ساجدین(ندای صلح و حقیقت)





درباره وبلاگ


بسم رب فاطمه(س)

با سلام حضور همه ی کسانی که به وبلاگ من سر می زنند. امیدوارم مطالب وبلاگ مورد استفاده عزیزان قرار بگیرد. چون مسئله حجاب مربوط به همه جامعه است نه فردی و نه خانوادگی. امیدوارم بتوانم گامی هرچند کوچک در این راستا بردارم.
ان شا الله مورد تائید آقا امام زمان قرار بگیرد
امیدوارم شما نیز ما را در این راه یاری کنید
یاحق.




ساجدین(ندای صلح و حقیقت)


قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبى عَلَیْهِ السَّلام : یَابْنَ آدَم! لَمْ تَزَلْ فى هَدْمِ عُمْرِكَ مُنْذُ سَقَطْتَ مِنْ بَطْنِ اُمِّكَ، فَخُذْ مِمّا فى یَدَیْكَ لِما بَیْنَ یَدَیْكَ، فَإنَّ الْمُؤْمِنَ بَتَزَوَّدُ وَ الْكافِرُ یَتَمَتَّعُ امام حسن مجتبی (علیه السلام) فرمود:

اى فرزند آدم از موقعى كه به دنیا آمده اى، در حال گذراندن عمرت هستى، پس از آنچه دارى براى آینده ات (قبر و قیامت) ذخیره نما، همانا كه مؤمن در حال تهیّه زاد و توشه مى باشد; ولیكن كافر در فكر لذّت و آسایش است. نزهه الناظر و تنبیه الخاطر: ص 79، س 13، بحارالأنوار: ج 75، ص 111، ح 6. به نقل از سايت انديشه قم








جستجو






 
  سلیم موذن‌زاده ذاکر اهل‌بیت صبح امروز درگذشت..... ...

سلیم موذن‌زاده ذاکر اهل‌بیت صبح امروز درگذشت.سلیم موذن‌زاده درگذشت

به گزارش عصر ایران، سلیم موذن‌زاده که به سلطان الذاکرین مشهور است از مداحان و ذاکران مشهور اهل‌بیت در سن 80 سالگی و بر اثر کهولت سن دار فانی را وداع گفت.

سلیم مؤذن‌زادهٔ اردبیلی در سال 1315 در اردبیل به دنیا آمد. صدای خوش و ارادت به اهل بیت(ع) میزاث خانوادگی خاندان او بود. پدرش شیخ عبدالکریم مؤذن‌زادهٔ اردبیلی نخستین مؤذن رادیوی ایران به شمار می رود و اذان برادرش رحیم مؤذن‌زادهٔ اردبیلی، معروف ترین و محبوب ترین اذان حال حاضر به شمار می رود و در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است.

سلیم مؤذن زاده تمام عمر خود را صرف مداحی اهل بیت(ع) کرد به طوری که برآورد می شود حدود 2 هزار اثر مداحی از وی برجا مانده است. او به زبان های ترکی، فارسی و گاه عربی مداحی می کرد.

نوحه “زینب زینب” او که با سوز دل همراه است، معروف ترین اثر به جا مانده از اوست که نه تنها اهالی آذربایجان که حتی کسانی که ترکی نمی دانند، با آن همنوایی و همراهی می کنند.


موضوعات: اجتماعی, اهل بیت
[سه شنبه 1395-09-02] [ 08:21:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  تنها سفير بازمانده از مردان ...

حضرت على بن الحسين، امام سجاد عليه السلام در روز 5 شعبان يا 15 جمادى الاولى سال 38 هجرى قمرى در مدينه ديده به جهان گشود و در 12 يا 18 و بنابر مشهور در 25 محرم سال 95 ه.ق در سن حدود 56 سالگى مسموم شده و به شهادت رسيد، آن حضرت در واقعه كربلا 23 سال داشت، مرقد شريفش در مدينه در قبرستان بقيع كنار قبر امام حسن مجتبى عليه السلام است.

دوران امامت او كه 35 سال بود، مصادف با دشوارترين دوران ظلم و خفقان امويان (از يزيد تا وليد بن عبدالملك) گذشت.

امام سجاد عليه السلام در دوران زندگى، رنجها و ناراحتيهاى بسيار ديد، در ماجراى كربلا، سخت‏ترين شكنجه‏ها و ستمها به او وارد آمد، و بعد كه به مدينه بازگشت در طول 35 سال عمر خود، همواره از مصائب كربلا ياد مى‏كرد و مى‏گريست و در حالى كه اشك مى‏ريخت مى‏فرمود:

قتل ابن رسول الله جائعا، قتل ابن رسول الله عطشانا.

روزى يكى از غلامانش مخفيانه به او نگريست، ديد او به سجده افتاده و گريه مى‏كند، عرض كرد: «آيا وقت پايان حزن نرسيده است؟»

امام سجاد عليه السلام به او فرمود: «واى بر تو، مادرت بعزايت بنشيند، حضرت يعقوب عليه السلام در ميان دوازده پسر، يكى از پسرانش حضرت يوسف عليه السلام از نظرش غايب گرديد، گريه مى‏كرد و مى‏گفت:

يا اسفى على يوسف و ابيضت عيناه من الحزن و هو كظيم.

ادامه »

موضوعات: محرم, مناسبتی, اهل بیت, اربعین 95
[جمعه 1395-08-14] [ 12:06:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  دانلود مداحی جدید اربعین میثم مطیعی پای پیاده، هم پای جاده، ره می سپارم به عزم زیارت+ دانلود فایل صوتی و تصویری + کد پخش ...

متن مداحی

پای پیاده، هم پای جاده، ره می سپارم به عزم زیارت

مداحی جدید حاج میثم مطیعی برای پیاده روی اربعین

متن شعر:
پای پیاده، هم پای جاده، ره می سپارم به عزم زیارت
در کوله بارم، چیزی ندارم، غیر از دلی مست شوق شهادت
مولا
می خوام دلم پر از تو باشه
آقا
نخواه که از تو دل جدا شه
ای یار، دلدار، سالار
دلبسته یاد توام… وای وای وای
دربند و آزاد توام… وای وای وای
وای
نمی خوام بی تو زنده باشم
وای نخواه تا که از تو جدا شم
*** *** ***
آقا نظر کن، این شب رو سر کن، شام دمشق و یمن رو سحر کن
آقا حسین جان، زار و غریبیم، در جاده ها زائر عطر سیبیم
مولا
زمانه را ستم گرفته
آقا
دل یتیما غم گرفته
آقا آقا آقا
با اینکه چیزی ندارم… وای وای وای
که پای عشقت بذارم وای وای وای
وای
به شوق تو آواره هستم
به ذوق نگاه تو مستم
*** *** ***
پای پیاده، هم پای جاده، زایر شده این دل تنگ ساده
مولا یا مولا، دل بی قراره، دل عاشق و خسته از انتظاره
آقا
بهشت و بی شما نمی خوام
آقا
به شوق یاری تو می آم
آقا آقا آقا
دلبسته راه توایم… وای وای وای
دیوانه ماه تو ایم… وای وای وای
سرمست احساس توایم… وای وای وای
سرباز عباس تو ایم… وای وای وای
آه
به این زائرانت نگاه کن
برای فرج هم دعا کن

شاعر: علی محمد مودب

ادامه »

موضوعات: محرم, مناسبتی, اهل بیت, اربعین 95
[یکشنبه 1395-08-09] [ 11:21:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  شهدای كربلا 6 ...

6 ـ سعید بن عبدالله حنفی
سید بن طاووس گوید:
هنگام نماز ظهر شد. امام حسین ـ علیه السلام ـ به زهیر بن قیس و سعید بن عبدالله فرمود: همراه با نیمی از یاران باقیمانده جلو بایستند. با آنان نماز خوف خواند. تیری به سوی حسین ـ علیه السلام ـ آمد. سعید بن عبدالله جلو رفت و همچنان خود را سپر تیرها ساخت تا آنكه بر زمین افتاد، در حالی كه می‌گفت: خدایا! همچون لعنت قوم عاد و ثمود، لعنتشان كن. خدایا! از من به پیامبرت سلام برسان و به او برسان كه چه رنجی از زخم چشیدم. من خواستار پاداش تو در یاری فرزندان پیامبرت هستم. سپس به شهادت رسید، در حالی كه افزون برزخم شمشیرها و نیزه‌ها، سیزده تیر بر بدنش نشسته بود.[15]

موضوعات: محرم, مناسبتی, اهل بیت
[یکشنبه 1395-08-02] [ 10:54:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  شهدای كربلا 5 ...

5ـ ابوثمامه صائدی
طبری گوید:
پیوسته از یاران امام كشته می‌شدند و با شهادت هر یك نفر یا دو نفر، آشكار می‌شد، ولی دشمنان بسیار بودند و هرچه كشته می‌شدند معلوم نمی‌شد. ابوثمامه كه چنین دید، به امام عرض كرد: یا اباعبدالله می‌بینم كه اینان به تو نزدیك شده‌اند. به خدا تا من زنده‌ام تو كشته نخواهی شد، دوست دارم خدا را با حالتی ملاقات كنم كه این نماز را كه وقتش نزدیك شده با تو بخوانم. امام سرخود را بلند كرد و فرمود: نماز را به یاد آوردی، خدا تو را از نمازگزاران ذاكر قرار دهد. باشد، اكنون اول وقت نماز است. فرمود: از آنان بخواهید دست از جنگ بردارند تا نماز بخوانیم. حصین بن نمیر (حصین بن تمیم) گفت: نمازتان قبول نیست. حبیب بن مظاهر گفت: خیال می‌كنی نماز خاندان رسول قبول نیست و نماز تو قبول است ای الاغ![13]
آنگاه ابوثمامه پس از نماز به امام حسین ـ علیه السلام ـ گفت: تصمیم گرفته‌ام به یاران شهیدم بپیوندم، نمی‌خواهم بمانم و تو را تنها و كشته ببینم. امام فرمود: جلو بیفت، ما هم ساعتی بعد به شما می‌پیوندیم. به میدان شتافت و جنگید و مجروح شد. قیس بن عبدالله صائدی كه پسر عمویش بود و با او دشمنی داشت و او را شهید كرد. [14]

منابع و پی نوشت ها در قسمت آخر مطلب .

موضوعات: محرم, مناسبتی, اهل بیت
 [ 10:52:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  شهدای كربلا 4 ...

4 ـ عمر بن قرظه انصاری
سید بن طاووس گوید:
عمرو بن قرظه انصاری بیرون آمد. از امام حسین ـ علیه السلام ـ اذن طلبید. امام به او اجازه میدان داد. نبردی شایسته و مشتاقانه به بهشت نمود. گروه زیادی از حزب ابن زیاد را كشت. هیچ تیری به سوی امام نمی‌آمد جز آنكه با دستش جلو آن را می‌گرفت و سینه در برابر شمشیرها سپر می‌ساخت و آسیبی به حسین ـ علیه السلام ـ نمی‌رسید تا آنكه مجروح شد. رو به امام حسین ـ علیه السلام ـ كرد و گفت: ای پسر پیامبر! آیا وفا كردم؟ امام فرمود: آری، تو پیش از من در بهشتی. سلامم را به رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ برسان و بگو كه من نیز در پی می‌آیم. آن قدر جنگید تا به شهادت رسید.[10]
طبری می‌گوید:
عمر و بن قرظه انصاری برای نبرد در ركاب حسین ـ علیه السلام ـ بیرون آمد. رجز می‌خواند و می‌جنگید تا آنكه كشته شد. او از یاران امام حسین بود و برادرش در سپاه عمر سعد بود. برادرش صدا زد: ای حسین! ای دروغگو پسر دروغگو! برادرم را گمراه كردی و او را به كشتن دادی. امام فرمود: خداوند برادرت را گمراه نكرد، بلكه هدایتش فرمود و تو را گمراه كرد. گفت: خدا مرا بكشد اگر تو را نكشم یا در جنگ با تو كشته نشوم. بر امام حمله كرد. نافع بن هلال راه بر او بست و با نیزه‌ای او را بر زمین افكند. یارانش او را از معركه برده و نجاتش دادند. [11]
شدت نبرد
طبری گوید:
تا نیمروز، جنگ به شدت ادامه یافت. سپاه عمر سعد جز از یك ناحیه نمی‌توانستند حمله كنند، چون خیمه‌های یاران امام یك جا و نزدیك هم بود. عمر سعد كه چنین دید، كسانی را مأمور كرد تا از چپ و راست حمله كنند تا آنان را به محاصره كشند. سه، چهار نفر از اصحاب امام حسین ـ علیه السلام ـ نیز از لابه لای خیمه‌ها به مردانی كه به تخریب و بر هم زدن خیمه‌ها و غارت آنها مشغول بودند حمله می‌كردند و می‌كشتند و از نزدیك به آنان تیر می‌زدند و اسبهایشان را پی می‌كردند. عمر سعد دستور داد تا در خیمه‌ها آتش سوزی كنند و چنان كردند. امام حسین ـ علیه السلام ـ فرمود: بگذار خیمه‌ها را آتش بزنند، می‌توانند از آنها به طرف شما بیایند و چنان شد و جز از یك طرف با یاران امام نمی‌جنگیدند…
شمر حمله كرد و با نیزه، خیمه امام را پاره كرد و گفت: آتش بیاورید تا این خیمه را بر سر صاحبانش آتش بزنم. زنان شیون كنان از خیمه بیرون آمدند. حسین ـ علیه السلام ـ برسر او فریاد كشید: آیا تو می‌خواهی خیمه‌ام را بر سر خانواده‌ام آتش بزنی؟ خدا تو را به آتش دوزخ بسوزاند. [12]

منابع و پی نوشت ها در قسمت آخر مطلب .

موضوعات: محرم, مناسبتی, اهل بیت
 [ 10:51:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت