ساجدین(ندای صلح و حقیقت)





درباره وبلاگ


بسم رب فاطمه(س)

با سلام حضور همه ی کسانی که به وبلاگ من سر می زنند. امیدوارم مطالب وبلاگ مورد استفاده عزیزان قرار بگیرد. چون مسئله حجاب مربوط به همه جامعه است نه فردی و نه خانوادگی. امیدوارم بتوانم گامی هرچند کوچک در این راستا بردارم.
ان شا الله مورد تائید آقا امام زمان قرار بگیرد
امیدوارم شما نیز ما را در این راه یاری کنید
یاحق.




ساجدین(ندای صلح و حقیقت)


قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبى عَلَیْهِ السَّلام : یَابْنَ آدَم! لَمْ تَزَلْ فى هَدْمِ عُمْرِكَ مُنْذُ سَقَطْتَ مِنْ بَطْنِ اُمِّكَ، فَخُذْ مِمّا فى یَدَیْكَ لِما بَیْنَ یَدَیْكَ، فَإنَّ الْمُؤْمِنَ بَتَزَوَّدُ وَ الْكافِرُ یَتَمَتَّعُ امام حسن مجتبی (علیه السلام) فرمود:

اى فرزند آدم از موقعى كه به دنیا آمده اى، در حال گذراندن عمرت هستى، پس از آنچه دارى براى آینده ات (قبر و قیامت) ذخیره نما، همانا كه مؤمن در حال تهیّه زاد و توشه مى باشد; ولیكن كافر در فكر لذّت و آسایش است. نزهه الناظر و تنبیه الخاطر: ص 79، س 13، بحارالأنوار: ج 75، ص 111، ح 6. به نقل از سايت انديشه قم








جستجو






 
  هدف بعثت، مكارم الاخلاق ...

بسم الله الرحمن الرحیم
الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی.
كار كه برای خداوند باشد، نتیجه آن این می‌شود كه امام سجاد علیه السلام نزدیك به 1400 سال پیش ناله و دعاهایی داشته كه در آنها اسراری را گذاشته و بعد آنها مهر و موم شده به دست فرزندش و نوه‌اش و تا به دست امام صادق علیه السلام میرسد و امام صادق(ع) میفرماید: بله این سخنانی است از امام سجاد علیه السلام كه به امام باقر علیه السلام گفته و نوشته و من هم كوچك بودم می‌شنیدم. قرنها می‌گذرد، جمهوری اسلامی می‌شود و صدا و سیما به دست مسلمان‌ها می‌افتد و ماه رمضان شده و امت مسلمان می‌نشینند تا ببینند امام سجاد علیه السلام چه فرموده است؟ بحث امسال ماه رمضان ما، شرح دعای مكارم الاخلاق امام سجاد(ع) است.
سؤال: مكارم یعنی چه؟ جواب: مكارم از كرامت و تكریم گرفته شده. مکارم یعنی اخلاق‌های بزرگوارانه. میدانید یعنی چه؟ پیامبر ص فرموده: «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ»(مكارم‏الأخلاق، ص‏8) «مكارم الاخلاق » نه «محاسن الاخلاق »، یعنی اخلاق كریم، و اخلاقهای بزرگوارانه چیزی كه الان نسل و ناموس، خواص و عوام به آن احتیاج دارند.
سؤال: امتیازات اخلاق اسلامی و اخلاق دنیایی(غرب و غیر اسلامی) چیست؟ جواب: این مطالب، ده، یازده نكته است كه دیروز عصر به دست آورده‌ام، نو است. برای خود من هم نو است.
الف) اخلاق بالاتر از خواسته‌های شخصی است: اگر انسان چیزی را دوست دارد انجام دهد كه اخلاق نیست. مثل: اتو كردن لباس، مسواك كردن، آب و جارو كردن منزل، (دوست دارد به همه یا الله بفرما مرسی بارك الله بگوید)، و. . . اینها مثل رانندگی در سرازیری است كه مهم نیست. اخلاق آن است كه: از چیزی خوشت نیاید اما به خاطر خدا بگویی: چشم. و به خاطر ارزشی که دارد آن کار را انجام دهی. قرآن می‌فرماید: ممكن است از همسرت خوشت نیاید ولی او را طلاق نده. «فَعَسى‏ أَنْ تَكْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللَّهُ فیهِ خَیْراً كَثیراً» نساء/19. چه بسا كراهت دارید چیزی را و خداوند قرار داده در او خیر زیادی. این اخلاق است.
ب) اخلاق بالاتر از فرقه گرایی است: در دنیا این جور است که كمك میكند ولی به افراد محله خود، اگر بداند شیعه یا مسلمان است به او كمك نمی‌كنند. و این كه می‌گویند حقوق انسانها، یعنی حقوق خودشان، مسلمانان لبنان را بمباران و حقوق فلسطینیها را غصب ولی برای سگهای خودشان احترام قائل هستند. سازمانی درست میكنند برای حمایت از حیوانها ولی حقوق مسلمانان هیچ. امیرالمؤمنین علی علیه السلام به استاندار می‌فرماید: همه مردم باید در حقوق مساوی باشند چه مسلمان و چه غیر مسلمان برای اینكه: «إِمَّا أَخٌ لَكَ فِی الدِّینِ وَ إِمَّا نَظِیرٌ لَكَ فِی الْخَلْقِ»(نهج‏البلاغه، نامه 53). «یا برادر دینی توست و یا در خلقت مثل تو انسان است». اخلاق بالاتر از اسلام است و زمانی كه می‌گویند برخورد اخلاقی داشته باش نه فقط برای خودیها بلکه برای غریبه‌ها هم اخلاق داشته باش.
ج) اخلاق بالاتر از مرزهاست: قرآن می‌فرماید: اگر از آن طرف دنیا مظلومی بود او را كمك كنید و قیام كنید و اگر چنین نكردی مسئول هستی. «وَ ما لَكُمْ لا تُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ» نساء/75. چرا در برای خدا و مستضعفین قیام و مقاتله نمی‌كنید؟ نگو ایرانی نیست، لبنانی و پاكستانی و افغانی و بوسنی فرقی ندارد. یكی بود که هر زمان نذر می‌كرد، نذرش این بود كه برود مشهد. خیلی زحمت كشیدی نذر شكم خودت كردی، نذر كن یك غریبه‌ای را بفرستی مشهد. مثل: بعضی‌ها كه قربانی می‌كنند، قربانی است ولی كله پاچه را برای صبح و سیراب شیردان را برای عصر و گوشت راسته را برای ناهار، و ران و گوشت دست را برای برادر و شوهر خواهر. . . چه چیزی از این گوسفند قربانی شد، اینكه قربان شكمت شد. قربانی یعنی از خود بكن بده به دیگران. مثل این كه آدم پول را از این جیبش در می‌آورد و به آن یکی جیبش می‌گذارد و می‌گوید در راه خدا انفاق کردم. دنیا اخلاقش این چنین است، اگر به کسی هم کمک می‌کند، فندق می‌دهد كه گردو برگردد و علف می‌دهد كه شیر بدوشد، دانه میدهد كه تخم مرغ بردارد. جوانان عزیز این بحثها را یاد بگیرید فردا هر كجای دنیا رفتید با هر پروفسوری صحبت کردید می‌توانید بگویید: اسلام در هرمسئله دهها و صدها امتیاز بر همه دین‌ها و مکتبها دارد. اخلاق مرز و فرقه نمی‌شناسد و حتی می‌گوید خودت را له كن.

ادامه »

موضوعات: ویژه برنامه های کوثر بلاگ در ماه مبارک رمضان
[پنجشنبه 1395-04-10] [ 02:39:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  مکارم اخلاق؛ اوج انسانیت ...

انسان یکی از دو موجود در هستی است که چیزی به نام تعلیم و تربیت اخلاقی دارد و دارای اراده‌ای است که او را در دو جهت متضاد، بلکه متناقض حرکت می‌دهد و حق انتخاب دوگانه دارد که در موجودات دیگر جز جنیان نیست. اوج مدارک و تربیت اخلاقی را در مکارم اخلاقی باید جست و اصولاً پیامبر اکرم علت اصلی مبعوث شدنش را تکمیل مکارم اخلاق می‌داند، اما حقیقت مکارم اخلاق چیست و چرا اسلام بر آن تأکید فراوان دارد؟ مقاله حاضر درصدد و تبیین این موضوع است.

سه‌گانه اخلاق عدالتی، احسانی و اکرامی
خلق انسانی قابل تغییر است و می‌تواند در دو مسیر متضاد و متناقض حرکت کند (رعد، آیه 11؛ انسان، آیه 3؛ بلد، آیه 10؛ شمس، آیات 7 تا 10) پس می‌تواند موجودی متکبر، فخور، عنود، بخیل، خسیس، ظالم،‌مسرف، عجول و مانند آن شود یا می‌تواند موجودی متواضع، عاقل، مهربان، بخشنده،‌عادل، معتدل و صابر و مانند آنها باشد. انسان چنان از قابلیت انعطافی برخوردار است که می‌تواند به تعبیر آیات و روایات گام به گام در مسیر ترسیمی شیطان رود و جنود جهل و شیطانی را در خود تقویت کند، یا گام به گام رنگ الهی به خود گیرد و جنود عقل و رحمانی را در خود تجلی بخشد و خدایی شود (بقره، آیه 138؛ آل عمران، آیه 79).
پیامبران الهی هر چند که به کمالات اخلاقی هدایت می‌کردند، ولی به سبب ظرفیت ابتدایی بشر، محور دعوت آنان عدالت و در نهایت احسان بود. البته آنان مکارم اخلاقی را نیز بیان می‌کردند که به همان دلایل مخالفت با اصول ابتدایی اخلاقی از سوی اکثریت مردم، آنان کمتر به این مکارم اخلاقی دعوت می‌کردند که مرتبه نهایی و عالی اخلاق است.
پیامبر(ص) بیان می‌کند که هدف از بعثت ایشان از سوی خداوند، اتمام مکارم اخلاقی است. براساس آموزه‌های قرآنی و روایی، حوزه‌های اخلاق پسندیده و نیک که در برابر اخلاق ناپسند و زشت قرار می‌گیرد، دارای تعدد است که می‌توان دست کم سه نوع اصلی را معرفی کرد.
1. اخلاق عدالتی: اخلاق عدالتی کف اخلاق انسانی است. عدالت چنانکه امیرمؤمنان علی(ع) فرموده، به معنای قراردادن هر چیزی در جای مناسب خود و اعطای حق هر صاحب حقی است. عقل انسانی که مانند یک چراغ عمل می‌کند در یک جهت همانند پیامبران نیز عمل می‌کند. عقل انسانی وقتی تصاویر هستی را می‌گیرد، چاه و راه و حق و باطل را نشان می‌دهد؛ و به طور طبیعی عقل به مدد وحی و الهام الهی، یک باید و نباید عقلی را توصیه می‌کند که نوعی ارشاد عقلانی به خوب و بد است؛ یعنی عقل به کمک فطرت، نوعی ارزش‌گذاری مبتنی بر حقیقت دارد. از همین رو عقل و فطرت در قالب حسن و قبح، احکامی را چون حسن عدل و قبح ظلم، حسن وفا، قبح بی‌وفایی، حسن صداقت و قبح دروغ و مانند آنها بیان می‌کنند.

ادامه »

موضوعات: ویژه برنامه های کوثر بلاگ در ماه مبارک رمضان
 [ 02:35:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  فرق بين محاسن اخلاق و مكارم اخلاق چيست؟ ...

در يك تقسيم بندي كلي مي توان دستورات اخلاقي را به دو گروه محاسن و مكارم اخلاق تقسيم كرد:
آن دسته از دستورات اخلاقي كه مربوط به روابط اجتماعي و جلب منافع مادي و چگونگي معاشرت با ديگران است و موجب بهبود زندگي دنيوي مي شود، در گروه محاسن اخلاق قرار مي گيرد.
اخلاقياتي كه معيار انسانيت است و از بزرگواري و طبع بالا و تعالي روحي و معنوي انسان حكايت مي كند، در زمره مكارم اخلاق قرار مي گيرد. به عبارت ديگر، از تقابل بين حسن خلق با سوء خلق و محاسن اخلاق با مكارم اخلاق در روايات چنين برمي آيد كه در مواردي كه اولياي الهي خواسته اند پيرامون اخلاق خوب به معناي جامع و كامل آن سخن بگويند و اهميت و ارزش آن را در مجموع بيان نمايند، از كلمه «حسن خلق» استفاده كرده اند و آن را با «سوء خلق» مي سنجيدند و بدينوسيله، ما را بر ملكات حميده و سجاياي اخلاقي پسنديده تشويق و ترغيب مي كنند و از صفات ناپسند بازمي دارند و به موازات ذكر فوايد مادي و معنوي حسن خلق، از زيان هاي دنيوي و اخروي سوء خلق نيز سخن به ميان مي آورند.
براي مثال، پيامبراكرم(صلي الله عليه وآله)در اين كلام گهربار خود مي فرمايند: « من سعادهٔ الرجل حسن الخلق و من شقاوته سوء الخلق.»1
اما در مواردي كه اولياي دين خواسته اند از تعالي معنوي و كمال روحاني سخن بگويند و افراد جامعه را به ارزش هاي عالي انساني متوجه كنند، از مكارم اخلاق نام برده اند و آن را در كنار محاسن اخلاق آورده اند و گام نهايي هدف انبيا و اولياي الهي شمرده اند.
اولياي دين به پيروان خود مي فهماندند كه هدف عالي رهبران اديان الهي، از جمله اسلام، تنها اين نيست كه مردم را با اخلاق خوب اجتماعي آشنا سازند و تربيت كنند، بلكه علاوه بر آن مي خواهند آنان را با سجاياي عالي انساني پرورش دهند و از مزاياي كرامت و انسانيت برخوردارشان نمايند. به همين دليل رسول اكرم(صلي الله عليه وآله) مي فرمايند: «بعثت لاتمّم مكارم اخلاق»;2 يعني به منظور رسيدن به مكارم اخلاق، به پيامبري مبعوث شدم. چگونگي رسيدن به اين مقام رفيع و بلند را مي توان در كلام اميرالمؤمنين(عليه السلام) جستوجو كرد، آن جا كه مي فرمايند: «ذلّلوا اخلاقكم بالمحاسن و قودوها الي المكارم»;3يعني اخلاق خود را در آغاز با صفات حميده و محاسن اخلاق رام كنيد و سپس آن را به سوي مكارم اخلاق و سجاياي عالي و ملكات نفساني انساني سوق دهيد.
بنابراين، گام اول در اخلاق رعايت محاسن اخلاقي است. براي دست يابي به گام دوم، يعني مكارم اخلاق، بايد گام اول را با موفقيت سپري كرد.
محاسن اخلاق مايه بهزيستي و موجب تحكيم روابط اجتماعي است. محاسن اخلاق مردم را به ادب و احترام متقابل وامي دارد و در جامعه مهر و محبت ايجاد مي كند. دست يابي به محاسن اخلاق كم و بيش براي همه افراد ميسّر است و همه مي توانند با تمرين و مراقبت هاي لازم، دير يا زود خويشتن را به اخلاق خوب اجتماعي متخلّق سازند، با مردم به گرمي برخورد كنند، وظايف خويش را به شايستگي انجام دهند و از نتايج مفيد و ثمربخش آن بهره مند گردند.
مكارم اخلاق آن دسته از صفاتي است كه در مرتبه بالاتري قرار دارد و به انسان تعالي معنوي عطا مي كند و تمايلات عالي انسان را از قوه به فعليت درمي آورد. تنها كساني مي توانند به كرايم اخلاق متخلّق شوند كه از محاسن اخلاقي عبور، و بر هواي نفس خود غلبه كرده، به خواهش هاي غيرانساني خويش پشت پا زده و خويشتن را از اسارت آزاد نموده باشند. پس، محاسن اخلاق براي تأمين حيات بشري و زندگي مادي است و مكارم اخلاق براي احياي جنبه انساني و تكميل جهات معنوي.
«برخي در تعريف محاسن اخلاق گفته اند: آن قسم خلق و خويي كه در شرع مقدس، ممدوح شناخته شده و با غرايز حيواني و تمايلات نفساني هماهنگ است، يا لااقل با آنها تضادي ندارد، حسن خلق است و در تعريف مكارم الاخلاق گفته شده: آن قسم خلقيات عالي و رفيعي كه اگر كسي بخواهد انجام دهد يا بايد با هواي نفس خود و كشتن غرايز خويش بجنگد و در جهت مخالف آنها قدم بردارد يا لااقل بايد نداري آنها را ناديده انگارد.
محاسن اخلاق با تمايلات نفساني هم آهنگ است، امّا مكارم اخلاق در نقطه‌ مقابل غرايز است. انساني كه تعالي يافته و متصف به مكارم اخلاق شده است، در معرض اين است كه فخر فروشي كند و با اين فخر فروشي از جهت الهي خارج گردد. امام سجاد ـ عليه السّلام ـ از خداوند كرامت‌هاي اخلاقي و اخلاق بزرگوارانه را درخواست مي‌كند و از خداوند مي‌خواهد كه دچار آفت فخرفروشي نگردد. چون مرز بين اين دو دقيق است، تنها با توفيق و دستگيري خداوند است كه انسان مي‌تواند مرزها را بشناسد و از حد خويش خارج نشود. 1ـ مستدرك الوسايل، ج ۲، ص ۸۳.
2و3ـ فيض كاشاني، محجهٔ البيضاء، ج ۴، ص ۱۲۱/ ص ۱۲۲.

پرسمان دانشجوان

موضوعات: ویژه برنامه های کوثر بلاگ در ماه مبارک رمضان
 [ 02:33:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  اگر منظور از نماز راز و نیاز با خداست، چرا به فارسی نخوانیم؟! ...

قبل از هر پاسخی دقت شود که ریشه‌ی این شبهه و تبلیغ اقامه‌ی نماز به زبان فارسی یا هر کسی به زبان خودش (انگلیسی، چینی و …) به دهه‌ی آخر دوره‌ی پهلوی بر می‌گردد. پس از انقلاب دیگر چنین سؤال یا شبهه‌ای طرح نگردید تا آن که در دوره‌ی آقای خاتمی و تک‌تازی «دگر اندیشان – قرائت جدیدی‌ها و به اصطلاح روشنفکران» دوباره به الفاظ و انشاءهای متفاوت طرح گردید.
مقصود اصلی از نماز «عبادت و بندگی» خداوند متعال است، اگر چه در این عبادت، راز و نیاز بنده با خالق و رب خود نیز صورت می‌پذیرد. و بندگی بدان شکلی است که معبود دستور می‌دهد و نه به آن شکلی که عبد می‌پسندد! که چنین عبادتی، عبادت خود است نه پروردگار.
شیطان نیز به خاطر همین نافرمانی و اختراع و اجتهاد در چگونگی عبادت از مقام قرب الهی رانده و اهل عذاب و جهنم شد. او که منکر وجود خداوند نگردیده بود، بلکه به خدا گفت: تو این عبادت سجده به آدم را از من بردار و من به گونه‌ای دیگر تو را عبادتی می‌کنم که هیچ بنده‌ای نکرده باشد! اما خداوند نپذیرفت. چرا که آن دیگر عبادت خودش بود و نه عبادت خداوند. عبادت یعنی اطاعت امر و نه فقط راز و نیاز.
البته دقت به این نکته ضروری است که وقتی باور و قبول کردیم که خداوند متعال علیم و حکیم است و نیازی هم به عبادت ما ندارد، بلکه بایدها، نبایدها و عبادات را به برای هدایت و رشد بندگان وضع کرده است، مشخص می‌شود که لابد حکمت‌ها و آثار متعددی در قانون وضع شده وجود دارد که تغییر آن، نه تنها آن آثار را از بین می‌برد، بلکه اساساً خروج از بندگی و اطاعت است.
به عنوان مثال یکی دیگر از حکمت‌های اقامه‌ی نماز به زبان عربی این است که بنده، به کمال بندگی آراسته ‌شود و کمال بندگی را معبودی که خالق، علیم و حکیم است می‌تواند تبیین کند و نه خود عبدی که محدود و جاهل است.
از حکمت‌های دیگر آن است که عبد در نماز هم چون یک نبی، کلام خدا را که افضل کلام است تکلم می‌کند و نه کلام خودش را و به نور کلام وحی منور می‌شود. خداوند متعال در باره‌ی همه سخنان پیامبر اکرم (ص) که انسان کامل و عبد خلص است می‌فرماید:
وَ مَا يَنطِقُ عَنِ الهَْوَى - إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْىٌ يُوحَى‏ - عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى (النجم، 5،4،3)

ادامه »

موضوعات: ویژه برنامه های کوثر بلاگ در ماه مبارک رمضان
 [ 02:22:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  راز عبادت طولانی بندگان خالص خدا چیست؟ ...

هر عبادتي به نحو شايسته و توأم با صدق و اخلاص انجام پذيرد، قلب آدمي را آنچنان صفا و روشني مي‌بخشد كه بيشتر موجب پذيرش انوار عالم غيب مي‌شود و بر معرفت و يقين او بيشتر افزوده مي‌گردد و همين معرفت و يقين او را به سوي عبادتهاي بيشتر و بيشتر مي‌كشاند.
در بينش اسلامي، علم و عبادت، دو ركن و گوهر گران‌بهایي هستند كه به خاطر آن، خداوند متعال، كتب آسماني را فرستاده و انبياء رامبعوث كرده است. بلكه مي‌توان گفت به خاطر علم و عبادت است كه زمين و آسمان و هر چه در آنهاست خلق شده و در شرف و عظمت علم، همين سخن خداي عزوجل بس كه فرموده است: «خداوند كسي است كه هفت آسمان و زمين را خلق كرده است و در آنها امر خود را فرو فرستاده تا بدانيد كه خدا بر هر چيز قادر است و علم او بر همه چيز احاطه دارد» (سوره طلاق/ آيه12) و در اهميت عبادت نيز همين آيه بس كه فرمود: «جن و بشر را نيافريديم مگر براي ان كه عبادت كنند.» (سوره ذاريات/آيه56) بنابراين حق اين است كه آدمي جز با اين دو نينديشد و جز براي آنها خود را به سختي و زحمت نياندازد و واقع مطلب اينست كه هر چه جز علم و عبادت باشد باطل است و خيري در آن نيست و سودي به حال بشر ندارد. معلوم است كه عبادت بايد توأم با علم باشد وگرنه منزلت آن پائين مي‌آيد و مطابق آنچه در بالا گفتيم، نمي‌باشد.

از پيامبر اكرم(ص) در شرف و فضيلت علم، سخناني ثبت شده است كه ما به برخي از آنها اشاره مي‌كنيم. نبي اكرم(ص) فرموده است:«برتري و فضيلت عالم بر عابد همچون برتري و فضيلت من است نسبت به كمترين و كوچكترين فرد شما» و نيز فرموده است:«يك نگاه كوتاه به چهرۀ عالم براي من، دوست داشتني‌تر است از عبادت يك سال» علامه مجلسي در كتاب «بحار‌ الانوار» در فصل علم باب چهارم از علي عليه‌السلام نقل مي‌كند كه فرمود: «نظري به سوي عالم، نزد خداي متعال بهتر است از يكسال اعتكاف در خانۀ كعبه».

شرافت و عزت مقام علم و عالم تا بدان پايه است كه در بهشت خدا نيز عالمان مقامي برتر و بالاتر از ديگران دارند. رسول اكرم(ص) خطاب به ياران خويش فرمود: «مي‌خواهيد به شما بگويم كه شريف‌ترين اهل بهشت چه كساني هستند؟» گفتند بله يا رسول الله(ص)، فرمود: «آنها علماء امت من هستند» و از امام باقر(ع) نيز روايت شده كه فرمود: «عالمي كه مردم از علم او بهره‌مند شوند افضل از هفتاد هزار عابد است» اما پيداست آن علمي كه مردم از آن بهره برند بايد توأم با عبادت باشد و علمي كه منتهي به عبادت و پرستش خدا نشود، بيهوده است. بنابر اين، علم به منزلۀ درخت مي‌باشد و عبادت همچون ميوه‌اي از ميوه‌هاي آن. كمال درخت، به ميوه دادن و به ثمر نشستن است و از اينجاست كه انسان بايد از هر دوي اين امور، بهره و نصيب داشته باشد.

نكته‌اي كه در اينجا قابل ذكر است، اين است كه مقصود از علم، علم دين است. يعني شناخت حقيقي ذات و صفات و افعال خداوندي و ملائكه و كتب و انبياء او و علم به آخرت و روز جزا. قرآن كريم مي‌فرمايد: «پيامبر به آنچه از سوي پروردگارش به وي وحي شد، ايمان آورد و مؤمنين همگي ايمان آورند به خدا و فرشتگان او و به كتبي كه نازل كرد و به رسولانش» (بقره/آيه 285) و باز در جاي ديگر مي‌فرمايد: «اي كساني كه- (به زبان)- ايمان آورده‌ايد ـ (از روي حقيقت و دل هم)- ايمان بياوريد به خدا و رسول او و كتابي كه به رسول خود فرستاد (قرآن) ـ و كتابي كه پيش از اين فرستاده شد ـ (تورات و انجيل و…) ـ و هر كه به خداو فرشتگان و كتابهاي آسماني و رسولان و روز قيامت كافر شود، سخت به گمراهي فرو مانده و از راه نجات و سعادت، دور افتاده است»(نساء/آيه136)

بازگشت ايمان نيز به علم است زيرا ايمان عبارت است از تصديق كردن چيزي، آنچنان كه حقيقت آن چيز است و اين امر مستلزم آن است كه آدمي به اندازۀ وسع و طاقت انساني‌اش، اشياء را چنان كه هست دريابد و اين همان معني علم است، در مقابل ايمان، كفر قرار دارد كه يعني پوشيدن و پنهان كردن است و بازگشت كفر به جهل است. بنابر اين، ايمان در قرآن مجيد مبتني است بر تصديق اين پنج چيز يعني خدا و رسول و فرشتگان و كتب آسماني و روز جزا، حتي اگر شده به صورت كلي و اجمالي شناخت اين پنج چيز، اضطراري و الزامي است. و سخن پيامبر اكرم كه فرمود: «طلب العلم فريضة علي كل مسلم و مسلمة» اشاره به وجوب و ضرورت اين علم است. لكن اين ضرورت و وجوب، مشروط به قدرت توانايي انسان است و خداوند سبحان، خود فرموده است: «خداوند هيچ كس را جز به اندازۀ وسع و طاقتش تكليف نمي‌كند.» (بقره/286) لذا از اينجاست كه علم و ايمان افراد نسبت به هم متفاوت است و شدت و ضعف آن فرق مي‌كند و به همين دليل، علماي اسلامي بر اين عقيده‌اند كه علم و ايمان زيادت و نقصان دارد و ايمان و علم بعضي، بالاتر و بيشتر از بعض ديگر است. امام صادق(ع) فرموده است:«ايمان داراي حالات و درجات و طبقات و منزلي است. نوعي از آن، ايمان تام وتمام است و نوعي ديگر، ايمان ناقص كه نقصان آن، آشكار است و نوعي ديگر، درجات ميان اين دو است.»

ادامه »

موضوعات: ویژه برنامه های کوثر بلاگ در ماه مبارک رمضان
 [ 02:19:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  مقصود از عبادت کردن خدا چیست؟ آیا عبادت کردن فقط از طریق خواندن نماز است؟ ...

‏عبادت معنای وسیعی دارد که هم شامل بعضی امور واجب و تکالیف الهی می شودو هم بعضی اموری را که مستحب است، در بر می گیرد.
عبادت در لغت به معنای انجام فرائض (واجبات) دینی به قصد قرب الهی و انجام دستور او و پرستش و بندگی است.(1)
بنای اصلی عبادت، اعتراف به بندگی خدا است، در این صورت گسترة عبادت علاوه بر واجبات و مستحبات، امور مباح را نیز در بر می گیرد و آن را به مستحب تبدیل می کند. تشنه، اگر هنگان نوشیدن آب شکر خدا را به جا آورد، این کار او عبادت محسوب می شود، پس عبادت تنها در خواندن نماز و گرفتن روزه نیست! اعتراف به بندگی خدا و هر کار مثبتی را به یاد او انجام دادن عبادت است. در عین حال شاخص اصلی و مصداق برتر عبادت، در انجام واجبات خلاصه می شود. آنچه از طرف خداوند و پیامبرش در مورد رعایت حقوق انسان ها و چگونگی ارتباط با مردم بیان شده نیز عبادت محسوب می شود. رعایت حق الله، حق النّاس و حق النفس عبادت است. کسب روزی حلال که انجام وظیفه در مقابل خود و خانواده است، عبادت محسوب می شود.
امام سجاد(ع) فرمود: « هر کس به واجبات خدا عمل کند، از عابدترین مردم است».(2)
خوب است در پایان به بعضی دیگر از مصادیق عبادت که از مستحبات است اشاره کنیم.
رسول گرامی اسلام(ص) فرمود: «نگاه به عالِم، نگاه به امام عادل، نگاه به پدر و مادر از روی مهربانی و رحمت، نگاه به برادر دینی که در راه خدا دوستش بداری، عبادت است».(3)
نگاه به صورت دانشمند و یا مهربانانه به چهره پدر و مادر نگاه کردن مثل انجام تکلیف با سختی و مشقت همراه نیست و هزینه نخواهد داشت اما چنین نگاهی را عبادت شمرده اند، زیرا انسان هر کار یا هر عملی را هر چند بدون صرف وقت و بدون مشقت اما با اخلاص و برای خدا انجام دهد، عبادت محسوب می شود.
—————————————————————————————————————–
پی نوشت ها:
1. فرهنگ لاروس، ص 1417.
2. اصول کافی، ج 3، ص 136.
3. بحارالانوار، ج 71، ص 73.

موضوعات: ویژه برنامه های کوثر بلاگ در ماه مبارک رمضان
 [ 02:17:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت