ساجدین(ندای صلح و حقیقت)





درباره وبلاگ


بسم رب فاطمه(س)

با سلام حضور همه ی کسانی که به وبلاگ من سر می زنند. امیدوارم مطالب وبلاگ مورد استفاده عزیزان قرار بگیرد. چون مسئله حجاب مربوط به همه جامعه است نه فردی و نه خانوادگی. امیدوارم بتوانم گامی هرچند کوچک در این راستا بردارم.
ان شا الله مورد تائید آقا امام زمان قرار بگیرد
امیدوارم شما نیز ما را در این راه یاری کنید
یاحق.




ساجدین(ندای صلح و حقیقت)


قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبى عَلَیْهِ السَّلام : یَابْنَ آدَم! لَمْ تَزَلْ فى هَدْمِ عُمْرِكَ مُنْذُ سَقَطْتَ مِنْ بَطْنِ اُمِّكَ، فَخُذْ مِمّا فى یَدَیْكَ لِما بَیْنَ یَدَیْكَ، فَإنَّ الْمُؤْمِنَ بَتَزَوَّدُ وَ الْكافِرُ یَتَمَتَّعُ امام حسن مجتبی (علیه السلام) فرمود:

اى فرزند آدم از موقعى كه به دنیا آمده اى، در حال گذراندن عمرت هستى، پس از آنچه دارى براى آینده ات (قبر و قیامت) ذخیره نما، همانا كه مؤمن در حال تهیّه زاد و توشه مى باشد; ولیكن كافر در فكر لذّت و آسایش است. نزهه الناظر و تنبیه الخاطر: ص 79، س 13، بحارالأنوار: ج 75، ص 111، ح 6. به نقل از سايت انديشه قم








جستجو






 
  خواندن درس مهم تر است یا عبادت مستحب؟ ...

هم درس خواندن و هم عبادت های مستحب باعث می شود ما نزد خدا محبوب بشویم و در هر دو مورد روایت های زیادی وجود دارد مثلا در مورد قران خواند خداوند می فرماید: ْ فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآن‏(1)
آنچه براى شما ميسّر است قرآن بخوانيد.
و در مورد درس و یادگیری علم پیامبر اعظم (ص)می فرمایند:اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّينِ فَإِنَّ طَلَبَ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ(2)
دنبال علم باشید ولو علم در چین باشدچون طلب علم برهر مسلمانی فریضه و واجب است.
پس هر دو دارای اهمیت هستند ولی این دو مورد لزوما با هم تنافی ندارند. یعنی شما باید با برنامه ریزی و نظم مقداری از اوقات خود را به درس اختصاص دهید و مقداری از اوقات خود را به معنویت و عبادت و هر کاری را در زمان خودش انجام دهید و این دو مورد را می توان هر روز انجام داد بدون این که با هم تنافی داشته باشند.
البته این تذکر را بدهیم که در هر دو مورد باید تعادل را رعایت کنید و اجازه ندهید کار به افراط یا تفریط بکشد .
ودر مواقعی که درس دارید فقط به درس بپردازید و در موقعی که وقت عبادت و معنویت هست به عبادت بپردازید که در این صورت در هر دو پیشرفت خواهید کرد. البته در مواردی که درس خواندن برایتان واجب است ،اولویت با درس است نه عبادت مستحبی.

1. مزمل(73) آیه 20.
2. شيخ حر عاملى، وسائل الشيعه، مؤسسه آل البيت (ع)قم، 1409 ه.ق، ج 27، ص 27.

موضوعات: ویژه برنامه های کوثر بلاگ در ماه مبارک رمضان
[پنجشنبه 1395-03-27] [ 12:04:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  طرق های علاقه‌مند سازی و جذب فرزندان نسبت به عبادت ...

یکی از مسائل مهم در خانواده‌های معنوی، آگاهی و اطلاع از روش‌های درست و صحیح ایجاد علاقه در فرزندان نسبت به مسائل دینی است. برخی از خانواده‌ها با وجود تلاش‌های فراوان، موفق به ایجاد انس نمی‌شوند‌ و برخی‌ دیگر هم، پرداختن به این مسأله را با رفتارهایی نامناسب همراه می‌کنند.

راه‌های علاقه‌مند کردن فرزندان به امور عبادی

1. گام اول؛ جذب و یادگیری سپس رفتار

پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرموده است: «کودکانتان را گرامی بدارید و آنان را خوب تربیت کنید.»[1] یکی از اصول تربیت دینی به خصوص در علاقه‌مند کردن کودکان به عبادت، توجه به آموزش این مسأله است.

کودکی که از همان بدو طفولیت خود را در کنار عبادت والدین و در اجتماعات معنوی می‌بیند، زمینه بیشتری برای پرسشگری در مورد دین و امور دینی در او شکل می‌گیرد. از این رو بر پدر و مادر لازم است خود را برای پاسخگویی به سؤالات دینی کودک آماده کنند. آگاهی کودکان از چگونگی انجام فرایض دینی و نیز دانستن فلسفه انجام آن به گونه‌ای محدود، می‌تواند مشوق خوبی برای انجام این کار و استمرار آن باشد. به عنوان مثال اگر کودکان در سن مطالعه هستند، والدین لازم است که کتاب‌های مناسب برایشان تهیه کنند و در مناسبت‌هایی به آنها هدیه دهند.

2. تشویق نه تحمیل

برخی از والدین، به درستی از شیوه تشویق کودک بهره‌مند می‌شوند. این تشویق‌ها می‌تواند کلامی و غیر کلامی باشد. به عنوان مثال دختر خردسالی که در کنار مادر به نماز ایستاده است، می‌تواند بعد از نماز، با جملات تحسین برانگیز، از سوی مادر، مورد تشویق و تحسین قرار بگیرد.

همچنین والدین می‌توانند به صورت مستمر و گاه به گاه، هدیه‌هایی را به فرزندانشان بدهند و آنها را بدین صورت و به دلیل رفتار خوبشان تشویق و مورد تحسین قرار دهند. البته باید توجه داشت که در این زمینه نباید از واژه و کلمه جایزه استفاده کرد؛ زیرا باعث می‌شود که فرزندان نسبت به این واژه شرطی شوند.

امّا واژه هدیه در این زمینه بسیار مناسب‍تر است؛ چون هم انگیزه رفتار فرزندان درونی نگه داشته می‌شود و هم از آسیب شرطی شدن و عبادت به شرط مزد، مصون می‌مانند.

در ضمن، هدیه آیین و سنتی است دینی و بار عاطفی بیشتری را دارد. هنگامی که کودک موقع نماز خواندن والدین جانماز می‌آورد و به اصطلاح خودش نماز می‌خواند، باید از سوی والدین، مورد تشویق و تحسین قرار بگیرد. پسری که هنوز مکلف نشده، همین که تشویق و ترغیب شود و این نکته را درک کند که اگر خدا به او گفته نماز بخواند، برای این است که به خدا نزدیک شود و تقرب پیدا کند، به این نتیجه خواهد رسید که از این طریق از بهداشت روانی بالاتری برخوردار خواهد شد و آرامش بیشتری در زندگی پیدا می‌کند.

باید توجه داشت که زور، تهدید و تحمیل نظر خود بر فرزندان، روش‌های نتیجه بخشی نیستند. مهم‌ترین نکته‌ای که کودکان باید بدانند این است که انجام فرائض دینی برای خودشان چه سودی(آرامش روحی و روانی) دارد؟ لذا لازم است این آگاهی را در آنها ایجاد کرد که کارهای معنوی به تعمیق و تأمین بهداشت روانی آنها کمک می‌کند؛ مثلا از کودکان خواسته شود که انجام دادن یا ندادن فرائض دینی را با هم مقایسه کنند تا خودشان نتیجه بگیرند که پایبندی به این احکام به نفع آنهاست.

ادامه »

موضوعات: ویژه برنامه های کوثر بلاگ در ماه مبارک رمضان
[چهارشنبه 1395-03-26] [ 11:56:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  شیوه درست عبادت(ابلیس عبادت کرد اما عبودیت نداشت) ...

بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِیمِ
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ. الهی انطقنی بالهدی والهمنی التقوی
« بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِیمِ، لِإِیلَافِ قُرَیْشٍ إِیلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَالصَّیْفِ فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَیْتِ الَّذِی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ» قریش/1-4

ابلیس عبادت کرد اما عبودیت نداشت
شیطان شش هزار سال عبادت کرد، حالا تازه امیرالمؤمنین می‌فرماید من نمی‌دانم سالش چه سالی است، سالهای دنیاست یا سالهای آخرتی، چون قرآن می‌فرماید که «وَإِنَّ یَوْمًا عِنْدَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ» الحج/47 یک روز به اندازه هزار سالِ شماست، این روز قیامت یک روزش هزار سال است، شش هزار سال، یعنی روزهایش چه روزی بوده؟ دو نفر مسلمان زمانِ پیغمبر دعوایشان شد سرِ آبیاری، رفتند پهلوی پیغمبر گفت آقا ما دو تا کشاورزیم سرِ آبیاری دعوایمان شده، شما قضاوت کن، حضرت فرمود حق با فلانی است، تا گفت حق با فلانی است گفت بله باید بگویی، خویش و قومتان است. آیه نازل شد «فَلَا وَرَبِّكَ لَا یُؤْمِنُونَ » النساء/65 به خدا قسم اینها دین ندارند که همین که پیغمبر یک چیزی می‌گوید می‌گویند پارتی بازی شد. پیغمبر پارتی بازی کرد؟ پیغمبر بخاطر خویش و قومی‌اش پا روی حق گذاشت؟ «فَلَا وَرَبِّكَ لَا یُؤْمِنُونَ » النساء/65 به خدا قسم دین ندارند. گاهی وقتها انسان ممکن است مسلمان هم باشد اما اگر ببیند منافع شخصی‌اش نادیده گرفته می شود، مثلا قانون به ایشان گفت باید در این شهر باشی یا باید این درجه را بگیری یا باید مثلا در این دانشگاه باشی یا در این بازار باشی یا قرعه به نامت افتاد، بله، بردند، خوردند، کار از این کارها گذشته، گاهی وقتها اگر یک وقت یک مسئله‌ای شد که ما عبادت نکردیم «فَلَا وَرَبِّكَ لَا یُؤْمِنُونَ حَتَّى یُحَكِّمُوكَ» النساء/65
خیلی مشکل است، این آخری از همه مشکلتر است، عبودیت در عبادت. آقا ببخشید این نمازتان غلط است اگر زحمت نیست یکبار دیگر، برو بابا خدا قبول می‌کند. می‌آید نماز می‌خواند اما وقتی می‌گویی اینجایش گیر است قبول نمی‌کند. آقا ببخشید شما چرا به ایشان سلام نکردی؟ من؟ به این؟ بله من به بالاتر خودم سلام می‌کنم به اینها که سلام نمی‌کنم. پیغمبر به بچه‌ها هم سلام می‌کرد. خیلی از مردها در خانه به خانمشان سلام نمی‌کنند، می‌ گوید مرد به زنش سلام کند؟ به بچه ‌ام سلام کنم؟ گاهی هم پدرها به بچه‌ها سلام می‌کنند ولی نه سلام متواضعانه، سلام توبیخی. یعنی چه؟ یعنی تو باید سلام کنی. یعنی سلام هم می‌کند سلامِ توبیخی است نه سلامِ تواضعی. گاهی وقتها انسان عادت پیدا کرده یک جایی بنشیند وقتی می‌نشیند یک کسی را بلندش می‌کنند جای او می‌نشانند، خوب نمی‌تواند جای او بنشیند. اگر یک بچه دو ساله یک جایی نشسته، رئیس جمهور وارد شد شما این بچه دو ساله را بلند کردی رئیس جمهور جایش نماز بخواند، نماز رئس جمهور هم باطل است. حق نداری شما بچه دو ساله را از سرِ جایش بلند کنی.

ادامه »

موضوعات: ویژه برنامه های کوثر بلاگ در ماه مبارک رمضان
 [ 11:48:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  شیوه درست عبادت(عبودیت در عبادت) ...

بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِیمِ
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ. الهی انطقنی بالهدی والهمنی التقوی
« بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِیمِ، لِإِیلَافِ قُرَیْشٍ إِیلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَالصَّیْفِ فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَیْتِ الَّذِی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ» قریش/1-4

عبودیت در عبادت
مسئله دیگر عبودیت. عبودیت چه است؟ گاهی وقتها انسان عبادت می‌کند اما عبودیت ندارد. شیطان شش هزار سال عبادت کرد. در نهج البلاغه داریم، حضرت امیر می‌فرماید شش هزار سال عبادت کرد، اما یک بار خدا گفت به جای این، این کار را بکن، گفت نه، آقا شما چند سال است در فلان اداره هستی؟ حالا امروز به جای این اتاق برو آن اتاق. اه، اه ندارد. به جای این شهر برو آن شهر، من نمی‌روم. بجای ایشان با ایشان کار کن، من با ایشان کار نمی‌کنم. اینها رنگ الهی ندارد، رنگ سلیقه‌ای دارد. دوست داشتی توی این شهر باشی، توی این اتاق باشی، با ایشان کار کنی، یک خورده مسائل نفسی شما جابه جا شود، تمکین نمی‌کنی. هر کجا که نفس شد و تمکین نکردیم ابلیسیم. پناه بر خدا. خیلی مشکل است‌ها، اینها که می‌گویم خودم هم گیر هستم در آن، یعنی بنده را دعوتم می‌کنند برای مکه می‌گویند بیا سخنرانی کن، گفتم باشه. حالا اگر در هواپیمایی که می‌خواهم بروم بگویند حاج آقا شما به جای مکه کار دیگر بکن، حتی اگر گفتند این مکه‌ات را بده به کس دیگر، یک وقت می‌گویم کس دیگر بیاید نمی‌تواند سخنرانی کند یا مردم دورش جمع نمی‌شوند، این حرف منطقی است، یک وقت می‌گویند آقا تو اگر مکه‌ات را بدهی به فلانی به اندازه تو یا بیش از تو مردم دورش جمع می‌شوند. اگر من ندادم معلوم می‌شود مکه من هم دکان است، یعنی عبادت نیست، عادت است. آقا، شما اینجا نماز می‌خوانی، سنتان از هشتاد دارد رد می‌شود، مریض هم هستی خدا شفایتان بدهد، اما اگر شما این مسجد را بدهید به دامادتان که طلبه فاضلی است یا بدهید به پسرتان یا بدهید به یکی از شاگردانتان یا بدهید به یک طلبه جوانتری منتهی انتخابش با خود شما باشد، اگر آن مسجد را بدهی به او، جمعیت اینجا دو تا صف بیشتر می‌شود. اگر منِ هشتاد ساله ندادم مسجدم را به دامادم، پسرم، شاگردم یا یک طلبه‌ای. . . . بله یک وقت یک کسی را معرفی می‌کنیم که او از نظر فکری یا علمی گیر دارد، نه آدم گیر دار هیچی، یک آدمی که هیچ گیری ندارد، ببینید گاهی وقتها ممکن است بسیج دکان بشود، پیشنمازی دکان شود، مدیرکلی دکان شود، حج دکان شود، علامت دکان این است که اگر به ما گفتند از تو بهتر هست، قبول کنیم. بنده در تلویزیون هستم، به من بگویند آقای قرائتی این شبِ جمعه تعطیل التماس دعا، بیست و هفت سال است در تلویزیونی بس است، جای تو فلانی می‌آید، بینی و بین الله اگر، به من گفتند فلانی بیاید مثل تو یا بهتر از تو عده‌ای را جذب می‌کند اگر من پست را تحویل ندهم، تلویزیون برای من دکان است. دکان که شد دیگر عبادت نیست، عادت است. حالا هر کسی خودش فکر کند، هر کسی خودش بین خودش و خدا فکر کند. یک روز امام تفسیر سوره حمد می‌گفت، می‌گفت ما در اخلاصمان شک داریم، چون هروقت با خدا حرف می‌زنیم سرِ نماز، دل نمی‌دهیم به نماز، اما وقتی می‌خواهیم یک بحث علمی، تحقیقی بکنیم تمامِ وجودمان حواسمان جمع است. چرا؟ چون بجث علمی برای ما پُز و دکان است. می‌گویند فلانی عجب تحقیقی کرد، عجب دقتی کرد، عجب حرفِ ابتکاری زد. چون چیز‌هایی که ما و مردم هستیم حواسمان جمع است، چیزهایی که ما و خدا هستیم حواسمان پرت است، همین دلیل بر اینکه نماز ما آن نمازی که باید باشد نیست. مشکل است.

مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن

موضوعات: ویژه برنامه های کوثر بلاگ در ماه مبارک رمضان
 [ 11:45:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  شیوه درست عبادت(عبادت، نه عادت) ...

بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِیمِ
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ. الهی انطقنی بالهدی والهمنی التقوی
« بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِیمِ، لِإِیلَافِ قُرَیْشٍ إِیلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَالصَّیْفِ فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَیْتِ الَّذِی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ» قریش/1-4

عبادت، نه عادت
خوب؛ عبادت نه عادت. در این هم یک چیزی برایتان بگویم. امام صادق فرمود: (بصلاتهم ولا بصیامهم). اگر کسی خیلی نماز و روزه می‌گیرد فکر نکند خیلی آدم خوبی است(فان الرجل ربما) گاهی وقتها انسان عادت به نماز کرده، یعنی اگر نخواند چه کند؟ عادت کرده به نماز. حتی گاهی وقتها داریم(لو ترکوا استوحش) اگر رها کند به وحشت می‌افتد. بعضی‌ها کارشان عادت است. اگر کار عادت شد دیگر مزه ندارد. مثل عروسی، در عروسی اینها که تنبک می‌زنند، همه می‌گویند و می‌خندند، این خودش کیف نمی‌کند. گاهی وقت‌ها ممکن است یک فرمانداری، بخشداری، استانداری، از بس که کار اجرایی می‌کند دیگر خودش احساس ندارد، حتی روضه، اگر کسی همیشه روضه بخواند دیگر خودش گریه نمی‌کند. مثل مرده شورها، دیگر خودشان گریه نمی کنند. اگر یک کاری شد که دیگر احساسش را از دست داد، رها کند. احساس را از دست داد. یک کسی ماشین خریده بود، ماشینش را فروخت. به او گفتند چرا فروختی؟ گفت من را سنگدل کرده بود، من را بی تفاوت کرد، من فروختم. گفتم چطور؟ گفت قبلا که ماشین نداشتم، خودم کنار خیابان منتظر ماشین بودم، می‌گفتم خوب خوش انصاف تو می‌روی خوب یکی از اینها را سوار کن، خیلی وجدانم حساس بود که این ماشین‌ها که خالی می‌روند خوب یک نفر را سوار کنند. خودم که ماشین خریدم تا مدتی همین که می‌دیدم یک کسی کنار خیابان است سوار می کردم بعد دیدم به کارم نمی‌رسم، هی باید مسافرکشی کنم، من به کارم نمی‌رسم، گازش دادم رفتم، وقتی گازش دادم رفتم دیدم عجب، بی تفاوت شدم، یعنی مردم دیگر زن باشد، بچه بغل باشد، حامله باشد، زیر باران باشد، من برای اینکه به کارم برسم، گورِ پدرش. من گفتم پس بهتر این است که من برای حفظ وجدانم، برای اینکه عاطفه‌ام زنده بماند بهتر است که خودم ماشین نداشته باشم. ببینید گاهی وقتها انسان یک کاری عادت شده است برایش، باید یک کاری کنیم عادت نباشد. حتی ما سراغ داریم، شنیده شده افرادی که همیشه صف اول جماعت بودند، یک بار دیر آمده صف آخر بوده، می‌گفت صف آخر هی دیدم عجب، ما هر روز صف اول بودیم، چرا امروز صف آخر شدیم، دیدم این صف اولی هم برای من یک عادت شده است. بنده همیشه پیشنمازم، حالا یک بار دیدم که کسی دیگر ایستاده، خوب یک روز هم پس نماز شو. عادت به کار خوب خوب است، اما باید مواظب باشیم، عادت‌ها برای ما شغل نشود. این هم یک نکته.

مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن

موضوعات: ویژه برنامه های کوثر بلاگ در ماه مبارک رمضان
 [ 11:42:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  شیوه درست عبادت(ابعاد عبادت در اسلام) ...

بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِیمِ
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ. الهی انطقنی بالهدی والهمنی التقوی
« بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِیمِ، لِإِیلَافِ قُرَیْشٍ إِیلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَالصَّیْفِ فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَیْتِ الَّذِی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ» قریش/1-4

ابعاد عبادت در اسلام
واما ابعاد عبادت. راجع به ابعاد عبادت هم یک مقداری صحبت کنیم.
ابعاد عبادت. 1- فکری. فکر عبادت است. یک ساعت فکر از مدتهای طولانی عبادت بهتر است. فکر در چی؟ فکر در آفرینش. در آفرینش فکر کن. چی می‌شود؟ ایمان زیاد می‌شود، نتیجه‌اش ایمان است. شما تا حالا در انگشتهایت فکر کردی؟ یک وقت می‌گفتند فلان ماشین خیلی ماشین خوبی است. گفتیم چطور؟ گفت این اگر بخورد به یک ماشین دیگر، یک کیسه هوا دارد این می‌آید جلوی صورت. خوب حالا این کیسه را خدا اینجا قرار داده، پشت انگشت ما یک خورده گوشت زاپاس گذاشته که تا می‌خواهیم خم شویم اینجا کم نیاوریم. همین که حالا چند تا مهندس نشتسته‌اند طراحی کردند، یا هواپیما، می‌گوید اگر در هوای هواپیما اختلافی رخ داد از بالای سرتان یک کیسه می‌افتد تنفس کنید. همین کارها را خدا کرده. هواپیما چند موتوره، خود خدا دو تا کلیه قرار داده، تا این کلیه ایستاد. . . بسیاری از کارهایی که الان مخ‌های مبتکر کردند خدا کرده. فکر در آفرینش. فکر در تاریخ، عبرت می‌آورد. فکر در گناهان، آدم توبه می‌کند. فکر در استعدادها، آدم حواسش را جمع می‌کند بیشتر کار می‌کند. فکر در توطئه دشمن، آدم بسیج می‌شود. فکر خیلی مهم است. یکی از ابعاد، حالا من بحث فکر را نمی‌خواهم بکنم، چون یک پرونده دارم برای فکر که فکر در سی مسئله که در هر چی هم فکر کنی یک نتیجه‌ای دارد.
خوب؛ تحصیل عبادت است. کار عبادت است؛ روایت هایش را نمی‌خوانم. جبهه عبادت است. حدیث داریم، آیه و حدیث، پر است. نگاه عبادت است، به چی؟ نگاه به والدین، قرآن، کعبه، عالم، بعضی نگاه‌ها عبادت است. انتظار فرج، عبادت است. اطاعت از رهبر آسمانی، پیغمبر، امام، عبادت است. راهنما، راهنمای خیر شدن عبادت است. گاهی کسی خودش نمی‌تواند ولی راهنمای خیر می‌شود. پول ندارد اما تشویق می‌کند دیگران کمک کنند به فقیر.

مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن

موضوعات: ویژه برنامه های کوثر بلاگ در ماه مبارک رمضان
 [ 11:39:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت