دست نوشته خودم به شهید املاکی
من به تو می بالم به تو ای سردار بیت المقدس ، رمضان و محرم ، ثامن الائمه، فتح الـمبین و بـه تو که بـا نـداي (هل من ناصرت) وحشتی بر دل دشمن افکندی . من شرمنده ام ، من شرمنده ام از اینکه در پیشگاه تو و خدای تو و لاله های سرخی همچون تو گناه میکنم .ای شهید اینک با دلی اکنده از درد و اندوه برایت می نویسم ، اي كساني كه اين نوشته را يا بهتر بگويم اين درد دل ، اين سوز دل ، و یا هر انچه که می دانید میخوانید در خواستی از شما دارم در هر کجای این عالم که این نوشته را می خوانید در محضر شهید قهرمان ما طلب شفاعت ما را بکنید . و بدانید نالایقترین بنده هم می تواند به شفاعت قهرمانان (شهیدان ) به ارزوهایشان برسند . چه خوش گفت شاعر گرانقدر :
يارب ز كرم بر من درويش نگر
در من منگر در كرم خويش نگر
هر چند نيم لايق بخشايش تو
برحال من خسته دل ريش نگر
سردار حسین املاکی وقتی دفترچه خاطراتت را نگاه میکنم حس عجیبی به من دست می دهد . هنوز هم عطر خوش گل لاله ی پرپر شده در میان دفتر خاطره روزهای شیرینت فضای اتاقم را عطراگین کرده است . دفتری که در برگ های نازک خود رمزهایی پنهان کرده که با سیاهه ی خود دنیایی را دگرگون میکند و من در حیرتم که فقط خود از رموزهای ان با خبری . همیشه با خود می گویم ای کاش من هم در کنار تو و دوستان سفر کرده ات بودم . ای کاش در سنگر بی ریای شما هم جایی برای من بود تا می توانستم لحظه های زیبای راز نیاز شبانه ات را با معبودت مشاهده میکردم . همیشه با خود می گویم اگر خدایی ناکرده مشکلی برای کشور عزیزمان پیش بیاید ایا شجاعت ما هم به ذره ای از شجاعت قهرمانان (شهیدان) ما خواهد رسید ؟ آیا ما هم می توانیم از جان شیرین خود برای دفاع از امانتی که به دست ما رسیده است بگذریم ؟ و آیا ما می توانیم شعر :
در دلم یکسره من شوق شهادت دارم
در سرم ول وله ایست ، حس سعادت دارم
دلم از ماندن اینجا زار است
در دلم یکسره من عشق شهادت دارم
را زمزمه کنیم ؟ و اما ای املاکی عزیز من ان بی پنهایی ام که امانی نمیابد ، ای شهید دست های افتاده ام را بگیر . یا حق
نوشته شده توسط وبلاگ نویس
موضوعات: شهدا
[ 11:35:00 ب.ظ ]