الهی

با خاطری خسته ، دلی به تو بسته ، دست از غیر تو شسته ، در انتظار رحمتت نشسته ام

می دهی کریمی

نمیدهی حکیمی

می خوانی شاکرم

میرانی صابرم

الهی

احوالم چنانست که می دانی

و اعمالم چنین است که می بینی

نه پای گریز دارم

و نه زبان ستیز


هرگز برای عاشق شدن دنبال باران و بابونه نباش، گاهی در انتهای خارهای یک کاکتوس به غنچه‌ای می‌رسی که زندگیت را روشن می‌کند


*به کاکتوس زندگیت رسیدی؟؟*

1497044444450499_d538ln5f.jpg

موضوعات: دل نوشته
[شنبه 1396-03-20] [ 02:11:00 ق.ظ ]