ساجدین(ندای صلح و حقیقت)





درباره وبلاگ


بسم رب فاطمه(س)

با سلام حضور همه ی کسانی که به وبلاگ من سر می زنند. امیدوارم مطالب وبلاگ مورد استفاده عزیزان قرار بگیرد. چون مسئله حجاب مربوط به همه جامعه است نه فردی و نه خانوادگی. امیدوارم بتوانم گامی هرچند کوچک در این راستا بردارم.
ان شا الله مورد تائید آقا امام زمان قرار بگیرد
امیدوارم شما نیز ما را در این راه یاری کنید
یاحق.




ساجدین(ندای صلح و حقیقت)


قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبى عَلَیْهِ السَّلام : یَابْنَ آدَم! لَمْ تَزَلْ فى هَدْمِ عُمْرِكَ مُنْذُ سَقَطْتَ مِنْ بَطْنِ اُمِّكَ، فَخُذْ مِمّا فى یَدَیْكَ لِما بَیْنَ یَدَیْكَ، فَإنَّ الْمُؤْمِنَ بَتَزَوَّدُ وَ الْكافِرُ یَتَمَتَّعُ امام حسن مجتبی (علیه السلام) فرمود:

اى فرزند آدم از موقعى كه به دنیا آمده اى، در حال گذراندن عمرت هستى، پس از آنچه دارى براى آینده ات (قبر و قیامت) ذخیره نما، همانا كه مؤمن در حال تهیّه زاد و توشه مى باشد; ولیكن كافر در فكر لذّت و آسایش است. نزهه الناظر و تنبیه الخاطر: ص 79، س 13، بحارالأنوار: ج 75، ص 111، ح 6. به نقل از سايت انديشه قم








جستجو






 
  آیا اگر كسى به یقین رسید، نمازش را ترك كند؟! ...

در قرآن آمده است: «وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى یَأْتِیَكَ الْیَقِینُ» یعنى‏ عبادت كن تا به یقین برسى. پس آیا اگر كسى به یقین رسید، نمازش را ترك كند؟!
پاسخ: اگر گفتیم: نردبان بگذار تا دستت به شاخه بالاى درخت برسد، معنایش این نیست كه هر گاه دستت به شاخه رسید، نردبان را بردار، چون سقوط مى‏كنى.
كسى كه از عبادت جدا شد، مثل كسى است كه از آسمان سقوط كند «فَكَأَنَّما خَرَّ مِنَ السَّماءِ» به علاوه كسانى كه به یقین رسیده‏اند مانند: رسول خدا و امامان معصوم، لحظه‏اى از عبادت دست برنداشتند. بنا بر این مراد آیه، بیان آثار عبادت است نه تعیین محدوده‏ى عبادت.

آیات و روایات، براى عبادت شیوه‏ها و شرایطى را بیان نموده است، ولى چون این آیه، اوّلین فرمان الهى خطاب به انسان در قرآن است، سرفصل‏هایى را بیان مى‏كنیم تا مشخّص شود عبادت باید چگونه باشد:

1ـ عبادت مامورانه، یعنى طبق دستور او بدون خرافات.
2ـ عبادت آگاهانه، تا بدانیم مخاطب و معبود ما كیست. «حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ» (نساء، 43)
3ـ عبادت خالصانه. «وَ لا یُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً» (كهف، 110)
4ـ عبادت خاشعانه. «فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ» (مؤمنون، 2)
5ـ عبادت مخفیانه. پیامبر صلى اللَّه علیه و آله فرمودند: «اعظم العبادة اجراً اخفاها» (بحار، ج 70، ص 251)
6ـ عبادت عاشقانه. پیامبر صلى اللَّه علیه و آله فرمودند:«افضل الناس مَن عَشق العبادة» (بحار، ج 70، ص 253)
و خلاصه در یك نگاه باید بگوییم كه براى عبادت سه نوع شرط است:
الف: شرط صحّت، نظیر طهارت و قبله.
ب: شرط قبولى، نظیر تقوى.
ج: شرط كمال، نظیر اینكه عبادت باید آگاهانه، خاشعانه، مخفیانه و عاشقانه باشد كه اینها همه شرط كمال است. (براى تفصیل بیشتر به كتاب پرتوى از اسرار نماز و تفسیر نماز نوشته حجت الاسلام قرائتی مراجعه نمایید)

پیام‏های آیه:
1ـ دعوت انبیا، عمومى است و همه مردم را دربر مى‏گیرد. «یا أَیُّهَا النَّاسُ»
2ـ از فلسفه‏هاى عبادت، شكرگزارى از ولى نعمت است. «اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِی خَلَقَكُمْ»
3ـ اوّلین نعمت‏ها، نعمت آفرینش، و اوّلین دستور، كُرنش در برابر خالق است.
«اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِی خَلَقَكُمْ»
4ـ مبادا بت‏پرستى یا انحراف نیاكان، ما را از عبادت خداوند دور كند، حتّى آنان‏نیز مخلوق خداوند هستند. «وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِكُمْ»
5ـ عبادت، عامل تقواست. اگر عبادتى تقوى ایجاد نكند، عبادت نیست.«اعْبُدُوا» «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»
6ـ به عبادت خود مغرور نشویم كه هر عبادتى، تقوا ساز نیست. «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»

تفسیر نمونه، ج1
 بحارالانوار، ج 70

تبیان

موضوعات: ویژه برنامه های کوثر بلاگ در ماه مبارک رمضان
[یکشنبه 1395-03-23] [ 10:43:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  چرا خدا را عبادت كنیم؟ ...

پاسخ: در چند جاى قرآن پاسخ این پرسش چنین آمده است:
چون خداوند خالق و مربّى شماست. «اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِی خَلَقَكُمْ» (مشركان خالقیّت را پذیرفته ولى ربوبیّت را انكار مى‏نمودند، خداوند در این آیه دو كلمه«ربّكم» و «خلقكم» را در كنار هم آورده تا دلالت بدین نكته كند كه خالق شما، پروردگار شماست.)

چون تأمین كننده رزق و روزى و امنیت شماست.«فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَیْتِ الَّذِی‏أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ» (قریش، 3- 4) چون معبودى جز او نیست. «لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی» (طه، 14) عبادت انسان، هدف آفرینش انسان است نه هدف آفریننده. او نیازى به عبادت ما ندارد، اگر همه مردم زمین كافر شوند او بى‏نیاز است: «إِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ» چنان كه اگر همه مردم رو به خورشید خانه بسازند یا پشت به خورشید، در خورشید اثرى ندارد.

با اینكه عبادت خدا بر ما واجب است، چون خالق و رازق و مربّى ماست، ولى بازهم در برابر این اداى تكلیف، پاداش مى‏دهد و این نهایت لطف اوست.
آنچه انسان را وادار به عبادت مى‏كند امورى است، از جمله:
1ـ توجّه به نعمت‏هاى او كه خالق و رازق و مربّى ماست.
2ـ توجّه به فقر و نیاز خود.
3ـ توجّه به آثار و بركات عبادت.
4ـ توجّه به آثار سوء ترك عبادت.
5ـ توجّه به اینكه همه هستى، مطیع او و در حال تسبیح او هستند، چرا ما وصله ناهمرنگ هستى باشیم.
6ـ توجّه به اینكه عشق و پرستش، در روح ماست و به چه كسى برتر از او عشق بورزیم.

تفسیر نمونه، ج1
 بحارالانوار، ج 70

موضوعات: ویژه برنامه های کوثر بلاگ در ماه مبارک رمضان
 [ 10:38:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  خدا چه نیازی به عبادات ما دارد؟ ...

عبادت ها و نیایش هاى ما چیزى بر جاه و جلال خدا نمى‏افزاید همانگونه كه ترك آنها چیزى از عظمت مقام او نمى‏كاهد، او نیازى به عبادت ما ندارد، اگر همه مردم زمین كافر شوند او بى‏نیاز است: «إِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ» چنان كه اگر همه مردم رو به خورشید خانه بسازند یا پشت به خورشید، در خورشید اثرى ندارد.

این عبادتها كلاس هاى تربیت براى آموزش تقوا است، تقوا همان احساس مسئولیت و خودجوشى درونى است كه معیار ارزش انسان و میزان سنجش شخصیت او است.

اوّلین نعمت‏ها، نعمت آفرینش، و اوّلین دستور، كُرنش در برابر خالق!!
یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِی خَلَقَكُمْ وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ (بقره21)
اى مردم! پروردگارتان كه شما و پیشینیان شما را آفرید، پرستش كنید تا اهل تقوا شوید.
در آیات گذشته سوره بقره خداوند حال سه دسته (پرهیزكاران، كافران و منافقان) را شرح داد و بیان داشت كه پرهیزكاران مشمول هدایت الهى هستند، و قرآن راهنماى آنان است در حالى كه بر دلهاى كافران مهر جهل و نادانى زده، و به خاطر اعمالشان بر چشم آنها پرده غفلت افكنده و حس تشخیص را از آنان سلب نموده است و منافقان بیماردلانى هستند كه بر اثر سوء اعمالشان بر بیماریشان مى‏افزاید.
اما اینجا، بعد از این مقایسه روشن، خط سعادت و نجات را كه پیوستن به گروه اول است مشخص ساخته مى‏گوید:” اى مردم پروردگارتان را پرستش كنید كه هم شما و هم پیشینیان را آفرید تا پرهیزگار شوید.”
حال توجه به چند نكته در این مقطع ضروری به نظر می رسد:
1- خطاب” یا أَیُّهَا النَّاسُ” (اى مردم) كه در قرآن حدود بیست بار تكرار شده و یك خطاب جامع و عمومى است نشان مى‏دهد كه قرآن مخصوص نژاد و قبیله و طایفه و قشر خاصى نیست، بلكه همگان را در این دعوت عام شركت مى‏دهد، همه را دعوت به پرستش خداى یگانه، و مبارزه با هر گونه شرك و انحراف از خط توحید مى‏كند.

در كتاب‏هاى قانون، مواد قانون، بدون خطاب بیان مى‏شود، ولى قرآن كتاب قانونى است كه با روح و عاطفه مردم سر و كار دارد، لذا در بیان دستورات، خطاب مى‏كند. البتّه خطاب‏هاى قرآن مختلف است.( براى عموم مى‏فرماید: «یا ایّها الناس»، امّا براى هدایت‏یافتگان فرموده: «یا ایّها الذین امنوا» )
2- براى برانگیختن حس شكرگزارى مردم، و جذب آنها به عبادت پروردگار از مهمترین نعمت شروع مى‏كند كه نعمت خلقت و آفرینش همه انسانها است، نعمتى كه هم نشانه قدرت خدا است، و هم علم و حكمت او و هم رحمت عام و خاصش چرا كه در خلقت انسان این گل سر سبد عالم هستى، نشانه‏هاى علم و قدرت بى‏پایان خدا و نعمتهاى گسترده‏اش كاملا به چشم مى‏خورد.

آنها كه در برابر خدا خاضع نیستند و او را پرستش نمى‏كنند غالبا به خاطر این است كه در آفرینش خویش و پیشینیان نمى‏اندیشند، و به این نكته توجه ندارند كه این آفرینش بزرگ را نمى‏توان به عوامل كور و كر طبیعى نسبت داد، و این نعمتهاى حساب شده و بى‏نظیر را كه در جسم و جان انسان، نمایان است، نمى‏توان از غیر مبدء علم و قدرت بى‏پایانى دانست. بنابراین یادآورى این نعمتها، هم دلیلى است بر خداشناسى، و هم محركى است براى شكرگزارى و پرستش.
البته با توجه به آیات قرآن واضح است كه هدف از خلقت جهان و انسان، تكامل انسان‏هاست. یعنى هدف از آفرینش هستى، بهره‏گیرى انسان‏هاست ( «سَخَّرَ لَكُمُ» جاثیه، 13. «خَلَقَ لَكُمْ» بقره، 29) و تكامل انسان‏ها در گرو عبادت («وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ» ذاریات، 563) و اثر عبادت، رسیدن به تقوى ( «اعْبُدُوا رَبَّكُمُ» «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» بقره، 21)
و نهایت تقوى، رستگارى است. («وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» بقره، 189)
3- نتیجه این پرستش، تقوا و پرهیزگارى است (لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ).
بنابراین عبادتها و نیایشهاى ما چیزى بر جاه و جلال خدا نمى‏افزاید همانگونه كه ترك آنها چیزى از عظمت مقام او نمى‏كاهد، این عبادتها كلاسهاى تربیت براى آموزش تقوا است، تقوا همان احساس مسئولیت و خودجوشى درونى است كه معیار ارزش انسان و میزان سنجش شخصیت او است.
4- تكیه بر” الَّذِینَ مِنْ قَبْلِكُمْ” (كسانى كه پیش از شما بودند) شاید اشاره به این باشد كه اگر شما در پرستش بتها استدلال به سنت نیاكانتان مى‏كنید خدا هم آفریننده شما است و هم آفریننده نیاكان شما است، هم مالك و پرورش دهنده شما است و هم مالك و پرورش دهنده آنها، بنا بر این، پرستش بتها چه از ناحیه شما باشد و چه از ناحیه آنها چیزى جز انحراف نیست‏ .

براى برانگیختن حس شكرگزارى مردم، و جذب آنها به عبادت پروردگار از مهمترین نعمت شروع مى‏كند كه نعمت خلقت و آفرینش همه انسانها است، نعمتى كه هم نشانه قدرت خدا است، و هم علم و حكمت او و هم رحمت عام و خاصش چرا كه در خلقت انسان این گل سر سبد عالم هستى، نشانه‏هاى علم و قدرت بى‏پایان خدا و نعمتهاى گسترده‏اش كاملا به چشم مى‏خورد.

بنابراین یادآورى این نعمتها، هم دلیلى است بر خداشناسى، و هم محركى است براى شكرگزارى و پرستش.

تفسیر نور ،ج1

تبیان

موضوعات: ویژه برنامه های کوثر بلاگ در ماه مبارک رمضان
[شنبه 1395-03-22] [ 11:13:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  افطاری با روح الهی ...

یک سفره افطار که با رعایت استانداردهای حلال بودن، رعایت واجبات نمودن، حفظ شئونات شایسته، و مهمتر از همه با نیت تقرب فراهم گردد، می‌تواند بنده خواری را نزد خدای تعالی، گرامی کند و گناهان بزرگی را از نامه اعمال او بزداید. حدود حلال که مشخص و تعریف شده است. حدود واجب نیز، پرهیز از اسراف و تفاخر است؛ کلوا واشربوا ولا تسرفوا؛ بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید. این آیه شریفه که از محکمات قرآن است، به وضوح و روشنی حد و مرز واجب در خوردن و خوراندن را بیان می‌کند.

اما شئونات شایسته در افطاری دادن نیز آن است که اولویت‌ها، وضعیت اقتصادی میزبان و بازتاب آن را در جامعه در نظر گرفت. افطاری‌های سنگین و پرهزینه در جامعه‌ای که وضعیت بیش از نیمی از جمعیت آن نابسامان است، می‌تواند بازتابی داشته باشد که علاوه بر ارتفاع ثواب و منفعت معنوی آن، موجب کدورتها و آزردگی‌ها باشد. وقتی بسیاری از سفره‌های افطاری از ساده‌ترین غذاها نیز برخوردار نیستند و روزه‌داران با بی میلی و به اجبار گرسنگی بر سر آن می‌نشینند، انداختن سفره‌هایی که هزینه‌های میلیونی برمی‌دارد چگونه روح الهی داشته و مورد رضایت خداوند خواهد بود. آیا در جامعه‌ای که بار تورم روی دوش قشر متوسط و ضعیف آن سنگینی می‌کند، چنین افطاری‌های پرخرجی در بین اعمال مستحبی دیگری همچون رسیدگی به فقرا و ایتام، اولویت دارد .
این معایب برای آن حالتی است که فرض کنیم، غذای افطار صد در صد به مصرف می‌رسد و چیزی از آن اسراف نمی‌شود در غیر این صورت نه تنها سخنی از ثواب و قبولی نخواهد بود بلکه آنچه باقی می‌ماند گناه بزرگ اسراف است. در حدیث علوی است: لا قربة باالنوافل اذا اضرت باالفرائض؛ عمل مستحب انسان را به خدا نزدیک نمی‌گرداند، اگر به واجب زیان رساند.(نهج‌البلاغه، حکمت 39) ضیافت افطار، عمل مستحب، و اسراف نکردن و به رخ نکشیدن اموال، واجب است .
اسراف در دین ما بسیار مذمت شده تا آنجا که اسرافکاران برادران شیاطین معرفی شده‌اند. پس چگونه می‌توان با سفره‌ای که بسیاری از غذای آن اسراف می‌شود به خدا تقرب پیدا کرد و به ثواب افطاری رسید.
عیب دیگر آن است که افطاری‌های سنگین، موجب کم شدن این ضیافت حسنه می‌گردد زیرا در وسع همه نیست که افطاری‌های پرهزینه را تحمل کنند اما از ضیافت‌های سبکتر هم شرم دارند.
شئونات شایسته در افطاری دادن نیز آن است که اولویت‌ها، وضعیت اقتصادی میزبان و بازتاب آن را در جامعه در نظر گرفت. افطاری‌های سنگین و پرهزینه در جامعه‌ای که وضعیت بیش از نیمی از جمعیت آن نابسامان است، می‌تواند بازتابی داشته باشد که علاوه بر ارتفاع ثواب و منفعت معنوی آن، موجب کدورتها و آزردگی‌ها باشد. وقتی بسیاری از سفره‌های افطاری از ساده‌ترین غذاها نیز برخوردار نیستند و روزه‌داران با بی میلی و به اجبار گرسنگی بر سر آن می‌نشینند، انداختن سفره‌هایی که هزینه‌های میلیونی برمی‌دارد چگونه روح الهی داشته و مورد رضایت خداوند خواهد بود. آیا در جامعه‌ای که بار تورم روی دوش قشر متوسط و ضعیف آن سنگینی می‌کند، چنین افطاری‌های پرخرجی در بین اعمال مستحبی دیگری همچون رسیدگی به فقرا و ایتام، اولویت دارد .
گاهی اسراف مربوط به هدر رفتن غذا نیست بلکه به شان اقتصادی میزبان مربوط می‌شود. میزبان اگر ثروتمند نباشد ولی همچون ثروتمندان ضیافت نماید طبق آموزه‌های دینی اسراف کرده است .
اما اگر توانایی داشته باشد و به جهت اکرام میهمان و تقرب به خدا در تهیه افطاری، زیاد هزینه کند و سفره‌ای رنگین بیاندازد، اسراف نکرده است .
از امام صادق(علیه‌السلام) فرمود: اگر كسى هزار درهم براى خوراكى هزینه نهد و مؤمنى از آن بخورد اسراف نباشد. (آداب معاشرت، ترجمه ج 16، بحارالانوار، ج‏2،293، اخبار باب … ص 290)
اما از آن جهت که سفره‌های رنگین و پرهزینه که موجب شانیت‌های کاذب برای میزبان می‌گردد، خطر افتادن مسلمانان را در دام رقابت، تفاخر و ریا تقویت می‌کند، باید از افراط در آن پرهیز نمود. افراط و زیاده‌روی، فرهنگ افطاری اسلامی را آنچنان دگرگون می‌سازد که هیچ رنگ و بویی از خدا و معنویت نداشته باشد این حقیقتی است که هر چند به زبان آورده نشود با حواس فطری به خوبی درک می‌شود لذا در چنین مجالسی بعضا خود میهمانان با حالتی تمسخرآمیز به میزبان می‌گویند قبول باشد! ضمنا فقط به دلیل آن که کسی ثروتمند است و از مال خودش هزینه می‌کند مجوز اسلامی برای ریخت و پاش‌های بیش از حد دریافت نمی‌کند.
روایت است که امام صادق (علیه‌السلام) به ابان بن تغلب فرمود: به نظرت مى‏آید خداوند به كسى كه عطاى بسیار فرموده از این جهت است كه او نزد پروردگار، عزیز و ارزنده است. و كسى را كه از عطایاى خود محروم نموده از این جهت است كه وى نزد خداوند ذلیل و خوار است. هرگز چنین نیست. حقیقت اینست كه مال، مال خداوند است و آن را به امانت نزد شخص متمكّن سپرده است و به امانتداران اجازه داده است كه از مال خداوند در راه تأمین غذا و لباس و انتخاب همسر و تهیه مركب خود به قدر معتدل و در خور شأن خویش استفاده كنند و مازاد امانت خدا را به مسلمانان مستمند و از كار افتاده برگردانند و بدین وسیله پراكندگى آنان را جمع كنند. اگر كسى در مال خداوند این چنین مشروع و معتدل تصرف نماید آنچه را كه بهره‏بردارى كرده بر وى حلال است. و اگر جز این عمل كند و بیش از اندازه در آن تصرف نماید ناروا و حرام است. سپس فرمود: اسراف نكنید كه خداوند دوستدار مسرفین نیست.(بحارالانوار، ترجمه ج 67 و 68 ج‏2، ص 347)

گروه دین و اندیشه تبیان

سفره افطاری 

1395/03/21

موضوعات: ویژه برنامه های کوثر بلاگ در ماه مبارک رمضان
[جمعه 1395-03-21] [ 10:38:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  ثواب افطاری در فرهنگ اسلامی ...

در روایت است که: هیچ چیز مانند غذا دادن و قربانى كردن انسان را به خداوند متعال نزدیك نمی‌كند. (بحارالانوار، ترجمه ج 67 و 68، ج‏2، ص347) در این میان افطاری بهتر و برتر است .
وَ قَالَ النَّبِیُّ(صلی الله علیه و آله) مَنْ فَطَّرَ فِی هَذَا الشَّهْرِ مُؤْمِناً صَائِماً كَانَ لَهُ بِذَلِكَ عِنْدَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِتْقُ رَقَبَةٍ وَ مَغْفِرَةٌ لِمَا مَضَى مِنْ ذُنُوبِهِ فَقِیلَ لَهُ یَا رَسُولَ اللهِ لَیْسَ كُلُّنَا نَقْدِرُ عَلَى أَنْ نُفَطِّرَ صَائِماً فَقَالَ إِنَّ اللهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى كَرِیمٌ یُعْطِی هَذَا الثَّوَابَ مِنْكُمْ مَنْ لَمْ یَقْدِرْ إِلَّا عَلَى مَذْقَةٍ مِنْ لَبَنٍ یُفَطِّرُ بِهَا صَائِماً أَوْ شَرْبَةٍ مِنْ مَاءِ عَذْبٍ أَوْ تُمَیْرَاتٍ لَا یَقْدِرُ عَلَى أَكْثَرَ مِنْ ذَلِك. (من لا یحضره الفقیه، ج2، ص134)
پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود هر كس یك مؤمن روزه‏دار را در این ماه افطارى دهد، پاداشى برابر با آزاد كردن یك بنده نزد خدا داشته، و مایه آمرزش گناهان گذشته وى نیز خواهد بود، پس گفتند: یا رسول الله، همگى ما قادر بر افطارى دادن به روزه دارى نیستیم، پس فرمود: خداى تبارك و تعالى چندان كریم است كه به كسى از شما كه نتواند جز با جرعه شیر آمیخته با آبى، یا شربت آب گوارایى، یا چند دانه خرما روزه‌دارى را افطارى دهد و بر انفاق چیزى بیش از این قادر نباشد، همین ثواب را عطا مى‏كند.

همچنین نقل است:
عَنْ أَبِی الْحَسَنِ(علیه‌السلام) أَنَّهُ قَالَ تَفْطِیرُكَ أَخَاكَ الصَّائِمَ أَفْضَلُ مِنْ صِیَامِك.(من لا یحضره الفقیه، ج‏2، 134) از امام ابوالحسن(علیه‌السلام) روایت است، كه فرمود: افطارى دادن به برادر مسلمانت از روزه داشتنت افضل است .
و نیز:
عَنْ أَبِی عَبْدِاللهِ(علیه‌السلام) قَالَ مَنْ فَطَّرَ صَائِماً فَلَهُ أَجْرٌ مِثْلُه؛ هر که روزه‌داری را افطار دهد اجری همچون او خواهد داشت.(من لا یحضره الفقیه، ج‏2، 134)
میهمان هم فرقی نمی‌کند. هر که باشد عزیز و محترم است و لازم نیست برای رسیدن به ثواب افطاری حتما فقرا را دعوت نمود البته اطعام فقرا علاوه بر ثواب افطاری، انفاق نیز محسوب می‌شود اما افطار به خویشاوندان ارجحیت دارد.
وَاعْبُدُوا اللهَ وَ لا تُشْرِكُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وَ بِذِی الْقُرْبى‏ وَ الْیَتامى‏ وَ الْمَساكِینِ وَ الْجارِ ذِی الْقُرْبى‏ وَ الْجارِ الْجُنُبِ وَ الصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ وَ ما مَلَكَتْ أَیْمانُكُمْ إِنَّ اللهَ لا یُحِبُّ مَنْ كانَ مُخْتالاً فَخُوراً (سوره النساء، آیه 36) خداى یكتا را بپرستید و چیزى را بر او شریك قرار مدهید و نسبت به پدر و مادر و خویشان و یتیمان و فقیران و همسایگان نزدیك و بیگانه و دوستان موافق و رهگذران و بندگان و پرستاران كه زیر دست شمایند نیكى و مهربانى كنید كه خدا مردم خودپسند و متكبّر را دوست ندارد.
طبق این آیه شریفه برای نیکی کردن، خویشاوندان بر فقرا و دوستان و همسایگان برتری دارند. افطاری در ماه مبارک رمضان به خویشاوندان، فرصت خوبی برای دلجویی از یکدیگر، صله ارحام و برطرف کردن مشکلات عاطفی و مادی اقوام فراهم می‌کند.
در هر حال افطاری موجب انس و الفت، تجدید دیدارها، پیوند ارحام، انفاق، و ترویج خوبیها و دوستی‌هاست و اما مهمترین اثر افطاری، در ترویج فرهنگ روزه‌داری است ضمن آن که شادی و طراوت فوق العاده‌ای هم به ماه مبارک رمضان می‌بخشد. افطاری موقعیتی فراهم می‌کند تا روزه‌داران در برخورد با یکدیگر از ایمان و صبر یکدیگر تاثیر بگیرند و اعتقادات خود را تقویت کنند. (… و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر.) معمولا روزه‌خواران در اثر ترویج فرهنگ صحیح افطاری تحت فشار روانی قرار می‌گیرند.
پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود هر كس یك مؤمن روزه‏دار را در این ماه افطارى دهد، پاداشى برابر با آزاد كردن یك بنده نزد خدا داشته، و مایه آمرزش گناهان گذشته وى نیز خواهد بود

گروه دین و اندیشه تبیان

سفره افطاری ناقابل

1395/03/20

موضوعات: ویژه برنامه های کوثر بلاگ در ماه مبارک رمضان
 [ 10:34:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  دلایل نام گذاری این دعا ...

یکی از اهداف اصلی دعوت پیامبران، آموزش اخلاق در مرتبه بالای آن است. این مسئله در جمله معروفی که در اسناد مختلف آمده، تأیید می شود که پيامبر اكرم - صلّى اللّه عليه و آله و سلّم- در باره فلسفه بعثت خود فرمود: «إنّی بُعثتُ لاُتمِمَ مكارم الاخلاق ».[10]من از طرف خدا برانگيخته شدم تا مكارم اخلاق را به كمال رسانده و تمام كنم. امام سجّاد عليه السلام هم نزدیک به این مضمون از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت كرده است كه فرمود من از طرف خدا براى مكارم و محاسن اخلاق مبعوث شده‏ام[11]. حضرت على عليه السلام نيز بر اهميّت تهذيب نفس تأكيد فرموده و رعايت آن را مايه خوشبختى انسان دانسته است و مى‏فرمايد: « لَوْ كُنَّا لَا نَرْجُو جَنَّةً وَ لَا نَخْشَى نَاراً وَ لَا ثَوَاباً وَ لَا عِقَاباً لَكَانَ يَنْبَغِي لَنَا أَنْ نَطْلُبَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ فَإِنَّهَا مِمَّا تَدُلُّ عَلَى سَبِيلِ النَّجَاحِ».[12] بر فرض كه اميدى به بهشت و ثواب و بيمى از دوزخ و عقاب نداشتيم، باز شايسته آن است كه در پى مكارم اخلاق باشيم، زيرا خوشبختى و سعادت را از اين راه مى‏توان به دست آورد[13]. از نخستین کتابهایی همچون طبرسی که کتاب مکارم الاخلاق را نگاشت تا بعدها به حجم این کتاب ها و اهمیت آن توجه شود.

از این رو طبیعی است که دعا برای آموزش بهترین ارزشهای اخلاقی در سرلوحه تعلیمات دینی و ادعیه قرار گیرد. از آنجا که در این دعا اموری خواسته شده که در تعریف هایی که در باره این کلمه آمده، این دعا در زبان امام به این نام یاد شده و معارف فراوانی در این دعا که حاکی از معارف بلند اخلاقی، بیان شده است.

[10]. إِسْحَاقَ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ سَمِعْتُ النَّبِيَّ ص يَقُولُ بُعِثْتُ بِمَكَارِمِ الْأَخْلَاقِ وَ مَحَاسِنِهَا و یا در تعبیر دیگری آمده عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَلَيْكُمْ بِمَكَارِمِ الْأَخْلَاقِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بَعَثَنِي بِهَا. ر.ک: بحارالأنوار ج : 66 ص : 405. بحارالأنوار ج : 68 ص : 420، الأمالي‏للطوسي ص : 596.

[11]. بحارالأنوار ج : 16 ص : 199، و نیز بحارالأنوار ج : 16 ص : 288. متن حدیث به شرح زیر است: حَدَّثَنِي أَبِي مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيٍّ ع قَالَ سَمِعْتُ النَّبِيَّ ص يَقُولُ بُعِثْتُ بِمَكَارِمِ الْأَخْلَاقِ وَ مَحَاسِنِهَا وَ سَمِعْتُهُ ص يَقُولُ اسْتِتْمَامُ الْمَعْرُوفِ أَفْضَلُ مِنِ ابْتِدَائِهِ.

[12] . نوری، میرزا حسین، مستدرك‏الوسائل ج : 11، ص : 193.

[13]. در روایات اسلامی تعبیر به مکارم اخلاق فراوان آمده، حتی در برخی از این روایات معیارها و تعریفی از مکارم آمده و از آن جمله: عَنْ حُمْرَانَ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع ثَلَاثٌ مِنْ مَكَارِمِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ تَعْفُو عَمَّنْ ظَلَمَكَ وَ تَصِلُ مَنْ قَطَعَكَ وَ تَحْلُمُ إِذَا جُهِلَ عَلَيْكَ. ر. ک: کافی، ج2، ص107.

موضوعات: ویژه برنامه های کوثر بلاگ در ماه مبارک رمضان
[چهارشنبه 1395-03-19] [ 11:47:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت