مجلس یزید ملعون | ... | |
کنار طشت طلاست فاطمه مهمان من چوب مزن ای یزید! بر لب و دندان من با چه دلی می زنی برلب من خیزران کز همه دل می برد نغمه ی قرآن من گر چه تحمل کنم ضربه ی چوب تو را تاب مرا می برد گریه ی طفلان من تاکه نگاه افکنم بر رخ اطفال خود دور زند دم به دم، دیده ی گریان من تا نرود از اسف، صبر و قرارش زکف زینب من می شود دست به دامان من ناله ی من بر ملاست، مقتل من کربلاست شام بلا آمده شام غریبان من با چه گنه می کنی لعل لبم را کبود؟ بر سر و صورت بس است زخم فراوان من سرم به شام بلا، زینت طشت طلا زیر سم اسب ها پیکر عریان من طشت زسوز درون سوخت و فریاد زد چوب تو هم گریه کرد بر لب عطشان من سوز دل اهل دل در نفس میثم است در شرر شعر اوست ناله و افغان من شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار
[جمعه 1395-07-30] [ 12:06:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|