روحيه بسياري از مردم با مسائل اقتصادي و مادي بيشتر سازگار است و مردم حوادث را براساس منافع يا ضررهاي اقتصادي مي سنجند. در مورد عاشورا شايد عده اي بگويند: «دو ماه بايد توليد كم شود، وقت اشخاص گرفته شود و ضرر اقتصادي دربرداشته باشد، چرا با مجالس متعدد، مثل كنفرانس، كنگره، همايش و نگاه كردن اين مراسم، عاشورا را زنده نگه نداريم؟»
در مورد شخصيت سيد الشهداء تشكيل ميزگرد و كنفرانس و غيره لازم است و البته انجام هم مي شود اما آيا براي بهره برداري از حادثه عاشورا اين مراسم كافي است؟ يا اين كه امور ديگري نيز لازم است؟!
هنگامي كه در رفتارهاي خود دقت مي كنيم مي يابيم كه در رفتارهاي ما دو دسته از عوامل نقش اساسي ايفا مي كنند، يك دسته، عوامل شناختي، كه موجب مي شود انسان مطلبي را بفهمد و بپذيرد كه اين كار از طريق استدلال عقلي يا تجربي و يا راه هاي ديگر صورت مي گيرد. قطعا شناخت در رفتار ما، تأثير گذار است اما كافي نيست.
عامل ديگر، انگيزه ها، احساسات، عواطف، تمايلات، گرايشها، ميلها و غرايز مي باشد. اينها سلسله اي از عوامل دروني و رواني اند كه در رفتار ما تأثير گذارند. هرگاه به رفتار خود چه در زندگي فردي، چه اجتماعي و چه سياسي و… نظري بكنيد، درمي يابيد كه عامل اصلي كه شما را به آن رفتار وادار كرده همين عوامل تحريك كننده و برانگيزاننده است.
شهيد مطهري فرمودند: «در مورد حركت خودرو دو عامل وجود دارد عامل مكانيكي كه خودرو را به حركت درمي آورد و چراغ كه سبب مي شود خودرو در داخل پرتگاه و گودال نرود و آسيب نبيند.» انسان هم براي رفتار صحيح به يك عامل دروني و نيز عامل شناختي احتياج دارد.
عامل دروني ما را به سوي كار مي انگيزاند و به طرف انجام كار سوق مي دهد. اين گونه عوامل، انگيزه هاي رواني هستند. اگر انسان بداند كه فلان غذا مفيد و خوشمزه است تا اشتها نداشته باشد يا اشتهاي او تحريك نشود هرگز به سراغ غذا نمي رود. اگر كسي اشتهاي او بر اثر بيماري، از بين برود ميل به غذا را هم از دست مي دهد.

ادامه مطلب :


در مورد مسائل اجتماعي هم همين امر صورت مي گيرد هرچه قدر هم كه فرد بداند فلان حركت اجتماعي خوب و مفيد است تا انگيزه اي براي انجام آن حركت نداشته باشد حركت انجام نمي دهد.[44]
هنگامي كه ما به كاري مشابه با كار امام (عليه السلام) و به پيمودن آن راه واداشته مي شويم كه در ما انگيزه اي ايجاد شود و براساس آن ما هم ميل داشته باشيم آن كار را انجام دهيم. خود شناخت اين ميل را ايجاد نمي كند بلكه بايد عواطف ما تحريك شود و احساسات ما برانگيخته شود. پس ما هم به جلسات بحث و گفتگو و هم به عزاداري عملي نياز داريم.
هنگامي كه صحنه اي بازسازي مي شود و انسان از نزديك به آن صحنه مي نگرد، اين مشاهده با هنگامي كه انسان بشنود چنين جرياني واقع شده، بسيار تفاوت دارد.
وقتي انسان حالت رقت آور مريضي و يا حالت طفل يتيمي را ديد، اثري در روح او ايجاد مي شود كه هرگز دانستني ها چنين اثري را نمي تواند داشته باشد شما مكرراً حوادث عاشورا را شنيده ايد و در ذهن شما جاي گرفته، اما آيا اين دانسته ها اشك شما را جاري مي كند. وقتي در مجالس شركت مي كنيد و مرثيه خوان، مرثيه خواني مي كند، آنگاه بي اختيار اشك شما جاري مي شود. اين شيوه در تحريك احساسات شما نقش بسزايي دارد.
هر اندازه اينها در برانگيخته شدن عواطف و احساسات ما مؤثرتر باشد حادثه عاشورا در زندگي ما مؤثرتر خواهد بود.
بنابراين صرف بحث و بررسي عالمانه واقعه عاشورا نمي تواند نقش عزاداري را ايفا كند. بايد صحنه هايي در عاشورا به وجود آيد كه احساسات مردم را تحريك كند. همين كه صبح از خانه بيرون مي آيند مي بينند شهر سياه پوش است، پرچم هاي سياه نصب شده است، خود اين تغيير حالتها، دل ها را تكان مي دهد. گرچه مردم مي دانند فردا محرم است. اما ديدن، اثري در دل مي گذارد كه دانستن، آن اثر را، نمي گذارد.[45]

44. ر.ك: محمد تقي مصباح يزدي، آذرخشي ديگر از آسمان كربلا، قم، انتشارات مؤسسه آموزشي پژوهشي امام خميني، 1380، چاپ پنجم، صص22-15.
45. ر.ك: محمد تقي مصباح يزدي، آذرخشي ديگر از آسمان كربلا، صص 22-15.

منبع : مرکز فرهنگ و معارف قرآن

موضوعات: محرم, مناسبتی, اهل بیت, این هفته چه بنویسیم (10)
[یکشنبه 1395-07-04] [ 08:14:00 ب.ظ ]