ساجدین(ندای صلح و حقیقت)





درباره وبلاگ


بسم رب فاطمه(س)

با سلام حضور همه ی کسانی که به وبلاگ من سر می زنند. امیدوارم مطالب وبلاگ مورد استفاده عزیزان قرار بگیرد. چون مسئله حجاب مربوط به همه جامعه است نه فردی و نه خانوادگی. امیدوارم بتوانم گامی هرچند کوچک در این راستا بردارم.
ان شا الله مورد تائید آقا امام زمان قرار بگیرد
امیدوارم شما نیز ما را در این راه یاری کنید
یاحق.




ساجدین(ندای صلح و حقیقت)


قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبى عَلَیْهِ السَّلام : یَابْنَ آدَم! لَمْ تَزَلْ فى هَدْمِ عُمْرِكَ مُنْذُ سَقَطْتَ مِنْ بَطْنِ اُمِّكَ، فَخُذْ مِمّا فى یَدَیْكَ لِما بَیْنَ یَدَیْكَ، فَإنَّ الْمُؤْمِنَ بَتَزَوَّدُ وَ الْكافِرُ یَتَمَتَّعُ امام حسن مجتبی (علیه السلام) فرمود:

اى فرزند آدم از موقعى كه به دنیا آمده اى، در حال گذراندن عمرت هستى، پس از آنچه دارى براى آینده ات (قبر و قیامت) ذخیره نما، همانا كه مؤمن در حال تهیّه زاد و توشه مى باشد; ولیكن كافر در فكر لذّت و آسایش است. نزهه الناظر و تنبیه الخاطر: ص 79، س 13، بحارالأنوار: ج 75، ص 111، ح 6. به نقل از سايت انديشه قم








جستجو






 
  چهل حدیث در مورد حجاب زن و مرد ...

۱- امام على علیه السّلام فرموده اند : پوشیده و محفوظ داشتن زن مایه آسایش بیشتر و دوام زیبایى اوست . غرر الحکم(۵۸۲۰)

۲- امام صادق علیه السلام می فرمایند: حجاب زن برای طراوت و زیبایی اش مفیدتر می باشد. ( المستدرک، ج۵)

۳- امیرالمومنین علیه السلام در وصیت خود به امام حسن مجتبی علیه السلام فرمود:«با پوشش و حجابی که برای همسرانت قرار می‌دهی، چشم آنان را از هوس و حرام بازمی‌داری، چرا که حجاب برای آنها ثبات بیشتری به ارمغان می آورد. از خروج بی‌حساب و بی‌رویه زنان جلوگیری کن، زیرا مفاسدی دارد؛ و اگر می‌توانی، کاری کن که همسرانت غیر از تو را نشناسند و با مردان رفت و آمد نداشته باشند

۴- حضرت موسی بن جعفر علیه السلام از پدران گرامیش از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل فرمود که: روزی شخص نابینایی اجازه ورود خواست. فاطمه علیهاسلام برخاست و چادر به سر کرد. رسول خدا فرمود:« چرا از او رو می‌گیری، او که تو را نمی‌بیند؟» فاطمه عرض کرد:« او مرا نمی‌بیند، اما من که او را می بینم. و او اگر چه مرا نمی‌بیند ولی بوی مرا که حس می‌کند

۵- رسول خدا(ص) از حضرت جبرئیل(ع) سوال نمود که آیا فرشتگان خنده و گریه دارند؟ جبرئیل فرمود: بله. (یکی از آنجاهایی که فرشتگان می‌خندند) زمانی است که زن بی‌حجابی و بدحجابی می‌میرد، و بستگان او را در قبر می‌گذارند و روی آن زن را با خشت و خاک می‌پوشانند تا بدنش دیده نشود. فرشتگان می‌خندند و می‌گویند: تا وقتی که جوان بود و با دیدنش هر کسی را تحریک می‌کرد و به گناه می‌انداخت(پدر و برادر و شوهرش و…از خود غیرت نشان ندادند) و او را نپوشاندند، ولی اکنون که مرده و همه از دیدنش نفرت دارند او را می‌پوشانند.

۶- در یک روز بارانی حضرت علی(علیه‌السلام) با پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در بقیع بودند که زنی سوار بر الاغ از آن‌جا عبور می‌کرد. ناگهان پای الاغ در چاله‌ای فرو رفت و زن از بالای آن به زیر افتاد. رسول خدا به سرعت روی خود را برگرداند. حاضران به رسول خدا گفتند این زن شلوار به تن دارد. حضرت سه بار فرمود: خداوند زنان شلوار پوش را رحمت کند. سپس فرمودند: ای مردم! شلوار را به عنوان پوشش برگزینید؛ چرا که از پوشاننده‌ترین لباس‌های شماست‌. و به‌وسیله‌ی آن از زنان خود به هنگام خروج آنان از منزل محافظت کنید. (البته باید توجه داشت که پیامبر، شلوار را به عنوان مکمل پوشش مطرح کردند، نه جایگزین پوشش!)

۷- پیامبر فرموده اند:خدا مردانی را که شبیه زن می‏شوند و زنانی را که خود را شبیه مرد قرارمی‏دهند ، نفرین کرده است.

۸- رسول خدا(ص) فرمودند:سه گروه، هرگز داخل بهشت نمی‌شوند :۱- زنی که خود را درلباس وحرکات وامور دیگر شبیه مرد سازد و…

ادامه »

موضوعات: قرآنی, اجتماعی, نکته های ناب, احکام, اهل بیت
[دوشنبه 1395-06-15] [ 12:14:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  کجای قرآن آمده دوست دختر یا پسر ممنوع؟ ...

در آیه‌ی ۵ از سوره‌ی مائده ابتدا می‌فرماید «أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّبات‏»، یعنی آن چه پاک، طاهر، نیکو و مفید است را بر شما حلال نمودم. سپس به برخی از نیازهای ضروری مانند «خوردن» اشاره نموده و پس از بیان حکم آنها، به نیاز «مرد و زن» به یک‌ دیگر پرداخته است و پس از بیان ضرورت برقراری روابط و انحصار نیکو و حلال بودن آن به شکل ازدواج (نکاح)، ‌تأکید می‌فرماید: «غَیْرَ مُسافِحینَ وَ لا مُتَّخِذی أَخْدان‏»، یعنی این رابطه نباید به شکل رفیق‌گیری [همان دوست دختر و پسر] و زناکاری باشد.
خداوندی که انسان را خلق نموده و راه‌های رسیدن به کمال و سعادت دنیا و آخرت را به نشان داده و با بیان چگونگی روابط انسان با هر شخص، جامعه یا موضوعی به گونه‌ای که هم رفع نیازش را نماید و سبب کمالش گردد قوانینی وضع نموده است، نه تنها خود بهتر از هر کس دیگری می‌داند که انسان [اعم از مذکر یا مۆنث] به جنس مخالف نیاز دارد، بلکه می‌فرماید: خودم در قوانین تکوینی خلقتم، و بر اساس علم و حکمتم این غریزه و محبت را به شما داده‌ام. هم چنان که نیاز و محبت چیزهای دیگری را نیز بر شما قرار داده‌ام.

اما اگر انسان برای رفع هر نیازش بدون هیچ قانونی که منتج به فایده‌ی او شود عمل کند، از تعقل و اراده‌ی خود که وجه متمایز او با حیوانات است، هیچ بهره‌ای نمی‌برد و لذا چون حیوانات و بلکه پست‌تر می‌گردد [کالانعام بل هم اضل]. لذا برای هر فعلی قانونی وضع نمود و در این قانون بهترین‌ها را حلال و مضرات را حرام نمود. یا به تعبیری دیگر، اصل‌ها را حلال و بدل‌های تقلبی را حرام نمود.

ادامه »

موضوعات: اجتماعی, نکته های ناب
 [ 12:07:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  و اما استاد و شاگرد از منظر اخلاق ...

یکی از مباحثی که دایم مورد نظر اساتید اخلاق می باشد احترام به استاد است ، که گاهی با همین اهمیت دادن و احترام گذاشتن به استاد انسان می تواند به مقامات علمی بالایی دست بیابد و لذا در این مقاله جنبه ها و داستانهای از این بحث را مطرح می کنیم.

 

احترام به علما و اساتید ارزش علم و دانش در قرآن:
 

یكی از ارزش‌های اسلامی در قرآن، «علم و دانش» است.

«… هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ…» [1]

«آیا دانایان و نادانان با هم برابرند؟».

 

آیا كسانی كه در تحصیل فضایل و آگاهی‌های مفید و مؤثر در كمال خویش گام بر می‌دارند، با گروهی كه از حیات جز خواب و خوراك و… چیزی نمی‌دانند برابرند؟

شكی نیست كه برتری و ارجحیت، همانا از آن كسانی است كه در راه تحصیل علم گام بر می‌دارند، و ساعت‌هایی را به تعلیم و تعلم سپری می‌سازند و از دیار جهالت و لو چند قدم در شبانه روز به سوی عالم علم و نور،‌ هجرت می‌كنند:

 

آن را كه فضل و دانش و تقوا مسلّم است           هر جا قدم نهد قدش خیر مقدم است

در پیشگاه علم مقامی عظیم نیست              از هر مقام و مرتبه‌ای علم، اعظم است

جاهل اگر چه یافت تقدّم مؤخر است                           عالم اگر چه زاد مؤخّر مقدّم است

جاهل به روز فتنه ره خانه گم كند                          عالم چراغ جامعه و چشم عالم است

 

ادامه »

موضوعات: اجتماعی, نکته های ناب, مناسبتی
[پنجشنبه 1395-06-11] [ 07:03:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  تقرب ، نزدیکی روحانی به خدا ...

واژه تقرب از ریشه قرب به معنای نزدیکی است. تقرب جویی به معنای آهنگ و شتاب برای نزدیکی به منافع خود است. تقرب می تواند مادی یا معنوی باشد؛ زیرا چیزی که مطلوب است از این دو حال خارج نیست.

قرب و تقرب مادی، مکانی، زمانی و نسبی است. در این گونه قرب چیزی در هویت و ذات و شاکله متقرب تغییر نمی کند، بلکه تنها یک جا به جایی مکانی انجام می شود یا در زمانی به طور نسبی به آن مطلوب نزدیک می گردد.

اما در تقرب معنوی، تغییرات و تبدلاتی در هویت و ذات و شاکله متقرب رخ می دهد.

اصطلاح تقرب در آموزه های قرآنی برای نزدیکی و قرب به خداوند به کار رفته است و از آن جایی که خداوند امری مادی نیست و جسمی ندارد، به طور طبیعی نمی تواند تقرب بنده به خداوند تقربی مکانی و مادی باشد، بلکه مراد تقرب و قرب روحانی و معنوی است که با تغییرات و تبدلاتی در ذات بنده همراه است. از این روست که در آیات قرآنی وقتی از قرب و تقرب به خدا سخن به میان می آید به معنای رنگ خدایی گرفتن و متاله و خدایی شدن است که در آیه ۱۳۸ سوره بقره بیان شده است. بر همین پایه در تقرب بنده به خدا گفته می شود: تقرّب معناى نزدیکى روحانى است که با اتّصاف خود به صفات کمال و پاک کردن خویش از عیوب و نقایص حاصل مى‌شود.( مفردات الفاظ قرآن کریم، ص‌۶۶۴‌-‌۶۶۵‌، «قرب»)

بنابراین، اگر کسی بخواهد به خداوند تقرب جویید باید به جای پیمودن مکان و جغرافیای مادی و سیر و سفر مادی همانند رفتن به خانه خدا و سرزمین مکه و کعبه، باید سیر و سفر معنوی و روحانی داشته باشد؛ هر چند که گاه سیر و سفر مادی و مکانی می تواند اسباب و زمینه هایی را برای سیر و سفر معنوی و مکانت فراهم آورد و شرایط و مقتضیاتی را برای سفر روحانی به شکل بهتری فراهم آورد؛ زیرا بر اساس آموزه های قرآنی مکان ها همانند مکه و مدینه و زمان ها همانند شب و سحر و جمعه و ایام الله در ایجاد بستری مناسب برای سیر و سلوک معنوی و روحانی نقش پررنگی را ایفا می کنند، ولی هرگز به این معنا نیست که مسافر مکه و مدینه در شب و سحر بدون مسافرت معنوی و روحانی می تواند به هدف تقرب دست یابد، بلکه اگر سفر معنوی انجام نشود هرگز چنین تقربی دست نخواهد داد؛ بلکه حتی می توان کسانی را یافت که بدون رنج سیر و سفر مادی و مکانی، تنها با سیر و سفر معنوی در درون خویش توانسته اند تا درجات و مراتب بسیار بالای آن پیش روند و تقرب و نزدیکی بجویند.

در آیات قرآنی برای بیان این مقصود یعنی «تقرب روحانی و معنوی بنده به خدا» از واژه‌هایى چون «قرب»، «زلفى»، «عند ربّهم»، «عنده»، «عند ربّک»، «عنداللّه»، «درجات»، «قریب»، «وسیله» و برخى جملات استفاده شده است.

موضوعات: اجتماعی, نکته های ناب, احکام
[دوشنبه 1395-03-10] [ 12:30:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  آداب عذرخواهی و عذرپذیری ...

چنان‌که گفته شد، عفو و گذشت باید بدون حتی عذرخواهی دیگری باشد و اگر کسی عذر خواهد باید عذرش را بپذیرد حتی اگر دلیل موجهی برای خطا و گناهش نداشته باشد. برخی از آداب عفو و عذرپذیری از خطای دیگری عبارتند از:
۱- بهانه‌تراشی برای خطاکار: انسان نه‌تنها باید بهانه و عذر موجه دیگری را بپذیرد بلکه حتی اگر عذرش بی‌پایه و اساس بود روی او نیاورد و بلکه حتی برایش عذر و بهانه بتراشد. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: اقبل عذر اخیک فان لم یکن له عذر فالتمس له عذرا! عذر برادر دینی‌ات را بپذیر و اگر برای خطای خود عذری نداشت تو برای او عذری بتراش! (تحف‌العقول، ص ۱۰۷)
حتی امام حسن مجتبی(ع) می‌فرماید: لو شتمنی احد فی احدی اذنی ثم اعتذر فی‌الاخری لقبلت؛ اگر کسی برابر یک گوش من مرا دشنام دهد بعد در گوش دیگر از من عذرخواهی کند عذر او را می‌پذیرم. (احقاق‌الحق، ج ۱۱، ص ۱۱۶) امام زین‌العابدین(ع) می‌فرماید: اگر کسی از طرف راست تو آمد و ناسزا گفت بعد برگشت و از طرف چپ از تو عذرخواهی کرد تو عذر او را بپذیر. (بحار، ج ۷۸، ص ۱۴۱)
۲- عفو در قدرت: عفو در قدرت ارزشی‌تر از موارد دیگر است. امام جعفر صادق(ع) می‌فرماید: عفو و گذشت در عین قدرت، روش پیامبران مرسل و متقیان است. (بحار، ج ۷۱، ص ۴۲۳) از همین رو امام حسین(ع) می‌فرماید: ان اعفی الناس من عفی عن قدره؛ با گذشت‌ترین مردم آن کسی است که با داشتن قدرت، عفو و اغماض داشته باشد. (بحار، ج ۷۸، ص ۱۲۱)
۳- تغافل از خطا: انسان نباید رفتار دیگری را زیر ذره‌بین ببرد و دنبال عیب‌جویی و خطایابی باشد، بلکه باید دنبال ندیده گرفتن در زندگی باشد. «تغافل» یک اصل اخلاقی نسبت به رفتار دیگران است. عفو چیزی جز تغافل نیست. پیامبر اسلام(ص) می‌فرماید: «المؤمن نصفه تغافل؛ نیمی از رفتار مؤمن، مبنی بر تغافل و نادیده گرفتن است. (الشهاب فی‌الحکم و الآداب، ص ۷) امیر المؤمنین(ع) نیز می‌فرماید: «تغافل یحمد امرک؛‌ تو برخی از امور و ناگواریها را نادیده بگیر، تا موقعیت و امورت ستوده گردد. (فهرست غرر، ص ۲۹۷) نیز آن حضرت می‌فرماید: من اشرف افعال الکریم غفلته عما یعلم؛ یکی از شریف‌ترین اعمال یک شخص بزرگوار نادیده گرفتن معلومات خود از (عیوب) دیگران است. (نهج‌البلاغه، حکمت ۲۱۳)
۴- عفو از توبه کار: انسان باید شرائط و آداب عفو را بشناسد. یکی از این آداب و حکمت آن است که از توبه کار عفو کند. کسی که اصرار بر گناه و خطا دارد و نشانه پشیمانی در او نیست، عفو از او موجب گستاخی وی می‌شود. از این رو مولی امیرالمؤمنین(ع) در شرایط عفو می فرماید: العفو عن المقر لاعن المصر!؛ عفو و گذشت سزاوار کسی است که به خطاهای خود اعتراف و اقرار می‌کند نه آن کسی که از تقصیرات و خطاهایش دست بردار نیست. (نهج حدیدی، ج ۲۰، ص ۳۳۰)
۵- پذیرش عذر: کسی که عذر خواسته عذرش را باید پذیرفت و از او عفو کرد. علی(ع) می‌فرماید: اقبل عذر من اعتذر الیک؛ اگر کسی از تو عذر خواهی کرد تو نیز عذر او را بپذیر (که نشانه شخصیت والای تو است). (تحف‌العقول، ص ۸۲) اصولا انسان باید خودش را بر عفو کردن عادت دهد چنانکه آن حضرت می‌فرماید: عود نفسک السماح؛‌ خودت را به گذشت و جوانمردی عادت بده. (دستور معالم الحکم، ص ۶۹)

موضوعات: اجتماعی, نکته های ناب, احکام
 [ 12:26:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  آثار و کارکردهای گذشت ...

در آیات و روایات برای عفو و گذشت کارکردها، آثار و برکاتی بیان شده که به برخی از آنها در اینجا اشاره می‌شود.
۱- مقام صابران: کسی که از حق و حقوق خود می‌گذرد و از گناه و خطا و بدهکاری و اشتباهات دیگران چشم می‌پوشد، به مقام صابران می‌رسد و از مواهب و آثار آن بهره‌مند می‌شود. (نحل، آیه۱۲۶)
۲- مقام محسنان: اهل عفو و گذشت، به مقام نیکوکاران و محسنان دست یافته و از آثار این مقام در دنیا و آخرت بهره‌مند خواهد شد. (آل‌عمران، آیه۱۳۴؛ مائده، آیه ۱۳؛ نساء، آیه ۱۲۸).
۳٫  تخفیف احکام: عفو الهی نسبت به مردم موجب کاهش شدت احکام و آسانی در آن شده است. به این معنا که اگر خداوند نسبت به مردم گذشت و عفو نداشت احکامی که بر آنان تکلیف می‌شد بسیار سخت‌تر و شدیدتر بود؛‌ ولی خداوند نسبت به آدمی از نام عفو ظهور کرد و همین امر موجب شد تا احکام تخفیف یابد. (بقره، آیه ۱۸۷؛ نساء، آیات ۴۳ و ۹۷ تا ۹۹) خداوند در آیه ۱۰۱ سوره مائده در تعلیل بیان نکردن و مکلف نساختن مردم به پاره‌ای از احکام،‌ تشریح می‌کند که این  امر پرتوی از عفو خداوند متعال نسبت به انسان‌ها بوده است.
۴٫ مقام متقین: یکی از آثار عفو و گذشت و نادیده گرفتن و رها کردن حق و حقوق خود و احسان به دیگری، ورود به جرگه پرهیزگاران است‌(آل عمران، آیات ۱۳۳ و ۱۳۴؛ نساء آیه ۱۲۸؛‌ بقره، آیه ۲۳۷) زیرا چنین رفتاری از هر کسی به معنای مراقبت نسبت به کارهایی است که باید انجام دهد و کارهایی که باید ترک کند. این گونه است که همواره مراقب است تا اعمالی را انجام دهد که مورد رضایت خداوند است. اصولا هدف اصلی عبادت که هدف و فلسفه آفرینش انسان و جن است (ذاریات، آیه ۵۶) رسیدن به مقام متقیان است. (بقره، آیه ۲۱) خداوند در آیه ۲۳۷ سوره بقره بیان می‌کند چشم‌پوشی از حقوق خویش، راهی نزدیک‌تر به تقوا و کسب آن است. پس انسان اگر بخواهد میانبر برود و به آسانی به آخرین هدف و غایت عبادت یعنی تقوا و مقام متقین برسد باید از راه عفو و گذشت بهره گیرد.
۵٫ کفاره گناه: اگر انسان بخواهد کفاره گناهان خود را بدهد و گناهان وی پوشیده و نادیده گرفته شود، باید خود اهل عفو و گذشت باشد. اگر انسان در شرایط سختی چون قصاص از حق خویش بگذرد و از جان قاتل در گذرد، چنین عفو و گذشتی ارزشمندتر است و کفاره گناهان خود عفو‌‌کننده می‌شود. (مائده، آیه ۴۵) البته این برداشت از جمله «فمن تصدق به» است که به معنای کسی است که قصاص را عفو کند. (انوار التنزیل، بیضاوی، ج ۱، ص ۴۳۲) پس عفو از قصاص را به سبب گناهان دیگرش مواخذه نمی‌کند و از وی درمی‌گذرد؛ این بر اساس همان قاعده «ارحم ترحم؛ رحم کن تا رحم شوی» است.

ادامه »

موضوعات: اجتماعی, نکته های ناب, احکام
 [ 12:16:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت