ساجدین(ندای صلح و حقیقت)





درباره وبلاگ


بسم رب فاطمه(س)

با سلام حضور همه ی کسانی که به وبلاگ من سر می زنند. امیدوارم مطالب وبلاگ مورد استفاده عزیزان قرار بگیرد. چون مسئله حجاب مربوط به همه جامعه است نه فردی و نه خانوادگی. امیدوارم بتوانم گامی هرچند کوچک در این راستا بردارم.
ان شا الله مورد تائید آقا امام زمان قرار بگیرد
امیدوارم شما نیز ما را در این راه یاری کنید
یاحق.




ساجدین(ندای صلح و حقیقت)


قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبى عَلَیْهِ السَّلام : یَابْنَ آدَم! لَمْ تَزَلْ فى هَدْمِ عُمْرِكَ مُنْذُ سَقَطْتَ مِنْ بَطْنِ اُمِّكَ، فَخُذْ مِمّا فى یَدَیْكَ لِما بَیْنَ یَدَیْكَ، فَإنَّ الْمُؤْمِنَ بَتَزَوَّدُ وَ الْكافِرُ یَتَمَتَّعُ امام حسن مجتبی (علیه السلام) فرمود:

اى فرزند آدم از موقعى كه به دنیا آمده اى، در حال گذراندن عمرت هستى، پس از آنچه دارى براى آینده ات (قبر و قیامت) ذخیره نما، همانا كه مؤمن در حال تهیّه زاد و توشه مى باشد; ولیكن كافر در فكر لذّت و آسایش است. نزهه الناظر و تنبیه الخاطر: ص 79، س 13، بحارالأنوار: ج 75، ص 111، ح 6. به نقل از سايت انديشه قم








جستجو






 
  امام حسین علیه السلام با شهادت خود به بالاترین مرحله سلوک معنوی رسیدند. پس اشک ریختن برای ایشان چه معنایی دارد؟ ...

آنان با شهادت به قرب الهی رسیدند و این افتخاری بزرگ است و نباید ناراحت بود.مسیحیان نیز برای کشته شدن مسیح گریه و عزاداری نمی‌کنند، بلکه حتی جشن می‌گیرند.
پاسخ :
عاشورا و حادثه کربلا از چند جنبه قابل ارزیابی و تحلیل است که هر کدام می تواند حکم خاص داشته باشد.
در ابتدا با دو چهره از عاشورا رو به رو هستیم:
اوّل: زیبایى‏ها
زیبایى‏ها یعنى عظمتى که حضرت ابا عبداللَّه (ع) و یاران ایشان در ابعاد مختلف آفریده، عالى‏ترین جلوه‏هاى کمال انسانى را با عمل خویش ترسیم نموده و بزرگ ترین درس را به بشر آموخته اند. این بُعد از حادثه عاشورا بسیار غرورانگیز و افتخارآفرین است. به راستى باید به خود بالید که در چنین مکتب درخشانى پا به عرصه وجود نهاده و در آن رشد یافته‌ایم و با آن مى‏میریم و حاضریم همة هستى خود را در راه مکتب نثار کنیم.
شهادت برای شهید یک موفقیت، بلکه بزرگ ترین موفقیت است . امام حسین (ع) فرمود : «جدم پیامبر به من فرمود : نزد خدا مرتبه‌ای داری که جز با شهادت به آن نائل نمی‌گردی.»
شهادت حضرت، عالی ترین حد کمال به حساب می آید. بر این اساس شهادت برای شهید یک پیروزی به شمار می‌آید و جشن و شادمانی می طلبد. سید بن طاووس می گوید : اگر دستور عزاداری به ما نرسیده بود ، ایام شهادت امامان را جشن می گرفتم . علی (ع) آن گاه که می بیند مرگ به صورت شهادت نصیبش شد، از خوشحالی در پوست خود نمی‌گنجد.(1)
حضرت بعد از ضربت خوردن می فرماید:
«والله ما فجأنی من الموت وارد کرهتُه و لا طالع أنکرتُه و ما کنتُ إلا کقارب ورد و طالب وَجَدَ و ما عند الله خیر للابرار؛(2) به خدا سوگند! هیچ امر خلاف انتظاری برای من رخ نداده؛ آن چه پیش آمده، همان است که در آرزوی نیل به آن بودم. مانند کسی هستم که در جستجوی آب در صحرایی می گردد و ناگهان چاه آبی یا چشمه ای پیدا می شود . مَثَل جوینده ای هستم که به مطلوب خود رسیده است.»
دوش در وقت سحر از غُصّه نجاتم دادند و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
چه مبارک سحری بودوچه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه براتم دادند
آری بر اساس این رویکرد ، شهادت اولیای الهی جشن و شادی دارد؛ جشن و شادی برای رسیدن به عالی ترین مرتبه کمال و لقای محبوب از طریق شهادت.
دوم: چهره غمبار
چهره دیگر عاشورا جنبه تراژدیک، غمبار و اسفبار آن است. تأسف از این که چرا امت، حق امام (ع) را پاس نداشته و ناجوانمردانه‏ترین برخورد را نسبت به محبوب‏ترین خلق خدا و شریف‏ترین انسان‏ها روا داشتند. ظلمى که بر امام (ع) و اهل بیت و یاران ایشان تحمیل شد، دل هر انسان نیکوسیرتى را به درد مى‏آورد و روح آدمى را سخت مى‏آزارد و جشن و شادی در اینجا معنا ندارد. چگونه می توان در مواجهه با این چهره از عاشورا متاثر نشد؟! امام حسین ( ع ) به واسطه شخصیت عالیقدر و شهادت‏ قهرمانانه‏اش مالک قلب‌ها و احساسات صدها میلیون انسان است.
کیست که بشنود در آن صحراى سوزان با وجود عطش جانکاه، در میان صدها مأمور دشمن حضرت ابی الفضل العباس (ع) خود را به شریعه رساند و چون در رودى عظیم و آب گوارا قرار گرفت و آب را تا دهان آورد، ولى همین که به یاد تشنگى حضرت ابی عبداللَّه (ع) و فرزندانشان افتاد، به خود اجازه نوشیدن نداد و لب تشنه با مشک پر از آب برگشت، این مردانگى و شرافت، او را به ریختن اشک وادار نسازد؟!
در حال گریه و رقت و هیجان، انسان بیش از هر حالت دیگر خود را به محبوبی که برای او میگرید نزدیک میبیند ، و در حقیقت در آن حال است که خود را با او یکسان میبیند . خنده و شادی بیشتر جنبه شخصی و در خود فرو رفتن دارد اما گریه بیشتر از خود بیرون‏ آمدن و خویش را فراموش کردن و با محبوب یکی شدن است. به تعبیر شهید مطهری «گریه بر شهید، شرکت در حماسه او و هماهنگی با روح وی و موافقت با نشاط و حرکت او است».(3)

ادامه »

موضوعات: محرم, مناسبتی, اهل بیت
[شنبه 1395-07-24] [ 08:15:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  #روضه_های_مصور ...

روضه_های_مصور
کودکان_حسینی
سلام دوستان و عزیزان و بزرگواران
من این هفته که سر کلاس رفتم از دانش آموزام خواستم تا برام نامه بنویسن نامه ای به علی اصغر علیه السلام حالا دوست دارم بعضی از نامه ها رو براتون بنویسم تا شمام بخونید قشنگ نوشتن تا زبان خودشون نوشتن …..
اولین نامه ……………
نامه: سلام به طفل شش ماهه رباب من دختری11ساله هستم هروقت نام زیبای توروی لبم جاری میشود………. چشمان سیاهم پراز اشک میشود………. من خیلی از حادثه ای که در کربلا افتاده بودناراحتم خیلیییییییییی……. ان ملعون های بی رحم به تواب ندادند…… خواهران و عمه ات را به اسارت بردند…. سر پدرت رابریدند……. دست عمویت عباس را قطع کردند برادرت علی اکبر را……. اکنون بسیارناراحتم…… من امسال برای اولین بار برای پدرت گریه کردم….. نمیدانم کی قرار است نامه ام رابخوانند …… ونمیدانم توداری نامه ام رامیخوانی یانه. می بینی علی اصغر؟ مادرکه نباشدنظم خانه به هم میریزد علی درنجف…. حسین درکربلا….. و….

دانش آموزان کلاسم

موضوعات: محرم, مناسبتی
 [ 03:03:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  جمله‌ای که در قتلگاه امام حسین(ع) نوشته شده ...

گودال قتلگاه محل مقدسی است که سر مبارک حضرت سیدالشهداء توسط دشمن لعین از تن مطهرش جدا شد، این مکان مقدس امروز در نزدیکی مرقد آن‌حضرت واقع شده و زیارتگاه و میعادگاه محبان و دلسوختگان خاندان رسول خدا(ص) است.

قتلگاه امام حسین(ع) معروف به گودال قتلگاه قسمت پایانی سمت چپ رواق جنوب غربی، به وسیله دری به سالن باریکی مرتبط است که در آن یک اتاق 9 متری قرار دارد. این مکان اندکی گود است و دیوارهای آن آیینه کاری و نقاشی شده است. در همین مکان شریف، فرزند زهرا (س) و نوه رسول خدا(ص) شهید شده است. از این جا دری است که به جای گودتری راه دارد که گویند آن جا محلی است که حضرت سید الشهداء(ع) از اسب بر زمین افتاد.
اکنون چهار طرف گودال قتلگاه با پنجره‌های فولادی محصور شده و زائران از پشت آن به این مکان شریف نظاره می‌کنند و در غم شهادت فرزند فاطمه(س) به دست دشمن ظالم و کینه‌توز اشک می‌ریزند.
اما وقتی از پشت همین پنجره‌ها در ضلع جنوبی گودال قتلگاه به دقت نگاه می‌کنی و ریز می‌شوی در داخل یک سنگ مرمری دایره شکلی را می‌بینی که گرداگرد آن جمله بسیار زیبایی از یکی از شاعران شیعه نقش بسته است.
متن این جمله زیبا و ترجمه آن به این شرح است:” إن کان دین محمد لم یستقم الا بقتلی فیا سیوف خذینی”
ترجمه: “اگر دین محمد(ص) جز با کشتن من پا بر جا نمی‌ماند پس ای شمشیرها مرا دریابید”
حال اگر دل‌هایتان کربلایی شد و دوست دارید به حرم بهشتی‌اش مشرف شوید و قتلگاه را با چشمانتان ببیند این اشعار را باهم بخوانیم:
“تو را در ابتدا از حال بردند” “سپس با نیزه در گودال بردند” “همین که سر جدا شد از تن تو” “ز پای دخترت خلخال بردند".

السلام علیک یا اباعبدالله

برداشت از روضه های حاج محمد عظیمی

موضوعات: محرم, مناسبتی, اهل بیت
[جمعه 1395-07-23] [ 10:34:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  رفیق صمیمی امام حسین (ع) ...

امام حسين عليه السلام يك رفيق صميمى داشت، ابن زياد با هزار مأمور به دنبال او مى‏گشت و او را نمى‏يافت. مى‏گفت: هرجا او را ديديد امانش ندهيد، اما پيدايش نمى‏كرد.

رفيق امام اين را هم شنيده بود كه امام حسين عليه السلام به كربلا آمده است.

دل او در كربلا بود. دروازه‏ها همه بسته بود، راه‏ها همه كنترل مى‏شد. اسم اين شخص و قيافه او را براى مأموران توصيف كرده بودند و او هم تنها بود.

همكارى‏هاى سنگينى با مسلم بن عقيل داشت و جزء افرادى بود كه نامه‏هاى ابى عبدالله را امضا كرده بود، جزء افرادى بود كه مردم را عليه ابن زياد مى‏شوراند. و ابن زياد در به در دنبال او مى‏گشت و او هم شخص آبرودارى بود. و اعتبار داشت. در آخر نقشه‏اى كشيد.

گفت: اين طور نمى‏شود كه ما زير زمين به زير زمين برويم. امام، كربلا باشد و ما نباشيم. يك روز صبح بلند شد و خودش به بارگاه ابن زياد آمد. به مأمورها: گفت من فلانى هستم. كه در آسمانها دنبال من مى‏گرديد. مرا نزد ابن زياد ببريد.

جشن گرفتند، كه خودش به پاى خودش آمده است. وقتى او را روبروى ابن زياد آوردند، گفت: من در آسمانها دنبال تو مى‏گشتم. تو را چه كسى به اينجا آورد؟

گفت: من خودم آمدم.

ادامه »

موضوعات: محرم, مناسبتی, اهل بیت
 [ 10:32:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  رقيه (س) كه بود ...

* رقيه كه بود

اصل وجود دختري چهار ساله براي امام حسين (عليه السلام) در منابع شيعي آمده است، اما در بعضي منابع در اين باره اختلاف وجود دارد.
در كتاب كامل بهايي نوشته علاءالدين طبري (قرن ششم هجري) قصه دختري چهار ساله كه در ماجراي اسارت در خرابه شام در كنار سر بريده پدر به شهادت رسيده، آمده است، اما در مورد نام او كه آيا رقيه بوده يا فاطمه صغري و … اختلاف است.
همچنين سيد بن طاووس در كتاب «لهوف» خود مي‌نويسد: «شب عاشورا كه حضرت سيدالشهداء (عليه ‏السلام) اشعاري در بي‌وفايي دنيا مي‏خواند، حضرت زينب (س) سخنان ايشان را شنيد و گريست. امام (عليه‏ السلام) او را به صبر دعوت كرد و فرمود: «خواهرم ام كلثوم و تو اي زينب! تو اي رقيه و فاطمه و رباب! سخنم را در نظر داريد [و به ياد داشته باشيد] هنگامي كه من كشته شدم، براي من گريبان چاك نزنيد و صورت نخراشيد و سخني ناروا مگوييد و خويشتن‌دار باشيد.»

* مادر حضرت رقيه

براساس نوشته‌هاي بعضي كتاب‌هاي تاريخي، نام مادر حضرت رقيه (عليها سلام)، امّ اسحاق است كه پيش‌تر همسر امام حسن مجتبي (عليه السلام) بوده و پس از شهادت ايشان، به وصيت امام حسن (عليه السلام) به عقد امام حسين (عليه السلام) درآمده است. مادر حضرت رقيه (عليهاالسلام) از بانوان بزرگ و با فضيلت اسلام به شمار مي‌آيد. بنا به گفته شيخ مفيد در كتاب الارشاد، كنيه ايشان بنت طلحه است.
نام مادر حضرت رقيه (عليها سلام) در بعضي كتاب‌ها، ام جعفر قضاعيّه آمده است، ولي دليل محكمي در اين باره در دست نيست. هم چنين نويسنده معالي السبطين، مادر حضرت رقيه (عليهاالسلام) را شاه زنان؛ دختر يزدگرد سوم پادشاه ايراني معرفي مي‌كند كه در حمله مسلمانان به ايران اسير شده بود. وي به ازدواج امام حسين (عليه السلام) درآمد و مادر گرامي حضرت امام سجاد (عليه السلام) نيز به شمار مي‌آيد.
البته لازم به ذكر است كه اين مطلب از نظر تاريخ‌نويسان معاصر پذيرفته نشده است؛ زيرا در منابع تاريخي آمده است كه ايشان هنگام تولد امام سجاد (ع) از دنيا رفته و تاريخ درگذشت او را 23 سال پيش از واقعه كربلا، يعني در سال 37 هـ .ق دانسته‌اند. از اين جهت امكان ندارد، او مادر كودكي باشد كه در فاصله سه يا چهار سال پيش از حادثه كربلا به دنيا آمده باشد. اين مسأله تنها در يك صورت قابل حل است كه بگوييم شاه زنان كسي غير از شهربانو مادر امام سجاد (عليه السلام) است.

ادامه »

موضوعات: محرم, مناسبتی, اهل بیت
 [ 10:30:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  چراامام حسین خانواده خود را به کربلا برد؟ ...

چه ضرورتی داشت امام حسین (علیه السلام) در این سفر، خانواده را همراه خود ببرد؟ چه اشکالی پیش می آمد که آنان را در مکه باقی گذارد تا در جوار خانه خدا عبادت کنند یا آنان را به همراه عبدالله بن عباس به مدینه بفرستد؟
آمدن زن و بچه همراه امام حسین (علیه السلام) هیچ گونه نقش منفی در نهضت امام و به پیروزی رسیدن آن نداشته است. آنچه مهم است اینکه آیا همراهی آنان با امام تأثیر مثبتی برای اسلام یا برای خود آنان داشته است یا خیر؟

اگر فرض شود همراهی خانواده امام با وی هیچ نقش مثبتی در اسلام، نهضت و… نداشته باشد باز بردن آنان به همراه خود، قابل توجیه است، زیرا که آنان خودشان خواستار همراهی با حضرت بودند و چندین بار که در طول مسیر اعلام کرد که هرکس می خواهد برگردد هیچ یک از آنان چنین خواسته ای را مطرح نکرد بلکه اگر در جاهایی امام می فرمود که همراهی آنان لازم نیست و می توانند برگردند آنان ناراحت می شدند. و حتی در کربلا و پس از آن هیچ یک نمی گفتند ای کاش به چنین سفری نمی رفتیم.

بنابراین بر فرضی که همراهی آنان با امام حسین (علیه السلام) هیچ نفع و ضرری نداشته باشد، باز رفتن آنان به همراه امام خواست شخصی آنان بوده و خودشان بر چنین مسافرت و چنین رنج و درد کشیدن هایی راضی و بلکه خوشحال بوده اند و ما نباید افراد را بر کاری که به دلخواه خود انجام داده اند و پدر به عنوان رئیس خانواده آنان را در خواستشان آزاد گذاشته و ضرر و زیانی برای دیگران نداشته، توبیخ یا محاکمه کنیم. بلکه باید از امام حسین (علیه السلام) درس مهربانی و مدیریت بیاموزیم که چنان با خانواده و کودکان مهربانی کرده که حتی در سخت ترین شرایط، حاضر نیستند او را تنها بگذارند.

اوج عشق خانواده به امام حسین (علیه السلام) را می توان از کلام «جون» غلام ابوذر فهمید. او که غلامی سیاه و هدیه ابوذر به امام حسین (علیه السلام) بود وقتی حضرت او را مرخص کرد تا برود و زنده بماند و به جای اینکه از آزادی خود خوشحال شود گریه افتاد و گفت: … سوگند به خدا شما را رها نمی سازم تا خون سیاهم به خون های شما در آمیزد.( موسوعه کلمات الامام الحسین، 452)

ادامه »

موضوعات: محرم, مناسبتی, اهل بیت
 [ 10:28:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت