د. حكومت كوتاه مروان و فرزندان او
در سال 36 هجري مروان بن حكم داماد عثمان در جنگ جمل اسير شد و امام حسن و امام حسين عليهما السلام از پدر عفو او را خواستند، حضرت نيز او را عفو كرد و آزاد نمود. حضرت خبرهايي غيبي درباره او و فرزندانش دارد كه عبارت است از:

1. خود مروان
بعد از اينكه حسنين عليهما السلام گفتند: پدر! مروان با شما بيعت مي كند، حضرت فرمود: “أَوَ لَمْ يُبايِعْنِي بَعدَ قَتْل عُثْمانَ؟ لا حاجَةَ لِي فِي بَيْعَتِهِ! اِنَّها كَفٌّ يَهُودِيَّةٌ لَوْ بايَعَنِي بِكَفِّهِ لَغَدَرَ بِسُبَّتِهِ، اَما اِنَّ لَهُ اِمْرَةً كَلَعْقَةِ الْكَلْبِ أَنْفَهُ وَهُوَ أَبُو الْاَكْبُشِ الْاَرْبَعَةِ، وَسَتَلْقَي الْاُمَّةُ مِنْهُ وَمِنْ وُلْدِهِ يَوْماً (مَوْتاً) اَحْمَرَ؛(34) مگر [مروان ] پس از كشته شدن عثمان با من بيعت نكرد؟ مرا به بيعت او نيازي نيست! دست او دست يهودي است، اگر با دست خود با من بيعت كند، در نهان بيعت را مي شكند. آگاه باشيد، او حكومتي [كوتاه مدّت ] مانند [فرصت كوتاه ] سگي كه با زبان بيني خود را پاك كند، خواهد داشت. و او پدر قوچهاي چهارگانه (چهار فرمانروا) است و امّت اسلام از دست او و پسرانش روزگار خونيني خواهند داشت. (35)”
همان طور كه آن حضرت خبر داده بود، مروان به حكومت رسيد؛ امّا حكومت او بيش از نه ماه طول نكشيد و از ميان چهار فرزندش يعني: عبد الملك، عبد العزيز، بشر و محمد، عبد الملك خليفه شد و آن سه، والي مصر و عراق و جزيره گرديدند و امّت اسلامي از مروان و فرزندانش روزهاي خونيني ديدند.

ادامه مطلب :

>

2. تهاجم خونين عبد الملك
“گويا فاسق آنها (عبد الملك بن مروان) را مي بينم؛ در حالي كه با منكر همراه شده و با آن انس گرفته و همنشين مي گردد تا آنكه موي سرش در گناهان سفيد گشته و خُلق و خوي او رنگ گناه و منكر مي گيرد. در چنين حالي، كف بر لب به مردم يورش آورد، چونان موج خروشاني كه از غرق كردن هر چيزي بي پروا باشد يا شعله اي كه تر و خشك را بسوزاند و همه چيز را خاكستر گرداند.” (36)
در مورد هجوم خونين او به كوفه و كشتن مصعب بن زبير فرمود: “گويي او (عبد الملك بن مروان) را مي بينم كه از شام فرياد برمي آورد و با پرچمهايش پيرامون كوفه را پر مي كند و چونان شتر خشمگين به كوفه يورش مي آورد و زمين را با سرهاي بريده فرش مي كند. دهانش را گشاد كرده و گامهايش را سخت و سنگين بر زمين مي كوبد. تاخت و تاز او بي امان و پايدار و هجوم او سخت و دشوار است. به خدا سوگند! شما را در اطراف زمين مي پراكند؛ آنگونه كه اندكي از شما باقي خواهد ماند، چونان باقيمانده سرمه در اطراف چشم و اين وضع خونبار تداوم يابد تا آنكه عقل از دست رفته عرب باز آيد.” (37)
همچنان كه علي عليه السلام خبر داده بود، عبد الملك بعد از استحكام موقعيت خود در شام در سال 72 هجري، به عراق و كوفه هجوم برد و با معصب بن زبير درگير شد و بعد از كشتن او و نصب حجاج بن يوسف، عراق از جمله كوفه را به خاك و خون كشيد. (38)

3. خونريزي حجّاج
“اَما وَاللَّهِ يُسَلَّطَنَّ عَلَيْكُمْ غُلامُ شَقِيفٍ الذَّيَّالُ الْمَيَّالُ يَأْكُلُ خَضِرَتَكُمْ وَيُذِيبُ شَحْمَتَكُمْ، اِيْهٍ اَبا وَذَحَةً؛(39) آگاه باشيد كه به خدا سوگند! پسركي از طايفه شقيف (حجّاج بن يوسف) بر شما مسلّط مي گردد كه هوسباز و گردنكش و ستمگر است سبزه زارهاي (اموال و داراييها) شما را مي چرد و چربي شما را آب مي كند. ابو وذحه بس كن!” (40)
عبد الملك، حجاج را كه به خشونت و خون ريزي شهرت داشت، در سال 82 هجري به حكومت عراق گمارد و او در طول حكومتش يك صدو بيست هزار نفر را به قتل رساند. (41)

منبع و پی نوشت ها در قسمت آخر مطلب قرار داده میشود پس لطفا با ما همراه باشید…..

موضوعات: مناسبتی, اهل بیت, این هفته چه بنویسیم (9)
[یکشنبه 1395-06-28] [ 04:32:00 ب.ظ ]