به نظر مي رسد ريشه ناهنجاري هاي فعلي در زمينه حجاب را بايد در دو دسته عوامل جست. دسته اول عوامل دروني و دسته دوم عوامل بيروني؛ من در مورد عوامل دروني بيش تر به ضعف انگيزه نظر دارم كه ممكن است ناشي از فقدان اطلاعات صحيح و كافي در باره فوايد حجاب و مضرات بد حجاي باشد. يا ناشي از مشكلات متعددي كه رو درروي فرد با حجاب قرار دارد. به عبارت ديگر، به نظر مي رسد آگاهي برخي زنان در زمينه حدود و كيفيت حجاب و همچنين، ويژگي ها و فوايد آن كافي نباشد و بر عكس بد بيني و اعتقاد به تعارض حجاب با فعاليت اجتماعي، تضاد آن با روشنفكري و انديشمندي و همچنين تعارض حجاب با شادي و تفريح، به صورت گسترده اي رواج دارد.دراين مورد قطعاً دستگاهاي تربيتي رسمي و غير رسمي نظير آموزش وپرورش، آموزش عالي، راديو و تلويزيون، مطبوعات و سينما اگر تقصير نداشته باشند، حتما قصور دارند. جميله اعلم الهدي، دانشجوي دكتراي علوم تربيتي، بابيان اين مطلب مي گويد: با توسعه ميزان مشاركت زنان در نقش هاي اجتماعي، بدون شك حفظ حجاب با مشكلات پيچيده تر و جديدتري موماجه شده است. چنان كه شرايط جوي همچون گرماي تابستان يا حجم و وزن لباسهاي زمستاني و شرايط اجتماعي از قبيل ترافيك شهرها، كارهاي سخت در كارخانه ها، بيمارستانها و…. فعاليت و آمد و شد روزانه زنان رادر صورت تقيد به چادر واقعاً با مشكل بيش تري روبه رو مي سازد.

ادامه مطلب :

بديهي است مقاومت در برابر اين گونه مشكلات مستلزم انگيزش قوي دروني براي حفظ حجاب است. در حالي كه در نقطه مقابل اين نيرو، يك انگيزه قدرتمند براي خود نمايي در سرشت زنان وجود دارد. علاقه به خود نمايي يكي از علايق ذاتي زنان است كه سركوب و همچنين رها شدگي آن ريشه بسياري از مفاسد اجتماعي از جمله مسئله خانمان بر انداز رابطه با جنس مخالف بوده است. اين علاقه ذاتي همچون ديگر علايق و تمايلات ذاتي بشر، ‌از جمله قدرت طلبي، فزون خواهي، خشونت و شهوت دوستي، هم لازمه زيست اجتماعي انسان است كه بدون آن زندگي مختل مي ماند و هم در صورت رها شدن، به سرعت طغيان خواهد كرد. از اين رو لازم است همواره تحت كنترل عقل قرار گيرد. امروز بحران معنويت موجود ناشي از به كنار رانده شدن خرد بشري است. بنابر اين تقويت انگيزه دروني از طريق اطلاع رساني صحيح در مورد حجاب و بكار گيري روش هاي تر بيتي ويژه براي ايجاد احساسي از حضور خداوند حسابگر و مقتدر در درون افراد به راحتي حلال مشكلات ناشي از اين ناهنجاريها خواهد بود. دسته دوم عوامل بيروني هستند كه من دراين جا بيش تر به نا كار آمدي رو ش هاي تربيت ديني و تبليغات مذهبي از يك سو و تلاش گسترده ديدگاههاي سكو لار براي مقابله با حجاب به عنوان يك ارزش ديني مخالف با آزادي و ناقض حقوق زنان از سوي ديگر نظر دارم. بديهي است در ديد گاهاي رايج اومانيسم و فمينيسم كه تعريف انسان شامل يك جسم فربه همراه با مقداري آرامش رواني است،‌ آزادي نيز در بر هنگي معنا خواهد شد و از اين رو حجاب ضد آزادي تلقي مي گردد. اما اگر تعريف انسان از اين گسترده تر شود و روح به عنوان حقيقت او مطرح گردد و تعالي روح هدف حيات باشد- نه بيش خوردن و بيش خفتن و بيش خوش بودن – و شادي به عنوان سعادت جاويدان و آرامش هميشگي تلقي گردد و زندگي محدود به حدود بيولوژي نباشد، در آن صورت هر آن چه عامل تعالي روح و فراغت از پر دازش جسم باشد اسباب آزادي است. در اين صورت حفظ حجاب به عنوان عاملي كه براي روح فردي و اجتماعي زنان مصونيت مي آورد و تزاحم علايق جسماني مردان را به نفع اوج گيري روح زنان بر طرف مي سازد، مورد توجه و اهتمام بيش تر قرارخواهد گرفت.به نظر من نمي توان بر يك الگوي ثابت سنتي منحصر به فرد به عنوان پوشش مناسب پا فشاري كرد. لازم است حدودو ثغور حجاب بر مبناي شريعت باشد و تنظيم الگو براساس دلالت هايي صورت گيرد كه از عرف و توصيه هاي روان شناختي و جامعه شناختي و همچنين هنر بدست مي آيد. الگوي حجاب بر اساس اقتضائات زمان و مكان مي تواند ضمن حفظ حدود شرعي، تغيير كند. به اعتقاد من صرف پايبندي به حدود و احكام شريعت كافي است و در باره نوع الگو بايد منعطف بود. البته نكته قابل ذكر اين است كه حجاب واقعاً يك موضوع وجداني و دروني است، زيرا چنان كه قرآن نيز اشاره مي فرمايد، يكي از مهم ترين مراحل حجاب، حجاب در نگاه است. حفظ چنين حجابي با هيچ عامل خارجي ممكن نيست و هيچ تحميلي چه از جانب حكومت يا خانواده نمي تواند در حفظ آن كمك برساند. تنها و تنها خود فرد و وجدان او ناظر به اين حجاب هستند. از اين رو، هرگاه قرآن مي خواهد حضور مقتدرانه حق را در همه مراحل زندگي گوشزد كند، از آگاهي او نسبت به لحظه هاي خيانت چشم مثال مي آورد.

موضوعات: اجتماعی, نکته های ناب, حجاب/چادر
[شنبه 1394-09-14] [ 06:09:00 ب.ظ ]