خجل از روی او گشته دل آب ، آب

نهاد پا در فرات ، خواست لبی تر کند

برای اهل حرم ، آب میسر کند

داغ عطش بر لبش ، هر طرفش دشمنی

باز در این مهلکه یاد برادر کند

تشنه لب داده جان ، بر لب دریای آب

خجل از روی او گشته دل آب آب

*

دست عباس چون جدا شد

محشری در خیمه ها شد

علم افتاده و نیست علمدار حسین ، یا حسین

علم افتاده و نیست دگر یار حسین ، یا حسین

یک طرف دست ، یک طرف مشک

دل پر از خون ، دیده پر از اشک

« مرحوم حسین سعادتمند »

موضوعات: محرم
[جمعه 1395-07-30] [ 11:56:00 ق.ظ ]