ه . حمله مغول به بصره
“كَاَنِّي أَراهُمْ (اَنْظُرُ اِلَيْهِمْ) قَوْماً كَأَنَّ وُجُوهُمُ الْمَجانُّ الْمُطَرَّقَةُ يَلْبَسُونَ السَّرَقَ وَالدِّيباجَ، وَيَعْتَقِبُونَ الْخَيْلَ المِتاقَ، وَيَكُونُ هُناكَ اسْتِحْرارُ قَتْلٍ حَتّي يَمْشِي الْمَجْرُوحُ عَلَي الْمَقْتُولِ، وَيَكُونَ الْمُفْلِتُ اَقَلَّ مِنَ الْمَأْسُورِ؛(42) گويا آنان را مي بينم با رخساري چونان سپرهاي چكش خورده، لباسهايي از ديباج و حرير پوشيده، اسبهاي اصيل را يدك مي كشند و آنچنان كشتار و خونريزي دارند كه مجروحان از روي بدن كشتگان حركت مي كنند و فراريان از اسير شدگان كمترند.”
ابن ابي الحديد مي گويد: اين غيبي است كه وقوع آن را ما بالعيان ديديم و مردم از صدر اسلام منتظر آن بودند؛ ولي سرانجام در زمان ما اين جنايات به وقوع پيوست.

و. فقط نام اسلام
امام علي عليه السلام فرموده: “يَأْتِي عَلَي الناسِ زَمانٌ لا يَبْقي فِيهِمْ مِنَ الْقُرْآنِ اِلَّا رَسْمُهُ وَمِنَ الْاِسْلامِ اِلَّا اِسْمُهُ وَ مَساجِدُهُمْ يَوْمَئِذٍ عامِرَةٌ مِنَ الْبِناءِ خَرابٌ مِنَ الْهُدي ؛(43) روزگاري بيايد كه در ميان مردم از قرآن جز خواندن و قرائت، و از اسلام جز نامي باقي نماند. در آن زمان، مساجد از نظر بنا و ساختمان معمور و آباد است؛ امّا از جهت هدايت [و معنويت ]خراب است (مسلمانان به اسم اسلام و قرآن اكتفا مي كنند و رفتن به مساجد هم جنبه تشريفات به خود مي گيرد؛ در صورتي كه اسلام وقرآن بايد در متن زندگي آنان حاكم باشد).”

ز . ظهور و برنامه هاي حضرت مهدي عليه السلام
درباره حضرت مهدي عليه السلام خبرهاي غيبي فراواني در نهج البلاغه آمده است كه فقط به دو مورد اشاره مي شود:

ادامه مطلب :

pan style="font-family: tahoma, arial, helvetica, sans-serif; font-size: 12pt; color: #0000ff;">1. لَتَعْطِفَنَّ الدُّنْيا عَلَيْنا بَعْدَ شِماسِها عَطْفَ الضَّرُوسِ عَلَي وَلَدِها؛(44) دنيا پس از سركشي، به ما روي مي كند، چونان شتر مادّه بدخو كه به بچه خود مهربان گردد.”
2. “يَعْطِفُ الْهَوي عَلَي الْهُدي اِذا عَطَفُوا الْهُدي عَلَي الْهَوي ، وَيَعْطِفُ الرَّأْيَ عَلَي الْقُرْآنِ اِذا عَطَفُوا الْقُرْآنَ عَلَي الرَّأْيِ؛(45)هنگامي كه مردم هدايت را پيرو هواهاي نفساني خود قرار دهند، [مهدي موعود آيد و] هواهاي نفساني را مغلوبِ هدايت مي نمايد و نيز هنگامي كه مردم قرآن را بر آرا [و نظريات و تمايلات شخصي خود] تطبيق نمودند، آن حضرت آرا [و نظريات ] را تابع قرآن قرار مي دهد.”

 

پی نوشت:

1) مجمع البيان، طبرسي، ج 3، ص 261؛ همان، ج 5، ص 25؛ سيماي فرزانگان، جعفر سبحاني، ج 2، ص 381.
2) اعلام الهداية، ج 11، ص 31.
3) نهج البلاغه، محمد دشتي، ص 228، خطبه 120.
4) شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج 1، ص 427.
5) نهج البلاغه، خطبه 128، ص 244.
6) همان، خطبه 125، ص 330.
7) همان، خطبه 116، ص 225.
8) همان، خطبه 93، ص 172 - 174.
9) الميزان، علامه طباطبائي، ج 20، ص 131 - 132.
10) نهج البلاغه، خطبه 175، ص 330.
11) امالي شيخ مفيدچاپ نجف، ص 14.
12) اوائل المقالات، ص 38؛ بحار الانوار، ج 26، ص 10.
13) دلائل الصدق، محمدرضا مظفر، چاپ قم، ص 334؛ سيماي فرزانگان، جعفر سبحاني، ج 2، ص 282.
14) نهج البلاغه، محمد دشتي، ص 56، خطبه 13.
15) همان.
16) شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج 1، ص 253.
17) نهج البلاغه، محمد دشتي، خطبه 102، ص 188.
18) همان، ص 188 - 190.
19) نهروان، نام دامنه رودخانه اي در نزديكي كوفه، در كنار صحراي “حروراء” ميان كوفه و بغداد است. به همين علّت، خوارج را “حروريّه” مي ناميدند و رئيس آنها حرقوص بن زهير بود كه به “ذو الثديه” معروف شد.
20) نهج البلاغه، محمد دشتي، خطبه 36، ص 88.
21) همان، خطبه 59، ص 108.
22) شرح نهج البلاغه، همان، ج 5، ص 3 - 13.
23) نهج البلاغه، خطبه 58، ص 108.
24) شرح نهج البلاغه، ذيل خطبه 57.
25) نهج البلاغه، خطبه 58، ص 108.
26) همان، خطبه 60، ص 110.
27) مرتضي مطهري، جاذبه و دافعه علي عليه السلام، ص 129.
28) نهج البلاغه، محمد دشتي، خطبه 57، ص 108 - 109.
29) همان، ص 109، پاورقي.
30) صبح الاعشي في صناعة الانشاء، علي بن احمد قلقشندي، بيروت، دار الفكر، 1407 ه ق، ج 1،ص 471.
31) نهج البلاغه، محمد دشتي، خطبه 57، ص 108.
32) ائمه اثنا عشر، هاشم المعروف الحسني، ترجمه محمد درخشنده، تهران، امير كبير، 1373 ه . ش، ص 594.
33) شرح نهج البلاغه، ج 4، ص 55 - 128.
34) دست يهودي، كنايه از عهد شكني مروان است. مروان، هم يهودي زاده بود و هم يهوديان در آن روزگار، معروف به پيمان شكني بودند.
35) نهج البلاغه، خطبه 73.
36) نهج البلاغه، خطبه 144، ص 264.
37) همان، خطبه 138، ص 256.
38) از پيدايش اسلام تا ايران اسلامي، رسول جعفريان، قم، مؤسسه فرهنگي دانش و انديشه معاصر، چاپ دوم، 1379، دفتر اوّل، ص 207.
39) نهج البلاغه، همان، خطبه 116، ص 256.
40) وذحه، نوعي سوسك است. روزي اين جانور حجاج را گزيد، بدنش ورم كرد و مرد. از اين رو، به او ابو وذحه گويند.
41) رسول جعفريان، همان، ص 208.
42) نهج البلاغه، خطبه 128، ص 242.
43) شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد، بيروت، ج 7 - 8، ص 218.
44) نهج البلاغه، حكمت 209، ص 672.
45) همان، خطبه 138، ص 672.

منبع : ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره95.
 
 

موضوعات: مناسبتی, اهل بیت, این هفته چه بنویسیم (9)
[یکشنبه 1395-06-28] [ 04:39:00 ب.ظ ]