ساجدین(ندای صلح و حقیقت)





درباره وبلاگ


بسم رب فاطمه(س)

با سلام حضور همه ی کسانی که به وبلاگ من سر می زنند. امیدوارم مطالب وبلاگ مورد استفاده عزیزان قرار بگیرد. چون مسئله حجاب مربوط به همه جامعه است نه فردی و نه خانوادگی. امیدوارم بتوانم گامی هرچند کوچک در این راستا بردارم.
ان شا الله مورد تائید آقا امام زمان قرار بگیرد
امیدوارم شما نیز ما را در این راه یاری کنید
یاحق.




ساجدین(ندای صلح و حقیقت)


قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبى عَلَیْهِ السَّلام : یَابْنَ آدَم! لَمْ تَزَلْ فى هَدْمِ عُمْرِكَ مُنْذُ سَقَطْتَ مِنْ بَطْنِ اُمِّكَ، فَخُذْ مِمّا فى یَدَیْكَ لِما بَیْنَ یَدَیْكَ، فَإنَّ الْمُؤْمِنَ بَتَزَوَّدُ وَ الْكافِرُ یَتَمَتَّعُ امام حسن مجتبی (علیه السلام) فرمود:

اى فرزند آدم از موقعى كه به دنیا آمده اى، در حال گذراندن عمرت هستى، پس از آنچه دارى براى آینده ات (قبر و قیامت) ذخیره نما، همانا كه مؤمن در حال تهیّه زاد و توشه مى باشد; ولیكن كافر در فكر لذّت و آسایش است. نزهه الناظر و تنبیه الخاطر: ص 79، س 13، بحارالأنوار: ج 75، ص 111، ح 6. به نقل از سايت انديشه قم








جستجو






 
  نکند او امام زمان بوده باشد... !!!کی به حوزه ما سر می زند......حتما بخوانید..... ...

روزی از روزها مردی قصد میکند که به دانشگاه سربزند و از اوضاع و احوال دانشجویان آگاه شود :

1. او وارد دانشگاه میشود . اولین چیزی که می بیند ، دختران دانشگاه هستند که گویی عروسکهایی متحرکند. از تیپشون گرفته تا آرایش های آنچنانی. انگار میخواهند هر چه مرد هست… . آن مرد با این که فرد کم جنبه ای نیست، سرش را پایین می اندازد و به راه خود ادامه میدهد. در راهرو دانشگاه دختر و پسری با هم حرف میزنند، اینطور به نظر میرسد که دارند درمورد درس بحث میکنند، نزدیکتر میشود، دختر را می بیند که با ناز و افاده از خودش میگوید. پسر اسم دختر رو میپرسه. نیت پسر هم ازدواج نیست و فقط میخواهد که با او حرف بزند و با او دوست شود. مرد با ناراحتی دوباره به راهش ادامه میدهد و امیدوار است که چیز زیبایی را در دانشگاه ببیند.

ادامه مطلب :


2. به نمازخانه دانشگاه که میرود، می بیند که عده ای از دانشجویان در حال نماز خواندن است در حالی که حتی معنای آن را نمی دانند، به آنها لبخندی می زند و از کنارشان می گذرد. عدی ای هم هستند که علاوه بر تسلط بر معنای نماز، به مفهوم آن نیز دست یافته اند و او از دیدن آنها به شوق می آید. برخی که ادعای مسلمونی دارند، اصلا نمازشون رو نمیخونند و مرد از کنار آنها با دلخوری می گذرد.

3.در حیاط دانشگاه دخترانی را میبیند که از همه زیباترند. این زیبایی ها او را به وجد می آورند. او شگفت زده میشود و رو به آسمان میکند و خدا میداند که در دل او چه خبر است. (دلیلش رو بعدا متوجه می شوید)

4. وارد سایت دانشگاه میشود. به بخش آقایان میرود، بخش دختران کلاس است. چند دختری در بخش آقایان هستند تا کارهای درسی خود را انجام دهند، چند تا از پسرهای که دور هم حلقه زده اند، با هم صحبت میکنند و حرفهای زشتی میزنند که لاتهای سرمحل بهم میزنند. دختران خجل میشوند ولی باز هم به کار درسی خود می پردازند… . مرد از این رفتار پسران سخت ناراحت میشود ولی … .

5.در سایت قدم میزند و چند تا از بچه ها لپ تاپ هاشون رو وصل کردند و پس زمینهشون عکس زن هست. (انگار بت ها را نمی بینیم)

6.در بخش دیگری از سایت چند تا از دانشچویان دور یک سیستم جمع شده اند، مرد نزدیک میشود و میبیند که چند نفری به نگاه کردن عکسها و شوها مشغولند، مرد از آنها دلگیر میشود، اشک از چشمانش جاری میشود. یکی از هم کلاسیاشون هم آن از آنجا رد میشود و میگه: “این چیزا چیه که نگاه میکنین” و از نگاه کردن ادامه اون امتناع میکند، آن ها او را فرد بی جنبه می گن و او را از خودشون ترد میکنند. مرد میداند که چه کسی کم جنبه است!

7.وارد کلاسی از کلاسها میشود، کلاس حل تمرین یکی از دروس است. انگار نه انگار که استاد سر کلاس است، اصلا دانشجویان او را استاد نمیدانند و تعریف استاد را از خاطر برده اند.

مرد میداند که استاد چه زجری میکشد وقتی دیگران به او بی احترامی می کنند و در حضور او به حرفش گوش نمی دهند. چون خودش یک استاد است.

8.به سلف دانشگاه هم سر میزند تا اوضاع آنجا را ببیند. بعضی هستند که اصلا خجالت نمیکشند و تا بیخ گلشون رو پر از غذا میکنند و برخی دیگر هم از اونور افتاده اند و همان غذایی رو که براشون ریختند و تا نیمه میخورند . کسی نیست داد بزند که تو که کم میخوری براچی نمیگی یه کم کمتر بریزن برات؟!

مرد یاد این آیه قرآن میافتد که می فرماید:

“بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید.”

9. مرد خسته میشود از این همه حب دنیا. به آمفی تئاتر میرود. امروز روز جشن است و آمفی تئاتر هم پر از دانشجوست و همهمه ای برپا است. به هر سو مینگرد جای سوزن انداختن هم نیست، دختران طبق معمول بیشترند و بعضیشان هم به امید پیدا کردن یک جای خالی. دوست حاضر نیست که جایش را به دوستش بدهد.

ولی دختری از بین آن همه پیدا میشود که جای خودش را به یکی از دخترانی که نمی شناسد و در انتظار نشستن بود، بدهد و خودش سرپا تا انتهای مراسم بایستد، انگار او متفاوت از بقیه است. مرد او را می بیند و اینبار از سر شوق به درگاه خدا رو میکند و خدا را بخاطر این نعمت بزرگ شکر میکند، او در ضمن تشکر از خدا، دعا میکند که خداوند رحمت خودش را بر او عرضه کند .

مرد آرام و بی صدا خارج میشود و دانشجویانی را که قبل از این در دانشگاه دیده بود در راه رفتن دوباره آنها را میبیند ولی آنها او را نمی بینند، هنگام غروب خورشید است و هوا تاریک شده ولی هنوز نور دیده میشود. هنوز هم نور دیده میشود و … .

اما آن مرد کیست؟ چه کسانی را در دانشگاه دید؟ چرا دختران بعضی ها را چون عروسک و بعضی از دختران در نظرش زیباتر از حور بهشتی بودند؟ او چه چیزی را میدید؟ کی ها به حوزه ما سر میزند؟ من را در چه حالی دیده است؟ و ………………………. .

نکند او امام زمان بوده باشد… !!!

احادیثی زیر کل متن بالا رو توضیح میدن، شما که تا اینجاشو خوندی، لطف کن و بقیه اش رو حتما بخون ، از اینجا به بعدش جالبه ( بهترش اینه که هر بار یک قسمت از متن رو خوندی بیای پایین و حدیث مربوط به آن رو بخونی) :

1.امام زمان (عج) : ما به امور زندگی شما بی توجه نیستیم و شما را فراموش نمی کنیم. (بحارالانوار - جلد 53- ص 175)

2. رسول اکرم (ص) : نماز ستون دین است. پس هر کس نماز خود را عمداٌ نخواند، دین خود را ویران کرده است. (میزان الحکمة - جلد هفتم - صفحه 3133)

امام زمان (عج) : هیچ چیزی مانند نماز, بینی شیطان را به خاک نمی مالد، پس نماز بخوان و بینی شیطان را به خاک بمال. ( بحارالانوار- جلد 53 - صفحه 182 )

امام سجاد (ع) : از نماز بنده ، همان مقداری پذیرفته می شود که با توجه قلبی همراه باشد. (میزان الحکمة - جلد هفتم - صفحه 3117)


موضوعات: نکته های ناب
[سه شنبه 1393-10-09] [ 03:33:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(2)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
2 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: صداقت...! [عضو] 

سلام دوست عزیز
با انتساب این متن زیاد موافق نیستم
موفق باشید
در پناه حق

1393/10/09 @ 22:20
نظر از: سعادت اگاه [عضو] 
5 stars

سلام عالی بود .این باعث میشه که حواسمون رو بیشتر جمع کنیم یعنی خدا کنه آقا از سربازاش نا امید ودل سرد نشه.
اللهم عجل لولیک الفرج

1393/10/09 @ 18:09
نظر از: مخدومي مقدم [عضو] 

حوزه؟
وقتی تو حوزه هم یک چیزایی باشه که آدم شرم کنه امام زمان چه دلی دارن؟
یکیک می گفت دین و ایمان باید تو خون و تو خونه ات باشه و الا فیلم رو خوب میشه بازی کرد
من نگرانیم از اینه که اگر حوزویان اشتباه کنند کنارش توجیه المسائل هم دارن
راحت آبرو می برن و راحت بخاطر پول و دنیا … نگم …
اگر حرف حقی بزنی راحت حذف و ترور میشی
فراموش می کنن قبر و قیامتی هم هست
لازم نیست آقا قدم بزنن
کافیه اراده کنن
دنیا زیر نگاهشونه
الآن که من نوشتم و الآن که شما می خونی
دلم از ظلم سیره

1393/10/09 @ 17:52
نظر از: نجفی احمدآبادی [عضو] 
5 stars

*امان از زمانی که بیفتد برروی نامه ام چشمان مهدی(عج)
قلبش بگیرد و با چشمان گریان بگوید:
این هم از یاران مهدی(عج)*
ممنون از متن زیباتون.
شک ندارم که امام زمان به حوزه ها سر میزنه..
ای کاش حداقل ما طلبه ها دل آقا رو نشکنیم..

1393/10/09 @ 16:30


فرم در حال بارگذاری ...


  دختران انگلیسی الگوی خانواده های ایرانی!!! بی تفاوت از کنارش نگذرید..... ...


شبکه من وتو در قسمتی از یک برنامه اش با عنوان تعصب بیجا که در آن به تعصب پدر مادران ایرانی نسبت به فرزندانشان پرداخته بود به پدر مادران ایرانی گفت، که نسبت به فرزندان و دختران خود تعصب نداشته باشید و صداقت را جایگزین محدودیت کنید .

کارشناس این برنامه گفت: «اگر تعصب ها و محدودیت ها برداشته شود و به جای آن صداقت جایگزین شود فرزندان و دختران ما انعطاف پذیر می شودند دختران به خودشان احترام می گذارند.»

در ادامه این کارشناس با پیروی از اهدف اصلی این شبکه یعنی تغییر سبک زندگی ایرانی ها و ترویج فرهنگ غرب خیلی واضح و بی واسطه از بیننده ها خواست تا فرهنگ غرب را الگوی خود قرار دهند و گفت: «اینجا در انگلیس شاهد این هستیم که دختران یاد گرفته اند تا حرمت وجود و بدن خود را داشته باشد و با هرکس و نا کسی نباشد.»

ادامه مطلب :


حال باید گفت که مقدس ترین بنیاد در اسلام نظام خانواده است. لذا غربی ها قصد دارند تا با این شعارهای دلسوزانه که تربیت دینی در خانواده های ایرانی را نوعی تعصب بیجا و محدودیت تلقی کنند و نظام خانواده را در ایران مثل غرب از بین ببرند تا در آینده به منافع شخصی خود برسند.

با توجه به صحبت های کارشناس شبکه من و تو سوالی در ذهن ایجاد می شود، منظور این کارشناس در مورد اینکه گفت در انگلیس دختران یاد گرفته اند تا حرمت وجود و بدن خود را داشته باشند و با هرکَس و ناکسی نباشند چیست؟

آیا مرگ دختران نوجوان انگلیسی به دلیل نوشیدن مشروبات الکلی و یا خودکشی به علت خود فروشی و برقراری رابطه با جنس مخالف حرمت به وجود خود است؟

آیا افزایش 400 درصدی تولد کودکان نامشروع در طی 30 سال حرمت به وجود انسانی است آیا اینگونه یاد گرفته اند تا با هر کَس و ناکسی نباشند؟


موضوعات: نکته های ناب
[دوشنبه 1393-10-08] [ 07:00:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: رد پای یک طلبه [عضو] 
5 stars

سلام عليكم

متشكرم از دعوت شما.
مطالبتان عالي بود.
به ما هم سر بزنيد.
يا حق.

1393/10/09 @ 00:26
نظر از: دریاوآب [عضو] 

عالیییییییییییییییییییییییییییییییییییی بود موفق باشی.

1393/10/08 @ 19:20


فرم در حال بارگذاری ...


  حجاب باید زیبا باشد؟ ...


می‌گویند پیغمبر حتی روی سفرایی که پیش‌شان می‌آمدند هم حساس بودند و می‌گفتند سعی کنید سفیران خوش‌رو و خوش‌چهره بفرستید.


برای اینکه ظاهر آدم‌ها، طرز پوشش‌شان روی طرف مقابل تأثیر می‌گذارد. از جنبهٔ تبلیغ اسلامی‌اش که بگذریم، خوب پوشیدن احساس خوبی در طرف مقابل ایجاد می‌کند.

به نظر شما این جور زیبایی‌ها، کدامش از نظر اسلام، زیبایی ِ ممنوعه است؟

ادامه مطلب :

توجه:

خب تا اینجا همه موافق زیبایی هستند. از اینجا به بعد که بحث می‌رسد به زیبایی در پوشش خانم‌ها، آدم‌ها چند دسته می‌شوند. اینجاست که مخالفین زیبایی در حجاب، از ممنوعیت جذاب بودن پوشش برای زنان در اسلام می‌گوید و آن را نهی می‌کنند.

دور هم نشسته‌ایم و گپ می‌زنیم. ما می‌گوییم «حجاب باید زیبا باشد»، بعضی‌های دیگر می‌گویند زیبایی در حجاب معنا ندارد، حجاب آمده برای پوشاندن زیبایی. می‌گویند زیبایی، جذابیت می‌آورد و حجاب نباید جذاب باشد.

نمی‌دانم دستهٔ دوم چطور می‌توانند زیبایی در حجاب را نفی کنند وقتی خودشان موقع خرید پوشاک، سعی می‌کنند چیز «زیبایی» انتخاب کنند و رنگ روسری‌شان را با رنگ مانتوشان ست کنند. خب این هم می‌شود زیبایی دیگر!

این که مانتو و شلوار و روسری و حتی چادرت، اتو کشیده و تر و تمیز باشد، حجاب را زیبا می‌کند. این که رنگ روسری و مانتو و شلوار و حتی ساق دستت را یک جور خوبی ست کنی، حجاب را زیبا می‌کند. این که روسری یا مقنعه را به بهترین شکل ممکن سر کنی و از شلختگی توی پوشش دست برداری، همهٔ این‌ها حجاب را زیبا می‌کند.

حالا این زیبایی چه ایرادی دارد؟ اگر به جای مُچاله کردن چادرت برای رو گرفتن، یک جور مرتب‌تر و شکیل‌تری رو بگیری، ایرادی دارد؟

این را علمای فن باید نظر بدهند، اما چیزی که به ذهن می‌رسد این است که جذابیت آن‌جا ایراد دارد که باعث مفسده شود، نه هر جذابیتی. آن جذابیتی که چشم‌های محرم و نامحرم را چهارتا می‌کند و هزارتا هوس و فکر ناجور توی سرشان می‌اندازد، اینجا اشکال دارد. و الا به هر جذابیتی نمی‌شود ایراد گرفت. زیبایی جذابیت می‌آورد. ولی هر زیبایی‌ای مفسده ندارد.

آن‌هایی که فکر می‌کنند زیبایی در حجاب جا ندارد، واقعا فکر می‌کنند خواستهٔ اسلام این است که زن‌ها به زشت‌ترین و شلخته‌ترین شکل ممکن در جامعه ظاهر شوند؟ گمان نمی‌کنم کسی واقعا چنین تصوری از دستورات اسلام داشته باشد.

اگر ما در حجاب، حدود شرعی را رعایت کنیم و چهره‌مان را رنگ و لعاب نزنیم و از زیورآلات استفاده نکنیم و لباس‌های بدن‌نما نپوشیم؛ اما تر و تمیز و خوش‌سلیقه لباس بپوشیم، به نظرم از حد شرعی آن‌ ورتر نرفته‌ایم، آدم‌های بیشتری را جذب حجاب کرده‌ایم و در عین حال، احساس خوبی را به مخاطب‌ مان منتقل کرده‌ایم.


نگاهی که آقایان به پوشش خانم‌ها دارند عمدتاً محدود به پوشش زن‌ها در برخورد با مردان است و بس. در حالی که خانم‌ها تا وقتی بیرون از منزل هستند، هم با آقایان برخورد دارند و هم با خانم‌ها. یک وجه‌اش این است که خانم‌ها باید پوشش اسلامی داشته باشند در برابر مردها؛ یک وجه دیگرش این است که به فکر خانم‌هایی که قرار هست دائم همدیگر را توی لباس حجاب ببینند هم باشند.

آن بُعد زیبایی حجاب، اینجا معنا پیدا می‌کند و بعُد تأثیرگذاری‌اش و نشاط‌بخش بودنش مهم می‌شود. بالاخره ما خانم‌ها حق داریم با دیدن پوشش زیبای همدیگر، کمی احساس آرامش و نشاط بکنیم یا نه؟
به نظر ميرسد که این حتی یک تکلیف است.

باز ارجاع می‌دهم به سفارش پیامبر در مورد خوش‌رو بودن سفرایشان.


موضوعات: نکته های ناب
 [ 06:44:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...


  تحلیل سواری هایی که برای بی حجاب ها صف می کشند ...

 

یکی از جنبه های منفی و فساد ها و نا امنی هایی که مترتب بر گناه بی حجابی در جامعه است، در سیستم حمل و نقل شهری و بالاخص در ماشین های شخصی خود را نشان می دهد.

ادامه مطلب :


متن :


چراغ سبزی که فرد بی حجاب با بی حجابی و بی حیایی خود در محیط جامعه به راننده ها از اقشار مختلف نشان می دهد بسیاری از آنها را به طمعی شیطانی و منحرف کننده می اندازد؛(که البته گاهی تبعات و ترکش های ناامنی بوجود آمده با این گناه دامن با حجاب ها را هم می گیرد)

در اینجا این سوال باید مطرح شود که آیا این گونه راننده ها هدفشان از سوار کردن فرد مذکور آن است که او را به مقصد برسانند یا اینکه خودشان را یا هردو؟

زنان ساده انگار و رانندگان طمعبار

آنچه مشخص است و آمار حوادث خیابانی و تجاوز به عنف و حتی قتل و جرح ها هم از آن حکایت می کند از یک طرف ساده انگاری و ساده لوحی اینگونه زنان و دختران است در اینکه اینگونه ماشینهای شخصی را سوار می شوند و اصولا با یک دید مثبت به این موضوع نگاه می کنند و از طرف دیگر نگاه آلوده و طمعبار و طعمه ای آن دسته از قشر راننده به این افراد است.

امروزه هیچگاه این مطلب را نمی شود انکار نمود که در یک دید منشا نگر، در موارد کثیری نگاه رانندگان مسافر کش به یک خانم آرایش کرده در کنار خیابان با مردی که چندین دقیقه منتظر تاکسی ایستاده یکی نیست که در السنه مردم مشهور است،گاهی چندین ماشین از مدل ها و صنف های مختلف برای سوار کردن اولی صف می بندند و گاهی

سر سوار کردن او مشاجره می کنند در حالی که به هیچ وجه این رغبت را برای سوار کردن دومی ندارند.

برای شخص نویسنده هم بارها تجربه شده که در کنار خیابان منتظر ایستاده درحالی که چند متر آن طرف تر خانومی که از قضا مسیرش هم با او یکی است منتظر ماشین است و سواری که می آید او را سوار می کند و انگار نه انگار که شخص دیگری نیز کنار خیابان است.

مصداق کامل نقطه مقابل این موضوع مسافر هایی از قشر روحانیت هستند که گاهی مدتها کنار خیابان می ایستند و اگر یک آدم با انصاف یا مذهبی پیدا نشود یا باید از طی آن مسیر منصرف شوند و یا فکر دیگری بکنند.

البته در جریان این فرهنگ فساد آلود گاهی رانندگان پاکی هم وجود دارند که گرفتار زنان فاسدی می شوند و در یک دو را

هی مخاطره آمیز گرفتار می گردند.

در پایان باید به این نکته اشاره کرد که الحمد لله در بسیاری از رانندگان مسافر کش ما بالاخص تاکسی ران ها این نکته منفی وجود ندارد اما

همان تعداد معدود و البته انگشت نما این قشر زحمت کش را در این موضوع بدنام کرده اند.


موضوعات: نکته های ناب
 [ 06:29:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...


  به کی میگین مذهبی؟ ...

 

سلام دوستان این یه درد دله امروز که رفته بودم مدرسه ی خواهرزاده ام(جلسه مشاوره ) اول اینکه وقتی به دوروبرم نگاه کردم از بیست تا مامان که اونجا بودن دیدم فقط من چادریم بعد هم یکی از خانمها اعتراض کرد که چرا همش در مورد نماز صحبت میکنید چون جلسه قبل فقط در مورد نماز خوندن بچه ها بحث شد پیرو فرمایشات این خانم بود که بقیه همه اعتراض کردند خیلی دلم شکست در همان ان فکر کردم توی یه کشوری هستم که هیچ کس مسلمان نیست در همان موقع به خودم جرات دادم و گفتم : شاید برای شما این بحثها بی خودی باشد ولی برای خانواده های مذهبی خیلی مهم است که در اون موقع بود که همه به من حمله کردند و گفتند شما چرا فکر میکنید که چاری ها مذهبی اند؟ به نظر شما کسی که صبح ساعت 9هفت قلم آرایش کرده و با موهای هایلایت و رنگارنگ بیرون آمده مذهبیه؟ یا اونی که طاقت نداره چند کلمه در مورد نماز خوندن بچه ها بشنوه مذهبیه؟ نمی دونم شمابه کی میگین مذهبی؟

یه چیزی هم بگم  اونجا بود که آروم چادرم را بوسیدم.

موضوعات: نکته های ناب
[یکشنبه 1393-10-07] [ 01:01:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(2)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
2 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: ذره و آفتاب [عضو] 
5 stars

سلام. وبلاگ قشنگ و وزینی دارید. مطالبش هم بسیار به روز و مورد پسند جوانان می باشد.
موفق باشید. یا علی

1393/10/10 @ 09:11
نظر از: رد پای یک طلبه [عضو] 
5 stars

سلام علیکم

دردبزرگی ست..دردبزرگی ست..دردبزرگی ست.

1393/10/07 @ 13:31


فرم در حال بارگذاری ...


  سلام مامان قهرمانم! ...

 

مطلب زیر قصه نیست. یه واقعیته. بخوانید و ببینید ما کجای این عالمیم ببینید ایثار و از خود گذشتگی چگونه معنا پیدا می کند؟ چقدر گرفتار مادیات شده ایم….؟ کجا می رویم…؟ لطفاً ادامه مطلب را بخوانید

ادامه مطلب :

سلام مامان قهرمانم :
میدونی ….!
حالا که روز تولدته من و آبجی می خواستیم قشنگ ترین هدیه رو برات بخریم ولی نمی دونستیم چی بخریم.
دختر خاله می گفت برات یه دست کامل لوازم آرایش بخریم.
می گفت اگه مامانت آرایش کنه زخم های روی صورتش کمتر معلوم می شه…
می گفت :
زشته یه معلم با سرو صورت زخمی سر کلاس بره
می گفت:
شاگردهاش می فهمند شوهرش…
میدونم تو هیچ وقت برای خودت از این چیزها نمی خری
آخه همش رو می دی پول دارو و بیمارستان بابا…
بابا هم که تو رو کتک میزنه…
فحش می ده…
حرف هایی می زنه که ما نمی فهمیم
فقط می بینیم و گریـــــه می کنیم.
من و آبجی خوب می فهمیم که وقتی بابا موجی می شه تو دستای مارو می گیری و می بری تو اتاق دیگه…
بعد می ری تا بابا کتکت بزنه
و موهای قشنگتو بکشه…
من و اون خوب می دونیم چرا این کارو می کنه .
آخه اگه تو نری جلوی بابا اون خودشو می زنه

دست خودش نیست…
تو هم چون بابا رو خیلی دوست داری نمی خواهی بابا خودشو بزنه …
به قول خودت یه ذره از سهمت و فداکاری هاش رو میدی
از ترکش های توی بدنش
از موجی شدنش
از…
ما می فهمیم که وقتی بابا آروم می شه سرش رو می گیره و چقدر گریه می کنه
وقتی می فهمه چیکار کرده ناراحت می شه
دستت رو می بوسه…تو هم گریه می کنی …
من و آبجی صدای گریه تو و بابا رو می شنویم.
مامان جون!
مامان خوب و قهرمانم!
پس سهم ما چی می شه؟
ما هم می خوایم مثل تو و بابا قهرمان باشیم
می خوایم روز تولدت پول هامون رو بدیم به تو تا برای بابا دوا بخری
فقط تو رو خدا این دفعه بذار بابا ما رو جای تو کتک بزنه …
مامان جون، تولدتـــــــــ مبارکـــــــــــــــــ


موضوعات: نکته های ناب
 [ 12:51:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: صداقت...! [عضو] 

سلام دوست عزیز
دلم گرفت
بقیه مطالب هم خواندنی بود
موفق باشید
درپناه حق

1393/10/09 @ 22:17
نظر از: یادگاری [عضو] 

خدایاما را شرمنده ی جانبازان و شیمیا یی های که در اثر جنگ ترکش خوردند و نا شکیبایی نکردند قرار مده.

1393/10/09 @ 00:49
نظر از: دریاوآب [عضو] 

سلام خیلی قشنگ بود عالیییییییییییییییییییییی

1393/10/07 @ 19:28
نظر از: لبخندها وگریه های یک طلبه [عضو] 
5 stars

سلام علیکم

خداوند یاری بفرماید ان شاءالله ماهم درزندگی قهرمان باشیم.
باتشکر

1393/10/07 @ 13:45


فرم در حال بارگذاری ...