يكي از امتيازات احكام اجتماعي اسلام اين است كه از ابعاد مهم انساني هم برخوردارند. هر دعوتي كه اسلام براي انجام كاري از انسان كرده، در نهايت براي حفظ كرامت انساني اوست. دعوت حجاب نيز از اين قاعده مستثنا نيست. حجاب در نهايت در خدمت حفظ شأن انساني زن است.

دكتر فرزانه تركان، نائب رئيس كميته طب ورزشي فدراسيون ورزش بانوان كشورهاي اسلامي در اين مورد مي گويد: من فكر مي كنم يكي از دلايل ناهنجاريهاي فعلي جامعه ما در زمينه حجاب، اين است كخ از ابتدا فراموش كرده ايم براي نسل جوان لزوم و فلسفه حجاب را توضيح بدهيم و جا بيندازيم. نكته مهم اين است كه پيش از هر چيز هر چيز ضرورت اين مسئله توسط خود جوانان درك شود؛ نه اينكه فقط به توجيه از جنبه اسلامي آن بپردازيم. بايد در بين زنان اين مسئله جا بيفتد كه به جاي ارضاي خود از طر يق به نمايش گذاشتن زيبايي هاي ظاهري، به نمايش زيبايي هاي باطني بپردازند. مسئله ديگر تقويت جنبه انساني حجاب است. در جامعه مازنان محجبه اي هستند كه پيش از آنكه به حجاب از نظر اعتقادي بپردازند، به فكر حفظ شأن انساني و زن بودن خود هستند و اسلام هم دقيقا روي همين مسئله تأكيد دارد. اسلام مي گويد شان اجتماعي و انساني همان شان اسلامي است. در نهايت بعد از جا انداختن اين مطلب در ذهن ها ست كه بايد به توضيح بهشت وجهنم و مسئله جزا و پاداش بپردازيم.

ادامه مطلب :

چه كسي آن بخشنامه ها را امضا كرد؟

در كشور ما با توجه به اينكه حكومت بر مبناي قوانين اسلامي مصوب شده است، ماده 638 قانون مجازات اسلامي، در بحث جرايم ضد عفت و اخلاق عمومي. به رعايت حجاب شرعي توسط زنان در معابر و انظار عمومي اشاره مي كند. از اين رو، اين قانون به صراحت حجاب شرعي را حد ومرز پوشش زنان تعيين كرده است. اين قوانين نيز همچون قوانين ديگر لازم الاجرا است. بنابر اين طبق تبصره ماده مذكور، زناني كه به اين قانون بي توجهي كنند به مجازات حبس و جزاي نقدي محكوم مي شوند. «اشرف گرامي زادگان»، حقوقدان. روزنامه نگار و مشاور كميته زنان در مجلس شوراي اسلامي، با بيان اين مطلب مي گويد: براي اجراي هر قانوني بايد فرهنگ آن جامعه نيز پذيراي آن باشد. ناهنجاريهاي فعلي در زمينه حجاب نشان مي دهد كه قشري از جامعه به اين قانون تن در نداده و حتي به نحوه اجراي آن اعتراض دارند. چرا اين ناهنجاريها ايجاد شده است؟ من به اين سوال چنين پاسخ مي دهم كه عملكرد نامناسب در گذشته موجب شده است به جاي پذيرش و اجراي قانون، كار به تقابل كشيده شود. چون با افراط هاي خود. جامعه را به سوي مخالفت كردن سوق داده ايم و به فكر چاره جويي هم نبوده ايم. موضوع قانون، اجراي حجاب شرعي بود، اما ما پا را فراتر گذاشته ايم و حتي در مورد رنگ و فرم حجاب، به نظرات افراد اهميت ندادهايم. با اظهار نظر هاي شخصي وادارشان كرديم بپذيرند فرم حجاب و رنگ پوشش را ما تعيين كنيم. چادر و رنگ سياه را به آن ها غالب كرديم، در حالي كه چنين فرم و رنگي با روحيات جوانان سازگارنبود. اگر واقع بين باشيم، بايد به گذشته نظر كنيم و ببينيم چه كردهايم كه امروز به اين وضعيت مبتلا شده ايم. سختگيري در مورد استفاده از چادر و حتي در برخي مكانها اجباري شدن چادر و يا استفاده از رنگ سياه، جوانان را به تقابل واداشت. در بسياري از ماه هاي مبارك و عزاداري ها و در مكانهايي چون زيارتگاه ها، مساجد، سمينارهاي قر آن خواني و مراكز مذهبي مانند حسينيه ها به نيت آنان توجه نكرديم و گفتيم چون چادر نداري و يا لباس و مانتوي تو سياه نيست راهت نمي دهيم. چه بسيار كه آن ها مي گفتند «چرا در اسلام مي گويند رنگ سياه كراهت دارد و شما عكس آن رااصرار مي ور زيد ؟ اسلام چه مي گويد و شما چه مي گوييد!» و ما پاسخ قانع كننده به به آنان نداديم. از اين رو، جوانان از مراكز مذهبي دور شدند و ما به دست خود راه سست شدن در دين و آيين را به آنان آموختيم. و جوانان مان را از مراكزي كه مي توانست زمينه عشق به مذهب و احكام الهي را روز به روز در آنان تقويت كند، دور كرديم. چنين شد كه اكنون بايد در به در به دنبال متخصص جامعه شناس، روانشناس و جزاشناس بگرديم تا آسيب هاي روحي و جسمي وارد بر جوانان و پر خاشگري و اعتراض آنان را-به جهت اعمال سليقه ها ي گاه متضاد- درمان كند: آن هم اگر درمان شود و زخمي كهنه نباشد. و چه بسيار كه از مراجع تقليدمان نيز پيشي گرفتيم و مجتهد تر از آنان اظهار نظر كرديم. چون فلسفه وجودي حجاب را درك نكرديم، به احكام نوراني اسلام ظلم بسيار شد. بنابراين دربخشي از جامعه، حجاب شرعي جايگاه خود را نيافت. اكنون وقتي از كنار مدارس و دبيرستانها مي گذريم و و رنگ هاي زنده و شاد لباس جوانان و خنده روي لب هايشان را مي بينيم، به نشاط مي آييم. اما افسوس مي خوريم كه چرا سالها جوانان رااز رنگ و فرم محروم كرديم. گل هاي باغ كه آفريده خداوند سبحان اند. با رنگ و بوبه آدمي نشاط و شادابي مي دهند. چگونه جوانان اين همه سال از رنگ و فرم دلخواه بي بهره بوده اند و اكنون كه تا حدودي اين آزادي عمل را در استفاده از رنگ به دست آورده اند، آيا زياني به كسي رسيده است؟ پرسش من اين است كه چه كسي آن بخشنامه را امضا كرد؟ چه كسي به جاي حجاب صحيح، جوانان را ملزم كرد كه سياه بپوشند؟ ‌تبعات آن فشارها اكنون كجا و چگونه بروز يافته است؟ آسيب اجتماعي امروز حاصل عملكرد ديروز ماست. به عملكردهاي سابق فكر كنيم و دست از افراط بر داريم. به جوانان مهلت دهيم تا با درك درستي از حجاب به ايمني خود بينديشند. حفظ حجاب موجب مي شود كه از خشونت (به خصوص خشونت جنسي نسبت به جوانان و عليه آنان) پرهيز شود و زمينه خشونت فراهم نگردد. حجاب ايمني مي آورد و موجب مي شود تا بوالهوسان، بيماران و آسيب زنندگان نتوانند به سهولت با دسترسي به جوانان،‌ جامعه زنان و دختران را خدشه دار كنند و به نوعي به تجارت زنان دست بزنند. ضمناً توصيه مي كنم اگر مي خواهيم به جوانان متذكر شويم كه در اجتماع به قانون حجاب، عرف اجتماعي، فرهنگ و سلامت خودشان اهميت بدهند، مهربان تر سخن بگوييم و از توهين وبرخورد نادرست با آنان بپرهيزيم و ميني بوسهاي منكراتي را براي حمل بدحجابان به مقر به ميادين نياوريم. 

موضوعات: اجتماعی, حجاب/چادر
[جمعه 1394-09-13] [ 11:06:00 ب.ظ ]