ماهیت و ملاک های بهنجاری و نابهنجاری از نظر اسلام 6 | ... | |
شناخت جهان و محدودیت های آن در رابطه با انسان شناخت جهان و نقش انسان در ارتباط با جهان و آگاهی به محدودیت های محیطی در جهت نیل به هدف های موردنظر انسان تماما از شرایط و پیش فرض های تعریف بهنجاری می باشد. مقصود از جهان در نگرش اسلام، جهان پیرامونی و یا نظام های اجتماعی، که از نظر فیزیکی در اطراف انسان واقع شده اند یا انسان برای رفع نیازهای اجتماعی و مادی به آن ها احتیاج دارد نیست، بلکه معنا و مفهومی گسترده تر از آن دارد. البته می توان گفت که مقصود از شناخت جهان، شناخت مجموعه واقعیت های بیرونی است که انسان برای رشد و کمال و شکوفا شدن زمینه های سرشتی خود به ارتباط با آن ها نیاز دارد. بنابراین، مفاهیمی همچون «شناخت آغاز و انجام انسان»، «جوامع انسانی و روابط اجتماعی» و «طبیعت و چگونگی ارتباط با آن» را شامل می شود. آنچه بیش تر در این زمینه اهمیت دارد، آگاهی و محدودیت خویشتن در ارتباط با جهان در جهت نیل به بهنجاری است. در همین زمینه، قرآن پیوسته بر دو نکته، تأکید دارد: تأمّل در خویشتن (خودشناسی) و اندیشیدن در مورد جهان به معنای کلی آن (جهان شناسی). اگرچه توصیه های قرآن کریم در این زمینه به گونه های متفاوت و با بیان های گوناگونی است، اما همگی در جهت نیل به سلامت و بهنجاری است. این کتاب مقدس گاهی به اندیشیدن، توجه و غفلت نورزیدن از خود(19) سفارش می کند و گاهی از اندیشیدن در طبیعت و جهان سخن می گوید؛(20) زمانی برای شناخت جوامع تشویق به سیر و سفر(21) می کند و حتی داستان های امّت های گذشته را برای انسان باز می گوید(22) و زمانی نیز سنّت های الهی را به عنوان قوانین تغییرناپذیر تعیین شده(23) از سوی خداوند معرّفی می نمایند و در همه این آیات، مقصود آن است که انسان از رهگذر شناخت خود و جهان شرایط لازم را در جهت رسیدن به بهنجاری به دست آورد. با توجه به شناخت صحیح و عمیق از انسان و ابعاد وجودی و فطری او و گستره زندگی و حیات اخروی وی در جهان آخرت و نیز کمال و سعادت انسانی، باید گفت: بهنجاری عبارت است از: دریافت درست از ابعاد وجودی خویشتن و واقعیت های هستی و حداکثر سازگاری و بهره برداری از استعدادها و ظرفیت های خود و محیط در جهت کسب کمال و شکوفایی فطرت و نیل به سعادت انسانی که در واقع، همان دست یابی به لذت های برتر و پایدار اخروی است. ادامه مطلب : چنین نگرشی نسبت به بهنجاری ناشی از بینش اسلام نسبت به واقعیت های جهان هستی و انسان و گستره وجودی اوست که پیش از این، سخن از آن به میان آمد. در همین باره، باید گوشزد نمود که این تعریف از «بهنجاری» دارای درجات و مراحلی است که تمامی آن ها در اصل مفهوم «بهنجاری» (دست یابی به لذت های برتر و پایدار اخروی) مشترکند. لذت جویی و رنج گریزی از جمله تمایلات فطری آدمی است. ساختمان روح انسان به گونه ای آفریده شده که قادر نیست از لذتْ گریزان و به جای آن، به رنج و دردْ مشتاق باشد. شایان توجه است که سعادت امری جدای از لذت و متفاوت با آن نیست. بازگشت حقیقت سعادت انسان به لذت دایم و فراگیر است. از این رو، بهنجاری انسان نیز در ارتباط با لذت دایم است. قرآن کریم با پذیرش و تصدیق به وجود لذت جویی و رنج گریزی در انسان، از آن در جهت تربیت و سوق دادن او به سوی کمال نهایی اش استفاده می کند. فلسفه وجود وعده های فراوان بر انجام کارهای نیک و وعده های بسیار بر ارتکاب کارهای زشت در قرآن کریم، شاهدی بر نکته یادشده است که اگر ایمان آورید و عمل صالح انجام دهید، به بهشت خواهید رفت و از نعمت ها بهره مند می گردید و اگر کفر ورزید و به گناه آلوده شوید، به آتش دوزخ در خواهید افتاد. کاربرد واژه «لذت» در قرآن: افزون بر بیان کلی مزبور، واژه «لذت» نیز در قرآن کریم در مواردی به کار برده شده که عبارتند از: «و فیها ما تشتهیه الانفس و تلذّ الاعین» (زخرف: 77)؛ در آن جا (بهشت)، هرچه انسان ها آن را بخواهند و دیدگان از آن لذت برند، وجود دارد. «مثل الجنّةِ الّتی وعد المتّقون فیها أنهار من ماءٍ غیر آسنٍ و أنهار من لبنٍ لم یتغیّر طعمه و أنهارُ من خمرٍ لذّةٍ للشّاربین.» (محمد:15)؛ مَثَل بهشتی که به پرهیزگاران وعده داده شده [چون باغی است که] در آن نهرهایی قرار دارد از آبی که [رنگ و بو و طعمش] برنگردد و جوی هایی از شیر که مزه اش دگرگون نشود و رودهایی از باده برای لذت بردن کسانی که می آشامند. در دو آیه فوق الذکر، لذت در رابطه با بهشت ذکر گردیده است. اما در زمینه ارتباط سعادت و لذت، باید به کاربرد «سعادت» در قرآن نیز توجه شود. قرآن کریم در زمینه سعادت نیز، که همان بهنجاری است، چنین می فرماید: «فمنهم شقیُّ و سعید فأمّآ الّذین شقوا ففی النّار… و أمّا الّذین سعدوا ففی الجنّة» (هود: 105108)؛ پس، از مردم (حاضر در صحنه قیامت) برخی اهل شقاوت و برخی سعادتمندند. اما آنان که اهل شقاوتند، در دوزخند… و اما آنان که سعادتمند باشند، در بهشت جای دارند. نکته دیگر آن که در قرآن کریم، به هر دو جنبه مثبت و منفی این میل توجه شده است؛ یعنی هم گرایش به لذت و هم گریز از درد و رنج. از این روست که پس از ذکر لذت هایی که در بهشت هست، بیان می دارد: «لا یمسّهم فیها نصب» (حجر:48)؛ در بهشت، هیچ رنج و سختی به بهشتیان نمی رسد. و از این رو، آنان می گویند: «قالوا الحمدللّه الّذی أذهب عنّا الحزن انّ ربّنا لغفور شکور الّذی أحلّنا دار المقامة من فضله لا یمسُّنا فیها نصب و لا یمسُّنا فیها لغُوب» (فاطر: 34و35)؛ سپاس خدایی را که اندوه ها را از ما زدود. به راستی پروردگار ما آمرزنده و حق شناس است؛ همان [خدایی [که ما را به فضل خویش در سرای ابدی جای داد. در این جا رنجی به ما نمی رسد و در این جا درماندگی به ما دست نمی دهد. این گونه آیات نشان از چند مسأله دارد: 1. انسان فطرتا به زندگی خوش و لذت بخش و فرار از درد و رنج گرایش دارد. از نگاه قرآن لذت طلبی، به خودی خود، نامطلوب و نکوهیده نیست، قرآن از این گرایش برای سوق دادن انسان به ایمان و عمل صالح بهره می برد. 2. سعادتمندان در بهشتند و بهشت محل لذت کامل و پایدار است و بهنجاری سبب ورود انسان در بهشت می شود و ایمان و عمل صالح، سعادت را برای انسان به ارمغان می آورند. ادامه دارد …… پی نوشت ها در قسمت آخر ارائه می گردد . منبع : پایگاه اطلاع رسانی حوزه
[پنجشنبه 1395-08-13] [ 10:36:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|