ساجدین(ندای صلح و حقیقت)





درباره وبلاگ


بسم رب فاطمه(س)

با سلام حضور همه ی کسانی که به وبلاگ من سر می زنند. امیدوارم مطالب وبلاگ مورد استفاده عزیزان قرار بگیرد. چون مسئله حجاب مربوط به همه جامعه است نه فردی و نه خانوادگی. امیدوارم بتوانم گامی هرچند کوچک در این راستا بردارم.
ان شا الله مورد تائید آقا امام زمان قرار بگیرد
امیدوارم شما نیز ما را در این راه یاری کنید
یاحق.




ساجدین(ندای صلح و حقیقت)


قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبى عَلَیْهِ السَّلام : یَابْنَ آدَم! لَمْ تَزَلْ فى هَدْمِ عُمْرِكَ مُنْذُ سَقَطْتَ مِنْ بَطْنِ اُمِّكَ، فَخُذْ مِمّا فى یَدَیْكَ لِما بَیْنَ یَدَیْكَ، فَإنَّ الْمُؤْمِنَ بَتَزَوَّدُ وَ الْكافِرُ یَتَمَتَّعُ امام حسن مجتبی (علیه السلام) فرمود:

اى فرزند آدم از موقعى كه به دنیا آمده اى، در حال گذراندن عمرت هستى، پس از آنچه دارى براى آینده ات (قبر و قیامت) ذخیره نما، همانا كه مؤمن در حال تهیّه زاد و توشه مى باشد; ولیكن كافر در فكر لذّت و آسایش است. نزهه الناظر و تنبیه الخاطر: ص 79، س 13، بحارالأنوار: ج 75، ص 111، ح 6. به نقل از سايت انديشه قم








جستجو






 
  دشمن با چه روشی و چگونه به ما حمله میکند؟ ...

چند روز پیش تو خيابون بودم با يه صحنه اي رو به رو شدم .که واقعا منو تو فکر فرو برد دشمن تو اين چند ساله خوب داره کارشو جلو مي بره اونا فهميدن که با حمله نظامي نميتونن به کشورمون اسيبي برسونن ، يه بار اين کارو کاردن نتيجشو ديدن واسه همينه که ورود کرده به طرز تفکرات ، تيپ هاي ظاهري و تغییر رفتار ، روحي و رواني جوونهاي ما و به نظرم خوب تونستن تو اين مدت موفق بشن اگه هم بخواهیم همينطوري پيش بريم ديگه چيزي از کشور اسلامي ما باقي نميمونه.دشمن ميخواد اول زمينه رو اماده کنه بعد دست به کارهاي مهمتري بزنه اخه چرا ما بايد اين همه نسبت به اين ايده هاي دشمن بي توجه باشيم . دوستان ، ما تنها کاري که مي تونيم بکنيم تا دشمنو از پا در بياريم اينه که تن به خواسته هاشون نديم . واقعا بعضي ها غيرت و حياء رو فراموش کردن ، چند ماه پيش به همراه يکي از دوستام رفته بودیم پارک یه سرباز بپبا يکي از سربازهاي يه ارگاني هم صحبت شده بودند و به طور اتفاقی صداشون رو شنیدیم و در مورد کارت سربازيش که معافي گرفته بود حرف ميزد به سربازه ميگفت : کارت ما فقط اعتبارش تا زمان صلحه ، اگه خدايي نکرده مشکلي پيش بياد بايد ماها که خدمت نکرديم بريم واسه دفاع از ميهن ، اون سربازه حرف خيلي خيلي قشنگي زد گفت : دوست عزيز حرص اينو نخور ، وقتي يکي وارد خونت ميشه داره به ناموست تجاوز ميکنه خدمت کرده و نکرده فرقي نميکنه غيرت و عرق ملي که داريم اجازه همچين کارو رو به ما نمي ده که فقط بشينيمو نگاهشون کنيم همه دوباره يکپارچه بسيج ميشن واسه دفاع از کشورشون .اون بنده خدا غيرتو تو اين ديده ، اما بعضي ها واقعا دشمن تو طرز تفکرشون نفوذ کرده که حتي خودشون با دست هاي خودشون ناموسشون رو ارايش ميکنند و در معرض ديد ديگران قرار ميدن . به خدا امام زمان تو مملکتي به اين بزرگي هنوز نتونسته 313 نفر پيدا کنه تا ظهور کنه !! چرا ؟؟؟ چون بي غيرتي ها ، بي حيايي ها و فسادها عوض اينکه کمتر بشه روز به روز داره بيشتر ميشه .

به اميد روزي که تمام بی حیایی ها و بی حرمتی ها از رو زمین برداشته بشه.

اللهم عجل لوليک الفرج

نوشته شده توسط وبلاگ نویس

موضوعات: اجتماعی
[پنجشنبه 1393-09-27] [ 11:01:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(1)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
2 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
4.5 stars
(4.5)
نظر از: سراج [عضو] 
سراج
5 stars

با سلام
وبلاگ خوبی دارید مطالب خیلی جذابی دارید.
موفق باشید.

1393/09/30 @ 13:11
نظر از: بوستان معرفت [عضو] 
4 stars

سلام از این مطلبت خیلی خوشم اومد.
در پناه حق.

1393/09/28 @ 17:49


فرم در حال بارگذاری ...


  آقا اجازه میخواستم خانمتون رو نگاه کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ...

 

جوان خیلی آرام و متین به مرد (همسر زن )نزدیک شد و با لحنی مادبانه گفت : ببخشید آقا! من می تونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟

مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا در رفت و میان بازار و جمعیت، یقه جوان را گرفت و عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود، او را به دیوار کوفت و فریاد زدمردیکه عوضی، مگه خودت ناموس نداری گ… می خوری تو و هفت جد آبادت … خجالت نمی کشی؟جوان امّا، خیلی آرام، بدون اینکه از رفتار و فحش های مرد عصبی شود و عکس العملی نشان دهد، همانطور موأدبانه و متین ادامه دادخیلی عذر می خوام فکر نمی کردم این همه عصبی و غیرتی شین، دیدم همه بازار دارن بدون اجازه نگاه میکنن و لذت می برن، من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم … حالا هم یقمو ول کنین، از خیرش گذشتم مرد خشکش زد … همانطور که یقه جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را برانداز کرد … و با خود به فکر فرورفت……………………..

نوشته شده توسط وبلاگ نویس

موضوعات: اجتماعی
[چهارشنبه 1393-09-26] [ 11:13:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت
نظر از: *مهدی یار* [عضو] 

سلام خداقوت مطالب عالیست به روزم ومنتظردیدار

1393/09/28 @ 01:16
نظر از: برهاني كودهي [عضو] 

قابل تامل بود.
اللهم عجل لولیک الفرج

1393/09/27 @ 08:44


فرم در حال بارگذاری ...


  قصاب و زن همسایه (عاقبت شوم بد حجابی)فاجعه ای که نزدیک محله ما رخ داد ...

خانواده‌ای بود که مرد خانواده، کارمند اداره بود، و همسرش رعایت حجاب و شئون اسلامی را نمی‌کرد. روزی طبق معمول، مرد به اداره می‌رود و زن نیز پس از دادن صبحانة بچه‌ها به قصد خرید گوشت، از خانه بیرون می‌رود.
پس از گذشت چند ساعت، بچه‌ها از بازی خسته شده و شروع به گریه می‌کنند و تا آمدن مرد به خانه، ناآرامی بچه‌ها طول می‌کشد. مرد خانه، سراغ همسر خود را از بچه‌ها می‌گیرد و بچه‌ها می‌گویند که مادر برای خرید گوشت از خانه بیرون رفته و هنوز برنگشته، مرد سراغ قصاب محله می‌رود و پرس و جو می‌کند؛ ولی قصاب اظهار بی‌اطلاعی می‌کند.آن مرد پس از تلفن به اقوام و آشنایان سراغ پاسگاه نیروی انتظامی می‌رود و جریان را تعریف می‌کند. مأموران پس از تحقیقات اولیه، سراغ قصاب رفته و از وی پرسش می‌کنند اما قصاب با قاطعیت تمام، اظهار بی‌اطلاعی کرد.مأمورین به تفحص در مغازه پرداختند. سپس به زیرزمین که گوسفندان را پس از ذبح به آن جا می‌بردند، رفتند.هنگام خارج شدن، مأمورین مقداری مو می‌یابند که موها، موی گوسفند نیست و قصاب برای بازجویی بیشتر به پاسگاه بردند.سرانجام با پی‌گیری‌های دقیق، قصاب به جنایت خود اعتراف کرد که: این زن، همسایة ما بود ولی رعایت پاکدامنی را نمی‌کرد و سر و سینه خود را نمی‌پوشاند. و از جمال خوبی هم برخوردار بود. آن روز که به مغازه آمد به گونه‌ای به خودش رسیده بود که نفس اماره مرا به وادار کرد کامی از آن زن بگیرم.

او را برای دیدن گوشت بهتر به داخل مغازه دعوت کردم و به او گفتم گوشت خوب و مورد پسند شما، پشت یخچال است. وقتی پشت یخچال رفت او را به زیرزمین کشاندم و با کاردی که در دست داشتم او را تهدید کردم و از او خواستم تن به زنا بدهد، بیچاره می‌لرزید، اما چاره‌ای نداشت.در پایان که از او کامی گرفتم. افکار شیطانی مرا واداشت برای آن که کسی از ماجرا باخبر نشود، او را بکشم اما باز افکار شیطانی مرا رها نکرد و گوشت زن را جدا کرده، همراه گوشت گوسفندان چرخ کردم و فروختم و استخوان‌ها را نیز در فلان منطقه خاک کردم.این داستان از بدحجابی زن سرچشمه گرفت. شاید هیچگاه آن زن فکر نمی‌کرد که بدحجابی می‌تواند پایانی چنین تلخ و پرگناه داشته باشد و به تجاوز، قتل، یتیم شدن فرزندان و سرگردانی همسرش بینجامد و نیز چنین عواقبی برای قابل خود در پی داشته باشد.

نوشته شده توسط وبلاگ نویس

موضوعات: اجتماعی
 [ 02:33:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(3)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
3 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: سراج [عضو] 
سراج
5 stars

سلام
مطالب تکان دهنده ای بود خدا به همه رحم کنه و چنین روزی رو به هیچ کس نشون نده .

1393/09/30 @ 13:13
نظر از: برهاني كودهي [عضو] 

پناه بر خدا .
رب لا تکلنی الی نفسی طرفةعین ابدا.

1393/09/27 @ 08:43
نظر از: ام ابیها [عضو] 

سلام علیکم
خیلی وحشتناک بود
واقعا جای تاسف داره که با یک لحظه فریب نفس رو خوردن انسان به چه موجود نفرت انگیزی تبدیل می شود
به ناموس دیگران تجاوز می کند
قتل نفس می کند
بدن همنوع خود را سلاخی می کند
گوشت انسان را به دیگران می فروشد

خداوندا یک لحظه ما را به حال خود وامگذار که از حیوانات بد تر می شویم

بسیار تکان دهنده بود

کاش ما طلبه ها هم بیشتر در عرصه امر به معروف ونهی از منکر وارد شویم.
وبلاگ تون علیه خواهر
موفق باشید.
به ماهم سری بزنید.

1393/09/27 @ 00:26
نظر از: دکتررضازاده [عضو] 
5 stars

سلام بسیارعالی
فقط نوشته هاتون رامرتب کنیدبهتره

1393/09/26 @ 20:38
نظر از: یااباعبدالله الحسین (ع) [عضو] 
5 stars

با سلام و عرض ادب و احترام
بله اتفاق افتاده است
حتی در چندین روزناه هم به چاپ رسید

1393/09/26 @ 15:52
نظر از: رحیمی [عضو] 

سلام عزیزم
ممنونم از دعوتت
این داستان خیلی وحشتناک بود…واقعا اتفاق افتاده؟؟؟؟
خدا بهمون رحم کنه…این همه قساوت…

1393/09/26 @ 15:46
نظر از: نسا نجاری [عضو] 

با سلام و عرض خدا قوت
بسیار غمناک و جالب بود
در پناه حق موفق باشید

1393/09/26 @ 15:40
نظر از: مرادی [عضو] 

سلام

مطلب ناراحت کننده ولی قابل تاملی بود

التماس دعا
اللهم عجل لولیک الفرج

1393/09/26 @ 14:44


فرم در حال بارگذاری ...


  آخرین مد .......آخر دنیا ...

نگرانش نباشید، بی حجاب ها هم روزی با حجاب می شوند، اما دیگر بسیار دیر است

نوشته شده توسط وبلاگ نویس

موضوعات: اجتماعی
 [ 02:26:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: ابی ارام [عضو] 
5 stars

سلام دوست عزیزم.خیلی عالی بود.من که تحت تاثیرقرار گرفتم.امیدوارم تنهاباموضوع بدحجابی این وبلاگ رو ادامه بدید.اینجوری خیلی تاثیرش بهتره.مطالبتون عالیه.

1393/09/26 @ 17:02
نظر از: محبوبه عظیم زاده آرانی [عضو] 

باسلام و احترام
حالا چرا به این شکل با حجاب شوند اینقدر بد …انشااله دعا کنیم زودتر با حجاب شوند
به وبلاگ ما هم سربزنید
در پناه حق باشید


الحاقیات:
  • images.jpg -   ضمیمه یافت نشد!
1393/09/26 @ 15:31


فرم در حال بارگذاری ...


  به خیالش بهترین و جذاب ترین است ...

به خیالش بهترین است، به خیالش تک ترین است، به خیالش او خوش تیپ ترین است، به خیالش به او می گویند با کلاس تر، به خیالش لایق تعریفو تمجیدترین است، به خیالش پشت سرش، تیپش را می ستایند، اما …

نوشته شده توسط وبلاگ نویس

موضوعات: اجتماعی
 [ 02:23:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...


  شبکه های ماهواره ای بر بنیان خانواده چه کرده اند؟ ...



اخیرا گرایش مردم نسبت به خرید ماهواره نسبت به گذشته بسیار بیشتر شده است، البته می توان دلایل خوبی برای خرید آن ذکر نمود، اول اینکه نداشتن آگاهی کافی در مورد ابعاد اثراتی که ماهواره بر روی یک خانواده می گذارد باعث می شود که شخص بدون هیچ اطلاعی اقدام به خرید آن نماید، همچنین یکی دیگر از دلایل، جو زدگی در بین خانواده ها است، به این صورت که شخص برای خریدن یک ماهواره به هیچ عنوان دلیل و منطق خاصی ندارد، اینگونه که دلیلش برای خرید آن، داشتن ماهواره از سوی اطرافیان است، و یا دیگر دلایل شخصی، دیدن اخبار، برنامه های سرگرم کننده، برنامه های آموزشی، و یا خالی بودن برنامه های روزمره شخصی خانوادها است. که به نظر اگر یک 24 ساعت، ده برابر هم شود باز هم وقت برای دیدن این برنامه ها کافی نمی باشد. تجربه ماهواره در این چند سال نشان داده شده است که دیدن بیشتر شبکه های ماهواره ای ترویج خانواده های بی قید در برابر خانواده های سنتیست.

ادامه مطلب :


استحکام بنیان خانواده به این است، که این نوع قائده ها حفظ شود. برای مثال خانواده هایی که برای بنیان و روابط خانواده هایشان احترام قائلند، معتقدند که خانواده را باید حفظ کرد، حتی در خانواده های سنتی که تقیّد چندانی در دین ندارند، در فضای خانواده معتقدند که میزانی از پوشش باید در بین جنس های مذکر و مؤنث خانواده حفظ شود، همه می دانیم که مادر در برابر پسر اجازه ندارد به اسم این که مادر است هر نوع پوششی را انتخاب کند و یا خواهر در برابر برادر، همینطور دایی در برابر خواهرزاده، برادرزاده در برابر عمو و یا کلیه کسانی که عنوان محرم به یکدیگر را دارند باید حد و حدودی را رعایت کنند تا اتفاق ناگواری در آینده پیش نیاید، اما در نوع برنامه ها و سریال های ماهواره ای این باور در حال القاست که خانواده راحت ترین مکانیست که انسان هر نوع پوششی را می تواند انتخاب کند و اعقتاد به حریم داشتن در برابر محرم ها یک اعتقاد کاملا عقب ماندست که نتیجه ی کاملا مشخصی را در پی دارد.در سال 1388 به بالا، هنگامی که شبکه های فارسی زبان زیاد شد، آمار طلاق به شدت در جامعه بالا رفت، تا سالی که نرخ رشد طلاق از نرخ رشد ازدواج پیشی گرفت. حال با این اوصاف آیا سریال های ماهواره ای بیشتر در حال ترویج آن رابطه ی درست هستند یا بیشتر در حال ترویج درست نبودن این رابطه ؟ قران کریم در مورد مسئله خیانت زن به شوهر، بسیار صحبت کرده است، همینطور در سوره ی مبارکه ی حضرت یوسف(ع) بیشتر رابطه ی نادرستی که زلیخا به دنبالش بود در ذهنمان جلوه گر می شود و یا بیشتر رابطه ی نادرست؟ قرآن کریم این موضوع را آنقدر متین، با وقار و اینقدر با کلملاتی مؤدبانه بیان میکند که واقعا انسان هیچ حس تحریک آمیزی در خود احساس نمیکند. نتیجه ی این سوره ی مبارک، نفروختن عفت و پاکی و حیای حضرت یوسف(ع) است، اما واقعا نتیجه ی این سریال ها و برنامه های ماهواره ای این است ؟
اکثر بارها در بسیاری از سوال ها بازگو شده است که ما فقط از برنامه های خوب ماهواره استفاده میکنیم، در پیرو این سوال همیشگی باید بگوییم که اولا در پخش کردن برنامه های خوب ماهواره تردیدی نیست، و هیچ کس، منکر آن نیست که ماهواره فقط در حال پخش کردن برنامه های مخرب است. نکته دوم اینکه در این میان خانواده هایی وجود دارند که در نهایت متانت، شخصیت، وقارت، و همچنین احترام به خویش و خانواده ی خویش فقط از برنامه های خوب ماهواره استفاده میکنند هم نیز شکی نیست، آنها تا حدی شخصیت و انسانیت خود را بالا می دانند که بر این باورند «نباید خود و انسانیت خود را خرج آن سریال و آن کارگردانی کنیم که اولین چیزی که فراموشش شده است، انسانیت من، همسرم و فرزندانم بوده است، پس از تماشا کردن این نوع برنامه ها امتناع میکنند». نکته ی سوم این است که برخی ها، اینترنت، تلفن همراه، خودرو و چاقو را با ماهواره در یک کفه ی ترازو قرار می دهند، اینان می گویند اگر از این نوع ابزارها هم استفاده ی نامعقولی کنیم، عواقب ناخوشایندی را به دنبال دارد. حال، سؤال در اینجاست آیا واقعا وجود ماهواره در یک خانواده به اندازه ی خودرو، تلفن همراه و … ضرورت دارد که مقایسه ای به این متفاوتی انجام می دهند؟ آیا واقعا ماهواره در یک خانواده وجود نداشته باشد کارهای ضروری و ادرای مختل می شوند؟ و یا ارتباط ها از بین می روند؟ به نظر بنده اگر کمی متفکرانه تأمل کنیم به نتیجه بهتری خواهیم رسید. ادامه در پست های بعدی…

نویسنده:براساس تحقیقات وبلاگ نویس

موضوعات: اجتماعی
 [ 01:31:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(0)
4 ستاره:
 
(1)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
4.0 stars
(4.0)
نظر از: فرائد [عضو] 

خدایـا بـفهمـانـم کـه بـی تـو چـه میشـوم امـا نشـانـم نـده!!!

خدایـا هـم بـفهمـانـم و هـم نشـانـم بـده کـه بـا تـو چـه خـواهـم شـد!!!

وبلاگ خوب و متنوعی دارید
منتظر نظر شما در “فرائد” هستم
با تشکر

1393/09/28 @ 00:41
نظر از: حيدري [عضو] 
4 stars

با عرض سلام و احترام

وبلاگتان و مطالب آن خیلی خوب بود مخصوصا
مطلب دومتان

التماس دعا

1393/09/26 @ 17:01


فرم در حال بارگذاری ...