بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِیمِ
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ. الهی انطقنی بالهدی والهمنی التقوی
« بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِیمِ، لِإِیلَافِ قُرَیْشٍ إِیلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَالصَّیْفِ فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَیْتِ الَّذِی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ» قریش/1-4

اخلاص در عبادت
خالصانه؛ «لِیَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ» البینة/5 عبادت، خلوص درآن باشد. ممکن است یک کسی خیلی هم زحمت بکشد ولی ببینیم زیر اخلاص است. برای خدا نیست. اگر برای خدا باشد بسیاری از حساسیت‌ها حل می‌شود. حالا به سرگرد گفتند سرهنگ، به سرهنگ گفتند سرگرد. غیظ نمی‌کند. به لیسانس گفتند دیپلم، به دیپلم گفتند لیسانس. به لشکر گفتند تیپ، به تیپ گفتند لشکر. برو بابا دیگر حالا چه خبر است؟ یکی از بزرگان کتابی نوشته بود می‌خواست چاپ کند. داد به یک نفر که ببیند اگر خوب است چاپ کند. این آقایی هم که کتاب را دید، دید خیلی کتاب خوبی است. خودش رفت چاپ کرد اصلاً کتاب را به صاحبش پس نداد، به اسم خودش چاپ کرد. او گفت الحمدلله یک باری از دوش ما برداشتی، چون من می‌خواستم چاپ شود مردم بخوانند استفاده کنند الحمدلله تو این کار را کردی خدا خیرت دهد. یک نفر هم داریم که شکایت کرد که فلانی کتاب من را چند صفحه‌اش را از رویش برداشته در کتاب خودش نوشته و حق التألیف من را نداده. آدم‌ها فرق می‌کنند. یک صلواتی بفرستید. (اللهم صل علی محمد و آل محمد)
شخصی را سراغ دارم همکارمان است. بیست و پنج سال است با هم هستیم. کاشان با هم بودیم، تهران، نهضت سوادآموزی، ستاد نماز، زکات، تفسیر، رادیو و تلویزیون. چند سال است کمک به ما می‌کند. روحانی عزیزی است. من اسمش را در تلویزیون بردم، آمد گفت دیشب تا صبح غصه خوردم که چرا اسم مرا بردی می‌خواستم اسم من را نبری. این یک نفر. یک نفر هم یک حدیثی به من یاد داد من حدیث را در تلویزیون گفتم، گفتم یکی از دوستان یک حدیثی گفته، از من انتقاد کرد که چرا اسم من را نیاوردی. یعنی آدم هست یک حدیث می‌گوید می‌گوید اسم من را ببر، آدم هست بیست و پنج سال کمک می‌کند می‌گوید اسم من را نبر. آدم هست میلیاردی کمک می‌کند می‌گوید اسم من را نبرید، آدم هست اگر یک سطل زباله به شهرداری بدهد، یک سطل زباله مثلاً بانی سطل زباله محسن قرائتی، بر پدر و مادر کسی که ته سیگار بیندازد لعنت. یعنی به همه امت لعنت می‌کند، از خودش هم تعریف می‌کند. چه خبر است؟ یک سطل زباله داده. خالص باشیم، گرچه شیطان نمی‌گذارد آدم خالص باشد، خالصانه.
خاشعانه؛ خاشعانه؛ «فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ» المؤمنون/2 یک کسی نماز می‌خواند ضمنا با ریش هایش هم بازی می‌کرد: «مَالِكِ یَوْمِ الدِّینِ إِیَّاكَ نَعْبُدُ وَإِیَّاكَ نَسْتَعِینُ اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ» الحمد/4-6 امام فرمود اگر این خشوع داشت با ریشش بازی نمی‌کرد.
چگونه عبادت کنیم؟ آگاهانه، عاشقانه، عادلانه، مخفیانه، خالصانه. یک دعا می‌کنم. خدایا به حق آنهایی که این رقمی عبادت کردند این گونه عبادت را نصیب ما فرما.

مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن

موضوعات: ویژه برنامه های کوثر بلاگ در ماه مبارک رمضان
[چهارشنبه 1395-03-26] [ 11:23:00 ب.ظ ]