ساجدین(ندای صلح و حقیقت)





درباره وبلاگ


بسم رب فاطمه(س)

با سلام حضور همه ی کسانی که به وبلاگ من سر می زنند. امیدوارم مطالب وبلاگ مورد استفاده عزیزان قرار بگیرد. چون مسئله حجاب مربوط به همه جامعه است نه فردی و نه خانوادگی. امیدوارم بتوانم گامی هرچند کوچک در این راستا بردارم.
ان شا الله مورد تائید آقا امام زمان قرار بگیرد
امیدوارم شما نیز ما را در این راه یاری کنید
یاحق.




ساجدین(ندای صلح و حقیقت)


قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبى عَلَیْهِ السَّلام : یَابْنَ آدَم! لَمْ تَزَلْ فى هَدْمِ عُمْرِكَ مُنْذُ سَقَطْتَ مِنْ بَطْنِ اُمِّكَ، فَخُذْ مِمّا فى یَدَیْكَ لِما بَیْنَ یَدَیْكَ، فَإنَّ الْمُؤْمِنَ بَتَزَوَّدُ وَ الْكافِرُ یَتَمَتَّعُ امام حسن مجتبی (علیه السلام) فرمود:

اى فرزند آدم از موقعى كه به دنیا آمده اى، در حال گذراندن عمرت هستى، پس از آنچه دارى براى آینده ات (قبر و قیامت) ذخیره نما، همانا كه مؤمن در حال تهیّه زاد و توشه مى باشد; ولیكن كافر در فكر لذّت و آسایش است. نزهه الناظر و تنبیه الخاطر: ص 79، س 13، بحارالأنوار: ج 75، ص 111، ح 6. به نقل از سايت انديشه قم








جستجو






 
  پاسخ به ده شبهه وهابیت پیرامون غدیر (قسمت چهارم) ...

شبهه چهارم: ما می دانیم که بسیاری از مردم مدینه و قبائل اطراف در غدیر خم حاضر نبوده اند چرا پیامبر اسلام پس از بازگشت به مدینه از این تعداد برای حضرت علی بیعت نمی گیرند ؟
جواب :
اولا تمام مردم مدينه در اين قضيه حضور داشتند نسائي در سنن خود مينویسد:
عن جابر بن عبد الله قال: أذن في الناس بالحج فلم يبق أحد يقدر على أن يأتي راكبا أو راجلا إلا قدم فتدارك الناس ليخرجوا معه حتى إذا جاء ذا الحليفة وولدت أسماء بنت عميس محمد بن أبي بكر فأرسلت إلى رسول الله صلى الله عليه وسلم فقال اغتسلي واستثفري بثوب ثم أهلي ففعلت.
جابر مي‌گويد: رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمان سفر حج صادر نمود، كسي نبود كه قدرت داشته باشد سواره يا پياده در اين حج شركت كند مگر اينكه حاضر بود، و در ميقات (ذو الحليفه) حاضر شدند، اسماء دختر عميس فرزندش محمد بن ابو بكر را به دنيا آورد، كسي را نزد رسول خدا فرستاد تا وظيفه اش را بداند، دستور داد تا غسل كند وخودش را بپوشاند و همراه شود.
(السنن الكبرى - کتاب الحج - المواقیت - إهلال النفساء - ح 3627 با سند صحیح)
ثانياً در بيعت هاي مشابه، بيعت گيري فقط از حاضرين مي شده است مانند بيعت مردم با رسول الله صلي الله عليه و آله در حديبيه يا بيعت خلفا در ابتداي حكومت خود. ثالثاً امامت يك امر الهي است لذا نيازي نيست كه حتما از همه مردم براي ايشان بيعت گرفته شود بخصوص كه اكثر جمعيت مسلمانان در آن واقعه حضور داشتند و رسول الله صلي الله عليه و آله فرمودند: «فَلْيُبَلِّغِ الْحَاضِرُ الْغَائِبَ وَ الْوَالِدُ الْوَلَدَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة؛ حاضرين به غائبين و پدر به فرزندش برساند تا روز قيامت». بيعت مردم يا عدم آن در مشروعيت آن نقشي ندارد.

منبع : پرسمان دانشجوان وهابیت

موضوعات: مناسبتی, اهل بیت
[چهارشنبه 1395-06-24] [ 07:31:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  پاسخ به ده شبهه وهابیت پیرامون غدیر (قسمت سوم) ...

شبهه سوم: چرا جوانان طرفدار حضرت علي در سقيفه بني ساعده به واقعه بيعت با حضرت علي در غدير خم هيچ اشاره اي نكرده و به جاي آن مي گويند : لا نبايع الا عليا…
اولا اگر بنابر توجيه روايات و محمل تراشيها و تفسيرهاى نابجا باشد با هيچ عبارتى نمى توان مطلبى را اثبات كرد. آنان به هر زباني و كلامي اگر بيان مي كردند شما قانع نمي شديد همانطور كه پيامبر اكرم(ص) در روز غدير لفظ مولي را به كار برد و شما گفتيد چرا لفظ خليفه را به كار نبرده است و در جاي ديگر لفظ خليفه را به كار برد و شما گفتيد منظور از خليفه يعني در ردّ امانات و اداى ديون و امثال آن.
ثانيا اينكه مدعي هستيد حتي يك نفر از جوانان انصار طرفدار علي كه در سقيفه حضور داشته اند به واقعه غدير اشاره نكرده اند مطلب باطلی است که براي روشن شدن بطلان آن ، لازم است كه در ابتدا در باره سقيفه بحث و بررسي شده و به اين سؤال پاسخ دقيق داده شود ، كه اولا انگيزه انصار از جمع شدن در سقيفه چه بوده است، با اين كه آن‌ها زحمات بسياري براي اسلام كشيده بودند و اگر زحمات آن‌ها نبود ، قطعاً اسلام به اين آساني به سر منزل مقصود نمي‌رسيد ؛ اما چه شد كه آن‌ها نيز فرمايش رسول خدا صلي الله عليه وآله را در باره امير مؤمنان عليه السلام به فراموشي سپردند و هنوز جنازه رسول خدا دفن نشده بود كه در سقيفه جمع شدند ؟!! و ثانيا مهاجرين و انصار حاضر در سقيفه چه كساني بودند و آيا تمام مهاجرين و انصار حضور داشتند و به ابوبكر راي دادند؟! ونيز اينكه چرا با وجود اينكه برخي از حضار در سقيفه نام علي عليه السلام را به عنوان خليفه ذكر كردند از راي خود برگشتند؟
فلسفه تشكيل سقيفه :
به صورت فشرده به چهار عامل مي‌توان اشاره كرد كه اين گروه از انصار كه از دستور رسول خدا (ص) سرپيچي كردند مي‌توانند به خاطر آن در سقيفه جمع شده باشند :
1. آن‌‌ها از اين مسأله خبر دار شده بودند كه عده‌اي از سران مهاجر توطئه‌هاي خطرناكي طراحي و نقشه‌هاي شومي براي غصب خلافت در سر مي‌پرورانند ، و مطمئن شدند كه امامت به اميرمؤمنان عليه السلام نخواهد رسيد ، خواستند كه به اعتقاد خودشان اسلام را از دست اين عده نجات داده و خود اداره كشور اسلامي را به عهده بگيرند .
2. از آن‌جايي كه گروه انصار در جنگ‌هاي رسول خدا با قريشان نقش تعيين كننده‌اي داشتند و بسياري از پهلوانان قريش به دست انصار كشته شده بود‌ ؛ از اين رو آن‌ها از انتقام قريش مي‌ترسيدند و با توجه به سابقه‌اي كه از آن‌ها سراغ داشتند ، مي‌دانستند كه اگر قريش حكومت را به دست بگيرد ، از آن‌ها انتقام سختي خواهد گرفت ؛ چنانچه بعد از روي كار آمدن قريشيان اين مسأله جامه عمل پوشيد و در قضيه حرّه به صورت كامل ، نمود پيدا كرد .
3. از زبان رسول خدا صلي الله عليه وآله شنيده بودند كه بعد از آن‌ حضرت ظلم‌هاي زيادي در حق آنان خواهد شد ، به همين دليل در صدد دفع آن برآمده و در حقيقت مي‌خواستند از اين مسأله پيشگيري نمايند .
4. انصار براي اسلام زحمات بسياري كشيده بودند و پيشرفت اسلام مديون آن‌ها بود ؛ در زماني كه عده مسلمانان بسيار اندك بود ، اسلام آوردند و با جان و مال خود رسول خدا را ياري كردند ؛ بنابراين طبيعي است كه آن‌ها براي خود اين حق را قائل بودند كه در حكومت آينده اسلام نقش داشته باشند .
حال به بررسي تفصيلي اين چهار مسأله خواهيم پرداخت :
آگاهي انصار از همپيماني و توطئه قريش عليه امير مؤمنان عليه السلام:
انصار متوجه شده بودند كه برخي از قريشيان همپيمان شده‌اند كه نگذارند بعد از رسول خدا خلافت به امير مؤمنان عليه السلام برسد ؛ لذا تصميم گرفتند كه قبل از عملي شدن نقشه آنان ، دست به كار شوند و خود خلافت را به دست گيرند .

ادامه »

موضوعات: مناسبتی, اهل بیت
 [ 07:18:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  پاسخ به ده شبهه وهابیت پیرامون غدیر (قسمت دوم) ...

شبهه دوم: چرا هيچ يك ( حتي يك نفر ) از فرمانروايان و حاكمان عرب زبان ( نه قبل از پيامبر اسلام و نه بعد از پيامبر اسلام ) براي تعيين و معرفي جانشين خودش از كلمه مولي استفاده نكرده است ؟ ( اگر اين واژه معناي خليفه و اولي الامر و جانشين مي دهد ! )
اولا با سند صحیح ثابت شده است که پیامبر (ص) در غدیر خم فرموده اند:من کنت ولیه فعلی ولیه أخذ بید علی ، فقال : ” ألست أولى بالمؤمنین من أنفسهم ؟ من کنت ولیه فإن علیا ولیه ”
رواه البزار ، ورجاله ثقات
(مجمع الزوائد و منبع الفوائد – کتاب المناقب – باب مناقب علی… – ح ۱۴۶۲۶)
ثانیا همه تا آن زمان از این کلمه استفاده می کردند حتي پدر ابوبكر هم از این کلمه استفاده کرده است به این روایت دقت کنید:
1832 حدثنا عبد الجبار بن العلاء ومحمد بن أبي عمر قالا ثنا سفيان عن الوليد بن كثير عن إبن صياد عن سعيد بن المسيب قال لما قبض النبي صلى الله عليه وسلم ارتجت مكة بصوت قال فسمع ذلك أبو قحافة رضي الله عنه فقال ما هذا قالوا قبض رسول الله صلى الله عليه وسلم قال إنا لله وإنا إليه راجعون فمن ولي الأمر بعده قالوا ابنك قال أفرضيت في بذلك بنو عبد شمس وبنو المغيرة قالوا نعم قال فإنه لا مانع لما أعطى ولا معطي لما منع قال فلما قبض أبو بكر رضي الله عنه ارتجت مكة بصوت دون ذلك فقال ما هذا قالوا مات ابنك قال هذا خبر جليل قال عبد الجبار في حديثه والأول أجل منه وأعظم (أخبار مكة في قديم الدهر وحديثهم، حمد بن إسحاق بن العباس الفاكهي أبو عبد الله، شماره 1832، ص 80)
عمر خطاب نیز به امام علی (ع) و عباس عموی پیامبر (ص) میگوید:
فَلَمَّا تُوُفِّیَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ أَبُو بَکْرٍ أَنَا وَلِیُّ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ …
ثُمَّ تُوُفِّیَ أَبُو بَکْرٍ وَ أَنَا وَلِیُّ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَوَلِیُّ أَبِی بَکْرٍ
(صحیح مسلم ، کتاب الجهاد والسیر ، باب حکم الفیء ، ج ۳ ، ص ۱۳۷۸ و ۱۳۷۹ ، ح ۳۳۰۲)

منبع : پرسمان دانشجوان وهابیت

موضوعات: مناسبتی, اهل بیت
 [ 06:56:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  پاسخ به ده شبهه وهابیت پیرامون غدیر (قسمت اول) ...

اخیرا در سایتهاي وهابیت، ده شبهه مطرح شده که به قول خودشان کمر شکن است ….

چرا حضرت علي (ع) در هيچ كجاي تاريخ ( حتي در كتب شيعه ) نفرمودند كه : مردم در غدير خم با من بيعت خلافت كردند . ( به خصوص پس از شهادت حضرت عثمان كه تمام دعواها بر سر خلافت حضرت علي بود ؟ )

یکی از اهداف شوم وهابیت ایجاد و القای شبهاتی دروغین در اذهان پاک شیعیان برای تخریب و تشویش در آن است تا بدین وسیله وقت و فکر آنان را هدر داده و آنان را درگیر مسائلی کنند که هیچ ارزش و فایده ای ندارند. لذا بهترین کار عدم توجه به این مسائل و کوشش برای تقویت بنیادهای علمی و ارزشی مذهب ناب تشیع می باشد که با مطالعه و تدبر و تفکر صحیح این مهم حاصل خواهد شد.

شبهه اول: چرا حضرت علي (ع) در هيچ كجاي تاريخ ( حتي در كتب شيعه ) نفرمودند كه : مردم در غدير خم با من بيعت خلافت كردند…
این شبهه دروغی بیش نیست، چراکه امير مؤمنان عليه السلام در موارد بسياري به حديث غدير احتجاج كرده‌اند، ما به طور نمونه با استفاده از منابع معتبر شيعه و اهل سنت به بعضي از آن موارد اشاره مي کنيم:
1 . احمد بن حنبل در مسندش با سند صحيح نقل مي‌كند :
ابوطفیل می گوید : حضرت على عليه السّلام مردم را در رحبه گرد آورد و فرمود : سوگند مى‏دهم هر مرد مسلمانى كه غدير خم را به خاطر دارد و سخنى را كه در آن روز از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شنيده است ، از جا برخيزد . سى تن از مردم براى اقامه شهادت بپا خاستند ـ ابو نعيم گفته است كه افراد بسيارى‏ شهادت دادند ـ و اعلام كردند آن هنگام كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله دست امير المؤمنين على عليه السّلام را به دست مبارك خود گرفت خطاب به مردم فرمود :
آيا مي‌دانيد كه من شايسته‌تر به مؤمنان از خود آنها مى‏باشم ؟ همگى فرمايش رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله را تصديق كردند . رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود :
هر كس من مولاي او هستم ،‌ اين [علي] مولاي او است ، پروردگارا ! دوست على را دوست بدار ، و دشمن على را دشمن بدار .
ابو طفيل گفت : از ميان جمع در حالى بيرون رفتم كه در خودم احساس ناراحتى مى‏كردم ، و در بازگشت از اجتماع مردم ، به ديدار «زيد بن ارقم» رفتم و به او گفتم : از على چنين و چنان شنيدم و ناراحت شدم ! «زيد» گفت : آنچه را كه شنيدى انكار مكن ! به دليل آن كه، آنچه را كه استماع كرده‏اى من خود از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شنيده‏ام ! (مسند احمد ، ج 4 ، ص 370 ، ح 19823).

ادامه »

موضوعات: مناسبتی, اهل بیت
 [ 06:51:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  در غدیر چه گذشت ؟؟؟؟ ...

اعلان عمومى براى سفر حج
در سال دهم هجرت، به دستور الهى، آخرين سفر پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) به مكه براى تعليم حج و اعلام ولايت ائمه (عليهم السلام) آغاز شد. در اين سفر بيش از يكصد و بيست هزار نفر آن حضرت را همراهى كردند كه در شرايط آن زمان سابقه نداشت.

بلافاصله پس از پايان مراسم حج، اعلام شد همه حجاج از مكه خارج شوند و براى برنامه اى مهم در غدير خم - كه كمى قبل از محل جدا شدن كاروان‌ها بود ـ حضور يابند.

سه روز پس از پايان مراسم حج، سيل جمعيت به سوى غدير حركت كردند.

اجتماع عظيم در غدير
با رسيدن به محل موعود،فرمان توقف از سوى پيامبر (صلى الله عليه و آله) صادر شد و مركب‌ها از حركت ايستادند و مردم پياده شدند و هر كس جايى براى توقف سه روزه آماده كرد.

به دستور پيامبر (صلى الله عليه و آله)، سلمان و ابوذر و مقداد و عمار زير چند درخت كهنسال را آماده كردند و روى درختان، پارچه اى به عنوان سايبان قرار دادند. در زير سايبان، منبرى به بلندى قامت پيامبر (صلى الله عليه و آله) از سنگ‌ها و روانداز شتران ساختند به طورى كه حضرت هنگام خطبه بر همه مردم مشرف باشند.

هنگام ظهر، پس از اداى نماز جماعت، پيامبر (صلى الله عليه و آله) بر فراز منبر ايستادند و اميرالمؤمنين (عليه السلام) را فرا خواندند تا بر فراز منبر در سمت راست حضرت بايستند. قبل از شروع خطابه، اميرالمؤمنين (عليه السلام) بر فراز منبر يك پله پائين‏تر در طرف راست آن حضرت ايستاده بودند.

سخنرانى پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله)
پيامبر اكرم نگاهى به سمت راست و چپ جمعيت نمودند و منتظر شدند تا همه مردم در مقابل منبر اجتماع كنند. سپس سخنرانى تاريخى و آخرين خطابه رسمى خود را براى جهانيان آغاز كردند. با در نظر گرفتن اين شكل خاص از منبر و سخنرانى كه دو نفر بر فراز منبر در حال قيام ديده مى‏شوند به استقبال سخنان حضرت مى‏رويم كه آن را مى‏توان در يازده بخش ترسيم نمود:

پيامبر (صلى الله عليه و آله) در اولين بخش سخن به حمد و ثناى الهى پرداختند و صفات قدرت و رحمت خداوند را ذكر فرمودند، و به بندگى خود در مقابل ذات الهى شهادت دادند.

در بخش دوم، حضرت سخن را متوجه مطلب اصلى نمودند و تصريح كردند كه بايد فرمان مهمى درباره على بن ابى طالب عليه السلام ابلاغ كنم، و اگر اين پيام را نرسانم رسالت الهى را نرسانده ام و ترس از عذاب او دارم.

در سومين بخش، حضرت امامت دوازده امام (عليهم السلام) را تا آخرين روز دنيا اعلام نمودند تا همه طمع‌ها يكباره قطع شود. از نكات مهم در سخنرانى حضرت، اشاره به عموميت ولايت آنان بر همه انسان‌ها در طول زمان‌ها و در همه مكان‌ها و نفوذ كلماتشان در جميع امور بود، و نيابت تام ائمه (عليهم‌السلام) را از خدا و رسول در حلال و حرام و جميع اختيارات اعلام فرمودند.

ادامه »

موضوعات: مناسبتی, اهل بیت
 [ 06:32:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  واقعه غدیر خم ...

سرتاسر حیات طیبه رسول ‌اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و لحظه به لحظه آن در نزد مسلمانان دارای اهمیتی بس شگرف و والاست؛ چرا که نه تنها کلام رسول‌ اکرم به نص صریح آیات قرآن، عاری از هرگونه هوا و هوس و متصل به سرچشمه وحی است(2)، بلکه عمل و فعل آن بزرگوار نیز بر تک تک مسلمانان حجت است و صراط مستقیم را به عالمیان می‌نمایاند.(3) اما در این میان، مقاطعی خاص از زندگی آن بزرگوار، به جهات گوناگون از اهمیتی ویژه برخوردار می‌باشد که یکی از بارزترین آنها، واقعه غدیر خم است. واقعه غدیر از ابعاد مختلف و از جهات متفاوت، دارای درخشندگی و تلألؤ خاصی در تاریخ اسلام است. کمتر مقطع تاریخی را می‌توان در جهان اسلام یافت که از لحاظ سند، اطمینان از اصل وقوع، کثرت راویان و اعتماد بزرگان و علمای مسلمین، قوت و استحکامی نظیر این رویداد مهم داشته باشد.

هنگامی که به راویان حدیث غدیر می‌نگریم، در مرتبه نخست نام اهل‌ بیت گرامی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) یعنی امام ‌علی (علیه السلام)، فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، امام حسن(علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) دیده می‌شود و در مرتبه بعدی نام حدود 110 تن از صحابه پیامبر اسلام(4) به چشم می‌خورد که در این میان، نام افرادی شاخص از میان صحابه همچون:

1-     ابوبکر بن ابی­‌قحافه
2-     عمر بن ‌الخطاب
3-     عثمان بن عفان
4-     عایشه بنت ابی‌بکر
5-     سلمان فارسی
6-     ابوذر غفاری
7-     عمار یاسر
8-     زبیر بن‌ عوام
9-     عباس بن عبدالمطلب
10- ام سلمه
11- زید بن ‌ارقم
12- جابر بن عبدالله‌ انصاری
13- ابوهریره
14- عبدالله ‌بن ‌عمر بن ‌الخطاب
 
 

و… توجه آدمی را به خود جلب می‌کند که تمامی آنان در محل غدیر حاضر بوده‌اند و حدیث غدیر را بدون واسطه نقل نموده‌اند. سپس در میان تابعین(5)، حدیث غدیر از 83 تن از تابعین نقل شده است که از جمله آنان می‌توان به:

1-      اصبغ بن‌ نباته

2-      سالم‌ بن ‌عبدالله ‌بن عمر بن الخطاب

3-      سعید بن‌ جبیر

4-      سلیم‌ بن قیس

5-      عمر بن عبدالعزیز(خلیفه اموی)

و… اشاره نمود.

پس از تابعین، در میان علمای اهل تسنن از قرن دوم تا قرن سیزدهم، 360 تن، حدیث غدیر را در آثار خویش نقل نموده‌اند که 3 تن از صاحبان صحاح سته (صحاح ششگانه)(6) و دو تن از پیشوایان فقهی اهل تسنن(7) نیز در شمار این بزرگان جای دارند.(8)

در بین محدثین و علمای شیعه نیز افراد فراوانی حدیث غدیر را در کتب مختلف، روایت نموده‌اند، که تعداد دقیق آنان مشخص نیست. از این اندیشمندان می‌توان به:

1-      شیخ کلینی

2-      شیخ صدوق

3-      شیخ مفید

4-      سید مرتضی

و… اشاره نمود.(9)

بنا بر آنچه که ذکر گردید، در میان بزرگان و محدثین اهل سنت و به دنبال دقت آنان بر روی راویان و طرق متفاوت نقل حدیث غدیر، اندیشمندان بسیاری، حدیث غدیر را حدیثی حسن(10)(11) و عده کثیری روایت غدیر را روایتی صحیح(12) دانسته‌اند(13) و حتی نزد عده‌ای از بزرگترین صاحبنظران اهل تسنن، با توجه به شمار فراوان راویان و طرق متعدد نقل حدیث، که روایت غدیر دارد،آنرا حدیثی متواتر(14) ذکر نموده‌اند.(15) علما، بزرگان و محدثین شیعه نیز بالاتفاق، غدیر را حدیثی متواتر می‌دانند.(16)(17)

ادامه »

موضوعات: مناسبتی, اهل بیت, این هفته چه بنویسیم (7)؟
 [ 06:20:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت