قبل از هر چيز بزرگي و بزرگواري روح معنوي شما را مي ستاييم و اميدواريم با تلاش بيش از پيش و تصميم گيري منطقي مسير زندگي سعادتمندي را پيش رو داشته باشيد.
در اين باره گفتني است؛ گرايش به يادگيري علوم به انگيزه هاي مختلف صورت مي گيرد و به طور معمول نيازهاي اوليه حياتي و طبيعي و محسوس جاذبه هاي بيشتري براي انسان ها دارد. لذا براي فراهم سازي بيشتر آسايش و تسلط بيشتر بر طبيعت، گرايش هاي مختلف علمي و تخصص هاي فراوان به وجود آمده است. اما تنها وارستگان و ژرف انديشان هستند كه فراتر از نيازهاي اوليه طبيعي و محسوسات به ارتباط نهاني دانش ها و ارتباط جهان هستي با آفريننده آن فكر مي كنند و از هدفمندي اين همه جنب و جوش ها سخن به ميان مي آورند.
نخست بايد دانست؛ درباره انتخاب رشته و در پيش گرفتن راه دانشگاه و يا حوزه, بايد به چندين فاكتور و عامل تعيين كننده توجه داشت؛
1. تفاوت استعداد و علاقه افراد. 2. حساسيت خانواده و اطرافيان 3. انتظارات از زندگي آينده 4. توانايي تحمل مشكلات.
با توجه به تجربه متعدد؛ توصيه ما اين است كه روشي انتخاب شود كه قدرت انتخاب از بين نرود. از آنجا كه عوامل چهارگانه فوق براي بسياري از جوانان با شور و شوق قابل اندازه گيري دقيق نيست, پيشنهاد مي كنيم به طور تدريجي و پله اي مسير مناسب انتخاب گردد. به طور مثال اگر امكان تحصيلات دانشگاهي در رشته خوب و مورد علاقه فراهم است اين فرصت را از دست ندهيد و در كنار آن به طور ملايم با برخي علما و جلسات درس حوزه آشنا شويد. در ادامه در صورت تشخيص علاقه بيشتر رفته رفته تمايل خودتان را به رشته هاي حوزوي بيشتر كنيد. لازم به ذكر است حوزه علميه قم براي دانشجويان و فارغ التحصيلان دانشگاه امكانات ويژه اي را فراهم كرده كه با برنامه ريزي منسجم و در مدت كمتري با كيفيت بيشتري به نقطه مطلوب برسند. لذا فرصت براي جذب به حوزه براي شما موجود است.اگر چه چند سالي به عنوان تحصيل در رشته ديگر وقت شما گرفته شود كه با توجه به كسب تجربه دانشگاهي و روشن بيني بيشتر، اين چند سال قابل جبران است.
ادامه مطلب :
اهميت و عظمت مقام علم؛ در حدي است که خداوند در قرآن به پيامبرش دستور مي دهد: «قل هل يستوي الذين يعلمون و الذين لايعلمون…؛ [اي پيامبر!] بگو: آيا کسي که عالم است با کسي که نمي داند برابر است»، (زمر، آيه 9)
پيامبر اسلام در مقام ارزش گذاري به علم مي فرمايد: طلب علم فريضه علي کل مسلم الا ان الله يحب بغاه علم؛ دانش آموختن بر هر مسلماني واجب است همانا خدا، طلب کنندگان دانش را دوست دارد»، (اصول کافي، ج1، کتاب فضل العلم، ح 1، ص 35)
گرايش به يادگيري علوم به انگيزه هاي مختلف صورت مي گيرد و به طور معمول نيازهاي اوليه حياتي و طبيعي و محسوس جاذبه هاي بيشتري براي انسان ها دارد. لذا براي فراهم سازي بيشتر آسايش و تسلط بيشتر بر طبيعت، گرايش هاي مختلف علمي و تخصص هاي فراوان به وجود آمده است. اما تنها وارستگان و ژرف انديشان هستند كه فراتر از نيازهاي اوليه طبيعي و محسوسات به ارتباط نهاني دانش ها و ارتباط جهان هستي با آفريننده آن فكر مي كنند و از هدفمندي اين همه جنب و جوش ها سخن به ميان مي آورند.
مهمترين رسالت دين ايجاد انگيزه فراطبيعي در ميان انسان ها و جهت دهي صحيح به تلاش هاي روزانه است به طوري كه علاوه بر تأمين نيازهاي روزمره زندگي، به هدفمندي و تلاش براي دستيابي به مقصود هستي اقدام كند. از اين رو در فرهنگ اسلامي تمام دانش هاي مورد نياز براي زندگي بشري داراي اهميت است و توصيه شده به مقدار لازم و نياز جامعه، مردم براي فراگيري آن اقدام كنند و از آن به «واجب كفايي» تعبير شده است.
اما براي همه انسان ها در هر مرتبه علمي كه قرار دارند توجه به هدف و هدفمندي جهان و ايمان به مبدأ و معاد لازم و «واجب عيني» شمرده شده است و غفلت اكثريت جامعه بشري جاي تأسف دارد زيرا حتي از علوم تجربي و مهندسي نيز مي توان به آن هدف مقدس دست يافت و منافاتي با زندگي روزمره ندارد، لذا از نظر قرآن و روايات، علم وسيله است نه هدف؛ آن هم وسيلهاى كه انسان را به كمال مىرساند و دنيا و آخرت او را آباد مىكند. گفتنى است كه ارزش هر علم به ارزش موضوع آن علم است و در اين جهت علوم الهى و دينى - با توجه به موضوع آن - از ساير علوم اشرف و برتر است؛ ولى اين بدينمعنا نيست كه علوم ديگر بىاهميت و بدون ارزش است و علم نيست.
در نگاه كلى قرآن، هر علمى كه انسان را به دنياپرستى سوق دهد و به چنگال ماديات بسپرد و فهم و شعور او را به طرف خواب و عيش و نوش بكشاند هدف نهايى او را تنها وصول به ماديات قرار دهد، چيزى جز ضلالت و گمراهى نيست.
در قرآن كريم آمده است: «ذلك مبلغهم من العلم ان ربك هو اعلم بمن ضل عن سبيله؛ اين آخرين حد آگاهى آنها است و خداوند به حال آن كه از راه حق گمراه شده آگاه است»، (نجم، آيه 30). پس علوم غيردينى نيز مىتواند نقشآفرين بوده و موجبات سعادت آدمى را فراهم كند. اين در صورتى است كه هدف تلقى نشود، بلكه وسيله پيشرفت و رسيدن به كمال باشد. از طرف ديگر علوم دينى نيز اگر طالب آن قصد رسيدن به دنيا را داشته باشد، موجب بدبختى انسان مىشود.
خلاصه اين که علمي که در روايات و آيات بر آن تأکيد شده و از آن تمجيد گشته و به عنوان اشرف علوم محسوب مي گردد علم خداشناسي است زيرا معلوم اين علم از معلوم ساير علوم برتر و اشرف است و هر علمي به اندازه معلوم خود ارزش دارد و روشن است که کسب معرفت و جهان بيني و خداشناسي منحصر به يک رشته نيست.
شخصي ممکن است از علم شيمي آن چنان خدا را بشناسد که از مطالعه کتاب هاي ديني نشناسد - پس آن چه مهم است شناخت کيمياي هستي است - البته بايد پذيرفت بعضي از علوم و رشته ها به اين هدف نزديک تر و کم واسطه ترند. در غير اين صورت از علوم مختلف به عنوان فضل نام برده شده نه کمال.
ولي در عين حال دروس دانشگاهي که در جهت حل مشکلات علمي و گسترش علمي افراد و جامعه خاص بر مي دارد نه تنها علم لاينفع نيست بلکه علومي هستند که در خدمت به جامعه و مردم است و کسي که به قصد کمک به مردم و کسب رضايت خداوند و خدمت رساني به افراد جامعه به تحصيل آن علوم مي پردازند، نه تنها پسنديده، بلکه در برخي موارد بر افراد اين تحصيل واجب مي شود. مثلا آنجا که حل مشکلات مردم و اداره جامعه متوقف بر تحصيل در يکي از رشته هاي تخصصي باشد. در علم نافع از پيامبر(ص) روايت شده است:
قال رسول الله(ص): العلم علمان علم في القلب فذالك العلم النافع و علم في اللسان فذالك حجه علي العباد و قال العلم علمان علم الاديان و علم الابدان. (كنز الفوائد، كراجكي، ص 239)
از طرف ديگر انسان موجودي اجتماعي و وابسته به اجتماع است و همچنان که از مواهب اجتماعي بهره مي برد بايد به حال اجتماع نيز سودمند باشد گاهي اوقات تحصيل در رشته اي خاص ممکن است به ظاهر براي فردي به طور مستقيم سودي معنوي در بر نداشته باشد ولي چون باعث پيشرفت جامعه به ويژه جامعه اسلامي مي گردد و موجب سربلندي و اقتدار و عزت علمي و اقتصادي آن مي گردد، تحصيل آن لازم است وتحصيل با چنين انگيزه اي خود از عبادات مهم است. اين از ويژگي هاي دين مقدس اسلام است که پيروان آن در هر حال و کار و شغلي که هستند مي توانند با انگيزه و نيت خدايي و قصد خدمت به مردم در حال عبادت باشند با مطالعه در تاريخ به دست مي آيد که عده زيادي از مردان حق و بزرگان اهل کمال در علوم مختلف زمان خود استاد و متخصص بوده اند يعني آنها ميان تحصيل علومي مثل رياضيات و زيست شناسي و فيزيک و شيمي و تحصيل در رشته هاي معارف ديني هيچ گونه تقابل و منافاتي نمي ديده اند و با آن نيت پاک همه را در راه رسيدن به قرب حق و پيمودن راه بندگي به کار مي برده اند.
اگر کسي در رشته معارف تحصيل کند ولي انگيزه او کسب شهرت يا درآمد و يا به دست آوردن منصب و مقامي باشد، هر چند موضوع تحصيلي اش ارزشمند است ولي چون با انگيزه اي الهي ومعنوي انجام نمي گيرد فاقد ارزش است.
احتمالا انگيزه و محرك شما در اين رابطه يك يا چند از موارد زير است:
1) جست وجوى كمالات نفسانى و معنوى. در صورتى كه انگيزه اين باشد بايد گفت: هر چند حوزه علميه محيط مساعدترى براى كسب فضايل روحانى است، ولى چنان نيست كه در محيط دانشگاهى نتوان بدان رسيد. به عبارت ديگر، رسيدن به آنها بيش از هر چيز به عزم و همت و اراده جدى شما و عنايات حق تعالى بستگى دارد، نه به محيط.
2) افزايش اطلاعات دينى. نيل به اين هدف نيز با برنامهريزى مطالعاتى منظم در كنار دروس دانشگاهى ميسر است. حتى در كنار آنها مىتوان از نوار يا دوستان روحانى براى گرفتن برخى از دروس ابتدايى حوزوى استفاده نمود و پس از اتمام تحصيلات دانشگاهى نيز مىتوان در كنار فعاليتهاى شغلى اين گونه مطالعات و دروس جانبى را استمرار بخشيد.
3) تخصص يابى در علوم مختلف دينى و خدمت در مسير اعتلاى دانش و فرهنگ دينى جامعه.
اگر چنين آرمان بلند و ارزشمندي را منظور داريد مي توانيد پس از اتمام تحصيلات دانشگاهي حداقل تا مرحله كارشناسي , به حوزه وارد شويد و در مدرسه هاي مربوط به فارغ التحصيلان دانشگاهي شركت كنيد. حال اگر جدا با توجه به بند (3) خواستار تحصيل در حوزه علميه هستيد, ورودتان را ميمون و مبارك مي شماريم وليكن اين نكته را نيز خاطر نشان مي سازيم كه دروس حوزوي بر اثر گستردگي بسيار, خيلي ديرتر از آنچه در دانشگاه ها مشهود است , آثار و ثمرات خود را ظاهر مي سازد; البته با عمق و ژرفاي بيشتر.
در اين باره چند نكته مهم شايان توجه است؛
1. آرماني فكر كنيم.
2. واقعي عمل كنيم.
3. به نتيجه راضي باشيم.
درباره آرماني فكركردن, از مشورت ديگران و الگوهاي ممتاز سرمشق بگيريم. درباره واقعي عمل كردن نيز به توانمندي هاي خود و امكانات خانواده و حساسيت اطرافيان توجه كنيم. و درباره رضايت از نتيجه نيز بدانيم كه “رضايت” با “وازدگي"تفاوت دارد. وازدگي, رضايت انفعالي است اما رضاي خدا, “رضايت فعال” است. به اين معنا كه در تمامي مراحل هم چنان به فكر آرماني خود ادامه دهيم و به تلاش خود در همراه سازي واقعيات ادامه دهيم و در پايان به هر نتيجه اي كه حاصل شد راضي باشيم. و هنر زندگي مومنان در همين است كه بتوانند هم آرماني فكر كنند و هم واقعي تلاش كنند و هم به نتيجه تقدير شده از سوي خدا راضي باشند. البته چه بسا چند سال از عمر انسان در مسير غير نهايي صرف شود. اما با توجه به تجربه به دست آمده دير کرد چندساله جبران خواهد شد، لذا بايد مسيري را انتخاب کرد كه حداقل ريسك را داشته باشد و در همه مراحل از خدا بخواهيد كه فكر صحيح و امكانات مناسب پيش روي شما بگذارد، در مجموع به هر چه رسيديد خواست خداست. بدون اينكه با اختيار شما نيز منافات داشته باشد.
بنابراين در صورت عزم جدي و فراهم شدن شرايط مي توانيد پس از اخذ مدرک ليسانس و شرکت در آزمون ورودي حوزه، به قم يا يکي از شهرستان هايي که حوزه علميه قوي دارند بياييد و دروس حوزوي را آغاز و يا ادامه دهيد و هيچ مشکلي ندارد فقط بايد با مسؤولين پذيرش حوزه صحبت کرده و مسأله سربازي خود را حل کرده باشيد. معمولا آزمون ورودي به حوزه در تابستان برگزار مي شود و اطلاعيه ثبت نام را در روزنامه هاي کثيرالانتشار مثل روزنامه جمهوري اسلامي به چاپ مي رسانند مجددا علاقه شما براي کسب معارف ديني و نشر آن را مي ستاييم و اميدواريم در اين مسير موفق باشيد. شکي نيست درس هاي حضوري و بهره مند شدن از اساتيد مجرب و کمال يافته از درس غير حضوري بهتر است و شما مي توانيد از اين نعمت در آينده نزديک بهره بگيريد. علاقهمندان به دانشهاى حوزوى بايد با همت و استوارى، عمرخود را وقف علم و دانش سازند و با جان و دل و چشم پوشى از يكسرى تمايلات مادى و دنيايى؛ مانند: عنوان، پول و … در مسير دين و علوم دينى ره سپارند و تنها در اين صورت دست حق يار و مددكارشان خواهدبود.
با دو قبله در ره معبود نتوان زد قدم يا رضاى دوست بايد يا هواى خويشتن
ميان زنده بودن و زندگي كردن تفاوت بسياري هست. بسياري از افراد تنها زنده هستند و زندگي نمي كنند. زنده بودن با توقف و درجا زدن هم سازگار است، ولي زندگي، يعني حركت مستمر به سوي تكامل و شكوفايي توانايي هاي انساني. شايد بتوان گفت تحقق زندگي و پويايي در اين مسير براي طالبان كمال بيشتر فراهم است تا راه هاي ديگر. كساني كه از راه هاي ديگر حركت مي كنند، اكثرا زنده هستند و از زندگي بهره چنداني ندارند.
در پايان گفتني است دانشجوي عزيز، شرح حال شما حكايت از لطف خاص خداوند نسبت به شما دارد و لذت مناجات با او و شدت محبت به اهلبيت عليهم السلام نشان از قرين شدن توفيقات الهي براي شماست اين لطف و عنايت الهي را غنيمت شمرده و بدانيد تحت سرپرستي خاص خداوند هستيد. چنان كه در قرآن مجيد مي خوانيم: «الله ولي الذين آمنوا يخرجهم من الظلمات الهي النور» خداوند ولي و سرپرست كساني است كه ايمان آورده اند آنان را از تاريكي ها به سوي نور راهبري مي كند. (سوره بقره، آيه 255)
اما به شما توصيه مي كنيم جهت پايداري در طي مسير، بهترين روش تعديل احساسات لطيف است. اگر چه برخي حالات معنوي شما كم مي شود. به همين جهت گفته شده است «رهرو آنست كه آهسته و پيوسته رود» به ويژه براي افراد همچون شما كه در يك موقعيت تحصيلي هستيد بايد به گونه اي سير معنوي و باطني خود را طي كنيد كه در ميان اطرافيان حساسيت بوجود نيايد. از نشانه هاي مردان خدا آن است كه در ميان مردم هستند اما گمنام هستند. نه آنكه كسي نام آنان را نمي شناسد بلكه منظور اين است كه مانند ديگر مردم كار مي كنند و رفت و آمد مي كنند اما از بلنداي روح آنان و شعله هاي وصل و هجران آنان با خدا كمتر كسي آگاه است. و در اين مقطع، فعاليت هاي فرهنگي و مطالعات متفرقه را به حداقل برسانيد و تنها به گذراندن موفقيت آميز دوره دانشگاه تلاش کنيد.
انتخاب اين مسير داراي فوايدي به شرح ذيل است:
1. بدون حساسيت و مزاحمت از سوي اطرافيان مي توانيد به مقصود خود برسيد [اگر چه در مدت زمان طولاني تر].
2. قدرت انتخاب خود را براي شغل و يا ادامه تحصيل هم چنان حفظ کرده ايد بدون اين که پل هاي پشت سر خود را خراب کنيد و راه بازگشت نداشته باشيد.
3. به نيازهاي عاطفي و مادي خود در کنار مسائل معنوي پاسخ داده ايد و ريسک لغزش و پشيماني براي شما کمتر مي باشد.
البته روش تلفيقي نيازمند دقت نظر است تا دروس دانشگاهي آسيب نبيند و الا انها را تمام و بعد وارد حوزه شويد
لازم به ذکر است تعداد بسياري از فارغ التحصيلان دانشگاهي پس از کارشناسي و ارشد به حوزه وارد شده اند و با امکانات ويژه با شتاب خوبي دروس حوزوي را مي گذرانند، لذا نگران دير آمدن به حوزه نباشيد بلکه کساني که با تحصيلات دانشگاهي به حوزه مي آيند به طور معمول از کارآيي بيشتري براي جامعه برخوردارند.
موضوعات: اجتماعی
[دوشنبه 1394-09-16] [ 05:44:00 ب.ظ ]