ساجدین(ندای صلح و حقیقت)





درباره وبلاگ


بسم رب فاطمه(س)

با سلام حضور همه ی کسانی که به وبلاگ من سر می زنند. امیدوارم مطالب وبلاگ مورد استفاده عزیزان قرار بگیرد. چون مسئله حجاب مربوط به همه جامعه است نه فردی و نه خانوادگی. امیدوارم بتوانم گامی هرچند کوچک در این راستا بردارم.
ان شا الله مورد تائید آقا امام زمان قرار بگیرد
امیدوارم شما نیز ما را در این راه یاری کنید
یاحق.




ساجدین(ندای صلح و حقیقت)


قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبى عَلَیْهِ السَّلام : یَابْنَ آدَم! لَمْ تَزَلْ فى هَدْمِ عُمْرِكَ مُنْذُ سَقَطْتَ مِنْ بَطْنِ اُمِّكَ، فَخُذْ مِمّا فى یَدَیْكَ لِما بَیْنَ یَدَیْكَ، فَإنَّ الْمُؤْمِنَ بَتَزَوَّدُ وَ الْكافِرُ یَتَمَتَّعُ امام حسن مجتبی (علیه السلام) فرمود:

اى فرزند آدم از موقعى كه به دنیا آمده اى، در حال گذراندن عمرت هستى، پس از آنچه دارى براى آینده ات (قبر و قیامت) ذخیره نما، همانا كه مؤمن در حال تهیّه زاد و توشه مى باشد; ولیكن كافر در فكر لذّت و آسایش است. نزهه الناظر و تنبیه الخاطر: ص 79، س 13، بحارالأنوار: ج 75، ص 111، ح 6. به نقل از سايت انديشه قم








جستجو






 
  امام مهدی (عج) در حق ما چه دعایی می کند؟ ...

 

سید بن طاووس (رحمة الله علیه) می‌فرماید: سحرگاهی در سرداب مقدس بودم؛ ناگاه صدای مولایم را شنیدم که برای شیعیان خود دعا می کردند …

مؤذن جامی، محمدهادی - عالم بزرگوار و سید جلیل، رضی الدین علی بن طاووس (رحمة الله علیه)، فرمود: (اینجا): سحرگاهی در سامرا، دعایی از حضرت قائم (علیه السلام) شنیدم و کلماتی از آن را حفظ کردم.

ایشان برای زندگان و مردگان دعا می فرمودند و از جمله کلمات آن حضرت (عج) این بودکه عرضه می‌داشتند: «وابقهم واحیهم فی عزنا و ملکنا وسلطاننا ودولتنا؛ خدایا شیعیان را حفظ کن و آنها را در دولت و سلطنت ما، حیات ده.)

این قضیه در شب چهارشنبه سیزدهم ذی القعده سال 638، برایم اتفاق افتاد.

علاوه بر این، سید بن طاووس (رحمة الله علیه) می‌فرماید: سحرگاهی در سرداب مقدس بودم.

ناگاه صدای مولایم را شنیدم که برای شیعیان خود دعا می کردند و عرضه می داشتند: «اللهم ان شیعتنا خلقت من شعاع انوارنا و بقیة طینتنا و قد فعلوا ذنوبا کثیرة اتکالا علی حبنا وولایتنا فان کانت ذنوبهم بینک وبینهم فاصفح عنهم فقد رضینا و ما کان منها فیما بینهم فاصلح بینهم و قاص بها عن خمسنا و ادخلهم الجنة فزحزحهم عن النار و لا تجمع بینهم و بین اعدائنا فی سخطک.»

ترجمه دعا این است: خدایا شیعیان ما را از شعاع نور ما و بقیه طینت ما خلق کرده‌ای، آنها گناهان زیادی با اتکاء بر محبت به ما و ولایت ما، کرده‌اند، اگر گناهان آنها گناهی است که در ارتباط با تو است، از آنها بگذر که ما را راضی کرده‌ای و آنچه از گناهان آنها، در ارتباط با خودشان هست، خودت بین آنها را اصلاح کن و از خمسی که حق ما است، به آنها بده تا راضی شوند و آنها را از آتش جهنم نجات بده و آنها را با دشمنان ما در سخط خود جمع نفرما.

*برکات حضرت ولی عصر (عج) حکایات عبقری حسان صص297-296

منبع: bonyad.mahdaviat.ir

موضوعات: اهل بیت
[پنجشنبه 1395-02-23] [ 08:20:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  دعوت از آهو بر سفره دوستان ...

حضرت ابو جعفر، امام محمد باقر صلوات اللّه و سلامه عليه حكايت فرمايد:
روزى پدرم؛ حضرت زين العابدين عليه السّلام به همراه عدّه اى از دوستان به اطراف شهر مدينه ، جهت تفريح و استراحت رفتند، كه من نيز با ايشان همراه بودم .
چون سفره غذا گسترانيده شد و افراد آماده خوردن طعام شدند، ناگاه آهوئى در آن نزديكى عبور كرد، پدرم امام سجّاد عليه السّلام خطاب به آهو كرد و فرمود:
اى آهو! من علىّ بن الحسين بن علىّ بن ابى طالب هستم و مادرم فاطمه زهراء عليهاالسّلام ، دختر رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله مى باشد، نزديك ما بيا و با ما هم غذا شو.
آن گاه ، آهو جلو آمد و كنار سفره همانند ديگر دوستان نشست و مشغول خوردن غذا شد.
پس از گذشت لحظه اى ، يكى از افراد اشاره اى كرد و آهو را ترساند؛ وقتى آهو خواست فرار كند، پدرم اظهار نمود:
آن حيوان را نترسانيد چون كه در پناه من قرار گرفته است و سپس به آهو خطاب كرد و فرمود: نترس ، تو در پناه من هستى و كسى با تو كارى نخواهد داشت .
و آهو با آسودگى خاطر مشغول خوردن غذا شد، كه اين بار يكى ديگر از افراد دستى بر پشت آهو كشيد و آهو پا به فرار گذاشت .
پدرم امام سجّاد عليه السّلام به كسى كه دست بر كمر آهو كشيد و آن را ترساند، فرمود: تو مرا نزد آهو سبك و ضايع كردى و تو سبب شدى كه آهو از ما سلب اعتماد كند.
و سپس افزود: من ديگر با تو سخن نخواهم گفت و متوجّه باش كه براى اين حركت ناشايسته ات ضرر خواهى ديد.
و پس از مدّتى آن شخص با شتر خود به اطراف مدينه رفته بود، كه شتر او فرار كرد و مردم هر چه كردند، نتوانستند شتر او را به منزلش باز گردانند.(1)

——————————————————————————————————————

1- إ ثبات الهداة : ج 3، ص 39 و 40.

منبع:

چهل داستان وچهل حدیث از امام سجاد علیه السلام ، حجت الاسلام والمسلمین عبدالله صالحی

 

موضوعات: مناسبتی, ایام شعبانیه
 [ 11:54:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  شفاعت امام از دوستدار خود ...

ابن شهاب زُهرى حكايت نمايد:
در جنگ بين مسلمانان و روميان ، يكى از برادران ايمانى من - كه به او علاقه بسيارى داشتم - كشته شد و شهيد گشت ؛ و من همواره افسوس مى خوردم كه چرا همراه او نبودم تا من هم با فداكارى ، به فيض رفيع شهادت نائل آيم .
شبى در عالم خواب او را ديدم ، به او گفتم : پروردگارت را چگونه يافتى ؟ و با تو چه برخوردى داشته است ؟
پاسخ داد: خداوند متعال ، به جهت شركت من در جنگ و جهاد با دشمنان اسلام ، گناهان مرا مورد عفو و بخشش خويش قرار داد.
همچنين به جهت محبّت و علاقه اى كه به حضرت رسول و اهل بيتش ‍ صلوات اللّه عليهم داشتم ، مورد شفاعت امام زمانم ، حضرت علىّ بن الحسين ، زين العابدين عليه السّلام قرار گرفتم ؛ و در بهشت درجات عاليه اى ، عطايم گرديد.
زُهرى گويد: در همان خواب به او گفتم : من بيش از حدّ، افسوس مى خورم كه چرا همراه تو نبودم و شهادت شامل من نشده است ؟!
در پاسخ اظهار داشت : تو در پيشگاه خداوند متعال ، مقامى عالى و والاترى خواهى داشت .
سؤ ال كردم : چگونه و به چه سببى ؟ من كه كار شايسته اى انجام نداده ام !

ادامه »

موضوعات: مناسبتی, ایام شعبانیه
 [ 10:49:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  هم راز و هم ساز تهى دستان ...

امام محمّد باقر عليه السّلام فرموده است :
هنگامى كه پدرم امام سجّاد زين العابدين عليه السّلام به شهادت رسيد و خواستم پيكر مطهّر او را غسل دهم ، عدّه اى از اصحاب و اهل منزل را كنار جنازه آن حضرت احضار كردم .
چون بدن مقدّس حضرت برهنه و آماده غسل دادن شد، حاضران به مواضع سجده حضرت سجّاد عليه السّلام نگاه كردند، كه در اثر سجده هاى طولانى ، پوست پيشانى و سر زانو، كف پا و كف دستهايش سخت شده و پينه بسته بود، چون كه او در هر شبانه روز هزار ركعت نماز مى خواند و سجده هاى بسيار طولانى انجام مى داد.
و هنگامى كه به پشت و سر شانه هاى پدرم امام سجّاد عليه السّلام نظر افكندند، اثراتى همانند جاى طناب مشاهده كردند؛ و چون علّت آن را پرسيدند؟

ادامه »

موضوعات: مناسبتی, ایام شعبانیه
[چهارشنبه 1395-02-22] [ 11:45:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  قافله ای که به حج می رفت ...

قافله ای از مسلمانان كه آهنگ مكه داشت، همینكه به مدینه رسید چند روزی توقف و استراحت كرد و بعد، از مدینه به مقصد مكه به راه افتاد.

در بین راه مكه و مدینه، در یكی از منازل، اهل قافله با مردی مصادف شدند كه با آنها آشنا بود. آن مرد در ضمن صحبت با آنها متوجه شخصی در میان آنها شد كه سیمای صالحین داشت و با چابكی و نشاط مشغول خدمت و رسیدگی به كارها و حوائج اهل قافله بود. در لحظه ی اول او را شناخت. با كمال تعجب از اهل قافله پرسید:
این شخصی را كه مشغول خدمت و انجام كارهای شماست می شناسید .
- نه، او را نمی شناسیم. این مرد در مدینه به قافله ی ما ملحق شد. مردی صالح و متقی و پرهیزگار است. ما از او تقاضا نكرده ایم كه برای ما كاری انجام دهد، ولی او خودش مایل است كه در كارهای دیگران شركت كند و به آنها كمك بدهد.
- معلوم است كه نمی شناسید، اگر می شناختید این طور گستاخ نبودید، هرگز حاضر نمی شدید مانند یك خادم به كارهای شما رسیدگی كند.
- مگر این شخص كیست؟
- این، علی بن الحسین زین العابدین است.
جمعیت، آشفته بپاخاستند و خواستند برای معذرت دست و پای امام را ببوسند.
آنگاه به عنوان گله گفتند: «این چه كاری بود كه شما با ما كردید؟ ! ممكن بود خدای ناخواسته ما جسارتی نسبت به شما بكنیم و مرتكب گناهی بزرگ بشویم.»
امام: «من عمدا شما را كه مرا نمی شناختید برای همسفری انتخاب كردم، زیرا گاهی با كسانی كه مرا می شناسند مسافرت می كنم، آنها به خاطر رسول خدا زیاد به من عطوفت و مهربانی می كنند، نمی گذارند كه من عهده دار كار و خدمتی بشوم، از این رو مایلم همسفرانی انتخاب كنم كه مرا نمی شناسند و از معرفی خودم هم خودداری می كنم تا بتوانم به سعادت خدمت رفقا نائل شوم». [1]

———————————————————————————————————————-
[1] . بحار ، جلد 11، چاپ كمپانی، صفحه ی 21، و در صفحه ی 27 بحار جمله هایی هست كه امام می فرماید: «اكره ان آخذ برسول اللّه ما لا اعطی مثله» . و در روایتی هست كه فرمود: «ما اكلت بقرابتی من رسول اللّه قطّ. »
منبع: داستان راستان،شهید مطهری،جلد اول.

موضوعات: مناسبتی, ایام شعبانیه
 [ 11:42:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  میلاد سید الساجدین(ع) مبارک باد ...

امشب كه در بهشت وا مى ‏گردد
هر درد نگفتنى دوا مى ‏گردد
از يمن ولادت امام سجاد(ع)
حاجات دل خسته روا مى ‏گردد
ولادت با سعادت امام سجاد(ع) مبارک باد

موضوعات: مناسبتی, ایام شعبانیه
 [ 09:30:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت