یک هفته بود کارتهای عروسی روی میز بودند.هنوزتصمیم نگرفته بود چه کسانی را دعوت کند.
لیست مهمانها و کارهای عروسی ذهنش را پر کرده بود.
برای عروس مهم بود که چه کسانی حتما در عروسی اش باشند.از اینکه دایی سعیدش سفر بود و
به عروسی نمی رسید دلخوربود…کاش می آمد…
خیلی از کارت ها مخصوص بودند.مثلا فلان دوست و فلان رئیس…خودش کارتها را می برد با همسرش!
سفارش هم میکرد که حتما بیایند.اگر نیایید دلخور میشوم.
دلش می خواست عروسی اش بهترین باشد.همه باشند و خوش بگذرانند.تدارک هم دیده بود.
” ارگ و دیگر ابزارها"حتما باید باشند،خوش نمی گذرد بدون آنهاشیشه های مشروب را سفارش داده ام خدا کند تا فردا آماده شوند.
بهترین تالار شهر را آذین بسته ام.خوبی این تالار این است که کاری ندارند مجلس مختلط باشد یا جدا.
ادامه »
موضوعات: نکته های ناب
[چهارشنبه 1393-11-01] [ 12:52:00 ق.ظ ]