ساجدین(ندای صلح و حقیقت)





درباره وبلاگ


بسم رب فاطمه(س)

با سلام حضور همه ی کسانی که به وبلاگ من سر می زنند. امیدوارم مطالب وبلاگ مورد استفاده عزیزان قرار بگیرد. چون مسئله حجاب مربوط به همه جامعه است نه فردی و نه خانوادگی. امیدوارم بتوانم گامی هرچند کوچک در این راستا بردارم.
ان شا الله مورد تائید آقا امام زمان قرار بگیرد
امیدوارم شما نیز ما را در این راه یاری کنید
یاحق.




ساجدین(ندای صلح و حقیقت)


قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبى عَلَیْهِ السَّلام : یَابْنَ آدَم! لَمْ تَزَلْ فى هَدْمِ عُمْرِكَ مُنْذُ سَقَطْتَ مِنْ بَطْنِ اُمِّكَ، فَخُذْ مِمّا فى یَدَیْكَ لِما بَیْنَ یَدَیْكَ، فَإنَّ الْمُؤْمِنَ بَتَزَوَّدُ وَ الْكافِرُ یَتَمَتَّعُ امام حسن مجتبی (علیه السلام) فرمود:

اى فرزند آدم از موقعى كه به دنیا آمده اى، در حال گذراندن عمرت هستى، پس از آنچه دارى براى آینده ات (قبر و قیامت) ذخیره نما، همانا كه مؤمن در حال تهیّه زاد و توشه مى باشد; ولیكن كافر در فكر لذّت و آسایش است. نزهه الناظر و تنبیه الخاطر: ص 79، س 13، بحارالأنوار: ج 75، ص 111، ح 6. به نقل از سايت انديشه قم








جستجو






 
  مراد از اهل حل و عقد، مفهوماً و مصداقاً، چیست؟ ...

پاسخ اجمالی

اصطلاح «اهل حل و عقد» به معنای عده‌ای از افراد تأثیرگذار و عالمان به شریعت است. منشأ‌ ورود این اصطلاح به علم کلام و اصول فقه اهل سنت، تئوریزه کردن چگونگی نصب خلفاء بخصوص خلیفه اول و دوم است. ولی از آن‌جا که هیچ دلیل شرعی در مورد آن وجود ندارد، در تعداد و ویژگی‌های این افراد و نیز چگونگی حصول اتفاق، اختلاف‌ نظر وجود دارد.

پاسخ تفصیلی

اصطلاح «اهل حل و عقد» یکی از اصطلاحات رایج در علم کلام و اصول فقه اهل سنت است:
فخر رازی ذیل تعریف اجماع می‌نویسد: «اجماع در اصطلاح علما عبارت است از اتفاق اهل حل و عقد از امت محمد(ص) بر یک امر، و منظور از اتفاق؛ اشتراک در اعتقاد یا در قول یا در فعل است… و منظورمان از اهل حل و عقد؛ مجتهدان در احکام شرعیه می‌باشد».[1]
ابوحامد غزالی، بحث مفصلی را درباره اجماع و بنیان‌های آن در اصول فقه اهل سنت دارد که در آن‌جا به موضوع اهل حل و عقد اشاره دارد، و می‌گوید: «اجماع دو رکن دارد؛ اول: اجماع کنندگان‌اند، و اجماع کنندگان، همان امت محمداند، ولی واضح است که اجماع همه امت پیامبر را نمی‌توان در موضوعی ثابت کرد، بنابراین، هر مجتهد جامع شرایط فتوایی که اهل حل و عقد است قطعاً شامل اجماع کنندگان باید بشود و اگر اجماعی بخواهد تحقق یافته باشد، باید این افراد حضور داشته باشند…».[2]
موضوع «اهل حل و عقد» اولین بار در کتب اهل سنت برای تئوریزه کردن چگونگی به خلافت رسیدن خلفا بخصوص خلیفه اول و دوم؛ طرح ریزی و اجرا شد.

ادامه »

موضوعات: اجتماعی, نکته های ناب, این هفته چه بنویسیم (7)؟
[پنجشنبه 1395-06-25] [ 02:00:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  پاسخ به ده شبهه وهابیت پیرامون غدیر (قسمت آخر) ...

شبهه دهم: و در نهایت آیا می دانید چرا علمای شیعه حاضر نیستند تسلیم این حقیقت شوند ؟

آری زیرا دکان آنها برای همیشه بسته می شود . دکان خمس ، دکان تقلید ، دکان صیغه و سایر خرافات تاریخی .
اولا الحمد لله الذی جعل اعدائنا من الحمقا
خدایی را شکر میکنیم که دشمنان ما را از احمق ها قرار داد…..
ثانیا به جای فرافکنی، اگر می توانید پاسخ جوابهای ما را بدهید.

منبع : پرسمان دانشجوان وهابیت

موضوعات: مناسبتی, اهل بیت
[چهارشنبه 1395-06-24] [ 08:15:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  پاسخ به ده شبهه وهابیت پیرامون غدیر (قسمت نهم) ...

شبهه نهم: چرا حتي يك نفر از اين 120 هزار نفري كه به قول شما در غدير خم با حضرت علي بيعت كردند پس از شنيدن به قول شما كودتا در سقيفه به جانب مدينه نمي آيد تا علت امر را جويا شود ؟
بسیاری از کسانی که در مدینه بودند با ابوبکر بیعت نکردند این نشان میدهد که غدیر خم را فراموش نکرده اند طوری که در كتاب صحيح بخاري ( البخاري الجعفي، ابوعبدالله محمد بن إسماعيل (متوفاى256هـ)، صحيح البخاري، ج 6، ص 2505، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987. ) این روایت آمده که عمر بن خطاب گفت:
عن عمر : حين توفى اللّه نبيّه صلى اللّه عليه وسلم أنّ الأنصار خالفونا، واجتمعوا بأسرهم فى سقيفة بنى ساعدة وخالف عنّا على والزبير ومن معهما .
عمر گويد: بعد از وفات پيامبر صلي اله عليه وآله، انصار با ما در امر خلافت ابوبكر مخالفت كردند و همه آنها در سقيفه جمع شدند و علي عليه السلام و زبير و همراهان آن دو نيز با ما مخالفت كردند.
و در جایی دیگری از کتاب صحيح البخاري، ج 4، ص 1549، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987. این روایت آمده که
حدثنا يحيى بن بُكَيْرٍ حدثنا اللَّيْثُ عن عُقَيْلٍ عن بن شِهَابٍ عن عُرْوَةَ عن عَائِشَةَ … وَعَاشَتْ بَعْدَ النبي صلى الله عليه وسلم سِتَّةَ أَشْهُرٍ فلما تُوُفِّيَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِيٌّ لَيْلًا ولم يُؤْذِنْ بها أَبَا بَكْرٍ وَصَلَّى عليها وكان لِعَلِيٍّ من الناس وَجْهٌ حَيَاةَ فَاطِمَةَ فلما تُوُفِّيَتْ اسْتَنْكَرَ عَلِيٌّ وُجُوهَ الناس فَالْتَمَسَ مُصَالَحَةَ أبي بَكْرٍ وَمُبَايَعَتَهُ ولم يَكُنْ يُبَايِعُ تِلْكَ الْأَشْهُرَ.
فاطمه زهرا سلام الله عليها بعد از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم شش ماه زنده بود ، وقتي از دنيا رفت ، شوهرش او را شبانه دفن كرد و ابوبكر را خبر نكرد و خود بر او نماز خواند . تا فاطمه عليها السلام زنده بود ، علي عليه السلام در ميان مردم احترام داشت ؛ اما وقتي فاطمه عليها السلام از دنيا رفت، مردم از او روي گرداندند و اين جا بود كه علي عليه السلام با ابوبكر مصالحه و بيعت كند . علي عليه السلام در اين شش ماه كه فاطمه عليها السلام زنده بود ، با ابوبكر بيعت نكرده بود.
ماوردي شافعي و ابويعلي حنبلي در أحكام السلطانية (هر دو عالم كتابي با همين نام دارند) به اين نكته اشاره كرده‌اند كه مشروعيت خلافت ابوبكر بخاطر بيعت عده‌ محدودي بوده است.

ادامه »

موضوعات: مناسبتی, اهل بیت
 [ 08:07:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  پاسخ به ده شبهه وهابیت پیرامون غدیر (قسمت هشتم) ...

شبهه هشتم: چرا در خصوص اين موضوع مهم پيامبر اسلام از كلمه مولي استفاده مي كند كه حدود 27 معني مختلف مي دهد و جالب اينجاست كه حتي يكي از اين 27 مورد معناي خليفه و جانشين و اولي الامر نمي دهد ! در حاليكه در لسان عرب براي اين موضوع مهم كلمات فراواني مانند : مالك ، اولي الامر ، سلطان ، والي ، حاكم ، امام و . . . وجود داشته است .
اولا این شبهه پر از تناقض است که دروغگویی شبهه گر و عدم دقت در بیان شبهه دروغش را روشن می کند چراکه وی از یک طرف می گوید یکی از این 27 مورد معنای خلیفه و اولی الامر را نمی دهد آنوقت در چند کلمه بعد می گوید لسان العرب معانی همچون اولی الامر را استفاده کرده است.
ثانیا همان طور که در جواب سئوال ۲ هم گفته شد پیامبراسلام در روز غدیر خم فقط از کلمه مولا استفاده نکردند بلکه از کلماتی مانند ولی هم استفاده کردند:در کتاب خصائص أمير المؤمنين علي بن أبي طالب ، ج 1 ، ص 96 ، ح79 با سند صحيح نقل شده است که پیامبر دست على عليه السّلام را گرفت و فرمود :من كنت وليّه فهذا وليّه اللّهم وال من والاه و عاد من عاداه
و اسنادی از حاکم نیشابوری و ابن کثیر دمشقی هم درباره صحیح بودن این حدیث آورده شد .
ثالثا حقيقت آن است كه رسول خدا(ص) با هر زبانى خلافت و امامت على(ع) را بيان كرد. مگر نه آن است كه در روايات بسيارى با عنوان «خليفه من» على(ع) را معرفى كرده است، پاسخ اهل سنت به آن روايات چيست؟
به عنوان نمونه چند مورد از رواياتى كه رسول خدا(ص) در آنها على(ع) را به عنوان خليفه خود نام برده است از مصادر عامه بيان مى كنيم:
1ـ تاريخ الامم والملكوك، حافظ ابن جرير الطبرى، ج1، ص541؛
2ـ الكامل ، ابن اثير، ج2، ص62؛
3ـ كنز العمال، العلامة المتقى الهندى، ج13، ص114؛
4ـ المستدرك على الصحيحين، الحافظ الحاكم النيشابورى، ج3، ص133؛
4ـ التلخيص، الحافظ الذهبى (چاپ شده در حاشيه مستدرك حاكم)، ج3، ص133 .
اضافه بر اينها علامه امينى در روايت رسول اكرم(ص) لفظ «خليفتى» را از منابع بسيار متعدد روايى، تفسيرى و تاريخى اهل سنت نظير: مسند احمد حنبل، تفسير كشف البيان ثعلبى، جمع الجوامع سيوطى وخصائص نسائى نقل مى كند كه براي آگاهي بيشتر مي توانيد به كتاب ارزشمند الغدير ج2، ص278 مراجعه بفرماييد.

منبع : پرسمان دانشجوان وهابیت

موضوعات: مناسبتی, اهل بیت
 [ 07:55:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  پاسخ به ده شبهه وهابیت پیرامون غدیر (قسمت هفتم) ...

شبهه هفتم: چرا در طي 70 روز فاصله غدير خم تا رحلت پيامبر هيچ سوء قصدي به جان حضرت علي صورت نگرفت ؟
عدم سوء قصد هم به اين خاطر بوده كه نتوانستد و حضور رسول الله صلي الله و عليه و آله را مانع آن مي ديدند. ثانياً در صورت سوء قصد، رسول الله فرد ديگري را بجاي ايشان مي گذاشت لذا صبر كرده و نقشه بهتري به زعم خودشان كشيدند تا حكومت را پس از رسول الله از مسير آن منحرف كنند. ولي بعد از رسيدن به حكومت، قصد جان حضرت علي عليه السلام را كردند كه در روايات آمده است مانند اين جريان كه در بسياري از كتب معتبر آمده است:
فرجع أبو بكر إلى منزله وبعث إلى عمر فدعاه ثم قال : أما رأيت مجلس علي منا اليوم ، والله لان قعد مقعدا مثله ليفسدن أمرنا فما الرأي ؟ قال عمر الرأي أن تأمر بقتله ، قال فمن يقتله ؟ قال خالد بن الوليد فبعثا إلى خالد فأتاهما فقالا نريد أن نحملك على أمر عظيم ، قال حملاني ما شئتما ولو قتل علي بن أبي طالب ، قالا فهو ذاك ، فقال خالد متى أقتله ؟ قال أبو بكر إذا حضر المسجد فقم بجنبه في الصلاة فإذا أنا سلمت فقم إليه فاضرب عنقه ، قال نعم .
فسمعت أسماء بنت عميس ذلك وكانت تحت أبي بكر فقالت لجاريتها اذهبي إلى منزل علي وفاطمة فاقرئيهما السلام وقولي لعلي :
(إِنَّ الْمَلَأَ يَأْتَمِرُونَ بِكَ لِيَقْتُلُوكَ فَاخْرُجْ إِنِّي لَكَ مِنْ النَّاصِحِينَ) القصص: 28/20
فجاءت الجارية اليهما فقالت لعلي عليه السلام ان أسماء بنت عميس تقرأ عليكما السلام وتقول: ان الملا يأتمرون بك ليقتلوك فأخرج أنى لك من الناصحين ، فقال علي ( ع ) قولي لها ان الله يحيل بينهم وبين ما يريدون . ثم قام وتهيأ للصلاة وحضر المسجد ووقف خلف أبى بكر وصلى لنفسه وخالد بن الوليد إلى جنبه ومعه السيف فلما جلس أبو بكر في التشهد ندم على ما قال وخاف الفتنة وشدة على وبأسه فلم يزل متفكرا لا يجسر ان يسلم حتى ظن الناس انه قد سها ، ثم التفت إلى خالد فقال يا خالد لا تفعل ما أمرتك به السلام عليكم ورحمة الله وبركاته ، فقال أمير المؤمنين عليه السلام : يا خالد ما الذي أمرك به ؟ قال امرني بضرب عنقك ، قال وكنت تفعل ؟ قال إي والله لولا أنه قال لي لا تفعل لقتلتك بعد التسليم ، قال فأخذه علي ( ع ) فضرب به الأرض واجتمع الناس عليه فقال عمر يقتله ورب الكعبة فقال الناس يا أبا الحسن الله الله بحق صاحب هذا القبر فخلى عنه ، قال فالتفت إلى عمر وأخذ بتلابيبه وقال يا بن الصهاك لولا عهد من رسول الله صلى الله عليه وآله وكتاب من الله سبق لعلمت أينا أضعف ناصرا وأقل عددا ثم دخل منزله.

ادامه »

موضوعات: مناسبتی, اهل بیت
 [ 07:52:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  پاسخ به ده شبهه وهابیت پیرامون غدیر (قسمت ششم) ...

شبهه ششم: چرا در قرآن كريم ، صراحتا نام حضرت علي به عنوان خليفه و جانشين نيامده ؟ لااقل چرا در قرآن كريم يك آيه وجود ندارد كه اي پيامبر ، امر تعيين خليفه و جانشين به عهده و وظيفه توست ( حالا اگر مي گوييد نبايد نام علي مي آمد ! خود دستور كه مي توانست به صورت كلي صادر شود ! )
هرچند جواب در این باره بسیار است اما به طور خلاصه جوابی را از امام صادق علیه السلام نقل می کنیم: ابوبصیر می گوید : به امام صادق علیه السلام عرض کردم : مردم می گویند : چرا نام علی و اهل بیت ایشان در کتاب خدا نیست؟ فرمود: به آنان بگو نماز بر رسول خدا (ص) نازل شد ولی خداوند رکعات آن را که سه یا چهار تاست در کتابش نام نبرد، تا آنکه رسول الله (ص) آن را برای مردم تفسیر کرد و … (کافی ، ج 1 ، ص 286)
قرآن کتابی است که به بیان کلیات می پردازد نه جزئیات ، اصل امامت به صراحت در قرآن ذکر شده است اما جزئیات و مصادیق آن به خاطر مصالحی ، به صراحت نیامده است وتبیین جزییات را به عهده پیامبرصلی الله علیه و آله نهاده شده است .
خب پیداست اگر نام حضرت علی در قرآن برده میشد و با توجه به اینکه خیلی از منافقین و مسلمان نماها از حضزت علی کینه بدر ، حنین، خیبر را در دل داشتند دست به تحریف قرآن میزدند که این خیلی خطرناک است و اسلام در خطر نابودی قرار میگرفت.

منبع : پرسمان دانشجوان وهابیت

موضوعات: مناسبتی, اهل بیت
 [ 07:47:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت
 
مداحی های محرم