دکتر راسخ در پاسخ به این سئوال که مهم ترین مشکلات و آسیب های زنان جامعه ما در شرایط فعلی چیست و از چه عواملی نشات می گیرد؟ گفت: من با مفهوم «آسيب شناسی» مشکل دارم. نمی دانم زنان منشاء کدام آسيب اجتماعی هستند که مردان نيستند. تعيين «آسيب اجتماعی» مانند ديگر «واقعيت های اجتماعی» به موضوع زمان و مکان بستگی دارد، بنابراين موضوعی صرفاً تاريخی است. چيزی که کسی در عصری آسيب می شناسد، ديگر در عصر ديگر آسيب نمی شناسد. زنان برای تحقق حضور خود در جامعه ی کنونی با محدوديت های بسياری درگير هستند.

وی ادامه داد: در جامعه ما حتی زنان سنتی نيز از امکان چندانی برای تحقق آرزوی های خود برخوردار نيستند. حوزه زنان در سطوح گوناگون آن بسيار نابرابر نمايندگی می شود. حتی زنان سنتی نيز در حوزه عمومی به اندازه کافی نمايندگی نمی شوند، از عموم زنان که بايد در اين خصوص صرف نظر کرد.

این استاد دانشگاه همچنین به نقش تحولی زنان در جامعه ایران بخصوص از دوران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی اشاره کرد و گفت: زنان ايران در سال 1342 حق رأی کسب کردند. هرکس که آشنايي اندکی با تحولات ايران داشته باشد، می داند که اين مشارکت تا چه اندازه با واقعيات اجتماعی، اقتصادی، سياسی، فرهنگی، تاريخی و حتی شخصيتی در تعارض قرار دارد. متأسفانه ما در هيچ مورد مطالعه بنيادی منجر به نظريه نمی کنيم، بنابراين نمی توان در اين زمينه اظهار نظر قطعی داشت. ولی من شاهد هستم که بخش عظيمی از زنان ايرانی در آن عصر حتی از خبر کسب حق رأی مطلع نشدند، صرف نظر از اين که اين حق رأی چه معنای سياسی داشت که چندان نداشت، چون مردها هم در سرنوشت سياسی و اجتماعی خود چندان مشارکت نداشتند.

موضوعات: اجتماعی
[شنبه 1394-08-23] [ 04:25:00 ب.ظ ]