« باز اين چه شورش است كه در خلق عالم است… ».

چشمهاي قلمم از گريه سرخ شده است. نيلوفر مصيبت ، مثل پيچكي دور خانه قلبم را محاصره كرده است . همه حرفهايم انگار زنجير مي زنند!

از تن كاغذم،صداي شب كربلا و روز عاشورامي آيد. احساس مي كنم انديشه ام عطش دارد ! آفتاب داغ غم ، جگرم را كباب كرده است. قلمم از حال رفته است. كمي تربت سيد الشهدا بياوريد ! آه … نه ! نگاه كنيد! ديگر نمي نويسد! آخرين كلماتش را زمزمه كنيد:

السلام علي الحسين و علي بن الحسين وعلي اولاد الحسين وعلي اصحاب الحسين…

موضوعات: قرآنی, دل نوشته, نکته های ناب
[سه شنبه 1394-09-03] [ 03:51:00 ب.ظ ]