خودخواهی و بی حوصلگی عامل تحدید نسل ایرانی/ واژه هایی که بزودی نامفهوم و غیر قابل درک میشوند | ... | |
صدای خنده هایی که از حیاط های با صفای قدیمی شنیده می شد را یادتان هست؟ وقتی در هر خانهای را می زدی، 4-5 تا بچه قد و نیم قد، سرشان را از لای در بیرون میآوردند. خانه ها کوچک بود، اما حیاط خانه با آن حوض آبی رنگش، تمام دنیای بچهها بود. حال شاید در هر آپارتمان 20 واحدی، 3 خانوار فرزند کوچک داشته باشند؛ آن هم فقط یک فرزند که به ندرت صدایش در بیاید و شما آن را بشنوید. گهگاهی هم که صدایشان شنیده میشود؛ ساکنان ساختمان شکایت میکنند. اندک افرادی هم در میان ساکنان ساختمان خوشحال میشوند و میگویند چه صدای قشنگی در ساختمان در جریان است؛ صدای حیات و زندگی است. کوچک که بودیم؛ با حضور در محل، فامیل یا هرجای دیگری که می رفتیم؛ به راحتی، هم سن وسالان خود را پیدا می کردیم و بدون هیچ مشکلی، سریع با یک تقاضای ساده دوستی، با آنها ارتباط برقرار می کردیم. آن قدر همبازی داشتیم که نیازی به پارک، اسباب بازیهای گران قیمت متنوع و شهربازی که اکنون به یک بازی پر خرج تبدیل شده را نداشتیم، اما اکنون که کودکان به پارک می روند؛ نیم ساعت طول می کشد تا از بی تحرکی و آرامی در بیایند و حالِ بازی کردن؛ پیدا کنند. حال چنین محیطی را به ندرت می بینیم. بچه ها از بس تنها مانده اند؛ تمایل دارند که خود به تنهایی با لوازمی که در اختیار دارند بازی کنند تا اینکه با بچه دیگری ارتباط برقرار کنند و لوازم شان را با هم استفاده کنند و به احتمال زیاد، دچار اختلاف شوند و نتوانند آن را حل کنند و کار به دعوا بکشد.
[چهارشنبه 1396-06-08] [ 09:19:00 ب.ظ ]
لینک ثابت |