تقابل علمی امام (ع) با یحیی بن اکثم و ابن ابی دؤاد
یکی از ویژگی های حیات علمی امام جواد علیه السلام، معاصر بودن با دو فقیه سنی متعصب با ویژگی های اخلاقی خاص است. به علت سن کم امام، یحیی بن اکثم و احمد بن ابی دؤاد با حمایت درون دربار سعی در مقابله با امام جواد داشتند. اینها به عنوان دانشمندان برجسته دارالخلافه و دربار نمی توانستند علم الهی جوانی از خاندان عصمت را ببینند. بنابراین در موارد مختلف سعی در مقابله با امام داشتند. یحیی بن أکثم (م 242 ق) از دوران مأمون با دربار خلافت مرتبط بود. رجالیون اهل سنت وی را کذاب دانسته و متهم به سرقت حدیث کرده‌اند. ابتدا قاضی بصره بود و به علت اعمال شنیع و منافی عفت، به بغداد احضار شد و قاضی القضات بغداد شد. وی از فقهای متعصب دربار مأمون و سپس معتصم بود. از دیگر خصوصیات اخلاقی یحیی حسد و فتنه‌انگیزی بوده است. از دیگر خصوصیات ابن اکثم، تلون مزاج بوده است. وی با این که مدت مدیدی در خدمت مأمون بود و مأمون از علما درباره خلق قرآن ابتدا پرسش می‌کرد و خواه ناخواه با عقیده مأمون هماهنگ بود، پس از مدتی وقتی به دوران متوکل رسید، مزاج متلون خود را به سمت قدم قرآن چرخاند و گفت: القرآن کلام الله، فمن قال مخلوق یستتاب، فإن تاب و الا ضربت عنقه. گو این که ابن اکثم در این زمان از اعوان و طرفداران احمد حنبل شده بود، زیرا نوشته‌اند که متوکل با احمد بن حنبل مشورت کرده و یحیی را به جای ابن ابی دؤاد به منصب قاضی القضاة انتخاب کرد. علت آن نیز مشخص است، در منابع آمده که ابن ابی دؤاد از علمای معتزلی بود و احمد بن حنبل با او مخالف بوده است.
به هر حال، آنچه در تقابل او با امام جواد (ع) نقل شده، در راستای سیاست معروف مأمون است. جلسه‌ای برگزار شده، و یحیی بن اکثم برای مناظره علمی و سنجش علم امام یا شکست علمی ایشان در آن حضور داشته است. این مناظره مشهور که با شکست مفتضحانه یحیی روبه رو شد، علم الهی امام را نشان داد و در تثبیت موقعیت امام (ع) بسیار مؤثر بود.

ادامه مطلب :


یکی دیگر از کسانی که به تقابل علمی با امام برخاست، احمد بن ابی دؤاد (160 – 240 ق) قاضی دو خلیفه عباسی معتصم و واثق بود. وی نیز پرونده‌ای روشن‌تر از یحیی بن اکثم ندارد، الا این که حداقل از لحاظ اخلاقی، اعمال منافی عفت از او گزارش نشده است. تقابل او با امام جواد بر سر یک مسئله علمی در جاری کردن حد بر یک سارق است که علمای دربار نظرشان بر قطع دست سارق از آرنج بوده و ابن ابی دؤاد حکم به قطع دست از مچ داده است. اما با اصرار معتصم، امام جواد (ع) حکم به قطع انگشتان سارق می‌دهند. این مسئله بر ابن ابی دؤاد بسیار گران می‌آید.
این مناظرات که از امام جواد (ع) نقل شده، در حقیقت مسائل فقهی است که علمای سنی به مشکل برمی‌خوردند، یا طبق مشرب حدیث و رأی فتوا می‌دادند و امام جواد علیه السلام با تکیه بر مکتب اهل بیت (ع) این مسائل را حل و فصل می‌کردند.

بحار الانوار، ج 50، ص 74 تا 78، ح 3. منتهی الامال.

موضوعات: مناسبتی
[جمعه 1395-06-12] [ 11:47:00 ق.ظ ]