ساجدین(ندای صلح و حقیقت)





درباره وبلاگ


بسم رب فاطمه(س)

با سلام حضور همه ی کسانی که به وبلاگ من سر می زنند. امیدوارم مطالب وبلاگ مورد استفاده عزیزان قرار بگیرد. چون مسئله حجاب مربوط به همه جامعه است نه فردی و نه خانوادگی. امیدوارم بتوانم گامی هرچند کوچک در این راستا بردارم.
ان شا الله مورد تائید آقا امام زمان قرار بگیرد
امیدوارم شما نیز ما را در این راه یاری کنید
یاحق.




ساجدین(ندای صلح و حقیقت)


قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبى عَلَیْهِ السَّلام : یَابْنَ آدَم! لَمْ تَزَلْ فى هَدْمِ عُمْرِكَ مُنْذُ سَقَطْتَ مِنْ بَطْنِ اُمِّكَ، فَخُذْ مِمّا فى یَدَیْكَ لِما بَیْنَ یَدَیْكَ، فَإنَّ الْمُؤْمِنَ بَتَزَوَّدُ وَ الْكافِرُ یَتَمَتَّعُ امام حسن مجتبی (علیه السلام) فرمود:

اى فرزند آدم از موقعى كه به دنیا آمده اى، در حال گذراندن عمرت هستى، پس از آنچه دارى براى آینده ات (قبر و قیامت) ذخیره نما، همانا كه مؤمن در حال تهیّه زاد و توشه مى باشد; ولیكن كافر در فكر لذّت و آسایش است. نزهه الناظر و تنبیه الخاطر: ص 79، س 13، بحارالأنوار: ج 75، ص 111، ح 6. به نقل از سايت انديشه قم








جستجو






 
  آیا قرآن به همه پرسش های انسان پاسخ می دهد؟ ...

قرآن چنان که صاحب نظران گفته اند - چون دریایی عمیق است و هیچ کتابی را نمی توان با آن مقایسه کرد . یکی از نشانه های معانی و مفاهیم قرآن گستره خاص دارد یا تمام علوم را در بر می گیرد؟ عمق قرآن کریم، تفاسیر مختلفی است که بر آن نگاشته اند . این در حالی است که نه تفاسیر گذشته توانسته اند از عهده تفسیر کامل آیات این کتاب مقدس بر آیند; نه تفاسیر معاصر می توانند تمام معانی اش را کشف کنند و نه تفاسیر آیندگان خواهند توانست به درک عمیق آیات آن نائل آیند .

امامان معصوم (ع) نیز در موارد مختلف به جایگاه رفیع قرآن اشاره کرده اند; برای نمونه در روایات چنین آمده است: «فضل القرآن علی سائر الکلام کفضل الله علی خلقه » (1) ; برتری قرآن به دیگر سخنان مانند برتری خداوند بر مخلوق خود است .

تاریخ اسلام نشان می دهد که قرآن در عرصه های مختلف زندگی مسلمانان ظهور و نفوذ داشته است . بخشی از این عرصه ها عبارت است از:

1 . معنوی و روحی

2 . عملی و اجتماعی

3 . علمی و نظری

به نظر می رسد بعد اخیر، پرسش درباره «جامعیت قرآن » را در اذهان مسلمانان پدید آورده است . بسیاری از دانشمندان جامعیت قرآن را پذیرفته و در جهت اثبات آن دلیل هایی ارائه داده اند . پیش از تبیین برهان های این گروه، باید دانست دیدگاه طرفداران جامعیت قرآن به انواع زیر قابل تقسیم است:

1 . دیدگاه حداکثری که به گستردگی قرآن در همه علوم و روش ها معتقد است .

این گروه از طرفداران جامعیت قرآن، قرآن را دربردارنده همه علوم نخستین و واپسین می دانند . در نگاه آنان، قرآن همه مسائل جزئی و کلی و حتی بسیاری دیگر از موضوعات مانند شیمی، فیزیک و . . . را شامل می شود . اینان قرآن را جامع مسائلی می دانند که مبین قوانین علوم نظری و تجربی است . (2) اسکندرانی و طنطاوی و ملامحسن فیض کاشانی و ابن کثیر در شمار این گروه جای دارند . فیض کاشانی، (3) پس از آن که دانش انسان را به دو نوع جزئی و حسی و کلی و مطلق تقسیم می کند، می گوید: اکنون آن که کیفیت این نوع دانش (علم کلی) را می داند، معنا و مفهوم آیه مبارک (و نزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شی ء) را در می یابد . چنین کسی به واقع گواهی می دهد که همه دانش ها در قرآن کریم وجود دارد .

ابن کثیر (4) نیز، پس از نقل کلام ابن مسعود درباره نهفته بودن همه علوم در قرآن، می گوید: هر چه مردم در کارهای دنیایی و دین و معیشت و عالم رستاخیز نیازمندند، در قرآن بیان شده است .

بی تردید اگر مراد ابن کثیر ظواهر کلمات قرآن باشد، قابل پذیرش نیست; زیرا اموری چون مسائل دقیق و جزئی ریاضی، شیمی، فیزیک و مانند آن در ظواهر قرآن به صورت شفاف بیان نگردیده است; ولی چنانچه مرادش نهفته بودن این دانش ها در مراتب گونه گون معانی و مفاهیم قرآن باشد، می توان آن را پذیرفت .

ادامه »

موضوعات: قرآنی
[پنجشنبه 1395-08-13] [ 09:36:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  معجزه ی دعای بسیار پرفضیلت یستشیر +متن دعا ...

متن دعای یستشیر با ترجمه
سيّد ابن طاووس در كتاب «مهج الدعوات» از امير المؤمنين عليه السّلام نقل كرده: حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله اين دعا را به من تعليم داد و امر فرمود آن را درهرحال و براى هر سختى و آسانى بخوانم و نيز آن را به جانشين خود تعليم دهم و خواندن اين دعا را ترك نگويم تا حق تعالى را ملاقات كنم و نيز فرمود: يا على اين دعا را هر صبح و هر شام بخوان زيرا كه گنجى از گنجهاى عرش الهى است.

هر کس سه نوبت دعای یستشیر را بخواند خداوند هر حاجت خيري که داشته باشد برآورده گرداند

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خدا كه رحمتش بسيار و مهربانى اش هميشگى است

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لا إِلَهَ إِلا هُوَ الْمَلِكُ الْحَقُّ الْمُبِينُ الْمُدَبِّرُ بِلا وَزِيرٍ وَ لا خَلْقٍ مِنْ عِبَادِهِ يَسْتَشِيرُ الْأَوَّلُ غَيْرُ مَوْصُوفٍ [مَصْرُوفٍ ] وَ الْبَاقِي بَعْدَ فَنَاءِ الْخَلْقِ الْعَظِيمُ الرُّبُوبِيَّةِ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ [الْأَرْضِ ] وَ فَاطِرُهُمَا وَ مُبْتَدِعُهُمَا بِغَيْرِ عَمَدٍ خَلَقَهُمَا وَ فَتَقَهُمَا فَتْقا فَقَامَتِ السَّمَاوَاتُ طَائِعَاتٍ بِأَمْرِهِ وَ اسْتَقَرَّتِ الْأَرَضُونَ بِأَوْتَادِهَا فَوْقَ الْمَاءِ ثُمَّ عَلا رَبُّنَا فِي السَّمَاوَاتِ الْعُلَى الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ وَ مَا بَيْنَهُمَا وَ مَا تَحْتَ الثَّرَى،

ستايش خدا را كه معبودى جز او نيست، آن فرمانرواى بر حق آشكار، تدبيرگر، هستى بى آنكه او را وزيرى باشد و يا با آفريده اى از بندگانش مشورت نمايد، آغازى است كه در وصف نگنجد و پابرجاست پس از فناى آفريدگان، پرودگارى اش بس بزرگ است، روشنايى آسمان ها و زمين ها و آفريننده و پديدآورنده آن دو است، آسمان و زمين را بى ستون آفريد، و از هم گشودشان گشودنى چشم گير، پس آسمانها به فرمان او بر پا شدند، و زمين ها با كوه هايشان بر فراز آب جا گرفت، سپس بلندى گرفت پروردگار ما در آسمانهاى بلند، خدا بخشاينده بر فرمانرواى هستى چيره گشت، تنها از آن اوست آنچه در آسمانها و زمين است و هر آنچه بين آن دو و آنچه زير خاك است،

فَأَنَا أَشْهَدُ بِأَنَّكَ أَنْتَ اللَّهُ لا رَافِعَ لِمَا وَضَعْتَ وَ لا وَاضِعَ لِمَا رَفَعْتَ وَ لا مُعِزَّ لِمَنْ أَذْلَلْتَ وَ لا مُذِلَّ لِمَنْ أَعْزَزْتَ وَ لا مَانِعَ لِمَا أَعْطَيْتَ وَ لا مُعْطِيَ لِمَا مَنَعْتَ وَ أَنْتَ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ كُنْتَ إِذْ لَمْ تَكُنْ سَمَاءٌ مَبْنِيَّةٌ وَ لا أَرْضٌ مَدْحِيَّةٌ وَ لا شَمْسٌ مُضِيئَةٌ وَ لا لَيْلٌ مُظْلِمٌ وَ لا نَهَارٌ مُضِي ءٌ وَ لا بَحْرٌ لُجِّيٌّ وَ لا جَبَلٌ رَاسٍ وَ لا نَجْمٌ سَارٍ وَ لا قَمَرٌ مُنِيرٌ وَ لا رِيحٌ تَهُبُّ وَ لا سَحَابٌ يَسْكُبُ وَ لا بَرْقٌ يَلْمَعُ وَ لا رَعْدٌ يُسَبِّحُ وَ لا رُوحٌ تَنَفَّسُ وَ لا طَائِرٌ يَطِيرُ وَ لا نَارٌ تَتَوَقَّدُ وَ لا مَاءٌ يَطَّرِدُ كُنْتَ قَبْلَ كُلِّ شَيْ ءٍ وَ كَوَّنْتَ كُلَّ شَيْ ءٍ وَ قَدَرْتَ عَلَى كُلِّ شَيْ ءٍ وَ ابْتَدَعْتَ كُلَّ شَيْ ءٍ وَ أَغْنَيْتَ وَ أَفْقَرْتَ وَ أَمَتَّ وَ أَحْيَيْتَ وَ أَضْحَكْتَ وَ أَبْكَيْتَ ،
پس من شهادت می دهم كه تنها تويى خدا، بالابرنده اى براى آنچه بر زمين نشاندى نيست و نه زمين زننده اى براى آنچه بالا بردى و نه عزّت بخشى آن را كه تو خوارش كردى، و خواركننده ای نيست آن را كه تو عزيز نمودى و بازدارنده اى براى آنچه عطا كردى نيست، و نه عطا كننده اى براى آنچه دريغ كردى، و تويى خدا، معبودى جز تو نيست، تو بودى آنگاه كه نه آسمانى بنا شده بود و نه زمينى گسترانيده و نه خورشيدى تابان و نه شبی تاريك و نه روزى فروزان و نه دريايى خروشان و نه كوهى استوار و نه ستاره اى روان و نه ماهى تابنده و نه بادى وزان، و نه ابرى پرباران، و نه برقى درخشان، و نه صاعقه اى تسبيح گويان، و نه روحى دم زنان و نه پرنده اى پرآن و نه آتشى فروزان و نه آبى روان بوده باشند، پيش از هر چيز بودى و همه چيز را پديد آوردی و بر هر چيز توانا بودى و همه چيز را نو آفريدى و توانگر نمودى و ناتوان ساختى و ميراندى و زنده نمودى و خنداندى و گرياندى،

وَ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَيْتَ فَتَبَارَكْتَ يَا اللَّهُ وَ تَعَالَيْتَ أَنْتَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ الْخَلاقُ الْمُعِينُ [الْعَلِيمُ ] أَمْرُكَ غَالِبٌ وَ عِلْمُكَ نَافِذٌ وَ كَيْدُكَ غَرِيبٌ وَ وَعْدُكَ صَادِقٌ وَ قَوْلُكَ حَقٌّ وَ حُكْمُكَ عَدْلٌ وَ كَلامُكَ هُدًى وَ وَحْيُكَ نُورٌ وَ رَحْمَتُكَ وَاسِعَةٌ وَ عَفْوُكَ عَظِيمٌ وَ فَضْلُكَ كَثِيرٌ وَ عَطَاؤُكَ جَزِيلٌ وَ حَبْلُكَ مَتِينٌ وَ إِمْكَانُكَ عَتِيدٌ وَ جَارُكَ عَزِيزٌ وَ بَأْسُكَ شَدِيدٌ وَ مَكْرُكَ مَكِيدٌ أَنْتَ يَا رَبِّ مَوْضِعُ كُلِّ شَكْوَى

ادامه »

موضوعات: قرآنی, محرم, مناسبتی
[شنبه 1395-08-08] [ 11:37:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  اکمال دین ... ...

اکمال

· کامل کردن, تمام کردن

( مصدر ) کامل کردن تمام نمودن رسانیدن : اکمال نفوس . جمع : اکمالات .

· قی به معنی قی و استفراغ باشد.

دین

· یکی از ایزدان در آیین زردشتی موکل بروز بیست و چهارم هر ماه شمسی ( دین روز ) .

· ( اسم ) 1 - نام ایزدیست . 2 - روز بیست و چهارم هر ماه شمسی . 3 - آیین کیش جمع ادیان . 4 - راه روش . یا دین اسلام اسلام . یا دین محمدی اسلام .

واژه كمال در لغت مقابل نقص به كار مى‏ رود و هنگامى چيزى بدان متصف شود كه هدف مورد نظر را بر آورده نمايد بنابراين تعيين دقيق حد و مرز معناى آن وابسته به هدفى است كه از متعلق آن مد نظر است.

هنگامى كه اين واژه براى دين به كار مى ‏رود اول بايد هدف آورنده آن را شناخت. قدر جامع و مشترك همه اديان الهى كه همان دين پذيرفته شده در نزد خداى سبحان است، اسلام است؛ ان الدين عندالله الاسلام(1)؛ و اگر كسى غير از آن دينى را انتخاب كند پذيرفته نخواهد شد و من يتبغ غير الاسلام ديناً فلن يقبل منه.(2)

و معناى دين در واقع تسليم و انقياد و فرمانبردارى در برابر خداى سبحان و فرمان هاى اوست و به عبارت ديگر دين در لغت به معناى خضوع و انقياد در برابر برنامه و مقررات معيّن مى ‏آيد و در قرآن به معناى مجموعه معارف و احكام و مقرراتى اطلاق شده كه از جانب خداى سبحان نازل گشته تا برنامه زندگى بندگان باشد و مردم نيز بايد در برابر آن مقررات و معارف تسليم و منقاد باشند و دين در قرآن به كمال وصف شده است و حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام) نيز آن را به كمال وصف كرده است. از جمله در خطبه 86 فرمود: خداى سبحان كتاب و قرآن را بر شما نازل كرد كه بيانگر همه چيز است و تمام امورى كه به هدايت و سعادت و نجات انسان‏ها مربوط است در آن بيان شده است و پيامبر را آن مقدار در ميان شما عمر داده كه براى شما و او دينى را كه مورد رضاى اوست و در كتاب آسمانى اش نازل كرده كامل نمايد و بر زبان پيامبرش اعمالى را كه بر شما لازم بود رسانده است.(3)

در روز غدير با نصب على ابن ابيطالب (عليه السلام) دين كامل شد زيرا رهبرى پيدا كرد كه هم دين شناس است و هم عادل و معصوم است و هم دين را در همه ابعاد زندگى فردى و اجتماعى اجرا مى‏كند. امام باقر(عليه السلام)فرمودند:

دين داراى پنج پايه است: 1- نماز 2- زكات 3- حج 4- روزه 5- ولايت. از حضرت سئوال شد كدام يك از اين پنج پايه ارزشمندتر است؟ فرمود: ولايت با فضيلت‏ترين و با ارزش‏ترين آنهاست و براى اين كه كسى خيال نكند كه ولايتى كه افضل بناهاى اسلام است به معناى محبت و اعتقاد به حقانيت اهل بيت و يا ولايت تكوينى است فرمود: ولايت كليد و مفتاح همه آنها و والى دليل بر آنهاست.(4)

با توجه به اين كه دين خدا كامل است و در روز غدير به كامل بودن خبر داده است لازم است بدانيم كه كمال دين تنها به بيان احكام الهى نيست بلكه اين دين به مبيّن و شارح معصوم و مجرى معصوم دارد كه هم دين را به طور صحيح بيان كند و هم از تحريف و ايجاد بدعت در دين جلوگيرى نمايد و هم آن را به طور صحيح و كامل اجراء نمايد و اين، تحقق پيدا نمى‏كند جز اين كه پيامبر مسئول اين وظيفه مهم را مشخص نمايد و از اين رو در روايات، كمال دين را به ولايت اميرالمؤمنين (عليه السلام) مى‏داند و اين امر در روز عيد غدير خم تحقق پيدا كرده است.

آیه اکمال دین

«الیوم یئس الّذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم و اخشون الیوم أکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الاسلام دیناً؛(5) امروز کافران از دین شما ناامید شده اند. بنابراین، از آنها نترسید و از من بترسید. امروز دین شما را کامل و نعمتم را براى شما تمام کردم و راضى شدم که اسلام براى شما دین و آیین باشد.»

ادامه »

موضوعات: قرآنی, اجتماعی, نکته های ناب, این هفته چه بنویسیم (8)
[جمعه 1395-06-26] [ 05:17:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  اتمام نعمت-تمام نعمت ...

اتمام

 تمام کردن, بپایان رساندن, انجام دادن

 1 - ( مصدر ) انجام دادن بپایان رسانیدن پرداختن اکمال تمام کردن فرجامانیدن . 2 - ( مصدر ) تمام شدن .

تمام

 کامل شدن, تمام وکامل کردن, گذرانیدن و بسربردن

 1 - ( صفت ) کامل درست . 2 - صحیح بی عیب 3 . - پرداخته بر آورده بجا آورده . 4 - پخته رسیده رسا . 5 - همه همگی جملگی سراسر یکسر تمام مردم . 6 - کلا جمعا (( اعضاتمام حاضربودند . )) 7 - ( اسم ) عاقبت انجام انتها . 8 - بس بسنده . 9 - ( مصدر ) بسر آمدن بسررسیدن بپایان آمدن . 10 - مردن درگذشتن .

نعمت

 احسان, نیکی, بهره وخوشی, مال, روزی, انعام جمع

(اسم) 1 - آنچه باعث خوشی و شادکامی شخص باشد فراخی و آسایش در زندگی : فخور آنست که او را در نعمت بطر بگیرد . 2 - عطا بخشش احسان نواخت . 3 - هدیه 4 - مال خواسته . جمع : نعم انعم نعمات . یا شکر نعمت . سپاسگزاری از نعمت .

اتمام نعمت در قرآن:

راغب در مفردات خود گفته: نعمة - به كسرحرف اول و فتح دوم - به معناي حالت خوش است .

و اما نعمة - به فتح حرف اول و سكون دوم - به معناي تنعم است ، و ساختمانش صيغه مره از فعل است ، مانند ضربة كه به معناي يك بار زدن است و همچنين شتمة يك بار دشنام دادن و نعمت مر جنس را باشد يعني شامل كم و زياد مي‏شود . سپس اضافه مي‏كند : انعام به معناي رساندن احسان به غير است ، و به كار نمي‏رود مگر در موردي كه آن شخص دريافت كننده انعام از جنس ناطقين ( جن و انس و ملك ) باشد ، براي اينكه هيچوقت گفته نمي‏شود كه فلاني بر اسب خود انعام كرد ، ولي گفته مي‏شود : انعمت عليهم و و اذ تقول للذي انعم الله عليه و انعمت عليه . و كلمه نعماء در مقابل ضراء به معناي شدايد است . و نعيم به معناي نعمت بسيار است ، و لذا خداوند بهشت را با اين كلمه توصيف كرده و فرموده : في جنات النعيم و جنات النعيم ، و تنعم به معناي تناول چيزي است كه در آن نعمت و خوشي است ، گفته مي‏شود : نعمه تنعيما فتنعم يعني او را تنعيم كرد و متنعم شد ، و زندگيش فراخ و گوارا گرديد . خداي تعالي هم فرموده : فاكرمه و نعمه و به همين معناست طعام ناعم و جارية ناعمة . بنا بر اين ، در همه مشتقات اين كلمه بطوري كه ملاحظه گرديد يك معني خوابيده ، و آن نرمي و پاكيزگي و سازگاري است و مثل اينكه ريشه اين مشتقات نعومت باشد ، و اگر مي‏بينيم كه تنها در مورد انسان استعمال مي‏شود براي اين است كه تنها انسان است كه با عقل خود نافع را از ضار تشخيص داده ، از نافع خوشش مي‏ آيد و از آن متنعم مي‏شود ، و از ضار بدش مي‏آيد و آن را ملايم و سازگار با طبع خويش نمي‏بيند ، به خلاف غير انسان كه چنين تشخيصي را ندارد ، مثلا مال و اولاد و امثال آن براي يكي نعمت است و براي ديگري نقمت ، و يا در يك حال نعمت است و در حالي ديگر نقمت و عذاب .

ادامه »

موضوعات: قرآنی, اجتماعی, این هفته چه بنویسیم (8)
 [ 04:52:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  چهل حدیث در مورد حجاب زن و مرد ...

۱- امام على علیه السّلام فرموده اند : پوشیده و محفوظ داشتن زن مایه آسایش بیشتر و دوام زیبایى اوست . غرر الحکم(۵۸۲۰)

۲- امام صادق علیه السلام می فرمایند: حجاب زن برای طراوت و زیبایی اش مفیدتر می باشد. ( المستدرک، ج۵)

۳- امیرالمومنین علیه السلام در وصیت خود به امام حسن مجتبی علیه السلام فرمود:«با پوشش و حجابی که برای همسرانت قرار می‌دهی، چشم آنان را از هوس و حرام بازمی‌داری، چرا که حجاب برای آنها ثبات بیشتری به ارمغان می آورد. از خروج بی‌حساب و بی‌رویه زنان جلوگیری کن، زیرا مفاسدی دارد؛ و اگر می‌توانی، کاری کن که همسرانت غیر از تو را نشناسند و با مردان رفت و آمد نداشته باشند

۴- حضرت موسی بن جعفر علیه السلام از پدران گرامیش از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل فرمود که: روزی شخص نابینایی اجازه ورود خواست. فاطمه علیهاسلام برخاست و چادر به سر کرد. رسول خدا فرمود:« چرا از او رو می‌گیری، او که تو را نمی‌بیند؟» فاطمه عرض کرد:« او مرا نمی‌بیند، اما من که او را می بینم. و او اگر چه مرا نمی‌بیند ولی بوی مرا که حس می‌کند

۵- رسول خدا(ص) از حضرت جبرئیل(ع) سوال نمود که آیا فرشتگان خنده و گریه دارند؟ جبرئیل فرمود: بله. (یکی از آنجاهایی که فرشتگان می‌خندند) زمانی است که زن بی‌حجابی و بدحجابی می‌میرد، و بستگان او را در قبر می‌گذارند و روی آن زن را با خشت و خاک می‌پوشانند تا بدنش دیده نشود. فرشتگان می‌خندند و می‌گویند: تا وقتی که جوان بود و با دیدنش هر کسی را تحریک می‌کرد و به گناه می‌انداخت(پدر و برادر و شوهرش و…از خود غیرت نشان ندادند) و او را نپوشاندند، ولی اکنون که مرده و همه از دیدنش نفرت دارند او را می‌پوشانند.

۶- در یک روز بارانی حضرت علی(علیه‌السلام) با پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در بقیع بودند که زنی سوار بر الاغ از آن‌جا عبور می‌کرد. ناگهان پای الاغ در چاله‌ای فرو رفت و زن از بالای آن به زیر افتاد. رسول خدا به سرعت روی خود را برگرداند. حاضران به رسول خدا گفتند این زن شلوار به تن دارد. حضرت سه بار فرمود: خداوند زنان شلوار پوش را رحمت کند. سپس فرمودند: ای مردم! شلوار را به عنوان پوشش برگزینید؛ چرا که از پوشاننده‌ترین لباس‌های شماست‌. و به‌وسیله‌ی آن از زنان خود به هنگام خروج آنان از منزل محافظت کنید. (البته باید توجه داشت که پیامبر، شلوار را به عنوان مکمل پوشش مطرح کردند، نه جایگزین پوشش!)

۷- پیامبر فرموده اند:خدا مردانی را که شبیه زن می‏شوند و زنانی را که خود را شبیه مرد قرارمی‏دهند ، نفرین کرده است.

۸- رسول خدا(ص) فرمودند:سه گروه، هرگز داخل بهشت نمی‌شوند :۱- زنی که خود را درلباس وحرکات وامور دیگر شبیه مرد سازد و…

ادامه »

موضوعات: قرآنی, اجتماعی, نکته های ناب, احکام, اهل بیت
[دوشنبه 1395-06-15] [ 12:14:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  چهل حدیث درباره دو رويی و نفاق ...

۱ـ «پيامبر گرامي اسلام صلي‌الله عليه و آله و سلم»:
مَن خالَفَتْ سَريرَتَهُ علانِيَتُهُ فَهُوَ مُنافقٌ.
منافق آن كسي است كه ظاهرش برخلاف باطنش باشد. (سفينه، ج ۲، ص ۶۰۶)

۲ـ «مولي اميرالمؤمنين عليه‌السلام»:
ما اَقبَحَ بِالانسانِ أَنْ يكونَ ذاوَجهَين.
چقدر قبيح است که انسان داراي دو چهرة متضاد و متفاوت باشد. (فهرست غرر، ص ۳۹۵)

۳ـ «پيامبر گرامي اسلام صلي‌الله عليه و آله و سلم»:
بِئسَ العبدُ عبدٌ هُمزَةٌ يُقبِلُ بِوَجهٍ و يُدبِرُ بِوَجهٍ!
آدم دورو تا چه اندازه پست و نکوهيده است، در حضور يک چهره دارد و در غياب چهره‌اي ديگر! (الشهاب‌في‌الحِکَم والآداب، ص ۱۸)

۴ـ «مولي اميرالمؤمنين عليه‌السلام»:
اَلمنافقُ مَكورٌ مُضِرٌّ مُرتابٌ.
آدم منافق فردي است مکّار، حيله‌گر، زيان‌رسان و هميشه محل شک و اتّهام است. (فهرست‌غرر، ص ۳۹۴)

۵ـ امام سجاد(ع):
اَلمنافقُ اِنْ حَدَّ ثَكَ كَذَّبَكَ و اِنْ وَعَدَكَ اَخلَفَكَ و إنِ ائْتَمَنْتَهُ خانَكَ و اِنْ خالَفتهُ اِغتابَكَ.
منافق کسي است هرگاه با تو حرف مي‌زند دروغ مي‌گويد و اگر به تو وعده مي‌دهد خُلف وعده مي‌کند، هر وقت امانت به او سپردي به تو خيانت مي‌نمايد و چنانچه با او مخالفت کني در پشت سر، تو را غيبت مي‌کند. (بحار، ج ۷۲، ص ۲۰۵)

ادامه »

موضوعات: قرآنی, اجتماعی, این هفته چه بنویسیم (7)؟
[یکشنبه 1395-06-14] [ 10:46:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت