسانی بتوانند درک کنند که داستان کرب و بلا و داستان غریبی و اسیری حضرت رقیه(س) را خوانده باشند داستان درخواست بابا و آوردن غذا به خرابه… بگذارید نگویم تحملش سخت است… حتی تصورش هم برای شما سخت است. من مانده‌ام اگر بابا دست مسیحایی بر سرم نکشیده بود الان چگونه می‌توانستم با شما مردم خوب صحبت کنم؟ درد و دل‌ها بسیار است و وقت کم بگذاریم و بگذریم.

ادامه »

موضوعات: دل نوشته, شهدا
 [ 09:51:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  (شهید سید مرتضی آوینی) ...

بسم الله الرحمن الرحیم
یا ایتهاالنفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه

… و خدا خواست که قربانی جانان باشی، سر زینب به سلامت، سپر جان باشی
تا که باز عمه سادات اسارت نکشد، رفته ای تا حرم عشق نگهبان باشی
دل تو نذر حسین بوده و سخت است این که، سوریه کرببلا باشد و ایران باشی
تو که رفتی شده حسرت به دل یارانت، این امید است که تو شافع یاران باشی

وقتی طبل “جهاد در راه خدا” نواخته می شود، دوران حکومت عشق آغاز می گردد؛ دوران جهاد، دوران حکومت عشق است، اما در اینجا که مهبط عقل است، معلوم است که حکومت عشق نباید هم چندان پایدار باشد. نمی شود؛ مردم که همه عاشق نیستند. از زن ها و کودکان و پیرزن ها و پیرمردان که بگذریم، آن خیل عظیم اهل دنیا را بگو که از زندگی فقط همین یک جان را دارند و به آن مثل کنه به شکمبه گوسفند چسبیده اند. تنها عشاق می توانند بر ترس از مرگ غلبه کنند و از دیگران، نباید هم انتظار داشت که از مرگ نترسند.
وقتی طبل جنگ برای خدا نواخته می شود، عشاق می دانند که نوبت آنان رسیده است که قلیل من عبادی الشکور… وقتی طبل جنگ برای خدا نواخته می شود، در نزد اینان، عقل و عشق دست از تقابل می کشند و عقل، عاشق می شود و عشق، عاقل؛ آن همه عاقل که صاحب خویش را به سربازی و جانبازی می کشاند. اما در نزد دیگران، ترس جان و سر، عقل را به جنونی مذموم می کشاند و هر ننگی را می پذیرد تا بتوانند این خون تمتع از حیات را بمکند، مثل کنه ای که به شکمبه گوسفند چسبیده است….(شهید سید مرتضی آوینی)

موضوعات: دل نوشته, شهدا
 [ 09:50:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  دلنوشته همسر شهید عبدالرحیم فیروزآبادی ...

مدافع حرم

بسم رب الشهدا
تقدیم به همسر مهربانم ، عبدالرحیم عزیز
سلام ، سلامی به بلندای آسمانی که روح بیقرارت را مأمن و مأوای خودساخت
سلام همسر مهربانم و همدم و مونس تنهایی من
همدم زیباترین لحظه‌های زندگیم سلام، حالت چطور است؟ حتماً خوبی عزیز
قریب به هفتاد روز از آخرین دیدار ما سپری گشت و من همچنان ناباورانه زندگی بدون تورا تجربه می‌کنم.
درآخرین دیداری که باهم داشتیم و آن لحظه غم‌انگیز خداحافظی ، هیچ باورم نمی‌شد که این بار رفتنت بازگشتی را به همراه نخواهد داشت و گریه‌های آرامت نشان از دل پرآشوبت را داشت.
نجواهای عاشقانه‌ات همراه با اشک چشمانت چه غم‌انگیز و غریبانه بود. آن شب تو، درتب‌وتاب پرکشیدن بودی و من درتمنای برگشت دوباره ازسفرتازه‌ات، اما گویا هردو یک احساس مشترک داشتیم و آن اینکه فهمیده بودیم شاید این دیدار آخرمان باشد و من برای دوباره دیدنت باید صبری به درازای قیامت آرزو کنم.
عزیز بهتر از جانم نمی‌دانم در لحظات آخر وداع چه چیزهایی رازمزمه می‌کردی چراکه آنقدر محو تماشای سیمای دل‌انگیز و نورانیت شدم که کلمات و جملات برایم گنگ و نامفهوم بود، انگار چشمهایم این راز را فهمیده بودند که باید سیر نگاهت کنند، چراکه دگربار چشمان غمدیده و اشکبارم باید پیکر بی‌جان و زخم‌خورده از بغض و کینه دشمنان اهل بیت‌(ع) را به نظاره بنشینند.
رحیم عزیزم، اولین حرف و خواسته‌ات در اولین روز آشنایی ما به هنگام خواستگاری، یادت هست که گفته بودی من آروزی شهادت دارم باید به آرزویم برسم اما من این حرف‌ها را به حساب آرزوهای یک بچه مسلمان متدین گذاشتم و هیچگاه فکر نمی‌کردم آین آرزویت به این زودی رنگ واقعیت بگیرد و هدف نهایی زندگیت باشد.
دراین ایام نبودنت، هرگاه خاطرات با تو بودن را در ذهن خسته‌ام مرور می‌کنم، در می‌یابم که روح بلندت نمی‌توانست در این دنیای فانی آرام‌وقرار گیرد و مشتاقانه در انتظار اوج گرفتن و پرکشیدن بود و تنها نوشیدن شهد شهادت در راه خدا و لقای پروردگار می‌توانست روح تشنه تو را سیراب سازد.

ادامه »

موضوعات: دل نوشته, شهدا
 [ 09:49:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  نام فرمانده کل شهدا عباس(ع) است ...

بسم رب الشهدا

خوش به حال شهدا نور صفا را دیدند
درشب واقعه مصباح خدا را دیدند

خوش به حال شهدا چشم ز دنیا بستند
در عوض بارگه هفت سماء را دیدند

خوش بحال شهدا بنده شیطان نشدند
در تجلی گه اخلاص خدا را دیدند

خوش بحال شهدا؛وای بحال من و تو
ما کجا و شهدا؛ بین که کجا را دیدند

ما پی تذکره کرب و بلا می گردیم
شهدا شاه ذبیحأ به قفا را دیدند

ما دعای فرج و ندبه زبر میخوانیم
شهدا مهدی خورشید لقا رادیدند

ادامه »

موضوعات: دل نوشته, شهدا
 [ 09:48:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  چه بدانم ، چه ندانم ، شهدا می بینند ...

چه بدانم ، چه ندانم ، شهدا می بینند


گاه در حال گناهم شهدا می بینند


بی تفاوت شدم و عین خیالم هم نیست


بوی نان میدهد آهم ، شهدا می بینند


غافلم که همه ی عمر گره خورده به هم


تیر شیطان و نگاهم شهدا می بینند


از خدا دور شدم ، دور خودم می چرخم


مدتی گم شده راهم ، شهدا می بینند


مدعی بودم و هستم که شهادت طلبم


با همین روی سیاهم ، شهدا می بینند

موضوعات: دل نوشته, شهدا
 [ 09:45:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  دلنوشته دختر شهید مدافع حرم شهید «حسین بادپا» ...

مدافعان حرم

دختر شهید مدافع حرم “حسین بادپا” در همایش “دفاع مقدس، ایثارگران و شهدای استان کرمان” که در برج میلاد برگزار شد، دلنوشته‌ای تقدیم به پدر مفقودالجسدش قرائت کرد که متن آن در ادامه می‌آید:
“شاعری جایی نوشته بود: عقل پرسید که دشوارتر از مردن چیست، عشق فرمود فراق از همه دشوارتر است؛ بگذشت در فراق تو شب‌های بی شمار هرشب به این امید که فردا ببینمت.

بابای من مرد بالابلند دیروز و هزار تکه امروزم، هرگز تصور نمی‌کردم روزی بیاید که ثانیه‌ها برایم سالی بگذرد از غم فراقت، روزی بیاید که لبخندت را گم کنم بین خطوط مبهم روزگار، روزگاری که هیچ وقت بی تو بودن را در آن نمی‌دیدم. “شاعری جایی نوشته بود: عقل پرسید که دشوارتر از مردن چیست، عشق فرمود فراق از همه دشوارتر است؛ بگذشت در فراق تو شب‌های بی شمار هرشب به این امید که فردا ببینمت.
بابای من مرد بالابلند دیروز و هزار تکه امروزم، هرگز تصور نمی‌کردم روزی بیاید که ثانیه‌ها برایم سالی بگذرد از غم فراقت، روزی بیاید که لبخندت را گم کنم بین خطوط مبهم روزگار، روزگاری که هیچ وقت بی تو بودن را در آن نمی‌دیدم.
بابا همیشه دعایت این بود که پیوند بخوری به دوستان رفته‌ات و بشوی یکی از همان سنگ‌های مشکی گلزار شهدا، دست به کار شدی و مریدگونه مرادت سردار سلیمانی را راضی کردی تا بتوانی از تعریف‌هایی به اسم مرز بگذری و در کنار حریم بزرگ بانوی قصه عاشورا به پاسبانی بپردازی.
بابای خوبم تو مشق عشق را از سنگرهای تفدیده اهواز شروع کرده بودی و در آب‌های خروشان اروند به اوج رسانده بودی؛ رفقایت که آسمانی می‌شدند شوقت برای رهایی بیشتر می‌شد غافل از اینکه اذن رفتن شما در دست‌های با کفایت عمه سادات بود و خونت می‌بایست بشود سنگفرش حرم بانوی ستم کشیده‌ای که مادر من و همه زنان مومنه سرزمینم حاضرند سرهای شریک زندگیشان را هدیه کنند تا خللی به آستانهشان وارد نشود.

ادامه »

موضوعات: دل نوشته, شهدا
 [ 09:41:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  یا «مدافع حرم» باش یا «مدافعِ مدافعان حرم»...! ...

مدافعان حرم


بسم رب شهدا و صدیقین
یا «مدافع حرم» باش یا «مدافعِ مدافعان حرم»…!
این مرقومه را زمانی نگارش می کنم که روزگارِ موشک است و هم روزگارِ مذاکره!…. همین یک سطر برای اینجایش بس است! تفسیر و تأویلش با شما…!

چند سال پیش بود که مستکبرین عالم احساس کردند، اکنون سوریه ظاهراً مکان مناسبی برای تغییر معادلات دنیاست و خیلی زود آن نقطه از جهان اسلام به محل تجمع گروه‌های مختلفی از افراطیون تکفیری‌ تبدیل شده و سرانجام «داعش» به نمایندگی از استکبار (بخوانید آمریکا!) وارد میدان شده و جنگی بزرگ و آخرالزمانی بر سر آرمان‌های بزرگ بشری در آنجا آغاز کردند. اما سوریه فقط گام اول و پوششی برای اهداف بزرگ تر مستکبرین عالم و ابزارهای خودساخته ی آنان در قالب گروه های تکفیری بود و هست، که همانا هدف غایی، حذف جبهه مقاومت اسلامی از مختصات دنیا و نهایتاً تقابل با مرکزیت توحیدی-انقلابی جهان یعنی کشور امام زمان(عج)«ایران» است. تقابل های امروزی برای کشورگشایی نیست، تقابل شعار توحید با حزب الشیطان است و بس…

و اما…مدافعان این شعار توحید، مکان نمی شناسند! کما اینکه شهید بزرگور سید مرتضی آوینی برای امروز می گوید:«کربلا را تومپندار که شهری است در میان شهرها و نامیست در میان نامها، نه؛ کربلا حرم حق است». حرم حق اکنون جبهه های مقاومت اسلامیست، آنجاست که صدای هَل مِن ناصر یَنصُرنی اهل بیت(ع) را، مظلومیت حرم حضرت زینب(س) را عده ای شنیدند و رفتند و خواهند رفت!

اکنون حرم حق از شلمچه و هویزه ها به سمت تپه های تاریک نُبل و الزهرا و… سفر کرده که ارذل ترین انسان ها از حزب الشیطان عزم مبارزه با حزب ا… کرده اند، می خواهند پازل استکبار برای جمهوری اسلامی را تکمیل کرده و برسند به بازگشایی عقده ی اصلی خود با ندا دهندگان شعار توحید در عالم، عقده گشایی با فرزندان علی(ع) و نهایتِ نهایتش براندازی پدیده ای بی نظیر، بیدارگر امت های مستضعف عالم، غیر قابل سازش و تسلیم به نام «انقلاب اسلامی»…

اکنون همسنگران نسل سومی و گاهاً همرزمان شهیدان باکری، همت، زین الدین و باقری ها… این بار با اطاعت از ولی، به جای اروند کنار در روستاها و شهرهای ناآشنایی به دفاع از شعار توحید، به دفاع از اسلام، به دفاع از حرم حق الهی و اهل بیت(ع) مشغولند…! اینها دیگر از یا لیتنا کنّا معکم نمی گویند..! می گویند: جنگیدن برای آزادسازی نبل و الزهرا مثل جنگیدن در رکاب امام حسین(ع) در روز عاشوراست…(این بخشی از وصیتنامه یکی از شهدای مدافع حرم «شهید مصطفی جعفری» بود…)

ادامه »

موضوعات: دل نوشته, شهدا
 [ 09:40:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  دلنوشته ای تقدیم به شهدای مدافع حرم حضرت زینب،سلام الله علیها،(مدافعان حریم ولایت) ...

نحوه به شهادت رسیدن محسن حججی


بسم رب شهدا و صدیقین

تقدیم به همه ی شهدای اسلام از صدر تا کنون بالاخص شهدای مدافع حرم شهرمان

وَلاتَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللّهِ امواتا،بَل احیاءُ عِنْدَ رَبِّهمْ یُرْزَقون گمان مبر آنان که در راه خدا شهید شدند؛مرده اند!آنها زنده اند و نزد پروردگارشانند و متعنمند به انعام او…

ای شهید!می دانیم که شهید و شهادت الفاظی هستند که بالاترین مفاهیم ازشهای اللهی و انسانی را در خود نهفته دارد و تو به این مفاهیم دست یافته ای!

جسم و لباس تو از ناحیه ی روح تو کسب شرافت کرده که نیازی به غسل و کفن نداری!

ای شهدا این روز ها ،هوای شهرهامان،بارانیست!

دیده هایی که،عزیز دلشان بودید؛اشک می بارند!

وانوار معنوی که از وجودشما در شهرها پیچییده است بر دلهای پوسیده ما می بارد!

و شما، باردیگر ثابت کردید ،مسلمان حقیقی شرف و عزت خود را ازاهل بیت گرفته!

ادامه »

موضوعات: دل نوشته, شهدا
 [ 09:39:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  *به دیگری از بالا نگاه کنید* ...

آﺩﻣﯽ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﯾﮏ ﺻﻮﺭﺕ ﺣﻖ ﺩﺍﺭﺩ
ﺑﻪ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺍﺯ ﺑﺎﻻ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﺪ، ﻭ ﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﺳﺖ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑَﺮ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮﺩ
ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻠﻨﺪ ﮐﻨﺪ.‌‌‌‌…

15023025720.117532001286050073_irannaz_com.jpg

موضوعات: پیام های اتفاقی
[چهارشنبه 1396-05-18] [ 10:46:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  *وقتی چیزی برای توضیح نداری* ...

زمانی که برنده می‌ شوی نیازی به توضیح نداری
وقتی هم که می‌ بازی، چیزی برای توضیح دادن نداری!

آدولف هیتلر

1502302419shakhe-gole-roz-ziba.jpg

موضوعات: پیام های اتفاقی
 [ 10:44:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  *گاهی آنقدر دلتنگ کسی میشوی که ...* ...

گهگاهی دلم تنگ میشود یا بهتر بگویم دلتنگ میشوم

دلم تنگ تر از همه دلتنگی ها میشود یا بهتر بگویم دلتنگ تر از همه دلتنگی ها

کنار و گوشه ای برای خودم مینشینم و شروع به شمردن حسرت ها میکنم

باختن هایم را و شاید باختن ها را

صدای شکستن ها را

نمی دانم من کدام امید را نا امید کردم

کدام خواهش را نشنیدم و به کدام دلتنگی خندیدم

که چنین دلتنگم . . .!

احساسی عاشقانه

موضوعات: دل نوشته
 [ 11:18:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  *کسی که آرزوت بود خوشبختش کنی* ...

به خدا گفتم به من همه چیز بده تا از زندگی لذت ببرم

خدا گفت: به تو زنگی را داده ام تا از همه چیز لذت ببری!!!

عاشقانه

موضوعات: دل نوشته
 [ 11:16:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  *تو هم دلتنگ من میشوی؟* ...

دور باش اما نزدیک

من از نزدیک بودن های دور می ترسم .

دلتنگ

موضوعات: دل نوشته
 [ 11:12:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  *کاش دلتنگی هم مثل اشک بود ...* ...

باران بیاید یا نیاید

تو باشی یا نباشی

خاطرت باشد یا نباشد

دیگر تنهایی ام را با تو قسمت نمی کنم

فقط از ته دل می گویم:

نارفیق

من خیس اشک از بی وفایی توام . . .

دلتنگی

موضوعات: دل نوشته
 [ 11:10:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  *باورت میشود که هنوز هم مانده ام* ...

هیچ اتفاقی نیفتاده

ستون حوادث خالی است

هنوز زنده ام بی تو !

باورت می شود ؟؟

دلتنگی

موضوعات: دل نوشته
 [ 11:08:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  چرا با شنیدن نام "قائم"از جا برمی خیزیم؟؟ ...

از امام صادق سوال شد:چرا هنگام شنیدن نام امام زمان(عج)از جای خود بر می خیزیم؟

حضرت فرمود:چون غیبت حضرت مهدی طولانی است و امام هر زمانی که شخصی اورا یاد کند نگاهی به او می اندازد و سزاوار است که یاد کننده به جهت احترام و تعظیم از جای خود برخیزد.

هنگامی که مولای خویش او را به نظر مهر و تعظیم از جای خود برخیزد و از خدای تبارک و تعالی تعجیل فرج ایشان را بخواهد

اللهم عجل لولیک الفرج


4. صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر، ص 640، مؤسسة السیدة المعصومة، 1419 قمری.

حدیث

موضوعات: نکته های ناب, پیام های اتفاقی
 [ 10:58:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  *در من کوچه ایست که با تو در آن نگشته ام* ...

این روزها زیادی ساکت شده ام

نمی دانم چرا حرف هایم به جای گلو از چشم هایم بیرون می آیند . . .

عاشقانه

موضوعات: دل نوشته
 [ 10:57:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  *خوشبختی ت آرزومه حتی اگه ...* ...

برای تا ابد ماندن باید رفت


گاهی به قلب کسی

    گاهی از قلب کسی . . .

دلتنگی عاشقانه

موضوعات: دل نوشته
 [ 10:56:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  *دل تنگ که باشی ..!!* ...

نه از حادثه خبری هست

نه از معجزه ی چشمانی آشنا

از دلتنگی هم بگذریم

تنهایی

تنها اتفاق این روزهای من است .

تنهایی

موضوعات: دل نوشته
 [ 10:56:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  *بی شک صبر تو در قصه های کنعان نمی گنجد* ...

150217894911257755_1039206022773509_1405516742_n.jpg

سالهاست این بغض در گلوی من است و تو هیچ انگار مرا رها کرده ای

آری میدانم من نیز تو را رها کرده ام اما بهترینم من بنده ای حقیرم و تو بزرگ و بلند مرتبه ای

پس چگونه ……..

و من در گذرگاه زمان به وجود خود در این دنیا و سرزمین می اندیشم

چگونه خلق شدم و برای چه خلق شدم

دستانی که تهی است از برای چه زندگی می کند

و خداوندی که بزرگ است برای من بس است

نمیدانم چه بگویم که وجودم سرشار از آرامش شود من تنهایه تنها در این برهوت دنیا فقط مسیر را طی می کنم تا به نا کجا آباد خواهم رسید خداوند میداند

کار می کنم و خرج میکنم اما تا به کی این جوانی مرا همراهی خواهد کرد

وقتی پیرمردی را قد خمیده میبینم فکر سر تا سر مرا میگیرد و می گوید آیا تو روزی پیر خواهی شد ؟

ادامه »

موضوعات: دل نوشته
 [ 10:11:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  *انواع خبرنگاری* ...

1502176251fu7592.jpg

انواع خبرنگاری
- سرمقاله نویسی
روزنامه‌ها و نشریات ادواری اغلب دارای سرمقاله هستند که توسط خبرنگارهایی که بسیاری از آنها در این نوع خبرنگاری عمیق تخصص دارند نوشته شده‌است. سرمقاله‌ها اغلب طولانی تر از مقالات عادی هستند و همراه آنها عکس، طراحی و دیگر کارهای «هنری» به کار می‌رود. حتی سرمقاله‌ها را گاهی با استفاده از ابزار چاپ و رنگها برجسته می‌نمایند.
- روزنامه نگاری پژوهشی
روزنامه نگاری پژوهشی در بین انواع روزنامه نویسی سخت ترین گونه روزنامه نگاری است.
- خبرنگاری ورزشی
خبرنگاری ورزشی جنبه‌های زیادی از رقابت‌های ورزشی افراد را دربرمی گیرد و جزء لاینفکی از اغلب محصولات خبرنگاری، از جمله روزنامه‌ها، مجلات، و برنامه‌های خبری رادیو و تلویزیون محسوب می‌شود. در حالی که برخی از منتقدان خبرنگاری ورزشی را به عنوان خبرنگاری حقیقی قبول ندارند، اهمیت ورزش در فرهنگ غرب عاملی است برای توجیه این امر که ژورنالییست‌ها نه تنها به رقابتهای ورزشی، بلکه به ورزشکاران و تجارت در ورزش نیز توجه نمایند.
به طور سنتی در ایالات متحده خبرنگاری ورزشی در مقایسه با نوشته‌های خبرنگاری سنتی از انسجام، ابتکار و تعصب کمتری برخوردار بود، با این حال تاکید بر صحت و درستی و رعایت عدالت و بی طرفی هنوز هم بخشی از خبرنگاری ورزشی را تشکیل می‌دهد. تاکید بر توصیف صحیح عملکرد آماری ورزشکاران نیز یکی دیگر ازبخش‌های مهم خبرنگاری ورزشی محسوب می‌شود.

ادامه »

موضوعات: اجتماعی, مناسبتی
[سه شنبه 1396-05-17] [ 11:41:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  *ویژگی های خبر* ...

ویژگی های خبر
حرفه خبرنگاری، باخبر سر و کار دارد و آن را به شیوه های گوناگون به مخاطبان خود می رساند. این خبر، باید ویژگی هایی داشته باشد تا مورد توجه بینندگان، شنوندگان و خوانندگان قرار گیرد. خبر خوب، خبری است که درست، روشن و جامع باشد. اگر خبر درست نباشد، مردم اندک اندک به خبررسان شک می کنند و منبع خبری خود را تغییر می دهند. در قرآن کریم هم می خوانیم: «اگر فاسقی برایتان خبری آورد، بدون تحقیق حرفش را نپذیرید». نیز خبر باید با صراحت و روشنی، و به دور از ابهام و کنایه به دست مخاطب برسد. هم چنین خبری کامل است که به پرسش هایی که برای مخاطبانِ خبر به وجود می آید، پاسخ بدهد.

1502175976fu7592.jpg

منابع :

hawzah.net

fa.wikipedia.org

vista.ir

موضوعات: اجتماعی, مناسبتی
 [ 11:36:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  17* مرداد؛ روز خبرنگار* ...

1502175902fu7592.jpg

17 مرداد؛ روز خبرنگار
کار خبرنگار، انعکاس رخدادهایی است که قابلیت خبرشدن و اطلاع رسانی به جامعه را دارد. لازمه خبرنگار خوب بودن، داشتن علم و دانش، تجربه و جسارت است تا در کنار آن با سرعت، دقت و صحت، که سه اصل مهم در کار خبری است بتواند موفق عمل کند.

روز خبرنگار

در هفدهم مرداد ماه سال 1377، محمود صارمی خبرنگار خبرگزاریِ جمهوری اسلامی، به همراه هشت نفر از اعضای کنسولگری ایران در مزار شریف افغانستان به دست گروهک تروریستی طالبان به شهادت رسید. به همین مناسبت، شورای فرهنگ عمومی، هفدهم مرداد ماه هر سال را به عنوان «روز خبرنگار» نامگذاری کرد.

حرفه خبرنگارى

خبرنگار کسى است که با اتکاء به ذوق و استعداد شخصی، پس از گذرانیدن دوره آموزش تخصصى و همچنین با توجه به مسئولیت اجتماعى که این حرفه بر عهده او مى‌گذارد، وظیف کسب، تهیه، جمع‌آورى و تنظیم ‘اخبار’ و انتقال آنها را از طریق وسایل ارتباط جمعى (مطبوعات، رادیو، تلویزیون و خبرگزاری) به مخاطبان بر عهده دارد.

ادامه »

موضوعات: اجتماعی, مناسبتی
 [ 11:35:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  *اس ام اس تبریک روز خبرنگار* ...

1502175730fu7592.jpg

نوشته هایتان طلوع حقیقت و بیان دردهای کسانی است که نمی توانند بگویند و فریادشان بی صداست. روز خبرنگار مبارک.

°•°•°•°•°•°•°• متن تبریک روز خبرنگار •°•°•°•°•°•°•°

نویسنده توانا، فرزند عزیزم. 17 مرداد روز
فرهیختگانی چون شماست. این روز بر شما مبارک.

°•°•°•°•°•°•°• پیام روز خبرنگار •°•°•°•°•°•°•°

خبرنگاران طلایه داران جبهه آگاهی و چشم بینا و زبان گویای مردم هستند.

°•°•°•°•°•°•°• اس ام اس تبریک روز خبرنگار •°•°•°•°•°•°•°

نوشتن را خدا به شما یاد داد و به قلم فسم
خورد و گفت: «اقرا باسم ربک الذی خلق». درود بر شما پیغمبران و روز بعثتتان
مبارک.

°•°•°•°•°•°•°• متن روز خبرنگار •°•°•°•°•°•°•°

ادامه »

موضوعات: اجتماعی, مناسبتی
 [ 11:32:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  *گاهی باید اطرافت دیوار تنهایی بکشی* ...

گاهی باید دور خود یک دیوار تنهایی کشید…

نه برای اینکه دیگران را از خود دور کنی

بلکه ببینی

“چه کسی “

برای دیدنت

دیوار را خراب میکند…

ساعت ها و روزها به این جمله ها فکر کرده ام / با خودم کلنجار رفته ام که آیا کسی هست که برای

دیدن من دیوارهای اطرافم را خراب کند ….

عاشقانه

موضوعات: دل نوشته
[دوشنبه 1396-05-16] [ 08:07:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  *خدایا پناهم باش* ...

خدایا امانم بده
خدایا میگویند وقت امتحان تمام شده است
خدایا همه مراقب ها میگویند برگه ها بالا
خدایا اجازه نمیدهند باز هم ثبت کنم
خدایا هنوز مانده هنوز تمام نشده هنوز دستانم پر نیست
خدایا دستانم بسته و لب های خشک شده است
توانی نمانده حتی برای حرف زدن حتی برای درد و دل کردن
خدایا مرا هم میبینی چرا نگاهت را از من میگیری گهگاهی
خدایا تو که میدانی من بی تو هیچم و بدون تو مرز نابودی من است
خدایا اگر لحظه ای رهایم کنی دیگر نیستم و نابود میشوم
خدایا همیشه رحمت و بخشش برایمان داشته ای و ما متوجه نبوده ایم
خدایا دستانم را بگیر و بالا ببر و بگو که موفق بوده ام در امتحان
خدایا بگو دیگر بگو ، بگو که نمره قبولی را کسب کرده ام ………..
خدایااااااا امانم بده !!!!!!!!!!!!

خدا

موضوعات: دل نوشته
 [ 07:56:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  *خدای این شب های من دستم را بگیر . . .!* ...

دوباره آمدم

مثل همیشه که می آمدم و خدمت میرسیدم

مثل همیشه با چشمانی گریان و پر ز اشک

با قلبی پر از غصه و بغضی که با جانم عهدی دیرینه دارد

مثل همیشه آمدم تا با تو سخن بگویم واگویه های تنهایی دلم را تنها تو محرمی

تنها وجود مهربان توست که آرامگه تن خسته من است

به که بگویم درد روزهای غربتم را؟

مگر کسی هست در این دنیای با عظمت که مرهم زخم های من باشد غیر از تو؟

خدایا خسته ام

دیگر جانی برایم نمانده

دلم آغوش گرم تورا می جوید

. . .

این روزها که گذشت عهدهای زیادی بستم بین خودم و تو

خدایا کمک کن پای حرف هایم بیاستم کمک کن دلی را نشکنم

یاری ام ده ببخشم آنان که دلم را شکاندند

خدای این شب های من دستم را بگیر . . .!

عاشقانه

موضوعات: دل نوشته
 [ 07:31:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  *ﺧﻮﺵ ﺑﺤﺎﻝ ﻋﺮﻭﺳﮏ ﺁﻭﯾﺰﺍﻥ ﺑﻪ ﺁﯾﻨﻪ ﻣﺎﺷﯿﻦ* ...

ﮔﻮﺵ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻡ !
ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﻨﺪﻡ !
ﺯﺑﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﮔﺎﺯ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻡ !
ﻭﻟﯽ ﺣﺮﯾﻒ ﺍﻓﮑﺎﺭﻡ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﻡ !
ﭼﻘﺪﺭ ﺩﺭﺩﻧﺎﮎ ﺍﺳﺖ ﻓﻬﻤﯿﺪﻥ !!!…
ﺧﻮﺵ ﺑﺤﺎﻝ ﻋﺮﻭﺳﮏ ﺁﻭﯾﺰﺍﻥ ﺑﻪ ﺁﯾﻨﻪ ﻣﺎﺷﯿﻦ،
ﺗﻤﺎﻡ ﭘﺴﺘﯽ ﺑﻠﻨﺪﯼ ﺯﻧﺪﮔﯿﺶ ﺭﺍ ﻓﻘﻂ ﻣﯿﺮﻗﺼﺪ !!!…
ﮐﺎﺵ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺯ ﺁﺧﺮ ﺑﻪ ﺍﻭﻝ ﺑﻮﺩ ..
ﭘﯿﺮ ﺑﺪﻧﯿﺎ ﻣﯽ ﺁﻣﺪﯾﻢ ..
ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺩﺭ ﺭﺧﺪﺍﺩ ﯾﮏ ﻋﺸﻖ ﺟﻮﺍﻥ ﻣﯿﺸﺪﯾﻢ..
ﺳﭙﺲ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﻣﻌﺼﻮﻡ ﻣﯽ ﺷﺪﯾﻢ
ﻭﺩﺭ ﻧﯿﻤﻪ ﺷﺒﯽتاریک ،
ﺑﺎ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﻫﺎﯼ ﻣﺎﺩﺭ ﺁﺭﺍﻡ
ﻣﯿﻤﺮﺩﯾﻢ …

عاشقانه

موضوعات: دل نوشته
 [ 07:30:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  *شروعی دوباره* ...

سلام به همه دوستای عزیز و نازنینم / سلام به همه گل های خوشبو و عزیزم / سلام به همه نفس های باغ زندگی / سلام به همه هستی بخش های زندگی
دلم براتون انقدر تنگ شده بود که دیگه تاب ندیدنتون رو نداشتم و داشتم از دوریتون جدا دق میکردم اما انگار نیاز داشتم به این محو شدن ها در این مدت زمان نه چندان کوتاه خیلی از دوستان در همین مدت هم لطف داشتن و منو فراموش نکردن و مرتب جویای حال خرابم بودن اما برهه ای بود که باید میگذشت با همه نامهربون هاش با همه ی بی وفا هاش با همه تنهایی هاش با همه دلتنگی هاش با همه ناراحتی هاش اما خداروشکر که گذشت اما حلالم کنید بچه ها ………….
دلم لک زده بود بیام و دوباره باهاتون صحبت کنم بیام و دوباره مثل گذشته دور و برم پر باشه از بامعرفت هایی که وصفی نیست برای توصیفشون اما کلا بگم دمتون گرم
تو این مدت خیلی با خودم درگیر بودم درگیر فکر ، فکرهایی که گاها حتی اذیتمم میکرد / فکر هایی که ختم میشد به عوض کردن خودم و تغییر ایجاد کردن درون خودم اما حقیقت رو بگم که خیلی سخته ایجاد تغییر واقعا سخته ،
دوست دارم فاصله بگیرم از بعضی احساس های درونم چون با وجود این احساس ها شاید هضم بعضی برخورد ها برام سخت باشه پس باید ترکشون کنم اما زمان بر هستش ……
در کل برگشتم اما نمیدونم درست هست یا نه ……. دل دادم بخدا و تاییدیش رو گرفتم پس ان شالله هم درسته هم خیر هستش …….
به کمکتون میگم یا علی و شروع میکنم دوباره …………..
از ته قلبم میگم دوستتون دارم برای همیشه …………..

1502002278toptoop.ir_.jpg

150200227810632706_232759713731156_556326382098133834_n.jpg

موضوعات: دل نوشته, پیام های اتفاقی
 [ 07:29:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت