1- استاد، هم می تواند دانشجو را یک انسان دلبسته و مباهات کنندهی به کشور بار بیاورد؛‌ هم می تواند یک انسان لاابالی، بی علاقه، نادلبسته ی به میهن و گذشته و آیندهی کشور بار بیاورد.

من خلأیی را در ارتباط استاد و دانشجو مشاهده می‌کنم که این خلأ باید به وسیله‌ی شما پُر شود. دانشجوی ما در محیط علمی ضمن این که علم می آموزد، می تواند خیلی درسهای غیرآن علمِ مورد نظر را هم از استاد بیاموزد و فرا گیرد. از جمله‌ی آنها غرور ملی، علاقمندی به میهن، دلبستگی به آینده‌ی کشور و افتخار به تاریخ و گذشته ی کشور است. اینها عواملی است که می تواند در یک جوان دانشجو تأثیرات بسیار عمیق و مثبتی بگذارد. البته من درصدد انکار عوامل گوناگونی که ممکن است جوانی را دلسرد یا مأیوس و دلخسته کند، نیستم- اینها هم عواملی است که در جای خود محفوظ- اما این بخش هم نادیده گرفته نشود که استاد در کلاس درس می تواند دانشجوی خود را متدین و معتقد به دین بار بیارود؛ چنان که می تواند ملحد و منکر همه ی مقدسات هم بار بیاورد؛ ولو کلاس، کلاس علم ودین نباشد؛ کلاس فیزیک و طبیعی تاریخ و هر درس دیگری باشد. استاد، هم می تواند دانشجو را یک انسان دلبسته و مباهات کنندهی به کشور بار بیاورد؛ هم می تواند یک انسان لاابالی، بی علاقه، نادلبسته ی به میهن و به گذشته و به آینده‌ی کشور بار بیاورد(بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با اساتید دانشگاه شهید بهشتی22/02/1382).

2- استادی که به ارزشها اهانت می‌کند مجاز نیست که در دانشگاه حضور داشته باشد.

استاد نقش مهمی در دانشگاه‌ها دارد. استاد اگر دارای دین و مسلک دیگری غیر از مسلک دانشجو هم باشد، می تواند درس بدهد؛ اما مشروط بر این که نخواهد فضای انقلابی و اسلامی را در دانشگاه متغیر کند. آن استادی که اگر دانشجو در آغاز صحبت، حرف خود را با «بسم الله الرحمن الرحیم» شروع کند، به او تشر می‌زند؛ آن استادی که اگر دختر دانشجو با حجاب اسلامی و به صورت محجب در مراحل آموزش حضور پیدا کند، به او اهانت می‌کند؛ این استاد مجاز نیست که در دانشگاه حضور داشته باشد. علمی که آن استاد به این دانشگاه خواهد داد، علمی نیست که در خدمت کشور و در جهت ارزش‌های مطلوب‌تری این ملت فداکار به کار بیاید(دیدار فرزندان شاهد، دانشجویان تربیت مدرس13/06/1370).

ادامه مطلب :

3- اشاره ای از یک استاد، گاهی اوقات تأثیرات عمیقی در دل می گذارد.

اعتقاد من این است که در زمینه ی تبلیغ دین، موثرترین وسیله‌ای که می تواند دانشجو را دینی و علاقمند به مبانی دینی بار بیاورد، همین نکته‌ها و اشاره‌ها و کلمه‌هایی است که یک استاد می تواند در کلاس با شاگردان خود در میان بگذارد. اشاره ای از یک استاد، گاهی اوقات تأثیرات عمیقی در دل می گذارد؛ اما گاهی عکس آن دیده می‌شود. البته بعضی از اساتید به این نکات توجه دارند، لیکن باید به عنوان یک کار اساسی و اصلی در نظر گرفته شود. جوانی که شما می خواهید او را عالِم کنید و روح علم و تحقیق در او بدهید و او را یک برگزیده‌ی فرزانه‌ی نخبه ی علمی بار بیاورید- که هر استادی نسبت به شاگردانش چنین آرزوهایی دارد- باید روح دین و ایمان به او تزریق کنید؛ هم ایمان به خدا و دین و مقدسات که برای دنیا و آخرتش مفید است، هم ایمان به هویت ملی و تاریخی خودش(بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با اساتد دانشگاه شهیدبهشتی22/02/1382).

استاد نقش بسیار مهمی دارد؛ نقش اثرگذاری دارد. در این زمینه، هم شماها و هم هیأت امنای دانشگاه‌ها خیلی مسوولیت دارید. استاد چون می تواند محیط دانشجویی را تحت تأثیر قرار دهد، بایدهایی دارد؛ این بایدها را حتماض باید رعایت کنید؛ منتها در حد مقدور؛ لااقل به نبود مطلق‌اش راضی نشوید، یا به هیچ وجه به ضدش راضی نشوید. استاد باید سرشار از عشق به اسلام و انقلاب و غرور ملی و دینی باشد؛ استاد ایده‌آل این است. استاد واقعاً باید احساس غرور ملی و غیرت دینی بکند و سرشار از روحیه ی خدمت باشد؛ یعنی حقیقتاً بخواهد کار کند و این حرف‌ها را مثل بچه‌های خودش پرورش دهد. حالت بی تفاوتی، بی‌اعتنایی، از سر وا کردن و کلاس را به هرچه هرچه گذراندن، مطلقاً در یک استاد قابل قبول نیست(بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار وزیر علوم و روسای دانشگاه‌ها17/01/1383).

4- اساتید باید تعصب ملی را دانشجو برانگیزانند.

باید تعصب ملی را در دانشجو برانگیزانند. برخلاف آنچه در دهن‌ها می‌افتد، تعصب یک معنای همیشه منفی و بد نیست. برخی تعصب ها لازم است؛ یعنی بدون آن تعصب ها انسان ول است و مثل غبارهای سبک و بی وزن در هوا حرکت می‌کند. پایبندی‌هایی برای شخصیت و هویت انسان لازم است؛ حال این انسان هر که می خواهد باشد- عالم باشد، صنعتگر باشد، هر فعالیتی داشته باشد- بالاخره پایبندی ای لازم دارد(بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با اساتید دانشگاه شهیدبهشتی2/02/1382).

5- اساتید باید ایمان به خدا، ایمان به دین، ایمان به مقدسات و ایمان به غیب را در دانشجو بدمند.

ایمان به خدا، ایمان به دین، ایمان به مقدسات و ایمان به غیب، ارزش های کمی نیست؛ اینها را نباید دست کم گرفت؛ اینها بسیار اهمیت دارد و تضمین کننده‌ی سعادت و صلاح و فلاح است. ممکن است یکی ایمان به غیب داشته باشد، اما ده اشکال هم داشته باشد؛ چنین کسی پیشرفت نمی‌کند. بحث بر سر تأثیر ایمان به غیب است. اگر ایمان به غیب نباشد، خیلی از مشکلات به وجود می‌آید. همان‌طور که می دانید، بدون شک علم پایه ی تمدن است؛ اما شرط کافی برای یک مدنیت درست نیست. نتیجه‌ی علم منهای ایمان به غیب، همین می‌شود که امروز در دنیا می‌بینید. ببینید امروز علم با همه‌ی شرافت و ارزشش، در دست جهانخواران و دیوانه‌های زنجیری بین‌المللی به چه تبدیل شده است! نه حقی برای انسان، نه حقی برای ملت ها، نه حقی برای حقیقت و نه ارزشی برای راستگویی و صدق قائل نیستند. ایمان در دل جوان می‌تواند دمیده شود؛ هم ایمان به دین و عالم غیب و معرفت و معنویت، و هم ایمان به هویت ملی خودش؛ شخصیت تاریخی و بستگی‌ها و دلبستگی‌های گذشته و حال خودش(بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با اساتید دانشگاه شهیدبهشتی2/02/1382).

6- استاد باید مدافع خلاقیت و نوآوری و ابتکار باشد.

استاد باید مدافع خلاقیت و نوآوری و ابتکار باشد. البته ما باید آیین نامه‌های تحصیلی را اصلاح کنیم. مرتب باید آیین نامه‌های آموزشی و آیین نامه‌های نانوشته- چون خیلی از این آیین‌نامه‌ها نانوشته است- مورد ارزیابی قرار بگیرد؛ نه این که هر روز عوض شود، اما دائماً مورد ارزیابی باشد و در مقاطع گوناگون عوض شود. این، جزو کارهای بسیار مهم است که البته در این زمینه، هم شورای عالی انقلاب فرهنگی می تواند نقش ایفا کند، هم وزارت علوم نقش دارد(بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار وزیر علوم و روسای دانشگاه‌ها17/10/1383).

7- استاد باید به خاطر اثرگذاری از جریانات جهان آگاه باشد.

استاد باید از جریانات جهان آگاه باشد. استاد ما در محیط کلاس، به خاطر اثرگذاری‌اش باید این چیزها را بداند. استاد باید سیاست زده نباشد؛ نه این که سیاست نفهمید. فقره‌ی قبلی که عرض کردیم، لازمه‌اش دانستن سیاست است؛ اما سیاست دانستن و سیاسی بودن، غیر از سیاست زده بودن و سیاسی کار بودن است. سیاسی کاری بد است. باید بفهمند چه کار دارند می‌کنند؛ اما این که مرتب همه‌ی کارهایشان بر محور یک انگیزه‌ی سیاسی باشد، بسیار بد است؛ بخصوص وقتی که انگیزه های سیاسی جنبه‌های جناحی و شخصی و حزبی پیدا می‌کند، که این دیگر بد اندر بد می‌شود! (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار وزیر علوم و روسای دانشگاه‌ها17/10/1383).

8- استاد باید برای دانشجو وقت بگذارد.

استاد باید برای دانشجو وقت بگذارد. البته این موضوع مقداری به مسأله‌ی معیشت استادان ارتباط پیدا می‌کند؛ این را بنده در جریان هستم و می دانم. کاری کنید که استاد بتواند وقت بگذارد و مجبور نباشد در چندجا کار کند. الان اگر از یک استاد بپرسید روزی چند ساعت درس می‌دهید، مثلاً می‌گوید هشت ساعت! چطور می‌شود یک استاد هفت ساعت، هشت ساعت درس بدهد؟! کی مطالعه کند، کی فکر کند، کی خودش را با ماشین به محل تدریس برساند؟! این کارها مشکلات فراوانی دارد. یک مقدار باید اینها را از دغدغه ی معیشت راحت کرد تا خیلی نخواهند این طرف و آن طرف بدوند(بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار وزیر علوم و روسای دانشگاه‌ها17/10/1383).

مسئله‌ی مهم، نشستن استاد با دانشجوست؛ پاسخ به سوال گفتن. یعنی ارتباط استاد و دانشجو به سر کلاس منحصر نماند و دانشجو فرصت داشته باشد که به استاد مراجعه کند، از او بپرسد، از او توضیح بخواهد؛ از او بیشتر فرا بگیرد؛ بلکه در مواردی استاد، شاگرد را بخواهد در اطاق خود و یک نکته اضافی و تکمیلی را به او تفهیم کند یا یک تکلیف را از او بخواهد، یک مأموریت علمی و تحقیقی به او بدهد، که همه‌ی اینها متوقف است بر حضور اساتید در دانشگاه‌ها. پرورش دانشجو- که به نظر من پرورش شاگر و نخبه پروری است- در کلاس درس، یک بخشش متوقف به همین حضور چندین ساعته‌ی اساتید- چهل ساعته که در مقررات هست- در دانشگاه‌هاست. اساتید باید این را جدی بگیرند و به آن اهمیت بدهند(بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اساتید و روسای دانشگاه‌ها09/07/1386).

9- اساتید باید یکی از اهتمامهایشان شاگرپروری باشد.

اساتید باید یکی از اهتمامهایشان شاگردپروری باشد. ارزش استاد، اعتبار استاد در بیرون، به شاگردان اوست. در حوزه‌های علمیه ی ما هم همینطور است. آن استاد، که فقیه یا اصولی یا حکیمی ارزش بیشتری در چشم‌ها دارد که آثار وجودی او به شکل شاگردان و تلامذه‌ی برجسته ی او، خودش را نشان بدهد. شاگردپروری کنید. این افرادی که می‌آیند در کلاس‌های درس شما می نشینند و شما با اینها به عنوان استاد مواجه می‌شوید، اینها را نباید به حساب یک مستمع یک سخنرانی، یک منبر به حساب آورد؛ نه، باید مثل مصنوعی که اینها را می خواهید با دست خودتان بسازید، با اینها برخورد کنید. البته استعدادها یکسان نیست، شوق‌ها یکسان نیست، زمینه‌ها و فضاهای گوناگون یکسان نیست؛ اما این هدف برای اساتید، به نظر من یک هدف جدی باید باشد. نگاه کنید ببینید چقدر شاگرد پرورش دادید. شاگر فقط آن کسی نیست که سر کلاس حاضر می‌شود؛ آنی است که به وسیله شما ساخته می‌شود و تحویل داده می‌شود به دنیای علم به عنوان یک نیروی کارآمد و علمی(بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اساتید و روسای دانشگاه‌ها09/07/1386).

10- بایستی اساتید استخوان دار و قدیمی قوی و باارزش را با اصرار در دانشگاه حفظ کنیم.

هرگونه تدریسی که در یک کلاس، ناشی از بی‌حوصلگی، ناشی از کم وقتی، ناشی از بی‌اهتمامی و بی‌اعتنایی به درس، بی‌اعتنایی به دانشجو، بی‌اعتنایی به وقت و ساعت انجام بگیرد، مناسب شأن دانشگاه امروز کشور ما نیست. ما بایستی اساتید استخوان‌دار و قدیمی قوی و باارزش را با اصرار در دانشگاه حفظ کنیم و در کنار این بایستی از اساتید جوان و پرانگیزه هم استفاده بشود ما نباید در هیچ بخشی دچار کمبود استاد و خلاء استاد باشیم. امروز راه هم برای این باز است. دانشجوهایی که دوره‌های تکمیلی را می گذرانند؛ رتبه‌های خوبی دارند، رتبه‌های بالایی دارند و استعدادهای خوبی دارند، می توانند در تدریس دانشگاه‌ها نقش ایفا کنند. بخشنامه‌ها و دستورالعمل‌های قدیمی، آیه‌ی قرآن نیست که نشود آن را عوض کرد. به موقعیت‌ها نگاه کنید و دانشگاه را از لحاظ تدریس به یک میدان پرتحرک تبدل کنید؛ با تعامل دانشجو با استاد، تحرک استاد، مطالعه‌ی استاد، دسترسی استاد به مراکز علمی و اطلاعات علمی و نشریات علمی، دانشگاه را به یک مجلس عمومی دائماً در حال مباحثه و در حال کار تبدیل کنید؛ دانشجو را رشد بدهید و تربیت کنید(بیانات در دیدار استادان دانشگاه‌های استان خراسان در دانشگاه فردوسی مشهد25/02/1386).

11- اساتید از استعداد جوان و نیروی جوان، خیلی باید استفاده کنند.

سایت دفتر مقام معظم رهبری

موضوعات: سخنان رهبر, اجتماعی
[جمعه 1395-06-12] [ 12:10:00 ب.ظ ]