بسم الله
روز عاشورا
روز دفن یک نفر. حضرت علی اصغر
امام حسین امروز هفده خطبه خواندند تا اینکه یک نفر به راه بیاید
چطور آقا گفت آب می خواهم؟ یک مشت بی سواد ………….
امام معصوم به هر طریقی بتواند باید یک نفر را جذب کند
اگر نمی دانند بدانند در تاریخ هست وقتی که این آقا زاده شهید شد سه نفر در لشگر سعد خنجر کشیدند و خود را کشتند که عمر گفت اگر لحظه ای تامل کنیم این لشگر ما را خواهند کشت.
تا این لحظه این همه اصحاب شهید شده اند می فرماید برگردید خدا تواب و رحیم است. عمر سعد گفت با شمشیر به سپرها بزنید تا صدای آقا را کسی نشنود
بعد دفن آن آقا زاده تمام شد و دامن خود را تکاندند
آمدند برای حلالیت طلبیدن
اول خیمه کنیزها
سرپرست کنیزها فضه بود
دید چادر بستن به کمرها و صورت ها را بسته اند و چشم باز است
بعضی ها چوب دستشان یا شمیز یا نیزه و … فرمود این چه هیاتی است در شما می بینم؟ عرض کردند شنیدیم اما من معین یعیننا……..
اف بر این روزگار که کار حسین به کجا رسیده است.
یکی از موارد گریه حضرت اینجا است
خدا شما را رحمت کند و جهاد از شما برداشته شده است. لحظاتی دیگر اسیر می شوید و مراقب بی بی ات باشید.
موضوعات: محرم
[سه شنبه 1396-07-11] [ 10:24:00 ق.ظ ]