آیا پیامبر اعظم(ص) غیر از قرآن کریم معجزه دیگری هم داشتند؟ | ... | |
یکی از سؤالاتی که درباره معجزات پیامبر اعظم حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله پرسیده میشود این است که آیا پیامبر اعظم(ص) غیر از معجزه جاودانه قرآن کریم، معجزه دیگری نیز داشتند؟ در پاسخ گفته میشود قرآن کریم به عنوان سند همیشگی نبوت، بزرگترین معجزه پیامبر اکرم (ص) است. اما این چنین نبوده که پیامبر اکرم در زمان حیات مبارکشان، معجزات دیگری نداشتهاند بلکه معجزات فراوانی در کتب تاریخ و روایات از ایشان نقل شده که به چند نمونه اشاره میکنیم. شقّ القمر خداوند در قرآن کریم فرمود: اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ، وَ إِنْ یَرَوْا آیَةً یُعْرِضُوا وَ یَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ. یعنى: قیامت نزدیک شد و ماه از هم شکافت! و هر گاه نشانه و معجزهاى را ببینند روى گردانده، مىگویند: «این سحرى مستمر است»! اکثر مفسران شیعه و سنی روایت کردهاند که: این آیات وقتى نازل شد که قریش در مکّه از آن حضرت معجزه طلب کردند، حضرت اشاره به ماه فرمود، به قدرت حقّ تعالى به دو نیم شد. در بعضى روایات است که آن واقعه، در شب چهاردهم ذى حجّه بود. ادامه مطلب : ردّ الشمس علماء شیعه و سنی به سندهاى بسیار از اسماء بنت عمیس و غیر از روایت کردهاند که روزى حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلم، حضرت امیر المؤمنین را پى کارى فرستاد و چون وقت نماز عصر شد و نماز عصر گزاردند حضرت امیر علیهالسّلام آمد و نماز عصر نکرده بود، حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلم سر مبارک خود را در دامن آن حضرت گذارد و خوابید و وحى بر آن حضرت نازل شد و سر خود را به جامه پیچیده و مشغول شنیدن وحى شد تا نزدیک شد که آفتاب فرو رود و چون وحى منقطع شد. حضرت فرمود: یا على! نماز کردهاى؟ گفت: نه یا رسول اللّه، نتوانستم سر مبارک تو را از دامن خود دور کنم، پس حضرت فرمود که: خداوندا! على مشغول طاعت تو و طاعت رسول تو بود پس آفتاب را براى او برگردان. اسماء گفت: و اللّه دیدم که آفتاب برگشت و بلند شد و به جایى رسید که بر زمینها تابید و وقت فضیلت عصر برگشت و حضرت نماز کرد و باز آفتاب فرو رفت. منبر پیامبر(ص) و ستون نالنده شیعه و سنی به سندهاى بسیار روایت کردهاند که چون حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلم به مدینه هجرت نمود و مسجد را بنا کرد، در جانب مسجد درخت خرمایى خشک کهنه بود و هرگاه که حضرت خطبه مىخواند بر آن درخت تکیه مىفرمود، پس مردى آمد و گفت: یا رسول الله! رخصت ده که براى تو منبرى بسازم که در وقت خطبه بر آن قرار گیرى، و چون مرخّص شد براى حضرت منبرى ساخت که سه پایه داشت و حضرت بر پایه سوم مىنشست، اوّل مرتبه که آن حضرت بر منبر برآمد آن درخت به ناله آمد، مانند نالهاى که ناقه در مفارقت فرزند خود کند، پس حضرت از منبر به زیر آمد و درخت را در بر گرفت تا ساکن شد، پس حضرت فرمود: اگر من آن را در بر نمىگرفتم تا قیامت ناله مىکرد. و آن را حنّانه مىگفتند. بنى امیّه مسجد را خراب کردند و از نو بنا کردند و آن درخت را بریدند. در روایت دیگر منقول است که حضرت فرمود که آن درخت را کندند و زیر منبر دفن کردند. زندهکردن دو کودک یکى از انصار بزغالهاى داشت آن را ذبح کرد به زوجه خود گفت که: بعضى را بپزید، و بعضى را بریان کنید شاید حضرت رسول صلّى الله علیه و آله و سلم ما را مشرّف گرداند و امشب در خانه ما افطار کند، و به سوى مسجد رفت و دو طفل خرد داشت چون دیدند که پدر ایشان بزغاله را کشت یکى به دیگرى گفت: بیا تو را ذبح کنم، و کارد گرفت و او را ذبح کرد، مادر که آن حال را مشاهده کرد فریاد کرد و آن پسر دیگر از ترس گریخت و از غرفه به زیر افتاد و مرد. آن زن مؤمنه هر دو طفل مرده خود را پنهان کرد و طعام را براى قدوم حضرت مهیّا کرد، چون حضرت داخل خانه انصارى شد جبرئیل فرود آمد و گفت: یا رسول الله! بفرما که پسرهایش را حاضر گرداند، چون پدر به طلب پسرها بیرون رفت مادر ایشان گفت: حاضر نیستند و به جایى رفتهاند؛ برگشت و گفت: حاضر نیستند، حضرت فرمود که: البتّه باید حاضر شوند، و باز پدر بیرون آمد و مبالغه کرد مادر او را بر حقیقت مطّلع گردانید و پدر آن دو فرزند مرده را نزد حضرت حاضر کرد، حضرت دعا کرد و خدا هر دو را زنده کرد و عمر بسیار کردند. معجزات پیامبر اکرم (ص) فراوان است که میتوانید به کتابهای مربوطه مانند منتهی الآمال نوشته شیخ عباس قمی مراجعه کنید
[شنبه 1394-10-05] [ 10:37:00 ب.ظ ]
لینک ثابت خیلی خوب بود 1394/10/06 @ 13:10 با سلام و تشکر 1394/10/06 @ 07:37
|