ساجدین(ندای صلح و حقیقت)





درباره وبلاگ


بسم رب فاطمه(س)

با سلام حضور همه ی کسانی که به وبلاگ من سر می زنند. امیدوارم مطالب وبلاگ مورد استفاده عزیزان قرار بگیرد. چون مسئله حجاب مربوط به همه جامعه است نه فردی و نه خانوادگی. امیدوارم بتوانم گامی هرچند کوچک در این راستا بردارم.
ان شا الله مورد تائید آقا امام زمان قرار بگیرد
امیدوارم شما نیز ما را در این راه یاری کنید
یاحق.




ساجدین(ندای صلح و حقیقت)


قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبى عَلَیْهِ السَّلام : یَابْنَ آدَم! لَمْ تَزَلْ فى هَدْمِ عُمْرِكَ مُنْذُ سَقَطْتَ مِنْ بَطْنِ اُمِّكَ، فَخُذْ مِمّا فى یَدَیْكَ لِما بَیْنَ یَدَیْكَ، فَإنَّ الْمُؤْمِنَ بَتَزَوَّدُ وَ الْكافِرُ یَتَمَتَّعُ امام حسن مجتبی (علیه السلام) فرمود:

اى فرزند آدم از موقعى كه به دنیا آمده اى، در حال گذراندن عمرت هستى، پس از آنچه دارى براى آینده ات (قبر و قیامت) ذخیره نما، همانا كه مؤمن در حال تهیّه زاد و توشه مى باشد; ولیكن كافر در فكر لذّت و آسایش است. نزهه الناظر و تنبیه الخاطر: ص 79، س 13، بحارالأنوار: ج 75، ص 111، ح 6. به نقل از سايت انديشه قم








جستجو






 
  چرا بايد دشمنان امام حسين (عليه السلام) را لعن كرد؟ ...

همانگونه كه سرشت انسان فقط از شناخت ساخته نشده است، از عواطف و احساسات مثبت هم تشكيل نشده است. آدميزاد هم احساسات مثبت و هم احساسات منفي دارد. اين طبيعت انسان است كه در مواردي بايد رقت قلب پيدا كند و در اثر آن گريه كند و گاهي شادي كند.
خداوند در ما محبت آفريده تا نسبت به كساني كه به ما خدمت مي كند به ابراز علاقه و محبت بپردازيم.
علاوه بر آن در انسان، نقطه مقابل محبت، به نام بغض و دشمني قرار داده است. همان گونه كه فطرت انسان بر اين است كه كسي را كه به او خدمت مي كند دوست بدارد، فطرتش نيز بر اين است كه كسي را كه به او ضرر مي زند دشمن بدارد. قرآن مي فرمايد: «ان الشيطان لكم عدوا فاتخذوه عدواً»[46] ؛ «شيطان، دشمن شماست شما هم با او دشمني كنيد.»
اين فطرت انساني است و عامل تكامل و سعادت انساني است. اگر «دشمني» با دشمنان خدا نباشد به تدريج رفتار انسان با آن دوستانه مي شود. و حرف هايشان را قبول مي كند و شيطان ديگري مثل آنها مي شود. اگر كساني اين نصيحت را گوش نكردند بايد بدانند كه عاقبت به آنها ملحق خواهند شد. «ان الله جامع الكافرين و المنافقين في جهنم جميعا»[47]؛ سرانجام كساني كه نسبت به استهزاء كنندگان دين محبت مي ورزند و به آنها روي خوش نشان مي دهند، اين است كه تدريجاً حرف هاي استهزاء كنندگان بر آن ها اثر مي گذارد، وقتي حرف هايشان اثر كرد، در دلهايشان شك به وجود مي آيد و اگر شك ايجاد شد؛ اظهار ايمان كردن نفاق مي شود.
به عبارت ديگر دشمني كردن با دشمنان، سيستمي دفاعي در مقابل ضررها ايجاد مي كند.
موجودات زنده قوه دافعه دارند. چيزهايي كه براي بدن مضر است بايد بيرن ريخت. در روح انسان هم بايد، چنين استعدادي وجود داشته باشد، بايد يك عامل جاذبه رواني داشته باشيم تا از كساني كه براي ما مفيد هستند خوشمان بيايد، دوستشان بداريم و به آنها نزديك شويم و در مقابل بايد عملاً با كساني كه براي سرنوشت جامعه مضر هستند دشمني كرد.
اينكه ما نسبت به دشمنان اسلام و شيطان بزرگ اينقدر كينه داريم، و اجازه نمي دهيم شعار مرگ بر آمريكا حذف شود، تأسي به حضرت ابراهيم است. قرآن مي فرمايد: «شما بايد از ابراهيم ياد بگيريد و صريحا بگوييد «مرگ بر دشمن اسلام» و عداوت و دشمني خود را نسبت به دشمنان اعلام كنيد.»[48]
در فروع دين، تولي و تبري است يعني بايد دوستان خود را دوست بدارند و با دشمنان خدا دشمني كنند. تنها دوستي كافي نيست اگر دشمني نباشد، دوستي هم از بين مي رود. اما در مورد دشمنان غدّار، كينه توز و قسم خورده، خداوند مي فرمايد: «و لن ترضي عنك اليهود و لاالنصاري حتي تتبع ملتهم»[49]
تا دست از انقلابتان برنداريد، آمريكا از شما راضي نخواهد شد. هر روز لازم است تأمل كنيم كه آشتي با چنين كساني يعني چه؟ بايد با نهايت غضب، خشونت، تندي و عبوسي با اينها برخورد كرد. بايد مرگ را بر سر اينها باريد. چون آنها جز به مرگ ما راضي نيستند نه تنها به مرگ بدن ما، بلكه تنها به مرگ روح ما و به مرگ دين ما راضي مي شوند.[50]

ادامه »

موضوعات: محرم, مناسبتی, اهل بیت, این هفته چه بنویسیم (10)
[یکشنبه 1395-07-04] [ 08:17:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  چرا در عزاداري ها به جاي هيئت هاي عزا از كنفرانس و گفتگو استفاده نمي شود؟ ...

روحيه بسياري از مردم با مسائل اقتصادي و مادي بيشتر سازگار است و مردم حوادث را براساس منافع يا ضررهاي اقتصادي مي سنجند. در مورد عاشورا شايد عده اي بگويند: «دو ماه بايد توليد كم شود، وقت اشخاص گرفته شود و ضرر اقتصادي دربرداشته باشد، چرا با مجالس متعدد، مثل كنفرانس، كنگره، همايش و نگاه كردن اين مراسم، عاشورا را زنده نگه نداريم؟»
در مورد شخصيت سيد الشهداء تشكيل ميزگرد و كنفرانس و غيره لازم است و البته انجام هم مي شود اما آيا براي بهره برداري از حادثه عاشورا اين مراسم كافي است؟ يا اين كه امور ديگري نيز لازم است؟!
هنگامي كه در رفتارهاي خود دقت مي كنيم مي يابيم كه در رفتارهاي ما دو دسته از عوامل نقش اساسي ايفا مي كنند، يك دسته، عوامل شناختي، كه موجب مي شود انسان مطلبي را بفهمد و بپذيرد كه اين كار از طريق استدلال عقلي يا تجربي و يا راه هاي ديگر صورت مي گيرد. قطعا شناخت در رفتار ما، تأثير گذار است اما كافي نيست.
عامل ديگر، انگيزه ها، احساسات، عواطف، تمايلات، گرايشها، ميلها و غرايز مي باشد. اينها سلسله اي از عوامل دروني و رواني اند كه در رفتار ما تأثير گذارند. هرگاه به رفتار خود چه در زندگي فردي، چه اجتماعي و چه سياسي و… نظري بكنيد، درمي يابيد كه عامل اصلي كه شما را به آن رفتار وادار كرده همين عوامل تحريك كننده و برانگيزاننده است.
شهيد مطهري فرمودند: «در مورد حركت خودرو دو عامل وجود دارد عامل مكانيكي كه خودرو را به حركت درمي آورد و چراغ كه سبب مي شود خودرو در داخل پرتگاه و گودال نرود و آسيب نبيند.» انسان هم براي رفتار صحيح به يك عامل دروني و نيز عامل شناختي احتياج دارد.
عامل دروني ما را به سوي كار مي انگيزاند و به طرف انجام كار سوق مي دهد. اين گونه عوامل، انگيزه هاي رواني هستند. اگر انسان بداند كه فلان غذا مفيد و خوشمزه است تا اشتها نداشته باشد يا اشتهاي او تحريك نشود هرگز به سراغ غذا نمي رود. اگر كسي اشتهاي او بر اثر بيماري، از بين برود ميل به غذا را هم از دست مي دهد.

ادامه »

موضوعات: محرم, مناسبتی, اهل بیت, این هفته چه بنویسیم (10)
 [ 08:14:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  آيا عزاداري بدعت است؟ ...

بدعت يعني چيزي كه جزو دين نيست و بدون هيچ دليل به صورت جزئي از دين درآمده است. در مورد مسأله عزاداري، در منابع شيعي و سني، هيچ روايتي دال بر بدعت بودن نيست. تنها مطلب انجام رفتارها و اعمال و سخنان است كه بايد به عنوان آفات عزاداري ياد نمود. نه اينكه اساس آن را انكار كرد.
حال سؤال اينجاست كه اگر برادران اهل سنت بگويند بدعت است و براي ما ثابت نيست كه هست يا نه؟ چه كنيم؟
بايد گفت طبق نظر اهل سنت بدعت دو گونه است از جمله بدعت حسن و پسنديده و بدعت قبيح و زشت. از نظر آنها نماز ترويح كه بدون هيچ دليلي شرعي، توسط خليفه دوم به جماعت بنا گذارده شده بدعت پسنديده است و مسائل ديگر.
حال طبق همين نظر در حادثه عاشورا و هم چنين برپايي مجالس عزا، سه گونه موضع مي توان گرفت:
1- ساكت و بي تفاوت بود؛ 2- جشن گرفت و در آن ايام به شادماني پرداخت؛ 3- به برگزاري مجالس، اجتماعات و مرثيه سرايي مناسب همراه با پرداختن به علل، انگيزه ها و آثار و فوايد آن با گريستن در مصايب آنان شريك شد. بدون ترديد، راه سوم از نظر عقلا صحيح ترين خواهد بود، زيرا جشن اگر براي آن باشد كه كشته شده اند خلاف شرع است و موجب بغض و كينه اهل بيت است، اگر براي آن باشد كه ستمگران رسوا شده اند باز هم مفاسدي را در بردارد. هم چون مسيحيان كه در روز به صليب كشيدن مسيح جشن مي گيرند كه آثار منفي آن را در جامعه مسيحيت به چشم مي بينيم. اما عزاداري هايي كه توسط مسلمانان در ايام شهادت ها برگزار مي شود نه تنها مفاسد اخلاقي ندارد بلكه بالعكس، موجب رشد و كمال اخلاقي مي شود.[43]

43. ر.ك: حسين رجبي، پاسخ به شبهات عزاداري، صص 164-163.

منبع : مرکز فرهنگ و معارف قرآن

موضوعات: محرم, مناسبتی, اهل بیت, این هفته چه بنویسیم (10)
 [ 08:11:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت