بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِیمِ
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ. الهی انطقنی بالهدی والهمنی التقوی
« بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِیمِ، لِإِیلَافِ قُرَیْشٍ إِیلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَالصَّیْفِ فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَیْتِ الَّذِی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ» قریش/1-4

ابلیس عبادت کرد اما عبودیت نداشت
شیطان شش هزار سال عبادت کرد، حالا تازه امیرالمؤمنین می‌فرماید من نمی‌دانم سالش چه سالی است، سالهای دنیاست یا سالهای آخرتی، چون قرآن می‌فرماید که «وَإِنَّ یَوْمًا عِنْدَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ» الحج/47 یک روز به اندازه هزار سالِ شماست، این روز قیامت یک روزش هزار سال است، شش هزار سال، یعنی روزهایش چه روزی بوده؟ دو نفر مسلمان زمانِ پیغمبر دعوایشان شد سرِ آبیاری، رفتند پهلوی پیغمبر گفت آقا ما دو تا کشاورزیم سرِ آبیاری دعوایمان شده، شما قضاوت کن، حضرت فرمود حق با فلانی است، تا گفت حق با فلانی است گفت بله باید بگویی، خویش و قومتان است. آیه نازل شد «فَلَا وَرَبِّكَ لَا یُؤْمِنُونَ » النساء/65 به خدا قسم اینها دین ندارند که همین که پیغمبر یک چیزی می‌گوید می‌گویند پارتی بازی شد. پیغمبر پارتی بازی کرد؟ پیغمبر بخاطر خویش و قومی‌اش پا روی حق گذاشت؟ «فَلَا وَرَبِّكَ لَا یُؤْمِنُونَ » النساء/65 به خدا قسم دین ندارند. گاهی وقتها انسان ممکن است مسلمان هم باشد اما اگر ببیند منافع شخصی‌اش نادیده گرفته می شود، مثلا قانون به ایشان گفت باید در این شهر باشی یا باید این درجه را بگیری یا باید مثلا در این دانشگاه باشی یا در این بازار باشی یا قرعه به نامت افتاد، بله، بردند، خوردند، کار از این کارها گذشته، گاهی وقتها اگر یک وقت یک مسئله‌ای شد که ما عبادت نکردیم «فَلَا وَرَبِّكَ لَا یُؤْمِنُونَ حَتَّى یُحَكِّمُوكَ» النساء/65
خیلی مشکل است، این آخری از همه مشکلتر است، عبودیت در عبادت. آقا ببخشید این نمازتان غلط است اگر زحمت نیست یکبار دیگر، برو بابا خدا قبول می‌کند. می‌آید نماز می‌خواند اما وقتی می‌گویی اینجایش گیر است قبول نمی‌کند. آقا ببخشید شما چرا به ایشان سلام نکردی؟ من؟ به این؟ بله من به بالاتر خودم سلام می‌کنم به اینها که سلام نمی‌کنم. پیغمبر به بچه‌ها هم سلام می‌کرد. خیلی از مردها در خانه به خانمشان سلام نمی‌کنند، می‌ گوید مرد به زنش سلام کند؟ به بچه ‌ام سلام کنم؟ گاهی هم پدرها به بچه‌ها سلام می‌کنند ولی نه سلام متواضعانه، سلام توبیخی. یعنی چه؟ یعنی تو باید سلام کنی. یعنی سلام هم می‌کند سلامِ توبیخی است نه سلامِ تواضعی. گاهی وقتها انسان عادت پیدا کرده یک جایی بنشیند وقتی می‌نشیند یک کسی را بلندش می‌کنند جای او می‌نشانند، خوب نمی‌تواند جای او بنشیند. اگر یک بچه دو ساله یک جایی نشسته، رئیس جمهور وارد شد شما این بچه دو ساله را بلند کردی رئیس جمهور جایش نماز بخواند، نماز رئس جمهور هم باطل است. حق نداری شما بچه دو ساله را از سرِ جایش بلند کنی.

ادامه مطلب :


عبادت و عبودیت، خیلی مهم است، خیلی سخت است، از همه سخت‌تر همین است که گاهی وقتها می‌گویند آقا شما در جبهه بودی ولی از نظر اداره شش ماه ثبت شده، می گوید من هفت ماه بودم، خیلی خوب هفت ماه بودی ولی اینجا گزارش شش ماه شده. آقا می‌خواهد اداره را منفجر کند. تو مگر برای خدا نرفتی؟ حالا یک ماهش. . . حالا به شش ماه بگویند پنج ماه، به پنج ماه بگویند شش ماه، چی میشه؟ می‌بینی رگ هایش می خواهد منفجر شود بخاطر اینکه دو روز جبهه حقش رفته، از یک تخم مرغ نمی‌گذرد. بابا این پارتی بازی است، آن اتاق پپسی دادند به ما کوکا. یعنی می‌بینی دو سال جبهه بوده، سرِ پپسی و کوکا رفوزه می‌شود. مگر شما جنگ نکردی برای عبادت؟ حضرت عباسی اگر یک بزغاله بدهند بگویند گوشتش را تقسیم کن، تو را به خدا کدامتان هستید که گوشت‌های کبابی‌اش را در یخچال خودتان، برای خودتان نمی‌برید. ما گاهی وقت‌ها ممکن است سابقه جبهه‌مان خوب باشد اما می‌گویند یک گوسفند را تقسیم کن کبابی هایش را برای خودمان برداریم. خویش و قوم هایمان را بیاوریم سرِ کار، رفیق هایمان را بیاوریم، باندمان را بیاوریم، حزبمان را بیاوریم، اینها دیگر عبودیت نیست، اینها سلیقه‌ای است. خیلی کار سخت است. اینکه می‌گویند در قیامت، پلِ صراط از مو باریک‌تر است، واقعا در دنیا هم انتخاب راه حق از مو باریک‌تر است. یعنی انسان یک کسی که انتخاب می‌کند بینی و بین الله بخاطر همشهری نیست، بینی و بین الله بخاطر فامیل نیست، بینی و بین الله بخاطر این که این من را دوست دارد، دوستمم نداشته باشد بخاطر لیاقتش آوردم، بینی و بین الله بخاطر حزب نیست، بینی و بین الله بخاطر این نیست که جزء ستاد انتخاباتی من بوده، بینی و بین الله سفارش شده نیست. بینی و بین الله، یعنی واقعا بینی و بین الله حساب کنیم چیزی گیر نمی‌آید آن وقت آنقدر خدا غریب است که همین که نگاهش به سه تا نان افتاد یک سوره «هَلْ أَتَی» فرستاد، یعنی از بس که کار خالص گیرِ خدا نمی‌آید. کارهای قاطی زیاد است. عبادت هست، یعنی قالبش قالبِ عبادت است، اما تویش خلوص و عبودیت نیست. خیلی وقت‌ها یک چیزی را بلد نیستیم عارِمان می‌شود بپرسیم. خوب بشکن خودت را، من؟ خوب بپرسم خواهند گفت ایشان بلد نیست، خوب بگو آقا راستش را می‌خواهی من بلد نیستم، آقا من بلد نیستم یادم بده. می‌خواهد یک چیزی را بنویسد می‌گوید اگر بنویسم خواهند گفت این بلد نبود همینطور نشسته بلد هم نیست‌ها، ولی نمی‌نویسد. می‌گوید اگر بنویسم بغل دستی‌ام خواهد گفت این هم بلد نبود، این هم نوشت. یعنی گاهی وقتها در نوشتن در آمین، در اعاده نماز، اوه اوه اوه، هرچی بیشتر فوتش کنی ظریف‌تر می‌شود. من که نمی‌دانم، الان از خود بنده بپرسند یک کاری داری که بگویی والله بالله تالله صد در صد خالص است؟ فکر کنیم ببینیم در کارهایمان پیدا می‌شود یا نه؟ خدایا به آبروی آنهایی که تمام کارهایشان صد در صد خلوص در آن بود از الان تا ابد تمام کارهایمان را صد در صد خالص و عبودیت و مقبول و ذخیره قبر و قیامت قرار بده(الهی آمین) ما را از وابستگی‌های شخصی، فامیلی، نژادی، اقلیمی، حزبی، سیاسی، از هر وابستگی که ما را از تو دور می‌کند، گاهی یک وابستگی است که وسیله قرب به خداست مثل وابستگی ما به اهل بیت، خوب این قرب به خداست، ما را از هر رقم وابستگی که ما را از تو دور می‌کند، برهان. (الهی آمین)
والسلام علیکم و رحمه الله

 مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن 

موضوعات: ویژه برنامه های کوثر بلاگ در ماه مبارک رمضان
[چهارشنبه 1395-03-26] [ 11:48:00 ب.ظ ]