5ـ ابوثمامه صائدی
طبری گوید:
پیوسته از یاران امام كشته می‌شدند و با شهادت هر یك نفر یا دو نفر، آشكار می‌شد، ولی دشمنان بسیار بودند و هرچه كشته می‌شدند معلوم نمی‌شد. ابوثمامه كه چنین دید، به امام عرض كرد: یا اباعبدالله می‌بینم كه اینان به تو نزدیك شده‌اند. به خدا تا من زنده‌ام تو كشته نخواهی شد، دوست دارم خدا را با حالتی ملاقات كنم كه این نماز را كه وقتش نزدیك شده با تو بخوانم. امام سرخود را بلند كرد و فرمود: نماز را به یاد آوردی، خدا تو را از نمازگزاران ذاكر قرار دهد. باشد، اكنون اول وقت نماز است. فرمود: از آنان بخواهید دست از جنگ بردارند تا نماز بخوانیم. حصین بن نمیر (حصین بن تمیم) گفت: نمازتان قبول نیست. حبیب بن مظاهر گفت: خیال می‌كنی نماز خاندان رسول قبول نیست و نماز تو قبول است ای الاغ![13]
آنگاه ابوثمامه پس از نماز به امام حسین ـ علیه السلام ـ گفت: تصمیم گرفته‌ام به یاران شهیدم بپیوندم، نمی‌خواهم بمانم و تو را تنها و كشته ببینم. امام فرمود: جلو بیفت، ما هم ساعتی بعد به شما می‌پیوندیم. به میدان شتافت و جنگید و مجروح شد. قیس بن عبدالله صائدی كه پسر عمویش بود و با او دشمنی داشت و او را شهید كرد. [14]

منابع و پی نوشت ها در قسمت آخر مطلب .

موضوعات: محرم, مناسبتی, اهل بیت
[یکشنبه 1395-08-02] [ 10:52:00 ب.ظ ]