تعریفی دیگر از «سازگاری»

علاوه بر تعریف مزبور، که تعریفی عام است، تعریف دیگری نیز در این زمینه می توان ارائه داد و آن تعریفی است که بیش تر به معنای انطباق و همنوایی با محیط است. این تعریف اخصّ از تعریف پیشین است و اگر این همنوایی و همرنگی صرفا در جهت ارضای نیازهای مادی، اعم از جسمانی و روانی باشد، از نقطه نظر اسلام امری بهنجار قلمداد نمی گردد. اما اگر همنوایی صرفا به انگیزه مزبور صورت نگیرد، باید گفت: همنوایی در برخی از رفتارها، مورد تأکید و تأیید اسلام است. ولی همنوایی به خودی خود، رفتاری بهنجار نیست، بلکه در موردی که اسلام آن را مورد تأکید قرار داده منظور، آن گونه همنوایی است که در راستای کمال و سعادت انسان قرار می گیرد. بنابراین، «سازگاری» به معنای همنوایی، به عنوان ملاکی صحیح برای بهنجاری محسوب نمی شود.

نظام حقوقی و اخلاقی اسلام براساس تکامل انسان و نزدیک شدن انسان به خدا بنا شده است و بر این اساس، نمی توان دیدگاه اسلام نسبت به رفتاری خاص را به صورتی مجزّا و مستقل، مورد بررسی قرار داد. توضیح آن که معارف اسلامی، به خصوص در ارتباط با بهنجاری و نابهنجاری، به صورت نظام مند و سیستمی (مجموعه ای منسجم و مرتبط با هم) بوده و هدفی خاص را مدّنظر قرار داده است، در همین زمینه، همنوایی نیز کاملاًدرارتباط باتأمین سعادت انسانی است. برای مثال،می توان به مواردذیل اشاره کرد:

1. اسلام در زمینه اصل پوشش، مرزهایی را به عنوان رفتار بهنجار و نابهنجار معیّن کرده است. اما در قلمرو پوشش بهنجار، مواردی همچون شکل پوشش را به جامعه و آداب و رسوم آن واگذار کرده و حتی در برخی موارد، عدم همنوایی را به عنوان یک رفتار نابهنجار معرفی نموده است؛ مثلاً، پوشش به شکل منحصر به فرد و انگشت نما شدن را حرام و نابهنجار می داند و این به معنای لزوم همنوایی و انطباق در برخی قلمروهای رفتاری می باشد.

2. اسلام در بازخوردها و ارتباط های اجتماعی نسبت به رعایت آداب و رسوم جامعه، تأکید می ورزد و در چنین نگرشی، عدم رعایت شؤون اجتماعی به عنوان «خلاف مروّت» تلقّی شده و فرد را از عدالت، که یکی از مراتب بهنجاری است، خارج می کند.
شخصیت بهنجار

براساس تعریفی که از «بهنجاری» و «نابهنجاری» ارائه شد، می توان گفت: شخصیتی بهنجار است که حقایق و واقعیت های هستی و جهان و خویشتن را بشناسد و نسبت به گستره وجودی خود و مقصد و هدف از آفرینش خویش آگاهی یافته، با ظرفیت ها و محدودیت های خود و جهان در جهت نیل به پایدارترین و حقیقی ترین لذت ها، که همان سعادت ابدی است، سازگاری ایجاد کرده و پیوسته فطرت خود را شکوفاتر سازد. به موازات این تعریف، تعریف «شخصیت نابهنجار» نیز شناخته خواهد شد. شخصیتی نابهنجار است که یا واقعیت ها و حقایق جهان و هستی و خویشتن را نمی شناسد و یا آن که با وجود چنین معرفتی، لذت های زودگذر را بر سعات خود ترجیح داده، با محدودیت های خود و جهان در جهت دست یابی به بهنجاری، سازگاری حاصل نمی کند.

ادامه مطلب :


رفتار بهنجار

درباره رفتار بهنجار و نابهنجار، باید گفت: هر رفتاری (اعم از درونی و بیرونی)(26) که ما را در رسیدن به مفهوم مذکور از بهنجاری نزدیک نماید، رفتاری بهنجار است و هرچه ما را از آن دور نماید، نابهنجار تلقّی می گردد. هرچند ممکن است برخی از آن رو که تمامی رویکردهای روان شناسی این تعریف (که هر رفتاری که ما را به بهنجاری نزدیک نماید، بهنجار است) را بپذیرند و تعریف مزبور از رفتار بهنجار را بدیهی تلقّی نمایند، اما نکته قابل توجه آن که چون تعریف بهنجاری در نگرش اسلامی مفهومی بسیار متفاوت از موضع سایر مکتب ها دارد، از این رو، موارد رفتار بهنجار نیز کاملاً متفاوت خواهد بود.

آنچه تاکنون بیان شد تعریف بهنجاری و شخصیت و رفتار بهنجار و نابهنجار بود، اما یکی از موضوعات مهم این است که اسلام راه رسیدن به سلامت را در چه چیزی می داند. به عبارت دیگر، چگونه می توان به بهنجاری دست یافت؟
بهنجاری و ایمان

هرچند تعریف مزبور از «بهنجاری» تعریفی نسبتا مجمل و دارای ابهام می باشد، اما با بررسی موضوع اخیر (چگونگی دست یابی به بهنجاری) از این ابهام کاسته شده، بر وضوح آن افزوده خواهد شد. از منظر اسلام، رسیدن به بهنجاری تنها در سایه ایمان به خداوند متعال تحقّق می یابد؛ چه آن که آیات فراوانی از قرآن ویژگی های انسان سعادتمند و بهنجار را یاداور گردیده اند که پس از بررسی می توان وجه مشترک همه آن ها را ایمان به خداوند دانست.(27)

متعلّق ایمان

قرآن کریم ایمان به خدا،(28) پیامبران الهی علیهم السلام (29) و معاد(30) را به عنوان متعلّق ایمان بیان می دارد. از جامع ترین آیات در این باره آیه ذیل است:

«ولکنّ البرّ من آمن باللّه والیوم الاخر و الملائکة والکتاب و النّبیّن» (بقره: 177)؛ نیک آن کسی است که به خدا و روز جزا و کتاب های آسمانی و پیامبران ایمان دارد. بنابراین، متعلّق ایمان همان اصول سه گانه توحید، نبوّت و معاد است. البته اگر ایمان کسی به خداوند کامل باشد. ایمان به دو اصل دیگر یعنی نبوّت و معاد را نیز در پی خواهد داشت.

تاکنون به طور خلاصه می توان گفت: پس از بررسی تعریف «انسان» و «جهان» مفهوم «بهنجاری» نیز براساس دیدگاه اسلام مطابق با سعادت تعریف شده و در پایان می توان شرط رسیدن به این مرحله از کمال را ایمان به خدا، انبیا علیهم السلام و معاد دانست.
نقش عمل صالح در بهنجاری

در برخی از آیات قرآن کریم همواره در کنار ایمان، از عمل و رفتار درست (صالح) به عنوان یکی از نشانه های اصلی انسان های بهنجار سخن به میان آمده است، با این حساب، آیا می توان صرفا ایمان (بدون عمل صالح) را نشانه بهنجاری و یا سبب بهنجاری بیش تر دانست؟ حقیقت آن است که ایمان خود یک رفتار درونی و اختیاری است و حقیقت ایمان مستلزم عمل صالح است، ایمان با آگاهی و شناخت تفاوت دارد؛ زیرا بسیاری از انسان ها علی رغم آگاهی از حقیقت، به آن ایمان نمی آورند.
مراحل بهنجاری در اسلام

سعادت به معنای دست یابی به برترین لذت ها و پایدارترین آن هاست که مصداق واقعی آن در جهان آخرت تحقق می یابد و لذت های جسمانی و دنیوی، همه لذت هایی زودگذر و موقّت هستند و درد و رنجی فراوان را نیز به همراه خود دارند. در هر صورت، نیل به چنین مراحلی از کمال و رشد، امری نسبی است و دارای مراتب گوناگونی می باشد و شرط دست یابی به کم ترین مرحله آن، دست یابی به کم ترین مرحله ایمان است. بنابراین، اصل ایمان هرچند ضعیف باشد نخستین و کم ترین چیزی است که از انسان پذیرفته و موجب سعادت او می گردد.(31)
بنابراین، مفهوم «بهنجاری» مفهومی است که دارای مراتب و مراحل گوناگونی می باشد که بر این اساس شخصیت بهنجار نیز ممکن است در مرحله خاصی از این مراحل قرار گیرد. این موضوع بدان مفهوم نیست که (با استنباط از چنین اصلی) بتوان مفهوم بهنجاری و نابهنجاری را مفاهیمی در هم آمیخته دانست و هیچ گونه حد و مرز مشخصی برای آن ها معین نکرد؛ زیرا بهنجاری دارای حداقلی است که پایین تر از آن نابهنجاری مطلق است و هیچ مرحله ای از بهنجاری را در برندارد (هرچند رفتار شخص از نظر ظاهری، شبیه رفتار انسان های مؤمن و بهنجار باشد.)

شخصی که دارای هیچ مرحله ای از ایمان نیست، به هیچ وجه، به سعادت دست نمی یابد و در نتیجه باید گفت: چنین شخصی دارای شخصیتی نابهنجار است. اگرچه نابهنجاری، خود نیز دارای مراحلی است که بر پایه آن، برخی از افراد نابهنجارتر و به عبارت دیگر، دارای شقاوت بیش تری بوده و به اصطلاح از مقصد و مقصود انسان دورترند. البته در طرف ایمان نیز می توان گفت: کسی که دارای حداقل ایمان و نخستین درجه آن است ممکن است همراه آن مراتبی از نابهنجاری را نیز دارا باشد و از آن جا که نابهنجاری مفهومی معادل مفهوم شقاوت دارد، باید خاطرنشان کرد: گرچه این فرد به مرحله ای از سعادت دست یافته، اما ممکن است هنوز مراحلی از شقاوت را نیز در خود به همراه داشته باشد. همین امر سبب می شود تا از نیل به بسیاری از لذت های حقیقی در جهان آخرت محروم گردد.

ادامه دارد ……

پی نوشت ها در قسمت آخر ارائه می گردد .

منبع : پایگاه اطلاع رسانی حوزه


موضوعات: اسلام
[پنجشنبه 1395-08-13] [ 10:39:00 ق.ظ ]