روزنگار کوثرنت * زندگی طلبگی * طلبه نوشت * همیاران پذیرش  
خدایا امروز قلم به دست گرفتم تا بنویسم چطور طلبه شدم و طلبه ماندم ( که در پست هایی دیگر در وبلاگ در حال نوشتن هستم ) و چطور و چگونه توانستم از دنیای اطرافم انسان هایی را به سوی طلبه شدن و طلبه ماندن دعوت کنم .
از روزی که وارد حوزه شدم یک هدف و دغدغه داشتم آن هم اینکه حوزه را خوب بشناسم و خوب ببینم و تا بتوانم آن را به دیگران به نحو احسن بشناسانم .
سعی کردم همیشه در حوزه نیمه پر لیوان را ببینم و کمبود های آن جا را خط قرمزی بکشم و از ذهنم حذفش کنم .
اما بگویم از ماجرای طلبه شدن اطرافیانم ابتدا از بچه ها خوب و خوش اخلاق دبیرستانی بگویم … وارد دبیرستان دخترانه محل تحصیل خودم شدم هنوز معلم هایم آنجا هستند و از دیدنشان لذت بردم با اجازه و کسب تکلیف وارد کلاسشان شدم و حسابی باب آشنایی راه انداختم دوماهی هر لحظه کنارشان بودم با بچه ها حسابی گرم گرفتم خودم را معرفی کردم اما معرفی پروفایلی نه معرفی تحصیلاتی حتی نگفتم حوزوی هستم از محل تحصیلم اما آنچنان تعریف و تمجید کردم و از خوبی هاش و مزیت هاش گفتم که همه مشتاق شدد بدانند اینجا کجاست … گویی همه را تشنه لب آب برده بودم و همه منتظر کوزه آب بودند دیدم موقعیت مناسب شده همه از شرایط پذیرشش میپرسند نامش را میخواهند همین الان اصلا میخواهند بروند و شروع کنند چه شده سختی هایش را با جان و دل پذیرا شدند من هم معطل نکردم کوزه آب را به دستشان دادم و راه آب را برایشان چراغانی کردم گفتم من هستم یک طلبه حوزوی و محل تحصیلم حوزه است و مکتب خدا و وظیفه ام سربازی گمنام برای اما عصرم همه مات و مبهوت شدند کلاس را سکوتی عجیب فرا گرفت بعد از لحظه ای سوالات گوشه های ذهنشان شروع شد ….. حوزوی باشی و انقدر صمیمی و گرم و خونگرم و احساساتی … حوزوی باشی و انقدر اهل بگو بخند … حوزوی باشی و انقدر اهل گردش و تفریح … حوزوی باشی اهل رفت و آمد بادوست و آشنا و صله رحم … حوزوی باشی و اهل سینما و تئاتر رفتن …و حوزوی باشی و مبل و تخت و مرغ شکم پر را دوست داشته باشی و عیب و ایراد ندانی …. حوزوی باشی و مردم غیرطلبه را دوستی کنی و کافر ندانی ….. حوزوی باشی و ….. گفتم وای بچه ها ما چقدر مظلوم واقع شدم چرا حوزوی باشی و زندگی نکنی …. مگر خدا و دین خدا گفته زندگی نکنید خوش نباشید ….. اتفاقا دین خدا راه زندگی و درست زندگی کردن و لذت بردن از نعمت هاش رو به ما نشون داده این ما آدم ها هستیم که داریم راه رو اشتباه میریم .. جذابیت حوزه برایشان بیشتر شد درخواست دفترچه ثبت نام کردند برایشان آوردم و ثبتشان کردم حالا کم کم رفتیم تا شرایط رو آماده کنیم حالا باید چادری بشیم … چادری نما نه چادری حضرت زهرا س بشیم یه طلبه واقعی …. ان شالله در این راه هم بتونیم موفق بشیم تا اینجای ماجرا بخش همیاری در پذیرش حوزه بود از اینجا به بعد باید کمکشان کنیم درست ببینند تشخیص دهند و ادامه دهند …. ان شالله …..

14875955740918-5.jpg

موضوعات: دل نوشته, اجتماعی, نکته های ناب, جشنواره پیروزی انقلاب
[دوشنبه 1395-12-02] [ 08:11:00 ب.ظ ]