شناخت جهان و محدودیت های آن در رابطه با انسان

شناخت جهان و نقش انسان در ارتباط با جهان و آگاهی به محدودیت های محیطی در جهت نیل به هدف های موردنظر انسان تماما از شرایط و پیش فرض های تعریف بهنجاری می باشد. مقصود از جهان در نگرش اسلام، جهان پیرامونی و یا نظام های اجتماعی، که از نظر فیزیکی در اطراف انسان واقع شده اند یا انسان برای رفع نیازهای اجتماعی و مادی به آن ها احتیاج دارد نیست، بلکه معنا و مفهومی گسترده تر از آن دارد.

البته می توان گفت که مقصود از شناخت جهان، شناخت مجموعه واقعیت های بیرونی است که انسان برای رشد و کمال و شکوفا شدن زمینه های سرشتی خود به ارتباط با آن ها نیاز دارد. بنابراین، مفاهیمی همچون «شناخت آغاز و انجام انسان»، «جوامع انسانی و روابط اجتماعی» و «طبیعت و چگونگی ارتباط با آن» را شامل می شود. آنچه بیش تر در این زمینه اهمیت دارد، آگاهی و محدودیت خویشتن در ارتباط با جهان در جهت نیل به بهنجاری است.

در همین زمینه، قرآن پیوسته بر دو نکته، تأکید دارد: تأمّل در خویشتن (خودشناسی) و اندیشیدن در مورد جهان به معنای کلی آن (جهان شناسی).

اگرچه توصیه های قرآن کریم در این زمینه به گونه های متفاوت و با بیان های گوناگونی است، اما همگی در جهت نیل به سلامت و بهنجاری است. این کتاب مقدس گاهی به اندیشیدن، توجه و غفلت نورزیدن از خود(19) سفارش می کند و گاهی از اندیشیدن در طبیعت و جهان سخن می گوید؛(20) زمانی برای شناخت جوامع تشویق به سیر و سفر(21) می کند و حتی داستان های امّت های گذشته را برای انسان باز می گوید(22) و زمانی نیز سنّت های الهی را به عنوان قوانین تغییرناپذیر تعیین شده(23) از سوی خداوند معرّفی می نمایند و در همه این آیات، مقصود آن است که انسان از رهگذر شناخت خود و جهان شرایط لازم را در جهت رسیدن به بهنجاری به دست آورد.
تعریف «بهنجاری»

با توجه به شناخت صحیح و عمیق از انسان و ابعاد وجودی و فطری او و گستره زندگی و حیات اخروی وی در جهان آخرت و نیز کمال و سعادت انسانی، باید گفت: بهنجاری عبارت است از: دریافت درست از ابعاد وجودی خویشتن و واقعیت های هستی و حداکثر سازگاری و بهره برداری از استعدادها و ظرفیت های خود و محیط در جهت کسب کمال و شکوفایی فطرت و نیل به سعادت انسانی که در واقع، همان دست یابی به لذت های برتر و پایدار اخروی است.

ادامه مطلب :

چنین نگرشی نسبت به بهنجاری ناشی از بینش اسلام نسبت به واقعیت های جهان هستی و انسان و گستره وجودی اوست که پیش از این، سخن از آن به میان آمد. در همین باره، باید گوشزد نمود که این تعریف از «بهنجاری» دارای درجات و مراحلی است که تمامی آن ها در اصل مفهوم «بهنجاری» (دست یابی به لذت های برتر و پایدار اخروی) مشترکند.
لذت طلبی و بهنجاری(24)
محوری ترین شاخصه در تعریف مزبور از «بهنجاری»، دست یابی به «لذت های پایدار» است. تأکید نگرش اسلامی بر لذت طلبی انسان این سؤال را ایجاد می کند که چه تفاوتی بین دیدگاه اسلام و دیدگاه برخی مکاتب روان شناسی همچون مکتب«روان تحلیل گری»و«رفتارگرایی»در زمینه لذت گرایی وجود دارد؟ ازاین رو،لازم است مفهوم«لذت طلبی»ازنظراسلام موردتبیین بیش تری قرار گیرد.

لذت جویی و رنج گریزی از جمله تمایلات فطری آدمی است. ساختمان روح انسان به گونه ای آفریده شده که قادر نیست از لذتْ گریزان و به جای آن، به رنج و دردْ مشتاق باشد. شایان توجه است که سعادت امری جدای از لذت و متفاوت با آن نیست. بازگشت حقیقت سعادت انسان به لذت دایم و فراگیر است. از این رو، بهنجاری انسان نیز در ارتباط با لذت دایم است.
قرآن و لذت طلبی

قرآن کریم با پذیرش و تصدیق به وجود لذت جویی و رنج گریزی در انسان، از آن در جهت تربیت و سوق دادن او به سوی کمال نهایی اش استفاده می کند.

فلسفه وجود وعده های فراوان بر انجام کارهای نیک و وعده های بسیار بر ارتکاب کارهای زشت در قرآن کریم، شاهدی بر نکته یادشده است که اگر ایمان آورید و عمل صالح انجام دهید، به بهشت خواهید رفت و از نعمت ها بهره مند می گردید و اگر کفر ورزید و به گناه آلوده شوید، به آتش دوزخ در خواهید افتاد.

کاربرد واژه «لذت» در قرآن: افزون بر بیان کلی مزبور، واژه «لذت» نیز در قرآن کریم در مواردی به کار برده شده که عبارتند از:

«و فیها ما تشتهیه الانفس و تلذّ الاعین» (زخرف: 77)؛ در آن جا (بهشت)، هرچه انسان ها آن را بخواهند و دیدگان از آن لذت برند، وجود دارد.

«مثل الجنّةِ الّتی وعد المتّقون فیها أنهار من ماءٍ غیر آسنٍ و أنهار من لبنٍ لم یتغیّر طعمه و أنهارُ من خمرٍ لذّةٍ للشّاربین.» (محمد:15)؛ مَثَل بهشتی که به پرهیزگاران وعده داده شده [چون باغی است که] در آن نهرهایی قرار دارد از آبی که [رنگ و بو و طعمش] برنگردد و جوی هایی از شیر که مزه اش دگرگون نشود و رودهایی از باده برای لذت بردن کسانی که می آشامند.

در دو آیه فوق الذکر، لذت در رابطه با بهشت ذکر گردیده است. اما در زمینه ارتباط سعادت و لذت، باید به کاربرد «سعادت» در قرآن نیز توجه شود. قرآن کریم در زمینه سعادت نیز، که همان بهنجاری است، چنین می فرماید: «فمنهم شقیُّ و سعید فأمّآ الّذین شقوا ففی النّار… و أمّا الّذین سعدوا ففی الجنّة» (هود: 105108)؛ پس، از مردم (حاضر در صحنه قیامت) برخی اهل شقاوت و برخی سعادتمندند. اما آنان که اهل شقاوتند، در دوزخند… و اما آنان که سعادتمند باشند، در بهشت جای دارند.

نکته دیگر آن که در قرآن کریم، به هر دو جنبه مثبت و منفی این میل توجه شده است؛ یعنی هم گرایش به لذت و هم گریز از درد و رنج. از این روست که پس از ذکر لذت هایی که در بهشت هست، بیان می دارد: «لا یمسّهم فیها نصب» (حجر:48)؛ در بهشت، هیچ رنج و سختی به بهشتیان نمی رسد. و از این رو، آنان می گویند: «قالوا الحمدللّه الّذی أذهب عنّا الحزن انّ ربّنا لغفور شکور الّذی أحلّنا دار المقامة من فضله لا یمسُّنا فیها نصب و لا یمسُّنا فیها لغُوب» (فاطر: 34و35)؛ سپاس خدایی را که اندوه ها را از ما زدود. به راستی پروردگار ما آمرزنده و حق شناس است؛ همان [خدایی [که ما را به فضل خویش در سرای ابدی جای داد. در این جا رنجی به ما نمی رسد و در این جا درماندگی به ما دست نمی دهد. این گونه آیات نشان از چند مسأله دارد:

1. انسان فطرتا به زندگی خوش و لذت بخش و فرار از درد و رنج گرایش دارد. از نگاه قرآن لذت طلبی، به خودی خود، نامطلوب و نکوهیده نیست، قرآن از این گرایش برای سوق دادن انسان به ایمان و عمل صالح بهره می برد.

2. سعادتمندان در بهشتند و بهشت محل لذت کامل و پایدار است و بهنجاری سبب ورود انسان در بهشت می شود و ایمان و عمل صالح، سعادت را برای انسان به ارمغان می آورند.

ادامه دارد ……

پی نوشت ها در قسمت آخر ارائه می گردد .

منبع : پایگاه اطلاع رسانی حوزه

موضوعات: اسلام
[پنجشنبه 1395-08-13] [ 10:36:00 ق.ظ ]