ساجدین(ندای صلح و حقیقت)





درباره وبلاگ


بسم رب فاطمه(س)

با سلام حضور همه ی کسانی که به وبلاگ من سر می زنند. امیدوارم مطالب وبلاگ مورد استفاده عزیزان قرار بگیرد. چون مسئله حجاب مربوط به همه جامعه است نه فردی و نه خانوادگی. امیدوارم بتوانم گامی هرچند کوچک در این راستا بردارم.
ان شا الله مورد تائید آقا امام زمان قرار بگیرد
امیدوارم شما نیز ما را در این راه یاری کنید
یاحق.




ساجدین(ندای صلح و حقیقت)


قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبى عَلَیْهِ السَّلام : یَابْنَ آدَم! لَمْ تَزَلْ فى هَدْمِ عُمْرِكَ مُنْذُ سَقَطْتَ مِنْ بَطْنِ اُمِّكَ، فَخُذْ مِمّا فى یَدَیْكَ لِما بَیْنَ یَدَیْكَ، فَإنَّ الْمُؤْمِنَ بَتَزَوَّدُ وَ الْكافِرُ یَتَمَتَّعُ امام حسن مجتبی (علیه السلام) فرمود:

اى فرزند آدم از موقعى كه به دنیا آمده اى، در حال گذراندن عمرت هستى، پس از آنچه دارى براى آینده ات (قبر و قیامت) ذخیره نما، همانا كه مؤمن در حال تهیّه زاد و توشه مى باشد; ولیكن كافر در فكر لذّت و آسایش است. نزهه الناظر و تنبیه الخاطر: ص 79، س 13، بحارالأنوار: ج 75، ص 111، ح 6. به نقل از سايت انديشه قم








جستجو






 
  *زندگی نامه شهید مدافع حرم هادی جعفری* ...

سلام اسم من هادی جعفری هستش که3فرودین65درآمل بدنیااومدم……

1502652846photo_2015-12-27_09-55-10_2_.jpg

برای دوره کارشناسی ارشد بورسیه استرالیامرحله اول قبول شدم وجزء3نفرراه یافته به مرحله دوم بودم ولی بخاطرخانواده انصراف دادم…..

1502652848photo_2015-12-27_09-58-29_3_.jpg

در6آبان 89درحالی که دانشجوی ترم آخرکارشناسی بودم بادخترهمکارودوست پدرم عقدکردم…..

1502652847photo_2015-12-27_10-01-03_2_.jpg

ادامه »

موضوعات: شهدا, زندگینامه شهدا
[دوشنبه 1396-05-23] [ 12:57:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  *از زنان نفرین شده تاریخ نشدم* ...

پرسیدم چرا راضی به رفتنش شدی…
در پاسخ حرفی زد که شوکه شدم از شنیدنش. گفت: سخت بود ندیدنش حتی برای لحظه ای، اما دوست نداشتم از زنان نفرین شده تاریخ باشم. چراکه اگر در زمان امام حسین (ع)، زنان مردان خود را به یاری امام می فرستادند بی شک چنین اتفاقی هولناک رخ نمی داد. حال من از خود و زندگی ام گذشتم تا اسلام را در حد وسع خودیاری کرده باشم.

عشق واقعی آن است چیزی را بپسندی که محبوبت را راضی می کند و من می دانستم حمید عاشق شهادت است.
اگر بارها به عقب برگردم بازهم این مسیر را انتخاب خواهم کرد و به همسرم اجازه رفتن خواهم داد.

ادامه »

موضوعات: شهدا, زندگینامه شهدا
 [ 12:55:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  *وصیت نامه شهید حمید سیاهکالی مرادی* ...

حمید سیاهکالی مرادی

قوی و باشهامت خواندم

وصیت نامه شهدا گنجینه ای بزرگ از درس ها و آموخته ها است. به راستی اگر دنبال راه سعادت هستیم می توانیم با شاخص قرار دادن این گنجینه راه خوشبختی و سعادت را پیدا کنیم.

همسر شهید با اشاره به وصیت نامه شهید سیاهکالی گفت: شب قبل از اعزام به سوریه دست وپا و سرش را به مانند شب های عملیات حنا گذاشت و برایش قلم و کاغذ آوردم و از او خواستم تا وصیت نامه اش را بنویسد. یکی برای من و خانواده اش و دیگری برای عموم.

بعد از نوشتن، آن را به من داد و سخت ترین کار ممکن را از من خواست. گفت بخوان…
با گریه خواندم. گفت نه بار دیگر بخوان، باید قوی و باشهامت و پر از صلابت به مانند همسران شهدا آن را بخوانی…تمرین کن تا هنگام شهادت بتوانی آن را راحت برای همه بخوانی…

ادامه »

موضوعات: شهدا, زندگینامه شهدا
 [ 12:52:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  *زندگینامه شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی* ...

15026531089921819813474149241106217625120240435316.jpg

عاشقانه های شهید مدافع حرم
پای صحبت فرزانه سیاهکالی مرادی،همسر شهید دانشجوی مدافع حرم

همسر شهید دانشجو حمید سیاهکالی مرادی از عمق زندگی سه ساله خود برای ما می گوید
روزها از پس هم گذشت و تقویم نشان می دهد که به سالگرد شهادت شهید مدافع حرم، «حمید سیاهکالی مرادی»، رسیده ایم.
یک سال گذشت

ما فقط می شنویم که زنی همسرش را برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) ازدست داده است، اما به راستی چه گذشت بر این همسر که در این یک سال روزهایش را بدون همدم و معشوقش گذراند، بدون شنیدن یک بانوی من، خانومم، آرامش قلبم، زیبای من و یا حتی یک عزیز من؛

و باز ما فقط می شنویم که او همسر شهید است…

اما به راستی زمانی حضرت زینب (س) از حسینش گذشت تا دین خدا بماند و امروز او و امثال او از تکیه گاهشان می گذرند تا حرم زینب (س) بماند.

به بهانه سالگرد شهادت شهید مدافع حرم «حمید سیاهکالی مرادی»، باهمسرش به گفت وگو نشستیم تا از دریچه نگاه یک همسر، زندگی یک دانشجوی 26 ساله مدافع حرم را به نظاره بنشینیم.

به منزل کوچک اما پر از عطر معنویت شهید که می رسم نگاهم پر می شود از سادگی، صمیمیت و عطر حضور شهید…
فرزانه سیاهکالی مرادی، همسر جوان شهید که دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی قزوین است، به گرمی پذیرای ما می شود و برای ما از روزها و ساعت های زندگی خود با شهید می گوید.

ادامه »

موضوعات: شهدا, زندگینامه شهدا
 [ 12:38:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  «یکی از سیباتو به من میدی؟» ...

دختر کوچولویی دو تا سیب در دو دست داشت که مادرش وارد اطاق شد. چشمش به دو دست او افتاد. گفت: «یکی از سیباتو به من میدی؟»
دخترک نگاهی خیره به مادرش انداخت و نگاهی به این سیب و سپس آن سیب. اندکی اندیشید. سپس یک گاز بر این سیب زد و گازی به آن سیب.

لبخند روی لبان مادرش ماسید. سیمایش داد میزد که چقدر از دخترکش نومید شده است. امّا، دخترک لحظه‌ای بعد یکی از سیب‌های گاز زده را به طرف مادر گرفت و گفت: «بیا مامان این سیب شیرین‌تره!»

مادر خشکش زد. چه اندیشه‌ای به ذهن خود راه داده بود و دخترکش در چه اندیشه‌ای بود.

❗️هر قدر باتجربه باشید، در هر مقامی که باشید، هر قدر خود را دانشمند بدانید، قضاوت خود را اندکی به تأخیر اندازید و بگذارید طرف مقابل شما فرصتی برای توضیح داشته باشد.

1502547610500x500_1448134056541175.jpg

موضوعات: دل نوشته, اجتماعی, نکته های ناب
[شنبه 1396-05-21] [ 08:23:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  * غم و غصه همیشه هست * ...

غم و غصه همیشه هست اما یه عالمه راه برای کمتر کردنشون وجود داره که حال خودمون رو بهتر کنیم باهاشون. یکیش اینه که وقتایی که سرحالی یه لیست درست کنی از کارهای کوچیکی که شادت می کنه. هر موقع غصه ات زیاد شد لیست رو بذار جلوت [خوشحال] حتی خوندنش هم حالتو بهتر می کنه!

موضوعات: دل نوشته, اجتماعی, نکته های ناب
 [ 08:22:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت
 
مداحی های محرم