با نگاهی به تبیین قرآن از مراتب تقوا می توان دریافت که تقوا نمی تواند تنها در محدوده کوچک ترک گناهان قرار گیرد؛ زیرا خداوند برای تقوا مراتبی را بیان کرده است. از جمله در آیه ۱۷ سوره لیل سخن از اتقی و باتقواترین می کند و یا در آیه ۱۰۲ سوره آل عمران از حق تقاته سخن به میان می آورد.

هم چنین خداوند در آیه ۱۶ سوره تغابن، مردمان را سفارش می کند تا تقوا را در حد توان و استطاعت خویش مراعات کنند و یا در آیه ۱۰۲ سوره آل عمران،‌ سفارش به تقوای کامل و شایسته مومنان می کند و یا در بیان اوج کمالی بندگان خالص از امامت در تقوا و پیشوای آن سخن می گوید.(فرقان، آیات ۶۳ و ۷۴)

این ها هم خود گواه روشنی است که تقوا دارای مراتبی است که نمی تواند تنها در جنبه نفی و اجتناب خلاصه شود، ‌بلکه دایره فراتر از آن ها به حوزه عمل و انجام کارهای شایسته و بایسته ای که موجبات تقرب و متاله شدن را فراهم می کند،‌نیز کشیده می شود.

به نظر می رسد که در آیات قرآنی، کم ترین مرتبه تقوا همان تقوای عقلایی است که خردمندان در فکر و عمل خواهان پرهیز از اموری به عنوان نابنهجار و انجام اموری به نام هنجار می شوند.

در مرتبه دوم، تقوای عقلانی است. تقوای عقلانی در حقیقت هر چیزی است که عقل و خرد آدمی آن را به عنوان بایسته ها و ناشایسته ها شناسایی و به عنوان فضلیت و رذیلت دسته بندی می کند. این دسته از مصادیق تقوا را می بایست به عنوان تقوای اخلاقی شناسایی و معرفی کرد. در مرتبه سوم نیز به اموری می توان اشاره کرد که عقل آدمی به استقلال نمی تواند پلیدی و زشتی یا خوبی و کمالی آن را دریابد. در این صورت وحی به مدد و یاری عقل می آید و اموری را به عنوان شریعت معرفی می کند که احکام شرعی برای رهایی از نقصی و دست یابی به کمالی است.

در حقیقت بایدها و نبایدهای عقلانی و عرفی و شرعی، از آداب و اخلاق و احکام شرعی،‌ مجموعه ای کامل از حقیقت تقوا را شکل می بخشد. تقوای کامل زمانی شکل می گیرد که همه این مراتب مورد توجه قرار گیرد.

ادامه مطلب :

انسانی در مسیر تقوای کامل قرار می گیرد که در مراتب نخست گام های درستی برداشته باشد. از این روست که خداوند بهره مندی از هدایت الهی و وحیانی را مختص کسانی می داند که تقوای عقلانی و عقلایی را داشته باشند و انسان های متعدل و سالم فطری و طبیعی باشند.(بقره، آیات ۲ و ۳)

خداوند در آیاتی از جمله ۱۹۷ بقره، ۳۲ انعام، ۱۶۹ اعراف و نیز ۱۰ سوره طلاق بیان می کند که خردورزی و تعقل عامل حرکت در مسیر تقوای الهی می باشد. در حقیقت تقوای عقلانی و عقلایی زمینه ساز،‌ تقوای کاملی است که شریعت آن را ارایه می دهد. این تقوای کامل شامل ترک محرمات و مکروهات و عمل به واجبات و مستحبات است. از این رو کسانی که واجبی را ترک می کنند و بدان عمل نمی کنند،‌ به عنوان غیر متقین شناخته و معرفی می شوند، با آن که از گناه ترک و اجتناب کرده است، ولی به سبب این که واجب و مستحبی را انجام نداده و آن را ترک کرده است،‌ به عنوان غیر متقی معرفی می شود.

در روایات بسیار، هنگامی که به تعریف مفهوم و معنای تقوا می پردازد، انجام عمل صالح و واجبات به عنوان مصداق تقوا مطرح می شود. از جمله رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرمودند: «إعْمل بِفَرائِض اللهِ تَکُن اَتْقَی النّاسِ؛ به آنچه خدا واجب کرده عمل کن تا باتقواترین مردم باشی.(اصول کافی، ج ۲ ، صفحه ۸۲٫)

ابوحمزه ثمالی از امام سجّاد ـ علیه السّلام ـ نقل می کند که فرمود: «مَن ْعمِلَ بمَا افْتَرَضَ الله عَلَیْهِ فَهُو مِنْ خیرِ النّاس؛ هر کس عمل کند به آنچه خدا بر او واجب کرده از بهترینِ مردم است.( همان، صفحه ۸۱)

و در حدیث دیگر فرمود: « مَن ْعمِلَ بمَا افْتَرَضَ الله عَلَیْهِ فَهُو منْ أعْبَدِ النّاس؛ هر کس بجای آورد آنچه را که خدا واجب کرده از عابدترینِ مردم است.( جامع احادیث الشیعه، ج ۱۴ ، صفحه ۹۸)

و در حدیث قدسی از امام صادق ـ علیه السّلام ـ آمده است: «قال اللهُ تبارَکَ و تَعالی ما تَحبَّبَ إلیَّ عبْدی بِأحَبَّ ممَّا افْترضْتُ علیِه؛ هیچ عبادتی به اندازه ادای واجبات، بنده ام را نزد من محبوب نمی کند.( اصول کافی، ج ۲ ، صفحه ۸۲٫)

در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است: «تقوا یعنی در کاری که خداوند بدان امر کرده، غایب نباشی و در کاری که خداوند از آن نهی کرده است، حاضر نباشی.»

در حقیقت، متاله شدن و خدایی گشتن که همان مقام تقرب و لقای الهی است، جز به تقوای کامل یعنی ترک محرمات و انجام واجبات به دست نمی آید. در حدیث قدسی آمده است: «ما تَقَرَّبَ إلیَّ عَبْدی بِشَیْ ءٍ أحبَّ إلیَّ ممَّا افْترضْتُهُ علیْهِ و إنَّهً لیَتَقَرَّبُ إلیَّ بِالنّافِلهِ؛ بنده من تقرّب نجوید به سوی من به چیزی محبوب تر و بهتر از آنچه من بر او واجب کرده ام و به وسیله نوافل نیز به من نزدیک می شود.( کتاب لقاء الله مرحوم حاج میرزا جواد ملکی رحمه الله، صفحه ۲۹؛ جواهر السنیه، صفحه ۹۹؛ جامع احادیث الشیعه, ج ۷ ، صفحه ۹۹ با اندکی تفاوت در عبارت.)

دامنۀ معنایی تقوا که در قرآن به معنای «عمل به واجبات و ترک محرّمات» بوده و در سنّت بسط یافته، «ترک شبهات» را نیز شامل شده است. در همین زمینه در حدیثی از امام صادق مراتب تقوا ذکر شده است:

۱- تقوای عام: یعنی تقوا به سبب خوف از عذاب جهنم که شامل ترک محرّمات است؛

۲- تقوای خاص: که عبارت است از این که شخص نه تنها محرّمات بلکه شبهات را نیز ترک کند؛

۳- تقوای خاص الخاص: مرتبه‌ای است که شخص نه تنها شبهات بلکه بعضی از امور حلال ار نیز ترک می‌کند.

در بیان ائمه (ع) صبر و حلم، صلۀ رحم، امانت‌داری، دوری از حسد، حق‌گویی هر چند به زیان گوینده و عدالت از جمله لوازم تقواست. خداوند درباره عدالت می فرماید: اعدلوا هو اقرب للتقوی؛ عدالت ورزید که آن نزدیک تر به تقواست. (مائده، آیه ۸) به این معنا که یکی از نشانه ها و ظهور تقوا در انسان عدالت است. دامنه عدالت و گستره آن به خوبی نشان می دهد که رفتاری در چارچوب نیکویی ها و حسنات است. بنابراین، عدالت تنها به معنای اجتناب از گناه یا ترک محرمات نیست.

در حدیثی از امام رضا (ع) می فرماید: «نحن کلمه التّقوی؛ ما همان کلمه تقوا هستیم. این بدان معناست که تقوا در مقام حق تقاته همان انسان کامل و متالهیان و ربانیون هستند؛‌ از این روست که خود را همان کلمه تقوا معرفی می کنند. تجسم حقیقت تقوا در انسان به معنای انسان کامل شدن و متاله و ربانی گشتن می باشد. باشد که این گونه باشیم و در مسیر چنین تقوایی گام برداریم و آن را تنها به دایره بسته و محدوده ترک گناهان و اجتناب از محرمات قرا ر ندهیم.

سخن از تقوا بسیار است و آیات و روایات بسیاری به تبیین و تحلیل حقیقت آن پرداخته اند. در این مطلب به همین مقدار بسنده می شود. باشد با بهره گیری از آموزه های وحیانی قرآن و روایات در مسیر درست شدن یعنی متاله و ربانی گشتن حرکت کنیم و با بهره گیری از تمام ظرفیت تقوا و کمالات موجود در خود،‌خدایی و ربانی شدن را تجربه کرده و خلافت الهی را در حد توان خویش به نمایش گذاریم وخود را متاله و خدایی و متحقق به عنوان متقین بیابیم. این مهم تنها در سایه حق تقاته تحقق خواهد یافت. پس همه تلاش خویش را مصروف متقین شدن کنیم و دست از آن برنداریم و هرگز نومید نشویم که قنوط و یاس از خداوند از بزرگ ترین گناهان می باشد.

موضوعات: اجتماعی
[پنجشنبه 1395-03-06] [ 12:22:00 ب.ظ ]