چرا در روايت داريم که اصرار بر دعا موجب برآمدن حاجات است و در تعاليم ديگر داريم بعضي دعاها به صلاح نيست ؟ حال ما از کجا بدانيم که کدام دعا به صلاح است و کدام نيست و علت اين تأخير در استجابت چيست ؟ بالاخره در دعا اصرار بکنيم يا نکنيم ؟

گاهي اوقات خواستي از خداوند متعال داريم و هر چه نذر و نياز و گريه و زاري به درگاه خداي بي نياز مي کنيم برآورده نمي شود .
اين جاست که هزار و يک پرسش در ذهن ما بوجود مي آيد که مگر خداوند متعال نفرمود:"بخوانيد مرا تا اجابت کنم شما را ” پس چرا جوابم را نمي دهد .
چرا در روايت داريم که اصرار بر دعا موجب برآمدن حاجات است و در تعاليم ديگر داريم بعضي دعاها به صلاح نيست ؟ حال ما از کجا بدانيم که کدام دعا به صلاح است و کدام نيست و علت اين تأخير در استجابت چيست ؟ بالاخره در دعا اصرار بکنيم يا نکنيم ؟
امام باقر عليه‏السلام مي فرمايد : واللّه لا يُلِحُّ عبدٌ مُؤمِن علَى اللّه عز و جل في حاجتِهِ إلاّ قضاها لَهُ
بـه خـدا سوگند هيچ بـنده مؤمنى در حاجت خود به درگاه خداوند عز و جل اصرار نورزد ، مگر آن که حاجتش را بر آورد . (الکافي : 2 / 475 / 3 منتخب ميزان الحکمة : 200)
در بيان برخي علما نيز آمده که خيلي اصرار بر دعا نکنيد شايد به مصلحت شما نباشد ، چرا که شايد در آينده و يا در قيامت و پس از مرگ متوجه شويم که استجابت آن دعا به خير ما نبوده و خدا را شکر کنيم که آن دعا را مستجاب نکرده است.
هر دو درست مي گويند ولي شبهه تعارض بين اين دو مطلب ، ناشي از مسامحه در استفاده لفظ دعا در گفته علما است.در صورتيکه منظور علما بر عدم اصرار بر دعا ، در واقع عدم اصرار بر استجابت دعا است.پس در واقع انسان بايد بر دعا اصرار کند ولي بر استجابت ظاهري اصرار نکند.
مثلا يک کسي که صاحب فرزند نمي شود هميشه و تا آخر عمر خوب است که بر دعا به صاحب فرزند صالح شدن اصرار کند ولي بر استجابت آن اصرار نکند. و از اينکه به ظاهر اين دعا بر آورده نمي شود بي تابي نکند و نا اميد از رحمت الهي نشود و افسرده نگردد .
خود دعا کردن از جهات مختلف ممدوح است. از قبيل ارتباط با خدا و پيوند دائمي با خدا و اينکه انسان خود را محتاج به خدا ببيند. .و اينکه خود دعا کردن في نفسه مطلوب است و خود همين دعا کردن نوعي استجابت است. تا خدا نخواهد کسي توفيق دعا کردن و ارتباط با خدا را پيدا نمي کند. و از آنجايي که خداوند فرموده و وعده داده که : ادعوني استجب لکم- هر دعايي به تحقيق مستجاب مي شود ولي نه به آنصورت ظاهري که ما هميشه بفهميم. خداوند همه دعا ها را مستجاب مي کند ولي گاهي مطابق ظاهر آن و گاهي که به صلاح نيست مطابق صلاح فرد و حتي بيشتر از خواسته فرد به او مي دهد، لکن انسان به آن توجه ندارد. البته گاهي هم عدم استجابت ناشي از مانعي مثل گناه است که با توبه انسان ، دعاهاي او نيز شنيده و مستجاب مي شود.
پس شايسته است تمام نياز هايمان را در دعا هايمان مد نظر بياوريم بر آنها اصرار کنيم ولي در عين حال عرضه داريم که خدايا اگر به صلاحمان نيست آنگونه که خود مي داني و به خيرمان است پيش بياور. و براي خداوند متعال تعيين تکليف نکنيم که حتما بايد چنين کني و چنان کني و اين دور از ادب و خضوع است .

ادامه مطلب :

امام باقر عليه‏السلام مي فرمايد : واللّه لا يُلِحُّ عبدٌ مُؤمِن علَى اللّه عز و جل في حاجتِهِ إلاّ قضاها لَهُ بـه خـدا سوگند هيچ بـنده مؤمنى در حاجت خود به درگاه خداوند عز و جل اصرار نورزد ، مگر آن که حاجتش را بر آورد
اصرار نداشتن بر استجابت ظاهري

کسي که اصرار بر استجابت ظاهري دعا دارد ، در دعا هم اگر استجابت ظاهري پيش نيامد ، گاهي برخي از رحمت خدا مأيوس مي شود و يا کساني بوده اند که نعوذ بالله کارشان به کفر کشيده شده است. در حاليکه اگر مي دانستند که استجابت اين دعا به خيرشان نيست هيچگاه اين همه اصرار نمي کردند.
البته عدم استجابت دعا هميشه ناشي از اين نيست که به صلاح فرد نباشد. گاهي موانعي براي استجابت دعا وجود دارد، نظير برخي گناهان که منجر به حبس دعا مي شوند و دردعاي کميل به برخي از آنها اشاره شده است .
در رابطه با اصرار بر خواسته هاي معنوي يا مادي ، مطلبي را که بايد توجه داشته باشيم ، مسئله همت انسان است.که به ما توصيه شده که همت هايمان را بلند کنيم و خواسته هايمان را در قله ها قرار دهيم و تمام همت خود را مصروف خواسته هاي ناچيز دنيايي نکنيم. ولي از آنجايي که انسان ، مادام که در دنيا قرار دارد به حوائج مادي هم نيازمند است ، به ما توصيه کرده اند که نمک طعامتان را و حتي بندکفشتان را از خدا بخواهيد. و به نظر مي رسد که اين کار،توحيد افعالي و فعلي انسان را تقويت مي کند.
از طرف ديگر، بايد توجه داشته باشيم که ظرفيت و معرفت انسان ها، متفاوت است. آنهايي که داراي ظرفيت و معرفت بالاتري هستند ، به طبع در دعاهايشان خواسته هاي بلند همتانه بيشتري را لحاظ مي کنند و کساني که در سطح معرفتي پايين تري هستند، به تناسب معرفت و همتشان ، خواسته هايي از خداوند طلب مي کنند.
ضمن اينکه بايد بدانيم ، نفس ارتباط گيري با خداوند مطلوب است. در حديث قدسي در بيان علت تفاوت هاي انسان ها آمده است: خداوند به اين دليل انسان ها را متفاوت آفريده (در خلق و مال و جمال و … ) تا آنکس که در مرتبه بالاتري است خدارا به اين واسطه شکر کند و آنکه در مرتبه پايين تري به لحاظ ظاهر قرار دارد در دعا ، از خداوند طلب کند که به او هم بدهد و به اين واسطه هر دو گروه به خداوند متصل شوند و ارتباط برقرار کنند. البته اين حديث موارد ديگري هم دارد که به تناسب بحث ، فقط اين قسمت را آوردم.
در مورد ادامه سئوالتان بايد بگويم که اين تصور اشتباه، ناشي از اين است که ما هنوز نتوانسته ايم اين تفکيک را در ذهنمان ايجاد کنيم که خير و صلاح واقعي فرق دارد با آنچه که ما فکر مي کنيم که به خير و صلاحمان هست.
«عسي وَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ » (سوره بقره آيه 216) ؛ چه بسا شما از چيزي کراهت داشته باشد در حالي که خير شما در آن است و همين طور چه بسا چيزي را دوست مي داريد در حالي که در حقيقت براي شما شر است و خدا مي داند حقايق امور را و شما نمي دانيد.
چه بسا کسي که در بيابان دارد از تشنگي مي ميرد و از خداوند مطالبه آب دارد کاملا مطمئن است که يافتن آب براي او نافع و به صلاح او است، ولي حتي همين شخص در حقيقت مطمئن نيست که رسيدن به آب به خير و صلاحش است. شايد اگر الان از تشنگي بميرد ، با وضع بهتري از دنيا برود و اگر به او آب برسد و زنده بماند و مثلا 30 سال ديگر زنده بماند ولي شرايطي در آينده زندگي اش پيش بيايد که عاقبت به شر از دنيا برود.
چه بسيار کساني که صاحب فرزند نمي شوند و با هزار اصرار و دعا و نذر و نياز به فرزند مي رسند ولي بچه اي ناقص الخلقه به دنيا مي آيد يا فرزند ناخلفي مي شود، که بعدا پشيمان مي شوند از اين همه اصراري که کرده اند بر اجابت دعايشان و خواهند گفت که اي کاش بي فرزند باقي مي مانديم.

مساله اي که از اهميت زيادي برخوردار است، توجه به حقيقت دعا و پي بردن به ارزش دعا است؛ اينکه به دعا تنها به چشم وسيله اي براي گرفتن حاجت نگاه نکنيم؛ نه اينکه حاجات خود را از طريق دعا نخواهيم، خير، بلکه مقصود اين است که بدانيم نفس دعا کردن، عبادت است يعني دعا از دعوت است و در دعا انسان از خداوند دعوت مي کند تا در دل و جان او با صفات جمال و جلال اش تجلي کند و به دلي مومن که عرش خدا است بنشيند بنابراين دعا کننده چه حاجت بگيرد و چه نگيرد عبادت کرده و به خداوند نزديک شده است.
چه بسا شما از چيزي کراهت داشته باشد در حالي که خير شما در آن است و همين طور چه بسا چيزي را دوست مي داريد در حالي که در حقيقت براي شما شر است و خدا مي داند حقايق امور را و شما نمي دانيد.
امام باقر (عليه السلام) مي فرمايند: «افضل العبادة الدعا» (ميزان الحکمه/ج4/ص1644) دعا برترين عبادت است. در روايتي از امام صادق (عليه السلام) آمده که: «دعا کن و مگو کار، گذشته است (و آنچه مقرر شده همان ميشود) همانا نزد خداوند عزوجل مقام و منزلتي است که جز با درخواست به دست نمي آيد.» (همان،ص1646)

در اين روايات تنها بحث از فضيلت و عبادت بودن دعا و ارزش خود دعا است و هيچ بحثي از گرفتن حاجت و نگرفتن آن بميان نيامده است، تا ما ارزش حقيقي دعا را درک کرده و با شوق و رغبت به سوي آن بشتابيم.
مسأله اجابت دعا از مسائل قطعى در همه اديان الهى است. قرآن مجيد مى‏فرمايد: «اذا سئلک عبادى عنى فانى قريب اجيب دعوه الداع اذا دعان؛ هرگاه بندگان من از تو درباره من بپرسند (بگو) من نزديکم، و دعاى دعاکننده را به هنگامى که مرا بخواند اجابت مى‏کنم» (بقره، آيه 186)
گاهي اين سوال به ذهن انسان مي رسد که اگر خداوند صداي ما را مي شنود، به دعا و درخواست ما آگاه است، توانايي اجابت هم دارد و خودش فرموده: از من بخواهيد تا اجابت کنم؛ پس چرا برخي اوقات شاهد اجابت سريع دعاهاي خود نيستيم؟ آيا خدا ما را فراموش کرده است؟ مي دانيم که فراموشي در خداوند راه ندارد. پس علت چيست؟
اولا هيچ دعايي خالي از نوعي اجابت نيست؛ زيرا همانطور که گفتيم، دعا نوعي عبادت و پرستش است و در هر عبادتي که با قصد قربت انجام مي شود؛ يعني عبادت کننده تصميم دارد به خداي خود نزديک شود و به کمالات ذات اقدس اله آراسته گردد، خالي از اثر قربي نيست.
بنابر اين، همين که دعا و عبادت با خلوص نيت و شرايط لازم انجام مي شود، در همان لحظه به اجابت مي رسد و اثر معنوي خود را بر روح و جان انسان مي گذارد و با استمرار اين حالت است که آدمي به تدريج مظهر نورانيت و اسماء و صفات کماليه حق تعالي شده، به کمال و سعادت شايسته خود مي رسد. امام صادق (عليه السلام) فرمود: «شما را به دعا سفارش مى کنم؛ زيرا با هيچ عمل ديگرى همچون دعا، به خدا نزديک نمى شويد.»
ثانيا در خصوص استجابت دعا، توجه به يک نکته لازم و ضروري است که رسيدن به هر خواسته اي راه خود را دارد و بايد از مسير طبيعي خودش بدان دست يافت. البته در کنار تلاش فردي و اجتماعي موضوع دعا هم سفارش شده است و باعث جلب عنايت و کمک خداوند مي شود. به عبارت ديگر بايد برخاست و دعا کرد؛ نه اينکه نشست و دعا کرد. دعا کردن نشستني نيست. دعا براي کسي مفيد است که در مسير قرار دارد و عملا تلاش مي کند و نهايت سعي خود را براي رسيدن به اهداف خود در زندگي انجام مي دهد. چنين کسي بسيار موفق خواهد بود و براي او رسيدن به خواسته ها و استجابت دعاها دور از انتظار نيست.
گروه دين تبيان

موضوعات: ویژه برنامه های کوثر بلاگ در ماه مبارک رمضان
[چهارشنبه 1395-04-09] [ 05:53:00 ب.ظ ]