الهی در سر خمار تو دارم و در دل اسرار تو دارم و بر زبان اشعار تو | ... | |
الهی چون در تو نگرم از جمله تاج دارانم و چون در خود نگرم از جمله خاکسارانم خاک بر باد کردم و بر تن خود بیداد کردم و شیطان را شاد الهی در سر خمار تو دارم و در دل اسرار تو دارم و بر زبان اشعار تو الهی اگر گویم ستایش و ثنای تو گویم و اگر جویم رضای تو جویم الهی اگر طاعت بسی ندارم اندر دو جهان جز تو کسی ندارم . الهی ظاهری داریم بس شوریده و باطنی داریم بخواب غفلت آلوده و دیده ای پر آب گاهی در آتش می سوزیم و گاهی در آب دیده غرق . الهی هر که تو را شناخت و علم مهر تو افراخت هر چه غیر از تو بود بینداخت. الهی اگر از دنیا مرا نصیبی است به بیگانگان دادم واگر از عقبی مرا ذخیره ای است به مومنان دادم در دنیا مرا یاد تو بس و در عقبی مرا دیدار توبس الهی ضعیفان را پناهی ؛ قاصدان را بر سر راهی ؛ مومنان را گواهی ؛ چه عزیز است آنکس که تو خواهی! الهی هر که ترا شناسد ؛ کار او باریک و هر که ترا نشناسد ؛ راه او تاریک . الهی توانائی ده که در راه نیفتیم و بینائی ده که در چاه نیفتیم . الهی بر عجز خود آگاهم و بر بیچارگی خود گواهم ؛ خواست خواست توست ؛ من چه خواهم . الهی از پیش خطر و از پس راهم نیست دستم گیر که جز فضل تو پناهم نیست. الهی ترسانم از بدی،خود بیامرز مرا به خوبی خود. الهی بنیاد توحید ما خراب مکن و باغ امید ما بی آب مکن. الهی هرکس ازآنچه ندارد مفلس است و من از آنچه دارم. الهی ابوجهل از کعبه می آید و ابراهیم از بتخانه،کار به عنایت بود ،باقی بهانه. الهی اگر مجرمم، مسلمانم و اگر بد کرده ام پشیمانم. الهی کدام درد از این بیش باشد که معشوق توانگر بود و عاشق درویش… خواجه عبدالله انصاری
[یکشنبه 1395-07-25] [ 08:37:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|