اتمام نعمت-تمام نعمت | ... | |
اتمام تمام کردن, بپایان رساندن, انجام دادن 1 - ( مصدر ) انجام دادن بپایان رسانیدن پرداختن اکمال تمام کردن فرجامانیدن . 2 - ( مصدر ) تمام شدن . تمام کامل شدن, تمام وکامل کردن, گذرانیدن و بسربردن 1 - ( صفت ) کامل درست . 2 - صحیح بی عیب 3 . - پرداخته بر آورده بجا آورده . 4 - پخته رسیده رسا . 5 - همه همگی جملگی سراسر یکسر تمام مردم . 6 - کلا جمعا (( اعضاتمام حاضربودند . )) 7 - ( اسم ) عاقبت انجام انتها . 8 - بس بسنده . 9 - ( مصدر ) بسر آمدن بسررسیدن بپایان آمدن . 10 - مردن درگذشتن . نعمت احسان, نیکی, بهره وخوشی, مال, روزی, انعام جمع (اسم) 1 - آنچه باعث خوشی و شادکامی شخص باشد فراخی و آسایش در زندگی : فخور آنست که او را در نعمت بطر بگیرد . 2 - عطا بخشش احسان نواخت . 3 - هدیه 4 - مال خواسته . جمع : نعم انعم نعمات . یا شکر نعمت . سپاسگزاری از نعمت . اتمام نعمت در قرآن: راغب در مفردات خود گفته: نعمة - به كسرحرف اول و فتح دوم - به معناي حالت خوش است . و اما نعمة - به فتح حرف اول و سكون دوم - به معناي تنعم است ، و ساختمانش صيغه مره از فعل است ، مانند ضربة كه به معناي يك بار زدن است و همچنين شتمة يك بار دشنام دادن و نعمت مر جنس را باشد يعني شامل كم و زياد ميشود . سپس اضافه ميكند : انعام به معناي رساندن احسان به غير است ، و به كار نميرود مگر در موردي كه آن شخص دريافت كننده انعام از جنس ناطقين ( جن و انس و ملك ) باشد ، براي اينكه هيچوقت گفته نميشود كه فلاني بر اسب خود انعام كرد ، ولي گفته ميشود : انعمت عليهم و و اذ تقول للذي انعم الله عليه و انعمت عليه . و كلمه نعماء در مقابل ضراء به معناي شدايد است . و نعيم به معناي نعمت بسيار است ، و لذا خداوند بهشت را با اين كلمه توصيف كرده و فرموده : في جنات النعيم و جنات النعيم ، و تنعم به معناي تناول چيزي است كه در آن نعمت و خوشي است ، گفته ميشود : نعمه تنعيما فتنعم يعني او را تنعيم كرد و متنعم شد ، و زندگيش فراخ و گوارا گرديد . خداي تعالي هم فرموده : فاكرمه و نعمه و به همين معناست طعام ناعم و جارية ناعمة . بنا بر اين ، در همه مشتقات اين كلمه بطوري كه ملاحظه گرديد يك معني خوابيده ، و آن نرمي و پاكيزگي و سازگاري است و مثل اينكه ريشه اين مشتقات نعومت باشد ، و اگر ميبينيم كه تنها در مورد انسان استعمال ميشود براي اين است كه تنها انسان است كه با عقل خود نافع را از ضار تشخيص داده ، از نافع خوشش مي آيد و از آن متنعم ميشود ، و از ضار بدش ميآيد و آن را ملايم و سازگار با طبع خويش نميبيند ، به خلاف غير انسان كه چنين تشخيصي را ندارد ، مثلا مال و اولاد و امثال آن براي يكي نعمت است و براي ديگري نقمت ، و يا در يك حال نعمت است و در حالي ديگر نقمت و عذاب . ادامه مطلب : به همين جهت است كه ميبينيم قرآن كريم عطاياي الهي از قبيل مال و جاه و همسران و اولاد و امثال آن را نسبت به انسان نعمت علي الاطلاق نخوانده ، بلكه وقتي نعمت خوانده كه در طريق سعادت و به رنگ ولايت الهي درآمده آدمي را به سوي خدا نزديك كند . و اما اگر در طريق شقاوت و در تحت ولايت شيطان باشد البته نقمت و عذاب است ، نه نعمت ، و آيات بر اين معنا بسيار است . بله ، اگر در جايي به خدا نسبت داده شود البته نعمت است و فضل و رحمت ، چون او خود خير است و جز خير از ناحيه او افاضه نميشود ، و از موهبت خود نتيجه سوء و شر نميخواهد ، و چگونه بخواهد با اينكه او رؤوف ، رحيم ، غفور و ودود است ، و ان تعدوا نعمة الله لا تحصوها - و اگر بشماريد نعمتهاي خدا را شمار را به آخر نميرسانيد و اين خطاب در آيه متوجه تمامي مردم است ، يعني همه شما هم كه دست به دست هم بدهيد باز به آخر نميرسيد . و نيز فرموده : و ذرني و المكذبين اولي النعمة و مهلهم قليلا و نيز فرموده : ثم اذا خولناه نعمة منا قال انما اوتيته علي علم . و كوتاه سخن ، اگر انسان در ولايت خدا باشد تمامي اسبابي كه براي ادامه زندگيش و رسيدن به سعادت بدانها تمسك ميجويد همه نسبت به او نعمتهايي الهي خواهند بود ، و اگر همين شخص مفروض ، در ولايت شيطان باشد عين آن نعمتها برايش نقمت خواهد شد ، هر چند خداوند آنها را آفريده كه نعمت باشند . حال اگر چنانچه اسباب و وسايل زندگي ناقص باشد و به جميع جهات سعادت در زندگي وافي نباشد نعمت بودنش مثل كسي است كه مالي دارد و ليكن به خاطر نداشتن امنيت و يا سلامتي نميتواند از آن مال آنطور كه ميخواهد و هر وقت و هر جور كه بخواهد استفاده كند ، و در اين حال اگر چنانچه به آن امنيت و آن سلامت برسد ميگويند نعمت بر او تمام شد . (تفسیرالمیزان) در قرآن کریم عبارت اتمام نعمت درچندجا بیان شده است: 1- سوره 12. يوسف آيه 6 وَكَذَلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ مِن تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِوَيُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَعَلى ءَالِ يَعْقُوبَ كَمَآ أَتَمَّهَا عَلَىأَبَوَيْكَ مِن قَبْلُ إِبْرَهِيمَ وَ إِسْحَقَ إِنَّ رَبَّكَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ منظور از اتمام نعمت در این آیه شریفه مقام نبوّت و حكومت است که سرآمد نعمتهاست وبه پیامبران وبرگزیدگان الهی عطا می شود.(1) پس اينكه در آيه مورد بحث فرموده : و يتم نعمته عليك و علي آل يعقوب معنايش اين ميشود كه : خدا به شما نعمتهايي داده كه با داشتن آن در زندگي سعادتمند شويد ، و ليكن اين نعمتها را در حق تو و در حق آل يعقوب - كه همان يعقوب و همسرش و ساير فرزندانش باشند - تكميل و تمام ميكند ، همانطور كه يوسف در خواب خود ديد .(2) 2-سوره 48. فتح آيه2 لِّيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ وَيُتِمَّنِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَ يَهْدِيَكَ صِرَاطاً مُّسْتَقِيماً خداوند در سال دوم هجرى كه قبله تغيير كرد و سال ششم كه صلح حديبيّه به وقوع پيوستو سال هشتم كه مكّه فتح گرديد، وعده تمام كردن نعمت را در آينده مى دهد مى فرمايد: «يتمّ نعمته»، امّا در حجّة الوداع به آن وعده ها جامه عمل پوشاند و با اعلام نصب حضرت علىعليه السلام به امامت، نعمت را تمام كرد و فرمود: «اليوم اكملت لكم دينكمو اتممت عليكم نعمتى»(مائده، 3.) 3- سوره 2. بقره آيه 150 وَمِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ حَيْثُمَا كُنْتُمْ فَوَلُّواْ وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ لِئَلّا يَكُونَ لِلنَّاسِعَلَيْكُمْ حُجَّةٌ إلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْوَاخْشَوْنِى وَلِأُتِّمَ نِعْمَتِى عَلَيْكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ خداوند متعال در ماجراى تغيير قبله مى فرمايد: تغيير قبله براى اين است كه در آيندهنعمت خود را بر شما تمام كنم. يعنى استقلال شما و توجّه به كعبه، زمينه ى اتمام نعمتدر آينده است. «لأتمّ نعمتى» 4-سوره 5. مائده آيه 3 حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنزِيرِ وَمَآ أُهِلَّلِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيَةُوَالنَّطِيحَةُ وَمَآ أَكَلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَىالنُّصُبِ وَأَنْ تَسْتَقْسِمُواْ بِالْأَزْلَمِ ذَ لِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَالَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَأَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُلَكُمُالْإِسْلَمَ دِيناً فَمَنِ اضْطُرَّ فِى مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍلِّإِثْمٍفَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ دو مطلب جداى از هم در اين آيه بيان شده است، يك مطلب مربوط به تحريم گوشتهاى حرام، مگر در موارد اضطرارى و مطلب ديگر مربوط به كامل شدن دين و يأس كفّار كه اين قسمت كاملاً مستقلّ است، به چند دليل: پی نوشت: (1)تفسیرنور (2)تفسیرالمیزان ج11 منبع اصلی:
[جمعه 1395-06-26] [ 04:52:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|