ساجدین(ندای صلح و حقیقت)





درباره وبلاگ


بسم رب فاطمه(س)

با سلام حضور همه ی کسانی که به وبلاگ من سر می زنند. امیدوارم مطالب وبلاگ مورد استفاده عزیزان قرار بگیرد. چون مسئله حجاب مربوط به همه جامعه است نه فردی و نه خانوادگی. امیدوارم بتوانم گامی هرچند کوچک در این راستا بردارم.
ان شا الله مورد تائید آقا امام زمان قرار بگیرد
امیدوارم شما نیز ما را در این راه یاری کنید
یاحق.




ساجدین(ندای صلح و حقیقت)


قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبى عَلَیْهِ السَّلام : یَابْنَ آدَم! لَمْ تَزَلْ فى هَدْمِ عُمْرِكَ مُنْذُ سَقَطْتَ مِنْ بَطْنِ اُمِّكَ، فَخُذْ مِمّا فى یَدَیْكَ لِما بَیْنَ یَدَیْكَ، فَإنَّ الْمُؤْمِنَ بَتَزَوَّدُ وَ الْكافِرُ یَتَمَتَّعُ امام حسن مجتبی (علیه السلام) فرمود:

اى فرزند آدم از موقعى كه به دنیا آمده اى، در حال گذراندن عمرت هستى، پس از آنچه دارى براى آینده ات (قبر و قیامت) ذخیره نما، همانا كه مؤمن در حال تهیّه زاد و توشه مى باشد; ولیكن كافر در فكر لذّت و آسایش است. نزهه الناظر و تنبیه الخاطر: ص 79، س 13، بحارالأنوار: ج 75، ص 111، ح 6. به نقل از سايت انديشه قم








جستجو






 
  رقيه (س) كه بود ...

* رقيه كه بود

اصل وجود دختري چهار ساله براي امام حسين (عليه السلام) در منابع شيعي آمده است، اما در بعضي منابع در اين باره اختلاف وجود دارد.
در كتاب كامل بهايي نوشته علاءالدين طبري (قرن ششم هجري) قصه دختري چهار ساله كه در ماجراي اسارت در خرابه شام در كنار سر بريده پدر به شهادت رسيده، آمده است، اما در مورد نام او كه آيا رقيه بوده يا فاطمه صغري و … اختلاف است.
همچنين سيد بن طاووس در كتاب «لهوف» خود مي‌نويسد: «شب عاشورا كه حضرت سيدالشهداء (عليه ‏السلام) اشعاري در بي‌وفايي دنيا مي‏خواند، حضرت زينب (س) سخنان ايشان را شنيد و گريست. امام (عليه‏ السلام) او را به صبر دعوت كرد و فرمود: «خواهرم ام كلثوم و تو اي زينب! تو اي رقيه و فاطمه و رباب! سخنم را در نظر داريد [و به ياد داشته باشيد] هنگامي كه من كشته شدم، براي من گريبان چاك نزنيد و صورت نخراشيد و سخني ناروا مگوييد و خويشتن‌دار باشيد.»

* مادر حضرت رقيه

براساس نوشته‌هاي بعضي كتاب‌هاي تاريخي، نام مادر حضرت رقيه (عليها سلام)، امّ اسحاق است كه پيش‌تر همسر امام حسن مجتبي (عليه السلام) بوده و پس از شهادت ايشان، به وصيت امام حسن (عليه السلام) به عقد امام حسين (عليه السلام) درآمده است. مادر حضرت رقيه (عليهاالسلام) از بانوان بزرگ و با فضيلت اسلام به شمار مي‌آيد. بنا به گفته شيخ مفيد در كتاب الارشاد، كنيه ايشان بنت طلحه است.
نام مادر حضرت رقيه (عليها سلام) در بعضي كتاب‌ها، ام جعفر قضاعيّه آمده است، ولي دليل محكمي در اين باره در دست نيست. هم چنين نويسنده معالي السبطين، مادر حضرت رقيه (عليهاالسلام) را شاه زنان؛ دختر يزدگرد سوم پادشاه ايراني معرفي مي‌كند كه در حمله مسلمانان به ايران اسير شده بود. وي به ازدواج امام حسين (عليه السلام) درآمد و مادر گرامي حضرت امام سجاد (عليه السلام) نيز به شمار مي‌آيد.
البته لازم به ذكر است كه اين مطلب از نظر تاريخ‌نويسان معاصر پذيرفته نشده است؛ زيرا در منابع تاريخي آمده است كه ايشان هنگام تولد امام سجاد (ع) از دنيا رفته و تاريخ درگذشت او را 23 سال پيش از واقعه كربلا، يعني در سال 37 هـ .ق دانسته‌اند. از اين جهت امكان ندارد، او مادر كودكي باشد كه در فاصله سه يا چهار سال پيش از حادثه كربلا به دنيا آمده باشد. اين مسأله تنها در يك صورت قابل حل است كه بگوييم شاه زنان كسي غير از شهربانو مادر امام سجاد (عليه السلام) است.

ادامه »

موضوعات: محرم, مناسبتی, اهل بیت
[جمعه 1395-07-23] [ 10:30:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  چراامام حسین خانواده خود را به کربلا برد؟ ...

چه ضرورتی داشت امام حسین (علیه السلام) در این سفر، خانواده را همراه خود ببرد؟ چه اشکالی پیش می آمد که آنان را در مکه باقی گذارد تا در جوار خانه خدا عبادت کنند یا آنان را به همراه عبدالله بن عباس به مدینه بفرستد؟
آمدن زن و بچه همراه امام حسین (علیه السلام) هیچ گونه نقش منفی در نهضت امام و به پیروزی رسیدن آن نداشته است. آنچه مهم است اینکه آیا همراهی آنان با امام تأثیر مثبتی برای اسلام یا برای خود آنان داشته است یا خیر؟

اگر فرض شود همراهی خانواده امام با وی هیچ نقش مثبتی در اسلام، نهضت و… نداشته باشد باز بردن آنان به همراه خود، قابل توجیه است، زیرا که آنان خودشان خواستار همراهی با حضرت بودند و چندین بار که در طول مسیر اعلام کرد که هرکس می خواهد برگردد هیچ یک از آنان چنین خواسته ای را مطرح نکرد بلکه اگر در جاهایی امام می فرمود که همراهی آنان لازم نیست و می توانند برگردند آنان ناراحت می شدند. و حتی در کربلا و پس از آن هیچ یک نمی گفتند ای کاش به چنین سفری نمی رفتیم.

بنابراین بر فرضی که همراهی آنان با امام حسین (علیه السلام) هیچ نفع و ضرری نداشته باشد، باز رفتن آنان به همراه امام خواست شخصی آنان بوده و خودشان بر چنین مسافرت و چنین رنج و درد کشیدن هایی راضی و بلکه خوشحال بوده اند و ما نباید افراد را بر کاری که به دلخواه خود انجام داده اند و پدر به عنوان رئیس خانواده آنان را در خواستشان آزاد گذاشته و ضرر و زیانی برای دیگران نداشته، توبیخ یا محاکمه کنیم. بلکه باید از امام حسین (علیه السلام) درس مهربانی و مدیریت بیاموزیم که چنان با خانواده و کودکان مهربانی کرده که حتی در سخت ترین شرایط، حاضر نیستند او را تنها بگذارند.

اوج عشق خانواده به امام حسین (علیه السلام) را می توان از کلام «جون» غلام ابوذر فهمید. او که غلامی سیاه و هدیه ابوذر به امام حسین (علیه السلام) بود وقتی حضرت او را مرخص کرد تا برود و زنده بماند و به جای اینکه از آزادی خود خوشحال شود گریه افتاد و گفت: … سوگند به خدا شما را رها نمی سازم تا خون سیاهم به خون های شما در آمیزد.( موسوعه کلمات الامام الحسین، 452)

ادامه »

موضوعات: محرم, مناسبتی, اهل بیت
 [ 10:28:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  ​ معرفی مهم‏ترین مقتل‏های حسینی ...

معرفی مهم‏ترین مقتل‏های حسینی

تلاش مي‌كنيم تا در اين مقاله به معرفي برخي از مهمترين مقتل‌هاي حسيني بپردازيم تا ضمن ارج نهادن بر تلاش راويان مقاتل حسيني، شما را با نحوه انتقال اين پرشورترين حماسه ديني يعني كربلا آشنا گردانيم.

1. مقتل «ابي‌مخنف»

آغاز محرم كه همواره همراه است با مشاركت مردم در بزرگترين تجربه ديني سالانه يعني عزاداري اباعبدالله الحسين(ع)، مقاصد فراواني در بطن خويش براي دينداران دارد.

اين بزرگترين تجربت ديني اما نقل شده است بر دوش راويان صديق و درست كرداري كه گزارشگران مقاتل حسيني نام گرفته‌اند.

تلاش مي‌كنيم تا در اين مقاله به معرفي برخي از مهمترين مقتل‌هاي حسيني بپردازيم تا ضمن ارج نهادن بر تلاش ايشان، شما را با نحوه انتقال اين پرشورترين حماسه ديني يعني كربلا آشنا گردانيم.

در اينكه نخستين مقتل حسيني، يعني اولين گزارش جامع از زمينه‌ها و نفس حادثه كربلا، از آن ابومخنف لوط‌بن‌يحيي‌بن‌سعيدبن‌مخنف ازدي غامدي (م157 ه. ق) است،

تقريبا اختلافي ميان رجال‌نويسان به چشم نمي‌خورد؛ هرچند برخي، از ابوالقاسم اصبغ بن نباته تميمي نام برده‌اند كه از ويژگان و ياران اميرمومنان (ع) بوده و پس از عمري دراز در حوالي سال 100ه. ق وفات كرده است (الفهرست شيخ طوسي، صص 37و38، ش108؛ الذريعه الي تصانيف الشيعه شيخ آقا بزرگ تهراني، ج22، صص23و24، ش5838).

اما از آن‌رو كه بر فرض صحت چنين باوري، هرگز اثري از اين مقتل يافت نشده است، به نحو قطعي نمي‌توان بر تقدم ابي‌مخنف در ميان مقتل‌نويسان خدشه وارد كرد.

هرچند از مقتل ابي‌مخنف نيز جز در تاريخ الامم و الملوك محمدبن جرير طبري (م310ه. ق) يعني بزرگترين مورخ ايراني تاريخ اسلام، نمي‌توان نشاني يافت.

طبري در مجموع در جلد پنجم تاريخ خويش 125 روايت درباره تاريخ كربلا گزارش كرده كه از اين تعداد، 100 روايت را به صورت مستقيم و البته با واسطه‌هايي از ابي‌مخنف نقل كرده است.

10 روايت را نيز با واسطه هشام بن محمد كلبي از ابي‌مخنف روايت كرده است؛ از 15 روايت باقيمانده، 14 روايت از آن هشام و يك روايت از آن عمار دهني است كه منبع آن امام محمدباقر(ع) است.

گزارش‌هاي ابومخنف باتوجه به اين امر كه خود او در صحنه كربلا حاضر نبوده، بر دوگونه‌اند:

الف) آنهايي كه در كربلا بوده‌اند.

اينان نيز خود بر چند دسته‌اند:

1- گروه نخست خود از آل‌هاشم‌اند كه در كربلا بوده‌اند و از حادثه جان به سلامت برده‌اند؛ مانند امام سجاد و امام باقر(ع)

2- ياران امام حسين از غير آل‌هاشم مانند عقبه بن سمعان و همسر زهير بن قين

3- ناظران بي‌طرفي چون عبدالله بن سليم و مذري بن مشمعل

4- شاهدان حاضر در سپاه عمر بن سعد؛ برخي از ايشان چون عبدالله شعبي و هاني بن ثبيت در كشتار دست داشتند و برخي چون حميد بن مسلم كه از قضا مهمترين منبع ابي‌مخنف به شمار مي‌رود.

با آنكه در سپاه ابن سعد مشاركت داشتند ولي در كشتار دست نداشتند. برخي از ايشان از جمله خود حميد از امضاكنندگان نامه دعوت براي امام حسين(ع) بودند.

ب) گروه دوم آناني هستند كه در كربلا حاضر نبوده‌اند.

اينان را مي‌توان در 5‌گروه دسته‌بندي كرد.

1- محبان امام حسين(ع) چون علي‌بن حنظله كه پدرش جزو شهداي كربلا بود و نيز پسر حربن‌يزيد رياحي كه در كربلا شهيد شد.

2- طرفداران امويان مانند قاسم بن‌عبدالرحمان

3- طرفداران زبيريان مانند حسان بن قائد.

4- محدثين بي‌طرف چون محمد بن بشر همداني پدر هشام بن محمد كلبي همداني.

5- خويشان نزديك ابومخنف چون عبدالرحمان بن جندب ازدي.

مقتل ابومخنف را كه در واقع مهمترين «مقتل الحسين» است. مي‌توان از چند جهت مورد بررسي قرار داد؛ هرچند نتيجه اين بررسي هرچه باشد، بايد به اين نكته اذعان داشت كه اين مقتل اساس كار تمام مقاتل بعدي است.

و از اين جهت مي‌توان به اين نتيجه دست يافت كه لااقل اين مقتل از نگاه راويان بعدي كه آن را گزارش كرده‌اند، كاملا مورد اعتماد بوده است.

از نظر رجال‌شناسي، راويان ابومخنف طيف وسيعي از گرايش‌هاي فكري و سياسي آن روز را شامل مي‌شوند و از اين حيث مي‌توان مقتل الحسين را پرگستره‌ترين مقتل به شمار آورد. اين امر بي‌شك بر اعتبار آن مي‌افزايد.

ادامه »

موضوعات: محرم, مناسبتی, اهل بیت
 [ 10:25:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  درسهايي از مکتب عاشورا ...

جوانان در مکتب امام عاشقان

در ماه محرم و در ايام عزاداري سالار شهيدان، چه بهتر که نسل جوان با دو وظيفه خود بيشتر و گسترده¬تر آشنا شود: از يک‌سو عزاداري و بر پا کردن مجالس حسيني، که به فرموده رهبر کبير انقلاب «اگر چنانچه واقعاً بفهمند و بفهمانند که مسئله چه هست و اين عزاداري براي چه هست و اين گريه براي چه اين¬قدر ارج پيدا کرده و اجر پيش خدا دارد، آن‌وقت ما را ملت گريه نمي‌گويند؛ ما را ملت حماسه مي-خوانند».[1] امام خميني (ره) در وصيت¬نامه الهي- سياسي خود، باز هم بر لزوم آشنايي با نتايج اين برنامه تأکيد کرده است: «همه بايد بدانيم که آنچه موجب وحدت بين مسلمين است، … مراسم عزاداري ائمه اطهار و به ويژه سيد مظلومان و سرور شهيدان حضرت اباعبدالله الحسين(ع) است».[2]
از سوي ديگر، نسل جوان در مکتب حسيني به فراگيري مي¬پردازد و مي¬آموزد که راه امام حسين(ع)، راه آزادگي و عزت است. راه نور در برابر ظلمت. معرفت در برابر جهالت. فضيلت در برابر رذيلت. خدمت در برابر خيانت. هدايت در برابر ضلالت و سعادت در برابر شقاوت.
پيمودن اين راه، دومين وظيفه¬اي است که دانش‌آموختگان مدرسه احياي اسلامِ ناب محمدي و پيروان مکتب پاک علوي، آن را بر عهده خويش احساس مي¬کنند.
درس پايداري و استواري

يکي از اصول مورد توجه در مکتب عاشورا، درس استقامت و پايداري است. استواري در راه آرمان‌هاي الهي و پايداري در مسير اهداف والاي انساني. پاي فشردن بر امور متعالي، از آموزش¬هايي است که به تربيت‌شدگان اين مدرسه مي‌آموزند. در کلمات نوراني امام حسين(ع) آمده است که بايد در برابر آنچه سخت است، اما آدمي را بر حق نگه مي¬دارد، استقامت ورزيد. همان‌گونه که در برابر آنچه مطلوب است و مورد خواست هوا و هوس، بايد پايداري نمود.[3]
در مکتب انسان¬ساز اهل بيت(ع) صبر و استقامت، نيکوترين خصلت ايمان و ارجمندترين خوي انساني است. پايداري، همان‌شجاعت است و بهترين ياور آدمي در برابر روزگار.[4] اين چنين انساني که شکيبايي ورزيده، بهتر از آن پاداش مي‌گيرد و فرشتگان بر او سلام مي¬کنند.[5]
چنين انساني، آموخته است چگونه در راه حق استقامت ورزد و پايداري نمايد و مي-داند که بر دوش کشيدن پرچم حق و به مقصد رساندن آن، جز با شکيبايي ممکن نيست. چنين انساني و چنان مکتبي، بر پايه¬ استقامت و استواري، استوار شده و هرچه آزمون¬ها و بلاها، بيشتر، ميزان وفاداري و پاي‌فشاري بر ارزش¬ها افزون¬تر.
در اين مکتب، جواني و آزادمردي، راه و رسم کساني است که چون پيام استقامت در کام جانشان نشسته، همه مشکلات را آسان مي¬بينند و لبريز از حماسه و شور و شعورند.
درس سازش‌ناپذيري و ذلت‌گريزي

هر آدمي با هر روحيه و طرز تفکري، از خواري و زبوني مي¬پرهيزد و ننگ و عار و ذلت را نمي¬پذيرد. از سوي ديگر، هر چه مراتب کمالات وي بالاتر رود، در برابر پستي و فرومايگي، سازش‌ناپذيرتر و مقاوم‌تر مي¬شود. مکتب عاشورا، بهترين نمونه از آموزش چنين انسان¬هايي است. جوانان و رادمرداني که در آن صحنه حضور يافتند، اين درس را فراگرفته، در سخت¬ترين لحظه¬ها از آن ارزش¬ها دست برنداشتند. بهترين جلوه در آن عرصه و زيباترين درس در آن هنگامه نبرد، کلامي است که استاد مکتب ذلت ناپذيري بر زبان آورده¬اند.
امام حسين(ع) در جمع ياران جوان¬مردش، که او را چونان نگيني در ميان گرفته بودند، فرمودند: «هيهات که ما تن به خواري دهيم؛ زيرا خداوند و پيامبرش و مؤمنان از اينکه ما تن به ذلت دهيم، ابا دارند». از ديدگاه حضرت اباعبدالله(ع) «دامن¬هاي پاک مادران و انسان¬هاي پاک‌دامان و جان¬هاي باغيرت و نفوس باشرافت، روا نمي¬دارند فرمانبرداري فرومايگان، بر قتلگاه رادمردان مقدم داشته شود».[6]
اين معنا در کلام ابن ابي الحديد، از نويسندگان اهل سنت اين‌گونه مورد توجه قرار گرفته است:
سرور کساني که زير بار خواري نرفته¬اند و به مردم، مردانگي، غيرت و مرگ زير سايه¬هاي شمشير را آموخته¬اند و آن را بر زبوني ترجيح داده¬اند، ابا عبدالله حسين بن علي بن ابي طالب(ع) است که به او و يارانش امان داده شد، اما از آن‌جا که نمي¬خواست تن به خواري دهد، مرگ را بر چنين اماني، ترجيح داد.[7]

ادامه »

موضوعات: محرم, مناسبتی, اهل بیت
 [ 10:19:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  داستانهایی شگفت از زیارت عاشورا ...

عارف فرزانه آیت اللّه بهجت (ره) می فرمود: مضمون زیارت عاشورا گواه و روشن كننده عظمت آن است، مخصوصاً وقتى آنچه در سند زیارت ملاحظه می كنیم که امام صادق علیه السلام به صفوان مى فرماید: زیارت عاشورا را بخوان و در خواندن آن استمرار داشته باش، من به خواننده آن چند چیز را تضمین می كنم:

زیارت او قبول، تلاشش مشکور و حاجت وى از جانب خداوند متعال بر آورده می شود و با دست خالى باز نخواهد گشت. اى صفوان! این را با ضمانتى از پدرم، و پدرم از امیرالمؤمنین علیه السلام و ایشان از حضرت رسول صلّى الله علیه وآله و رسول خدا از جبرئیل و جبرئیل از خداوند عزّوجلّ دریافت نموده، هر یك از آنها این زیارت را با این ضمانت تضمین نمودند، خداوند عزّوجل به ذات اقدس خود قسم خورده كه هركس زیارت كند حسین علیه السلام را به این زیارت از نزدیك یا دور و دعا كند به این دعا، زیارت و دعاى او را قبول مى كنم و خواسته اش هرچه باشد بر آورده سازم. پس از درگاه من با ناامیدى و زیان باز نگردد و او را به برآمدن حاجتش، و رسیدن به بهشت و آزادى از دوزخ خرسند و خوشحال مى كنم و شفاعت او را در حق هر كس كه شفاعت كند بپذیرم.(1)

مداومت به زیارت عاشورا

یكى از بزرگان مى فرمود: مرحوم آیة اللّه حاج حسین خادمى و حاج شیخ عباس قمى و حاج شیخ عبدالجواد مداحیان روضه خوان امام حسین علیه السلام را در خواب دیدم كه در غرفه اى از غرفه هاى بهشت دور یكدیگر جمع بودند. از آیة اللّه خادمى احوالپرسى كردم و گفتم : با هم بودن شما یك آیة اللّه و آقاى حاج شیخ عباس قمى یك محدث و حاج شیخ عبدالجواد روضه خوان، چه مناسبتى دارد كه با یكدیگر یك جا قرار گرفته اید؟

جواب دادند: ما همگى مداومت به زیارت عاشورا داشتیم و در مقدار خواندن زیارت عاشورا مثل هم بودیم .(2)

فرمود: من حكم مى كنم كه شیعیان ساكن سامراء از امروز تا ده روز همه مشغول خواندن زیارت عاشوراء شوند و ثواب آنرا هدیه روح شریف نرجس خانم والده ماجده حضرت حجة بن الحسن (عج) نمایند تا این بلاء از آنها دور شود اهل مجلس این حكم را به تمام شیعیان رساندند و همه مشغول زیارت عاشوراء شدند.

ادامه »

موضوعات: محرم, مناسبتی, اهل بیت
 [ 10:17:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  مختصري از وقايع اول تا يازدهم محرم ...

روز اول محرم و دوم محرم امام حسين ـ عليه السلام ـ به کربلا نرسيده بود بلکه پس از روز دوم به کربلا رسيد. در روز اول محرم با سپاه حر ديدار کرد و حر و سپاه او توسط امام از آب سيراب شدند. نقل شده که ظاهرا در اول محرم بوده که کاروان حسيني در حرکت بودند و امام ـ عليه السلام ـ در صبحگاه دستور دادند که ظروف و مشک ها را پر از آب کنيد، حرکت کردند، ناگهان يکي از ياران امام با صداي بلند تکبير گفت، و گفت از دور نخلستاني پيداست. امام فرمود چه مي بينيد؟ عده اي گفتند نخلستان نيست گوشهاي اسب از دور چنان مي نمايد که نخل است آنها نزديک شدند تعداد هزار سواره نظام به فرماندهي حر مأمور از طرف عبيدالله بن زياد لعنه الله عليه. امام به يارانش فرمود از آنها پذيرايي و آن ها را که تشنه اند سيراب کنيد.[1]
تا روز دوم حر اصرار داشت حضرت را همراه کاروان به سوي کوفه ببرد بين امام و حر گفتگوهايي صورت مي گرفت و امام ـ عليه السلام ـ وقت نماز ها، نماز را اقامه مي کرد و سپاه حر نيز با حضرت و به اقتدا به امام نماز جماعت مي خواندند بدين ترتيب امام پس از نماز ظهر و عصر بر آنها موعظه و اتمام حجت مي نمود. حر نيز به خواسته و مأموريت خود پافشاري مي کرد اما امام ـ عليه السلام ـ از قبول درخواست او امتناع مي کرد، حر به امام عرض کرد که در اين واقعه تو و همراهانت کشته مي شوند اگر اصرار و پافشاري برمخالفت کني. حضرت در اين حال به شعر يکي از صحابه استناد فرمود و گفت تو مرا از مرگ مي ترساني مرگ بر جوان مرد عار نيست وقتي آرزوي حق و قصد دفاع از حق را داشته باشد و جهاد کند… وقتي حر اين اشعار را از امام شنيد به کناري رفت و با سپاه خود حرکت کرد امام نيز با قافله خود در حرکت بودند تا به منزلگاه بيضه رسيدند. امام براي اتمام حجت خطبه اي خواند و اهداف خويش را آشکار نمود و با استناد به سخنان پيامبر اکرم(ص) فرمود که هر کس سلطان ستمگري را بنگرد که حرام خدا را حلال مي کند و عهد شکن است، بر مسلمانان است که در مقابل او اعتراض کند.[2]
در مسيري که امام از مکه حرکت کرد روز هشتم ذي حجه تا رسيدن به کربلا با افراد و کاروان هاي مختلفي ديدار و ملاقات داشت. از جمله اين ديدادها ديدار با عبدالرحمن حر بود که امام از او خواست به کاروان کربلا بپيوندند او امتناع کرد و اسب خود را به امام پيشکش نمود. حضرت امتناع از قبول کرد. در آخر شب جوانان را دستور داد تا مشک ها را پر از آب کنند، سپس دستور داد از منزل قصر بني مقاتل حرکت کنند حرکت کردند، حضرت بر پشت اسب خود چرتي زد، و بيدار شد و فرمود« انا لله و انا اليه راجعون» دوبار کلمه استرجاع بر زبان آورد، در اين حال فرزندش علي اکبر به پيش او آمد و علت را پرسيد. حضرت فرمود: فرزندم در عالم رويا ديدم که سواره اي ندا داد مرگ بر ديدار اهل کاروان مي آيد، و اهل کاروان به سوي مرگ در شتابند. علي سئوال کرد: اي پدر آيا ما بر حق نيستيم، فرمود: اين فرزندم ما بر حقيم و بازگشت بندگان به سوي خداوند است، اکبر عرضه داشت: پس اي پدر مهربانم چه باکي از مرگ داريم امام از کلام علي خوشحال شد و دعايش کرد.[3]
وقتي صبح شد کاروان حسين نماز صبح را خواندند و با عجله حرکت کردند، ياران حر، به سوي آنان آمده تا کاروان را به سوي کوفه بکشند، آنها امتناع کردند و زهير گفت مولاي من با همين سپاه کم نبرد کنيم که شکست آنها براي ما سهل است. امام فرمود : من هرگز آغاز گر جنگ نخواهم بود. در اين روز پيکي از کوفه آمد و کاروان حسيني؛ با اصرار حر به سوي نينوا در حرکت بودند به شهر و يا آبادي غاضريه رسيدند. پيک از سوي عبيدالله برای حر پيامي آورد، که حسين را يا وادار به بيعت کن يا در سرزمين بدون آب و علف و بدون قلعه و پناهگاه فرود آور و منتظر دستور بعدي باشد.

ادامه »

موضوعات: محرم, مناسبتی, اهل بیت
 [ 10:15:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت
 
مداحی های محرم