ستورات و پاداشهای الهی در مورد مردان آمده و زن در مورد پاداش بی نسیب است. حتی اسامی و افعال مربوط به خداوند هم به صورت مذکر آمده است. آیا این برداشت نشان از بی عدالتی خداوند نیست؟
قرآن کریم معجزه پیامبر اکرم(ص) به عنوان پیامبر آخرالزمان است و نکات ریز و درشت و پیدا و پنهانی دارد. بنابراین میتوان چرایی مذکر بودن برخی افعال و ضمایر را در آیات به این صورت توضیح داد:
الف) در همه زبانها و نزد همه قانون گذاران، آن گاه كه میخواهند قوانين عمومي وضع كنند از لفظ و ضمير مذكر استفاده میكنند و علت آن به چند چیز بازمیگردد:
1.در طول تاریخ نقش اصلی در حکومت ها و جنگ و صلح ها و سرپرستی خانواده ها با مردان بوده است.و اگر در مقطع خاصی زن سالاری حاکم بوده مربوط به زمان و مکان محدود و به طور ناپایدار بوده است.و این نشان از یک جریان ثابت و مطابق با ساختار فیزیکی و ویژگی های روحی و عاطفی زن و مرد است.به همین جهت در عموم قوانین و مقررات کشوری و بین اللملی مسئولیت اجرایی و رویارویی با مردان است و مخاطب اصلی مردان می باشند که از این قاعده به« تغليب» یاد می شود.و هرگاه مخاطبين ، هم مذكّر باشند هم مؤنّث، خطابها با لفظ مذكّر گفته میشوند.
2.ادبيات تمام زبانهاي اصيل آميخته با نوعي متانت و رعايت حريمها است، بنابراین به جز در برخي شعرها و تمثيلات در اكثر متون از به كارگيري نامها و ضماير مؤنث خودداري میشود و اين گونه ادبيات برخاسته از عفت كلام و رعايت حرمت زنان است و نبايد از آن به عنوان بي احترامي به جامعه زنان برداشت شود.
ادامه مطلب :
ب) عدالت خداوند را از احكام و قوانين ديني بايد فهميد نه از ضمير مؤنث و مذكر ،دراین باره نیز اشاره به چند نکته شایان توجه است:
1-از دیدگاه ا سلام و صاحب نظران واقع بین ،زن و مرد دارای ماهیت و «جنس» مشترک هستند .اما «جنسیت» زن و مرد و خصوصیات هر کدام متفاوت از دیگری است .و این واقعیت زیبای جنبه مشترک و متفاوت زن و مرد است که ریشه اصلی زندگی مشترک و تامین نیاز آن دو نسبت به همدیگر را تشکیل می دهد.به گونه ای که اگر هر دو دارای یک نوع ویژگی و خصوصیت مشترک بودند؛ انگیزه و فایده ازدواج به حداقل می رسید و حتی آسیب هایی را به دنبال دارد که متاسفانه اکنون دامن گیر هم جنس گرایان می باشد و در آینده بحران شدیدتری در انتظار آنان است. در واقع توسعه و تکثیر انسان ها و رشد و استحکام خانواده ها در پرتو ازدواج زن و مرد و تامین نیاز هر کدام توسط دیگری است.و این همان نگاه واقع بینانه اسلام است.
2- اسلام قابلیت رشد و کمال را برای زن و مرد به طور آشکار بیان کرده است. و در نتیجه اعمال نیک و ایمان از پاداش برخوردار میشوند و اگر خطا و گناه کنند، دچار عذاب میشوند. در این زمینه میتوان به آیات زیر اشاره نمود:
- «پس پروردگارشان دعاي آنان را اجابت كرد [و فرمود كه] من عمل هيچ صاحب عملي از شما را از مرد يا زن كه همه از يكديگريد، تباه نميكنم پس كساني كه هجرت كرده و از خانه هاي خود رانده شده و در راه من آزار ديده و جنگيده و كشته شده اند بدي هايشان را از آنان ميزدايم و آنان را در باغهايي كه از زير [درختان] آن نهرها روان است درمي آورم [اين] پاداشي است از جانب خدا و پاداش نيكو نزد خداست.» (آلعمران/195)
- «هر کس عمل صالح انجام دهد در حالی که مومن است، خواه مرد باشد یا زن، به او حیات پاکیزه میبخشیم و پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام دادند، خواهیم داد.» (نحل/97)
- «و مردان و زنان مؤمن همه یاور و دوستدار یکدیگرند، خلق را به کار نیکو وادار و از کار زشت منع میکنند و نماز به پا میدارند و زکات میدهند و حکم خدا و رسول او را اطاعت میکنند، آنان را البته خدا مشمول رحمت خود خواهد گردانید، که خدا صاحب اقتدار و درست کردار است.» (توبه/ 71)
- «همانا کلیه مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان با ایمان و مردان و زنان اهل طاعت و عبادت و مردان و زنان راستگوی و مردان و زنان صابر و مردان و زنان خدا ترس خاشع و مردان و زنان خیر خواه مسکین نواز و مردان و زنان روزهدار و مردان و زنان با حفاظ خوددار از تمایلات حرام و مردان و زنانی که یاد خدا بسیار کنند، بر همه آنها خدا مغفرت و پاداشی بزرگ مهیا ساخته است.» (احزاب/ 35)
در مورد جایگاه انسانی و کرامت زن و مرد هم آیاتی وجود دارد. به عنوان نمونه خداوند در مقام معرفی الگو و اسوه به مردم، اعم از زن و مرد، به زنان اشاره میکند. هم برای کفار از زنان نمونه میآورد و هم برای مومنان از زنان مثال میزند. این میتواند نشانه آن باشد که برای طی مسیر رشد و کمال و یا انحطاط و سقوط، زن یا مرد بودن در میان نیست بلکه ایمان و عمل موثر است:
«خداوند از ميان كافران، زن نوح و زن لوط را مثل زده است. و از ميان مؤمنان، زن فرعون را مثل زده است. وقتي گفت: پروردگارا! براي من در بهشت، نزد خودت خانهاي بنا كن، و مرا از فرعون و كارهايش رهائيبخش، و از اين مردمان ستمكاره نجات بده.
3-در ارتباط بین «خداوند و انسان»، مرد یا زن بودن فضیلت یا برتری ویژه ای ندارد و دستورات اخلاقی یکسان است. در ارتباط بین «انسان و انسان» نیز وقتی جنس انسان مطرح نیست، دستورات برای نیکی به یکدیگر، صداقت و امانت و … برابر است اما وقتی در رابطه، جنسیت زن و مرد مطرح میشود، کنترل و هدایت رابطه، دستورات ویژه میطلبد. یعنی در ابعاد اجتماعی و وظایفی که زن و مرد هر یک بر عهده دارند، به دلیل آن که هر جنس (زن یا مرد) دارای توانمندی ها و وظایف ویژه خود است، نظام حقوق و تکالیف زن با مرد تفاوت دارد. به طور قطع خداوند این تفاوت را براساس عدالت و توان زن و مرد، قرار داده و بنا بر تبعیض نیست. به همین جهت در بخش حقوق و وظایف اجتماعی و خانوادگی بین زن و مرد تفاوت وجود دارد و آیات قرآن هم در همین بستر آمده است.
ج)اما در مورد این که چرا اسامی و افعال مربوط به خداوند هم مذکر هستند، تذکر این نکته ضروریست که خداوند آفريننده موجودات مادي و غير مادي است و نه مذكر است و نه مؤنث: «هيچ چيز همانند او نيست؛ ليس كمثله شيء» (شورا/ 11) و این نشان از آن دارد که استفاده از ضمیر مذکر اختصاص به مردان ندارد بلکه مربوط به ادبیات و زبان است.
موضوعات: قرآنی, اجتماعی, نکته های ناب, احکام
[سه شنبه 1394-09-03] [ 10:12:00 ق.ظ ]