ساجدین(ندای صلح و حقیقت)





درباره وبلاگ


بسم رب فاطمه(س)

با سلام حضور همه ی کسانی که به وبلاگ من سر می زنند. امیدوارم مطالب وبلاگ مورد استفاده عزیزان قرار بگیرد. چون مسئله حجاب مربوط به همه جامعه است نه فردی و نه خانوادگی. امیدوارم بتوانم گامی هرچند کوچک در این راستا بردارم.
ان شا الله مورد تائید آقا امام زمان قرار بگیرد
امیدوارم شما نیز ما را در این راه یاری کنید
یاحق.




ساجدین(ندای صلح و حقیقت)


قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبى عَلَیْهِ السَّلام : یَابْنَ آدَم! لَمْ تَزَلْ فى هَدْمِ عُمْرِكَ مُنْذُ سَقَطْتَ مِنْ بَطْنِ اُمِّكَ، فَخُذْ مِمّا فى یَدَیْكَ لِما بَیْنَ یَدَیْكَ، فَإنَّ الْمُؤْمِنَ بَتَزَوَّدُ وَ الْكافِرُ یَتَمَتَّعُ امام حسن مجتبی (علیه السلام) فرمود:

اى فرزند آدم از موقعى كه به دنیا آمده اى، در حال گذراندن عمرت هستى، پس از آنچه دارى براى آینده ات (قبر و قیامت) ذخیره نما، همانا كه مؤمن در حال تهیّه زاد و توشه مى باشد; ولیكن كافر در فكر لذّت و آسایش است. نزهه الناظر و تنبیه الخاطر: ص 79، س 13، بحارالأنوار: ج 75، ص 111، ح 6. به نقل از سايت انديشه قم








جستجو






 
  پس اگر حکومت و خلافت حق خاص علی علیه السلام نبود، پس آن همه احتجاجات و مبارزات در این باره برای چه بود؟(قسمت اول) ...

وصی - وصایت
وصی در لغت:

کسی که وصیت کننده اورابرای اجرای وصیت خود تعیین کند, کسی که به او اندرز و سفارش شده, اوصیائ جمع

وصی در اصطلاح:

تاج العروس: وصی، بر وزن غنی، لقب علی‏علیه السلام است (این گفته می‏ فهماند که کاربرد واژه «وصی» درباره علی‏علیه السلام فراوان و مشهور بوده است). 

وصایت ملاک تعیین امام

شیعه معتقد است که قدرت امام معصوم علیه السلام منبعث از خداست، امام را امت انتخاب نمی کند، بلکه امامت او مثل نبوت پیامبران، به نص الهی است.

وصیت و نص رسول خدا

علی علیه السلام خلافت را حق مسلم و قطعی خود می دانست و در نهج البلاغه بر مدعای خود از طرق گوناگون استدلال کرده است.

آن حضرت در موارد زیادی از حق خویش سخن گفته است که جز با مساله ی تنصیص و مشخص شدن حق خلافت برای او به وسیله پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم قابل توجیه نیست. در نهج البلاغه صریحا درباره ی اهل بیت می فرماید:

«…ولهم خصائص حق الولایة وفیهم الوصیة والوراثة، الان اذ رجع الحق الی اهله ونقل الی منتقله!» . (1) یعنی ویژگی های ولایت و حکومت از آن آنهاست و وصیت پیامبر و وراثت او در میان آنان، هم اکنون حق به اهلش برگشته و دوباره به جایی که از آنجا منتقل شده بود، باز گردیده است.

و همچنین در سرتاسر نهج البلاغه، گلایه امام از مردم برای این است که چرا او را از حق مسلم و قطعی اش محروم کردند بدیهی است که تنها با نص و تعیین قبلی از طریق رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است که می توان از حق مسلم و قطعی دم زد; زیرا اگر انتخاب امام، حق امت بود معنی نداشت علی علیه السلام تنها به خاطر شایستگی اش به امامت، قبل از انتخاب مردم حکومت را حق مسلم خود بداند و با کسی که علی الظاهر مدعی خلافت از طریق مردم بود، به مبارزه برخیزد; زیرا صلاحیت و شایستگی حق بالقوه، ایجاد می کند نه حق بالفعل و در صورت حق بالقوه، سخن از ربوده شدن حق مسلم و قطعی صحیح نیست. اکنون به ذکر مواردی می پردازیم که امام علی علیه السلام خلافت را حق مسلم خود می داند:

1. علی علیه السلام برای اثبات حقانیت خود نوعا به ادله و نصوصی که درباره او وارد شده است، استناد می کند:

ابوالطفیل لیثی یکی از اصحاب پیامبر می گوید: روزی علی علیه السلام مردم را در میدان وسیعی جمع کرد ، سپس به آنها فرمود: شما را به خدا سوگند می دهم، هر کس از شما روز غدیر خم و هر چه از رسول خدا شنیده، بگوید. سی نفر از مردم بلند شدند و شهادت دادند. ابونعیم می گوید: گروه کثیری از مردم برخاستند وبه این جمله شهادت دادند که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هنگامی که دست علی علیه السلام را گرفته بود، به مردم می فرمود: «اتعلمون انی اولی بالمؤمنین من انفسهم؟ قالوا: نعم یا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: آیا شما می دانید که من نسبت به مؤمنان از خود آنها اولی تر هستم، مردم گفتند: آری پیامبر خدا فرمود:«من کنت مولاه، فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه » : هر کس من مولای او هستم علی علیه السلام هم مولای او است بار خدایا دوست بدار، دوستان او را و دشمن بدار دشمنان او را.

ابوالطفیل می گوید: من این اجتماع را ترک گفتم ولی شبهه ای در دلم ایجاد شد. در راه با زید بن ارقم ملاقات کردم و جریان را برای او بازگو کردم و سپس پرسیدم: چرا انکار می کنی؟ من نیز همین مطلب را از رسول خدا شنیدم. (2)

2. هنگامی که امام از طغیان عایشه و طلحه و زبیر آگاه شد و تصمیم به سرکوبی آنها گرفت ضمن هشدار به رهبران مذهبی فرمود:

«…فوالله ما زلت مدفوعا عن حقی مستاثرا علی منذ قبض الله نبیه صلی الله علیه و آله و سلم حتی یوم الناس هذا» . (3) «به خدا سوگند از روزی که خدا جان پیامبرش را گرفت تا امروز همواره حق مسلم من از من سلب شده است » .

3. امیرمؤمنان علی علیه السلام می گوید: روز شورا شخصی در حضور جمعی به من گفت: پسر ابوطالب! تو بر امر خلافت حریصی، من در پاسخ گفتم:

«بل انتم والله احرص وابعد وانا اخص واقرب وانما طلبت حقا لی وانتم تحولون بینی و بینه و تضربون وجهی دونه فلما قرعته بالحجة فی الملاء الحاضرین هب کانه بهت لا یدری ما یجیبنی » . (4) «به خدا سوگند بلکه شما با این که ازپیامبر دورترید از من حریصترید. من حق خود را طلب کردم شما می خواهید میان من و حق خاص من مانع شوید و مرا از آن منصرف سازید. آیا آن که حق خویش را می خواهد حریصتر است یا آن که به حق دیگران چشم دوخته است؟ همین که در جمع حاضران اقامه دلیل نمودم به خود آمد و نمی دانست در پاسخ من چه بگوید» .

ابن ابی الحدید می گوید: اعتراض کننده سعد وقاص و آن هم بعد از قتل عمر در روز شورا بود و سپس می گوید: ولی امامیه معتقدند که اعتراض کننده ابوعبیده جراح و آن هم در روز سقیفه بود» . (5)

ادامه »

موضوعات: مناسبتی, اهل بیت, این هفته چه بنویسیم (9)
[شنبه 1395-06-27] [ 01:22:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  امام علی(ع) و لقب امیرالمومنین ...

· سرور مومنان خلفیه مسلمانان : آسمان را حق بود گر خون بگریزد بر زمین بر زوال ملک مستعصم امیرالمومنین ( سعدی ) توضیح 1 نخست این لقب به عمربن خطاب داده شد و پس از او خلفا را بدین لقب خواندند و این رسم تا پایان دوره عباسی ( شرق و غرب ) معمول بود . سلطان سلیم اول پادشاه عثمانی درسال 923 ه ق . /1517 م . خلفیه عباسی مصر را مطیع خود کرد و حق خلافت را بخود اختصاص داد و از این تاریخ سلاطین عثمانی لقب امیرالمومنین یافتند . توصیح شیعه این لقب را به علی ع بن ابی طالب اطلاق کنند.

 

امام علی(ع) و لقب امیرالمومنین

امیر در زبان عربی به معنی فرمانده، سلطان و رهبر است. بعد از اسلام، کسانی را که از سوی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و خلفا به فرماندهی ماموریت های جنگی منصوب می شدند امیر می نامیدند. اما عنوان«امیرالمومنین» به معنی خلیفه و فرمانده کل قوای اسلام و پیشوای مومنان است.

 به اعتقاد علمای شیعه، «امیرالمومنین» عنوانی است که خدای تعالی به علی بن ابی طالب داده و هیچ کس دیگر، چه قبل و چه بعد از او، برازنده این لقب نیست. در حدیثی آمده است که پیامبر به اصحاب خود فرمود:«هنگام سلام به علی، او را امیرالمومنین خطاب کنید.» و در حدیث دیگری آمده است که:« خدا علی علیه السلام را امیرالمومنین نامیده است».

 از حضرت صادق علیه السلام سئوال شد:«آیا به حضرت قائم ، لقب « امیرالمومنین » خطاب می شود؟» فرمود:«نه، این عنوان مخصوص علی علیه السلام است؛ هیچ کس، نه قبل از او و نه پس از او، سزاوار نیست به این نام نامیده شود، و هر کس چنین ادعایی کند کافر است». از اهل سنت نیز درباره اعطای لقب امیرالمومنین به امام علی روایات بسیاری در دست است؛ از جمله: ابونعیم اصفهانی در حیله الاولیاء از انس بن مالک روایت کرده است که رسول خدا درباره علی علیه السلام فرمود:«او امیرالمومنین و پیشوای نیکوکاران و فرمانده سواران مجاهد و خاتم اوصیاء است». نیز از ابن مردویه اصفهانی، از دانشمندان اهل سنت، نقل شده است که: جبرئیل در محضر رسول خدا علی علیه السلام را امیرالمومنین خواند. از ام سلمه روایتی نیز در این باره رسیده است. ولی در ظاهر، بنا بر عقیده اهل سنت، هر مسلمانی که به اجماع یا وصایت یا شوری برای امامت و فرماندهی کل قوای اسلام انتخاب شود، امیرالمومنین است. آنان می گویند این عنوان اولین بار بر خلیفه دوم عمر بن خطاب اطلاق شد و آنگاه در عهد خلفای راشدین دیگر و خلفای بنی امیه و بنی عباس نیز هر یک از خلفا «امیرالمومنین» خوانده می شدند. فقهای زیدی مذهب نیز این عنوان را حق شرعی هر امیر علوی می دانند که برای احقاق حق، قیام کند.

ادامه »

موضوعات: اجتماعی, نکته های ناب, این هفته چه بنویسیم (8)
[جمعه 1395-06-26] [ 05:39:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  اتمام نعمت-تمام نعمت ...

اتمام

 تمام کردن, بپایان رساندن, انجام دادن

 1 - ( مصدر ) انجام دادن بپایان رسانیدن پرداختن اکمال تمام کردن فرجامانیدن . 2 - ( مصدر ) تمام شدن .

تمام

 کامل شدن, تمام وکامل کردن, گذرانیدن و بسربردن

 1 - ( صفت ) کامل درست . 2 - صحیح بی عیب 3 . - پرداخته بر آورده بجا آورده . 4 - پخته رسیده رسا . 5 - همه همگی جملگی سراسر یکسر تمام مردم . 6 - کلا جمعا (( اعضاتمام حاضربودند . )) 7 - ( اسم ) عاقبت انجام انتها . 8 - بس بسنده . 9 - ( مصدر ) بسر آمدن بسررسیدن بپایان آمدن . 10 - مردن درگذشتن .

نعمت

 احسان, نیکی, بهره وخوشی, مال, روزی, انعام جمع

(اسم) 1 - آنچه باعث خوشی و شادکامی شخص باشد فراخی و آسایش در زندگی : فخور آنست که او را در نعمت بطر بگیرد . 2 - عطا بخشش احسان نواخت . 3 - هدیه 4 - مال خواسته . جمع : نعم انعم نعمات . یا شکر نعمت . سپاسگزاری از نعمت .

اتمام نعمت در قرآن:

راغب در مفردات خود گفته: نعمة - به كسرحرف اول و فتح دوم - به معناي حالت خوش است .

و اما نعمة - به فتح حرف اول و سكون دوم - به معناي تنعم است ، و ساختمانش صيغه مره از فعل است ، مانند ضربة كه به معناي يك بار زدن است و همچنين شتمة يك بار دشنام دادن و نعمت مر جنس را باشد يعني شامل كم و زياد مي‏شود . سپس اضافه مي‏كند : انعام به معناي رساندن احسان به غير است ، و به كار نمي‏رود مگر در موردي كه آن شخص دريافت كننده انعام از جنس ناطقين ( جن و انس و ملك ) باشد ، براي اينكه هيچوقت گفته نمي‏شود كه فلاني بر اسب خود انعام كرد ، ولي گفته مي‏شود : انعمت عليهم و و اذ تقول للذي انعم الله عليه و انعمت عليه . و كلمه نعماء در مقابل ضراء به معناي شدايد است . و نعيم به معناي نعمت بسيار است ، و لذا خداوند بهشت را با اين كلمه توصيف كرده و فرموده : في جنات النعيم و جنات النعيم ، و تنعم به معناي تناول چيزي است كه در آن نعمت و خوشي است ، گفته مي‏شود : نعمه تنعيما فتنعم يعني او را تنعيم كرد و متنعم شد ، و زندگيش فراخ و گوارا گرديد . خداي تعالي هم فرموده : فاكرمه و نعمه و به همين معناست طعام ناعم و جارية ناعمة . بنا بر اين ، در همه مشتقات اين كلمه بطوري كه ملاحظه گرديد يك معني خوابيده ، و آن نرمي و پاكيزگي و سازگاري است و مثل اينكه ريشه اين مشتقات نعومت باشد ، و اگر مي‏بينيم كه تنها در مورد انسان استعمال مي‏شود براي اين است كه تنها انسان است كه با عقل خود نافع را از ضار تشخيص داده ، از نافع خوشش مي‏ آيد و از آن متنعم مي‏شود ، و از ضار بدش مي‏آيد و آن را ملايم و سازگار با طبع خويش نمي‏بيند ، به خلاف غير انسان كه چنين تشخيصي را ندارد ، مثلا مال و اولاد و امثال آن براي يكي نعمت است و براي ديگري نقمت ، و يا در يك حال نعمت است و در حالي ديگر نقمت و عذاب .

ادامه »

موضوعات: قرآنی, اجتماعی, این هفته چه بنویسیم (8)
 [ 04:52:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  غدیرخم - خم ...

غدیر خم

آبگیری است بین مکه و مدینه در ناحیه جحفه واقع در دومیلی جحفه . چشمه ای در آن میریخته و میان آن دو مسجد رسول الله ص قرار داشته . یا روز ( یوم ) یا واقعه غدیر خم . غدیر خم در میان مسلمانان حائز اهمیت است زیرا پیغمبر ص در موقع بر گشتن ازحجه الوداع در این ناحیه خطبه ای ایراد کرد و در ضمن آن گفت : من کنت مولاه فهذاعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله و ادلحق معه حیث کان .شیعه باستناد همین حدیث علی 4 را جانشین پیغمبر دانند و اهل سنت [مولی] را به [ دوست ] تعبیر کنند .

غدیری است بین مکه و مدینه و فاصله آن تا جحفه دو میل است موضعی است میان حرمین در ناحیه جحفه بر سه میلی آن و گفته اند نزدیک جحفه بر یک میلی آن است و ذکر آن در حدیث آمده است .

 غدیر

( اسم ) آبگیری که آب باران و سیل در آن جمع شود و بماند آبگیر تالاب .

جغرافیای غدیر خم

«غدیر خم» نام ناحیه ای در میان مکه و مدینه است که بر سر راه حاجیان قرار دارد و به خاطر وجود برکه ای در این محل که در آن آب باران جمع می‎ شده است، به این نام شهرت یافته است. غدیر در ۳-۴ کیلومتری جحفه واقع شده و جحفه در ۶۴ کیلومتری مکه قرار دارد که یکی از میقات های پنجگانه است. در جحفه راه اهالی مصر، مدینه، عراق و شام از یکدیگر جدا می شود. غدیر خم به سبب وجود آب و چندین درخت کهنسال، محل توقف و استراحت کاروانیان بود؛ اما گرمایی طاقت فرسا داشت.†

مسجد غدیر خم

مسجدی با گستردگی ۵۰ مترمربع در منطقه غدیر خم که در دو دهه اخیر بازسازی شد، در شهریور ۱۳۸۶ در اقدامی شبانه ویرانه شد.

واقعه غدیر خم

در باره ی واقعه غدیرخم شیعه معتقد است: پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و سلم گاه به صورت کلی وگاه نیز به گونه مشخص، در موارد مختلف جانشین خویش را به نحو روشن معرفی کرده بود، به گونه‏ای که هر یک از آنها حجت را بر افراد آگاه و حقیقت‏ جو تمام می‏کند. ولی در عین حال آن حضرت برای آنکه پیام خود را به گوش همه مسلمانان از دور و نزدیک برساند و راه را بر هر گونه تردید و تشکیک در این زمینه کاملا ببندد، به هنگام مراجعت از حجة الوداع در سرزمینی به نام غدیر خم توقف نمود و به همراهان فرمود از جانب خداوند مأموریت دارد که پیامی را به آنان برساند؛ پیامی الهی که حاکی از انجام وظیفه بزرگی بوده و چنانچه انجام نگیرد، پیامبر رسالت خود را انجام نداده است. چنانکه می‏فرماید:

ادامه »

موضوعات: مناسبتی, این هفته چه بنویسیم (8), غدیر خم
 [ 03:22:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  مارقین – المارقین .... چیست ؟؟؟؟ ...

مارقین

· خوارج بر امیرالمومنین علی علیه السلام 

حضرت علی علیه السلام در دوران حکومت پنج ساله ی خود با سه گروه سرکش روبه رو شد. خواسته ی آنها تکرار وضع زمان حکومت عثمان بود: بذل و بخشش های بی جهت، اسراف کاری، تثبیت حکومت افراد نالایقی چون معاویه و تحکیم فرمانروایی استانداران حکومت پیشین.

این سه گروه عبارت بودند از:

ناکثان یا گروه پیمان شکن:

سردمداران این گروه، خصوصاً طلحه و زبیر که در سایه احترام عایشه، همسر پیامبر صلی الله علیه و آله، و کمک های بی دریغ بنی امیه که در حکومت امام علی علیه السلام دستشان از همه جا کوتاه شده بود، سپاه بزرگی برای تصرف کوفه و بصره ترتیب دادند، خود را به بصره رساندند و آن را تصرف کردند.
در این نبرد که به جنگ جمل مشهور است، طلحه و زبیر کشته شدند و سپاهشان پراکنده شد و گروهی به اسارت در آمدند که بعداً مورد عفو امام علیه السلام قرار گرفتند.

 مارقان یا گروه خارج از دین:

اینان همان گروه«خوارج»هستند که تا پایان نبرد صفین در رکاب علی علیه السلام بودند و به نفع آن حضرت شمشیر می زدند، ولی فریبکاری معاویه سبب شد بر امام خود شورش کنند و گروه سومی تشکیل دهند که هم بر ضد امام، و هم بر ضد معاویه باشند.
علی علیه السلام با این گروه در منطقه ای به نام نهروان رو به رو شد و جمع آنها را متفرق ساخت.
اما سرانجام یکی از همین خوارج، او را به شهادت رساند.

قاسطان یا گروه ستمگر:

رئیس این گروه معاویه بود که با فریب و نیرنگ، حدود دو سال و بلکه تا پایان عمر امام، فکر آن حضرت را به خود مشغول ساخت.
نبرد صفین در منطقه ای میان عراق و شام بین علی علیه السلام و همین گروه به سرکردگی معاویه رخ داد که در آن، خون بیش از صد هزار مسلمان ریخته شد. در این نبرد، امام علیه السلام به هدف نهایی خود نرسید؛ هر چند معاویه در منطقه شام منزوی شد.

 مارقین (خوارج)

«مارق» از ریشه «مروق» است كه به معنی خروج و بیرون رفتن تیر از هدف آمده است. مروق از دین خروج از حدود مرزبندی شده دین است.

این گروه را باید فرزند نبرد صفین دانست. اینان، پس از تحمیل حكمیت به حضرت علی (ع) و نیرنگ عمروعاص، انگشت ندامت به دندان گرفتند و ازامام خواستند، با نقض حكمیت، به نبرد روی آورد. امام خواست آن ها را نپذیرفت و بر حكمیت وفادار ماند. آنچه در خصوص خوارج گفتنی می نماید، ناخشنودی آن ها از سلطه شام بر عراق است؛ مخالفت با نتیجه حكمیت نیز در این امر ریشه دارد. آن ها سرانجام چنان اندیشیدند كه عمروعاص و علی و معاویه اساس همه مفاسد دین و جامعه اند. و باید به دلیل گناهانشان كشته شوند. عجیب است كه خوارج به اشتباه خود در حادثه حكمیت پی بردند؛ ولی از تحلیل عامل اصلی اشتباه ناتوان بودند. آنان نمی توانستند به اشتباه خود در پذیرش فریب معاویه و عمروعاص و تعیین داور اعتراف كنند.

امام علی (ع) سیمای خوارج را چنین می نمایاند:
فان ابیتم ال ان تزعموا انّی اخطات و ضللت فلم تضلّلون عامه امه محمدبضلالی و تاخذونهم بخطئی… فانّها حكّم الحكمان لیحییان ما احیاالقرآن و یمتیاما امات القرآن؛ اگر می پندارید من خطا كردم و گمراه شدم، پس چرا همه امت محمد را به گمراهی من گمراه می دانید و خطای مرا به حساب آن ها می گذارید…. اگر به آن دو نفر (ابوموسی و عمروعاص) رای به داوری داده شد، تنها برای این بود كه آنچه قرآن زنده كرد زنده سازند و آنچه قرآن مرده خواهد، بمیرانند… من شرّی به راه نینداختم و شما را درباره سرنوشت تان نفریفتم و چیزی را بر شما مشتبه نساختم” 1 ” .
به رغم بداهت مسأله، آن ها می كوشیدند امام را مقصر بدانند و به توبه وادارند. آن ها نخست، تحت عنوان «امر به معروف و نهی از منكر»، علی (ع) را به توبه فرا خواندند و سپس از لزوم قتل علی (ع) و عمروعاص و معاویه و اصحاب جمل و پذیرندگان حكمیت، به سبب كفر، سخن گفتند. در نگاه این گروه، تمام مردم روی زمین كافر بودند و باید نابود می شدند.
آن ها با این دیدگاه، در بازگشت از صفین در «حروراء»” 2 ” اردو زدند. امام آن ها را اندرز و هشدار داد:
قد كنت نهیتكم عن هذه الحكومه فابیتم علی…؛ من شما را از این حكمیت نهی كردم، ولی با سرسختی مخالفت كردید تا به دلخواه شما كشانده شدم. شما ای بی خردان، ای ناكسان و بی پدران، من این فاجعه را به بار نیاوردم و هرگز زیان شما را نخواستم.” 3 “.
خوارج، سرانجام با هشدارها و نصایح حضرت، به كوفه بازگشتند؛ ولی بر این اعتقاد بودند كه امام نباید مسأله حكمیت را پی گیرد. اصرار آن ها و انكارامام سبب شد از كوفه خارج شوند و همفكران شان را به نهروان فرا خوانند.
حضرت، در مقابل این حركت بردباری پیشه كرد و از آن ها خواست علیه معاویه بجنگند. آنان استنكاف ورزیدند و حركت امام را چنان تحلیل كردند كه به دلیل عدم تطابق رأی داوران با منافع خویش به ادامه جنگ می اندیشد.” 4 “.
عبدالله بن عباس به نمایندگی از امام (ع) نزد آنان رفت و گفت وگو كرد؛ ولی هیچ انعطافی در آنان مشاهده نشد. این گروه كژاندیش به ترور و ایجاد ناامنی روی آوردند و هر كس از علی و عثمان ابراز تنفر نمی كرد را، به قتل رساندند” 5 ” حضرت نزد آن ها شتافت و به عبدالله بن عباس فرمود:

ادامه »

موضوعات: اجتماعی, این هفته چه بنویسیم (8)
 [ 03:17:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  کتاب در ساحل غدیر + دانلود فایل PDF ...

در ساحل غدیر
مشخصات کتاب:
سرشناسه : احمدی بیرجندی احمد، 1377 - 1301
عنوان و نام پدیدآور : در ساحل غدیر: غدیریه های فارسی احمد احمدی بیرجندی مشخصات نشر : مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی 1377.
مشخصات ظاهری : ص 184
شابک : 964-444-175-3 4500ریال ؛ 964-444-175-3 4500ریال وضعیت فهرست نویسی : فهرستنویسی قبلی یادداشت : کتابنامه ص 184 - 181؛ همچنین به صورت زیرنویس موضوع : غدیر خم – شعر
موضوع : شعر مذهبی – مجموعه ها
موضوع : شعر فارسی – مجموعه ها
موضوع : علی بن ابی طالب ع ، امام اول 23 قبل از هجرت - 40ق – شعر
شناسه افزوده : بنیاد پژوهشهای اسلامی رده بندی کنگره : PIR4053 /غ 4‮الف 3
رده بندی دیویی : 1‮فا 8/00831
شماره کتابشناسی ملی : م 78-3971
عناوین اصلی کتاب شامل:
به پیشگاه علی (ع )؛ پیشگفتار؛ فضل امیرالمؤمنین؛ پی نوشتها

موضوعات: مناسبتی, اهل بیت
[پنجشنبه 1395-06-25] [ 01:42:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت